FILE007FILE007FILE007FILE007
  • صفحه اصلی
  • کتاب ها
  • پژوهش ها
  • مقالات
  • نکات و تصاویر
  • درباره ایشان
  • تماس با ما

دریاازمنظرآموزه های دینی

  • صفحه نخست
  • کتاب ها
  • دریاازمنظرآموزه های دینی
رهیافت،ضیافت وتاریخ هزاران ساله سرزمین وحی
دی 4, 1399
نفوذازمنظرقرآن
دی 4, 1399
منتشر شده توسط ادمین ادمین در دی 4, 1399
موضوعات
  • کتاب ها
برچسب ها

دریا ازمنظرآموزه های دینی

(آیات، روایات )

مریم آخوندی

مقدمه

فصل اول : جایگاه و منزلت دریا در نظام آفرینش

فصل دوم : شگفتی و اسرار دریا

فصل سوم : دریا مظهر تجلّی فطرت الهی و خدا باوری

فصل چهارم : دریا کانون نعمتهای بيكران الهی در اختيار انسان

فصل پنجم : حفظ بهداشت دریا

فصل ششم : دریا از لشکریان خداوند

فصل هفتم : جایگاه نبرد دریایی

فصل هشتم : فضیلت شهادت در دریا

فصل نهم : دعا در سفر دریایی

فصل دهم : دریا در تمثیل ها

فصل یازدهم : قصه هاي دريا در قرأن

فصل دوازدهم: فرجام دریا

 مقدمه

دریا در نظام هستی، اعجاب انگیزترین و اسرارآفرین‌ترین آفرینش دست پر قدرت خالق هستی است که با تمام اسرار و شگفتی‌ها، نعمت ها و دارایی‌هایش در تسخیر و خدمت انسانها  قرار داده شده است.

دریا با نمادهایش در فرهنگ و زیست و اقتدار و…، بشر نقش ویژه دارد.

دریا به دليل برخورداري از نقاط استراتژیکی و سوق الجیشی، کشتی‌رانی و مهمترين ذخائر معادن و انرژی و غیر انرژی، از عوامل قدرت کشور ساحل‌نشین محسوب می‌شود. و در توانمندی آن کشور در مسائل اقتصادی، سیاسی، نظامی- دفاعی و فرهنگی نقش به سزایی ایفا می‌نماید.

به همین جهت، آیات بی‌شماری در قرآن کریم و دهها روایت از معصومین، انسانها را به مطالعه پیرامون دریا و دریا نوردی، شگفتی‌ها و اسرار و کارکرد و نعمت های دریا تشویق می‌نمایند.

از رسول گرامیj چنين روایت شده است:

« هرچه پیرامون دریا سخن بگویید و بحث کنید، باکی نیست »[1]

یعنی وقت و عمرتان بیهوده مصرف نشده است.

در روایتی دیگر از حضرتش، نگاه کردن به دریا عبادت شمرده است:

« نگاه به سه چیز عبادت است: نگاه به چهره پدر و مادر، نگاه به قرآن کریم و نگاه به دریا »[2]

با این بیان بايستگي رهيافت به رهنمودهای دین نسبت به دریا و  دریانوردی بر کسی پوشیده نیست. بویژه که موضوع دریا و دریا نوردی از منظر قرآن و روایات (لسان وحی ) با نگاهی جامع با مهندسی فعلی، کمتر مورد توّجه پژوهشگران در این عرصه قرار گرفته است.

پژوهش حاضر، ضمن آشنا ساختن و ارتقاء علمی بصیرتی دریادلان، با موضوع یادشده بویژه ارزش دفاع دریایی، شناختی جامع نسبت به اسرار و شگفتی‌ها و نعمتهای دریایی به مخاطبان می‌دهد و آنان را با یکی ازآفرینش دست پر قدرت خالق هستی آشنا می‌سازد.

با این هدف، شاکله و مهندسی این نوشتار شکل گرفته و در این راستا بیش از 77 آیه نورانی قرآن و تفاسیر مربوط و دهها روایت مربوط به موضوع مورد کنگاش و پژوهش قرارگرفته و به شیوه تحلیل و توصیف اسنادی به رشته تحریر در آمده و به سوالات ذيل پاسخ داده است.

1. دریا در نظام آفرینش از چه جایگاهی برخوردار است؟

2. نقش دریا در ظهور فطرت الهی و خداباوری چیست؟

3. چه نعمت‌های دریایی را خداوند در تسخیر انسان قرار داده است؟

 4. انسانها  در قبال بهداشت دریا چه وظیفه‌ای دارند؟

 5. قدرت دریایی و جهاد و دفاع و شهادت در عرصه دریا دارای چه جایگاه و برتری است؟

 6. فرجام دریاها به کجا می‌انجامد؟

مراد از دريا در این نوشتار، همه دریاهای بزرگ و کوچک و دریاچه ها و اقیانوسها (آرام، اطلس، هند، منجمد شمالی و منجمد جنوبی) است.

 پژوهش حاضر از باب چشیدن جرعه‌ای ازآب است.

آب دریا را اگر نتوان چشید                                                                                           هم به قدر تشنگی  باید چشید

فصل اول: جایگاه دریا در نظام آفرینش

دریا دو روی متضاد دارد. یک روی زیبا و آرامش بخش و روی دیگر آن ترسناک و بی رحم. هر دو نشان از قدرت جلال و جمال الهی دارد.

یک روی آن، زیبا، لذت بخش، آرامش دهنده و فرح آفرین است. قرآن مي فرمايد:  

«هُوَ الَّذي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِريحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها»[3]

«او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد زمانى كه در كشتى قرار مى‏گيريد و بادهاى موافق آنان را (به سوى مقصد) حركت می‌دهد و خوشحال مى‏شوند.»

 نگاه به دریا آرامش بخش است. آنگاه که در ساحل نشسته و چشم به زیبایی‌های دریا دوخته و نسیم صبحگاهی دریا صورت او را نوازش مي دهد، و یا در کشتی قرار گرفته و به تماشای شگفتی‌های دریا چشم دوخته، بنگر چه لذتی مي برد.

و روی دیگر دریا، ترسناک است. خروش و غرش و امواج سهمگین و طوفانی دریا با وجود ابرهای سیاه و تاریک که به کسی رحم نمی‌کند.

چهره ترسناک و خشمگین دریا در آياتي از قرآن به تصویرکشیده شده که حتی انسانهای لجوج را تسلیم خالق دریا کرده است. درسوره نور آیه 40 می‌خوانیم:

أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ

«يا همچون ظلماتى در يك درياى عميق و پهناور كه موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج ديگرى، و بر فراز آن ابرى تاريك است ظلمتهايى است يكى بر فراز ديگرى، آن گونه كه هر گاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند! و كسى كه خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نيست!»

براى درك عمق اين مثال به معنى واژه “لجى” درجمله «فِي‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ» توجه شود.

“لجى” (بر وزن گرجى) به معنى درياى عميق و پهناور است و در اصل از ماده”لجاج” به معنى پى‏گيرى كردن كارى است (كه معمولا در مورد كارهاى نادرست گفته مى‏شود) سپس به پى‏گيرى امواج دريا و قرار گرفتن آنها پشت سر هم گفته شده است.

و از آنجا كه دريا هر قدر عميق‌تر و گسترده‏تر باشد امواجش بيشتر است اين واژه در مورد درياهاى عميق و پهناور مانند اقیانوس ها به كار مى‏رود.

نورآفتاب كه قويترين نورها است تا حدود عمق هفتصد متر نفوذ مى‏كند و در اعماق بيشتر، ظلمت دائم و شب جاويدان حكم فرما است.

علاوه آب اگر صاف و بدون تلاطم باشد نور را بهتر منعكس مى‏كند ولى امواج متلاطم شعاع نور را در هم مى‏شكند و مقدار كمترى از آن به اعماق آب منتقل مى‏گردد.

اگر بر اين امواج خروشان اين موضوع را نيز اضافه كنيم كه ابرى تيره و تار بر بالاى آنها سايه افكنده باشد ظلمتى كه از آن حاصل مى‏شود ظلمتى است فوق العاده متراكم. ظلمت اعماق آب از يك سو، ظلمت امواج خروشان از سوى ديگر، ظلمت ابر تاريك از سوى سوم، ظلماتى است كه بر روى يكديگر قرار گرفته است و بديهى است كه در چنين ظلمتى نزديكترين اشياء قابل رؤيت نخواهد بود، حتى اگر انسان دست خود را نزديك چشمش قرار دهد آن را نمى‏بيند. كافرانى كه از نور ايمان بى بهره‏اند به كسى مى‏مانند كه در چنين ظلمت مضاعفى گرفتار شده است.[4]

دریا هیچ جای امنی ندارد. زیر پای انسان سست و ناامن است. ازحیوانات خطرناک گرفته تا امواج خروشان و ساحل بی‌انتهایش، رعب آور و هراس انگیز است.

امام علیm فرمود:

«مسافر به هنگام آرامش دریا، معلوم نیست به سلامت بماند، چه برسد به طوفانی بودن آن.»[5]

درهرصورت دریا، ساحلش، بویش، رنگش، سکوتش، صدای گوش نوازش، غرشش، امواج خروشانش، خشمش و ظلمتش، و موجوداتش، ذخائرش، اقتدارش و…، همه از شگفتی‌ها و اسرار شناخته و ناشناخته آن حکایت دارد.

دریا، این پدیده زیبای ترسناک، در نظام آفرینش از جایگاه خاصّی بر خوردار است.

در عظمت دريا همین بس که خداوند در دو آیه قرآن کریم،  به دریا و کشتی سوگند یاد کرده و در دهها آيه به دريا و دريا نوردي و… پرداخته است.

«وَالْبَحْرِالمْسْجُورِ»[6] «سوگند به درياى مملوّ و برافروخته.»

«فَالجْارِيَاتِ يُسْرًا»[7] «پس سوگند به كشتيهايى كه به آسانى به حركت درمى‏آيند.»

براى “مسجور” دو معنى ذكر شده: يكى “برافروخته” و ديگرى “مملو و مالامال”[8]

سوگند به دريا و كشتيهايى كه بر گستره درياها و اقيانوسها به آسانى به حركت درمى‏آيند” بيانگر این است که دریا از آیات بزرگ الهی بشمار می‌آید که انسان را به سوی خدا و معاد هدایت می‌کند.

 1. معنا کاوی دریا

دریا ترجمان واژه‌هاي «بحر» و «یمّ» است. واژه «بحر» با مشتقاتش 42 و کلمه «یّم» 8 بار در قرآن آمده است.

واژه «بحر» در اصل به معنای هر چیز فراخ، گسترده و پهناور است. دریا نیز به جهت گستردگی و وسعتش، «بحر » نامیده شده است.[9]

راغب اصفهانی می‌نویسد: اصل واژه «بحر» به هر جای وسیعی که آب فراوان داشته باشد، گفته می‌شود.[10]

واژه «یمّ» نیز به معنای دریاست و به رودخانه‌های بزرگی مانند رود نیل نیز اطلاق می‌شود.[11] بنابراين مفهوم بحر (دريا) درآموزه‌هاي ديني شامل رودهاي بزرگ، درياچه‌ها و درياها و اقيانوسها مي شود. گر چه واژهای رودخانه، درياچه، دريا و اقيانوس در زبان فارسي و عرف مردم معناي خاص خود را دارد و در نام گذاری حجم آنان مد نظر قرار گرفته است.

2. دریا، نخستین پدیده

خداوند ابتدا آب و دریاها را آفرید. همه چيز آب بود و جز آب، پديده‌اي وجود نداشت. آنگاه خداوند خشکی (دشت و صحرا و کوه‌ها) را بر امواج دریاهاي سرمست و چموش و پر تلاطم قرار داد.

ازکلمات امیرمومنانm در نهج‌البلاغه خطبه 1 و90 و211 در چگونگی پیدایش جهان استفاده می‌شود که خداوند ابتدا آب را آفرید و بعد خشکی را.

درخطبه نخست نهج البلاغه می‌فرماید:

«خداوند زمین را بر امواج پرخروش و سرمست، در دل آب کوهه‌ی دریاها فرو نشاند، در حالی که امواج شکننده و پر هول، در تلاطمی سخت، هر یک دیگری را واپس می‌زد و چونان نرينه های مست شهوت، کف بر لب آورده بود. پس آن آب خروشان، به رغم آن همه سرکشی در زیر فشار بار زمین خاضع شد و آشوبش با سینه کوفتن زمین فرو نشست و به آرامش گرایید و همین که زمین با آن شانه‌های سنگین برآن غلتی زد، رام شد و آرام گرفت. بدین سان، دریا، از پی آن همه غرش و هیاهو، به ناگریز، سر به لگام داد و اسیر و رام و آرام شد و زمین در دل امواج خروشان جای گرفت و گسترش یافت و غرور و برتری جویی و خود بزرگ بینی و بلند پروازی دریا را در هم شکست و جریان تندش را مهار کرد. پس آب با پذیرش شکست، فرو نشست و در پی خیزش‌های چند، پیرامون زمین را فرا گرفت و چون زیر بار شانه‌های سنگین زمین، هیجان آب فرونشست و سکون یافت و کوههای مغرور و سر به فلک کشیده بر  گرده‌هایش سوار شدند، از دماغه‌ی کوهها، در هر سو چشمه‌ها جاری شد و دشت‌ها و صحراها را آبیاری کرد.»[12]

و در کلامی دیگر فرمود:

«سپس خداوند در آن (فضاى عظيم) آبى جارى ساخت كه امواج متلاطم و متراكم داشت و آن را بر پشت تندبادى شديد و طوفانى كوبنده و شكننده سوار كرد. سپس باد را به بازگرداندن آن امواج فرمان داد و بر نگهداريش مسلّط ساخت و تا حدّى كه لازم بود، آن دو را با هم مقرون ساخت، فضاى خالى در زير آن گشوده شده بود و آب در بالاى آن در حركت سريع قرار داشت.»[13]

و در خطبه 211 می‌فرماید:

«این از نشانه‌های اقتدار و جبروت و نوآوری لطیف سازندگی خداوند است که از آب انباشته و پرتلاطم دریا، پدیده‌ای خشک و جامد به –نام زمین-پدید آورد.»[14]

بنابراین خداوند در آغاز، آب – يا به تعبير ديگر- مايعى همانند آب آفريد و آن را بر پشت تند بادى سوار كرد، اين تندباد مأمور بود آن مايع را كاملا حفظ كند و از پراكندگى آن جلوگيرى نمايد و در حدود و مرزهايش متوقّف سازد.

سپس تندباد ديگرى برانگيخت كه كارش ايجاد امواج در آن مايع عظيم و گسترده بود و آن تندباد، امواج عظيم آب را عظيم‏تر ساخت و آن را مرتّبا در هم كوبيد. آن گاه زمین را بر امواج پر خروش آبها قرارداد. آبها ازخروش افتادند و بر گرد زمین حلقه زدند.

3. وجود دریا درآسمانها و در بهشت

در برخی روایات از وجود دریا در آسمانها و در بهشت خبر داده شده است که صرفا جهت اطلاع و پی بردن به این همه عظمت و قدرت الهی به آنها اشاره می‌کنیم.

الف: دریا در آسمان‌ها

ازامیرمومنانm چنین روایت شده که فرمود مراد از آیه؛ «وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُور؛»[15]  «دریایی است در آسمان زیر عرش.»[16]

جمیل بن درّاج می‌گوید:

از امام صادقm پرسیدم: آیا در آسمان هم دریا وجود دارد؟

فرمود: آری.

پیامبرj فرمود: «در آسمان‌های هفتگانه، دریاهایی است که ژرفای هریک از آنها به اندازه پانصد سال راه است.»[17]

اخیرا دانشمندان در زیر پوسته پلوتون، اقیانوسی را کشف کرده‌اند که به اندازه کره زمین است. عظمت و بزرگی آفرینش آسمانها و زمین از اندیشه بشر بیرون است. آنچه بشر با تمام ابزارهای پیشرفته تا به امروز توانسته به آن دست یابد، کره زمین و چند اقمار نزدیک به زمین مانند: کره ماه، مریخ و… در زیر آسمان اول است. اطلاع از آسمانها جز از طریق وحی و روایات معصومین امکان ندارد.

ب. دریا در بهشت

از رسول خداj روایت شده که فرمود:

«در بهشت، دریای آب، دریای عسل، دریای شیر، دریای باده وجود دارد، سپس رودها و جویبارها [از آنها منشعب] می‌شوند.»[18]

فصل دوّم: شگفتی و اسرار دریاها

جهان آفرینش پر از شگفتی و اسرار و نشانه های عظمت، قدرت، حکمت، و تدبیر آفریدگار جهان هستی است که در این میان برخی پدیده‌ها شگفت انگیزتر و اسرارآمیزتر هستند.

خداوند شگفتی‌های آفرینش خود را در دریاها و اقیانوسها به نمایش گذاشته است.

رسول خداj فرمود:

« ای آن که شگفتی‌هایش را دریاها پدیدار ساخته است »  [19]

 همه پدیده‌های جهان آیت و نشانه قدرت بیکران خالق هستی است. ولی بايد عظمت خدا را در آسمان‌ها و شگفتی‌هاي آفرینش او را در درياها و اقيانوسها جستجو كرد.

امیرالمومنینm فرمود:

« خدایا تو آنی که آسمان، نشانه عظمت توست، زمین گواه قدرت تو و در دریا، شگفتی‌هایت را پدید آورده‌ای.»[20]

همچنین فرمود:

«خداوند آب را آفرید و برای معاش و زندگی در اختیار شما گذاشت و دریا را علت افزونی ثروت شما قرار داد.»[21]

یاکه‌علم‌حق‌کزان‌ دریا چو موج                                                                                                گشت‌  ظاهر‌جمله‌اشیا فوج‌فوج

برخی از شگفتی‌های دریا کشف شده ولی بخش معظم آن در انتظار پیشرفت دانش بشری نشسته است.

آنچه کشف شده، نقش دریا در نزول باران، تعدیل هوا، تامین رطوبت زمین و عناصری که از آب دریا گرفته می‌شود و در صنایع گوناگون و داروسازی کاربرد دارند مانند منیزیم، پتاسیم و بُرم، سولفات سُدیم و…، است. ولي مسایل بی شماری وجود دارد که هنوز کشف نشده است.

به برخي ازاسرار درياها که درآموزه‌های دینی به آنها اشاره شده و ما را متوجه عظمت و قدرت نامتناهی حضرت حق می‌کند اشاره می‌کنیم:

1. نسبت دریا به خشکی

دریا با وسعت 361 میلیون کیلومتر مربع از سطح زمین (به مساحت 510 میلیون کیلومتر مربع) را فرا گرفته است. 71% دریا در مقابل 29% خشکی.[22] این نسبت در قرآن کریم به عنوان اعجاز این کتاب آسمانی آمده است. با این بیان که واژه «بحر» به صورت صیغه مفرد 32 بار و کلمه «برّ» (خشکی) 13مورد در قرآن مجید آمده است. جمع آیاتی که واژه دریا و خشکی آمده به 45 مورد می‌رسد (13+32). حال اگر این عدد را با نسبت ریاضی محاسبه کنیم، نسبت های زیر به دست می‌آید:

نسبت واژه دریا 7%=45: 32 و نسبت واژه خشکی 29%=45: 13مي شود. يعني دريا71% از مجموع 45 آیه و خشکی 29% از مجموع 45 آیه.

حال اگر به سایت سازمان فضا نوردی آمریکا ناسا (nasa) مراجعه و نسبت دریاها و خشکی‌های زمین را مشاهد کنیم، با شگفتی می‌بینیم که این نسبت برای دریاهای کره‌ زمین 71% و برای خشکی‌ها 29% ثبت شده است.[23] ولی قرآن قریب به هزار و پانصد سال پیش این نسبت را بیان کرده است.

امام صادقm به مفضل پیرامون فراوانی آب فرمود:

«آنگاه آب. اگر فراوانی آب نبود. و اگر از چشمه سارها و قناتها و نهرها روان نمی‌گشت، مردم در زندگی با مشکل رو به رو می‌شدند. مشکل برای شرب خود و چهار پایانشان، و آبیاری مزارع و درختها و اقسام کشتزارها و همچنین این حیوانات وحشی و درندگان و پرندگان هستند که به آب نیازمندند. آب زیستگاه ماهی‌ها و آبزیان است. آب منافع دیگری دارد که به آن آشنایی ولی از عظمت آن غافلی…»[24]

این روایت به توحید مفضل معروف است.  

پرسش: چراخداوند دو سوم کره زمین را آب قرار داده است؟

پاسخ: اگر کمتر از 71% بود کره زمین به خشکی می‌گرایید، میزان برف و باران کم می‌شد، در نتیجه نه گیاهی می‌روئید و نه زمین به خرمی و سبزی می‌رفت.

آب ماده‌ای است که حیات بدون آن میسر نیست. دو سوم بدن انسان را آب تشکیل می‌دهد. 50/0 آب در خون موجود است و بقیه آن در داخل سلولها می‌باشد. اگر آب نباشد هیچ یک از فعالیتهای شیمیایی در بدن صورت نمی‌گیرد. نیازهای سلول برای جذب مواد مفید و دفع مواد زاید به آب بستگی دارد. اگر آب نباشد بدن یک جسم شکننده و سخت است، آب خاصیت ضربه گیری دارد و با ایجاد حالت ارتجاعی، از اندام های داخلی بدن محافظت می‌کند.

این وضعیت در تمام موجودات عالم وجود دارد. همه موجودات با آب زنده هستند.

«وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ »[25]

و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمى‏آورند!

2. دریای شور و شیرین

مهّم‌ترین عظمت این پدیده شگفت درکره زمین که حکایت از بزرگی و تدبیر خالق هستی دارد، قرار گرفتن دریاهای شور و شیرین در کنار هم با حائلی نامرئی است که هیچ یک بر دیگری غلبه نمی‌کند و در یکدیگر ادغام نمی‌شود و الا با وجود بیشترین آبهای شور، زیستن برای موجودات و انسانها مشکل می‌شد. خداوند در چند آیه شریفه در قرآن به این پدیده شگفت اشاره کرده است.

1. «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ» [26]

«دو درياى مختلف (شور و شيرين) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند. در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى‏كند» (و به هم نمى‏آميزند.)

ماده “مرج” (بر وزن فلج) به معنى مخلوط كردن و يا فرستادن و رها نمودن است و در اينجا به معنى فرستادن و در كنار هم قرار دادن مى‏باشد، به قرينه جمله” بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ‏”. منظور از اين دو دريا به گواهى آيه 53 سوره “فرقان” دو درياى آب “شيرين” و “شور” است‏.[27]

2. «وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ[28]» 

دو دريا يكسان نيستند: اين يكى دريايى است كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و آن يكى شور و تلخ و گلوگير. (نعمتهاى او را بجا آوريد! )

واژه گان “عذب” یعنی شیرین و “فرات” آبى در نهايت “عذوبت” (پاكيزگى و گوارايى) و”سائغ” به معنى آبى است كه به خاطر گوارايى به راحتى از گلو پائين مى‏رود. به عكس ملح (آب شور) و اجاج آب تلخ است كه گويى گلو را مى‏سوزاند و راه حلق را مى‏بندد.[29]

این آيه به بخش ديگرى از آيات آفاقى كه نشانه‏هاى عظمت و قدرت اويند در مورد آفرينش درياها و بركات و فوائد آنها اشاره دارد.

با آنكه هر دو نخست به صورت قطرات باران شيرين و گوارا از آسمان بر زمين نازل شده‏اند، و هر دو از يك ريشه مشتقند، اما در دو چهره كاملا مختلف با فوائد متفاوت ظاهر گشته‏اند.[30]

علامه طباطبایی در تفسیر دو آیه شریفه می‌فرماید: قابل قبول‏ترين تفسيرى كه درباره اين دو آيه كرده‏اند اين است كه: مراد از دو دريا، دو درياى معين نيست، بلكه دو نوع دريا است، يكى شور و تلخ كه قريب سه چهارم كره زمين را در برگرفته و يكى شيرين و گوارا و نوشيدنش بلامانع. با اينكه يكسان نيستند شما از هر دو بهره‏مند مى‏شويد، گوشت تازه مى‏خوريد، و مرواريد و مرجان استخراج نموده آرايش خود مى‏كنيد. دریاهای شور بيشتر اقيانوسها و درياها را تشكيل مى‏دهد و يكى هم درياهاى شيرين است كه خداى تعالى آنها را در زير زمين ذخيره كرده و به صورت چشمه‏ها از زمين مى‏جوشد و نهرهاى بزرگ را تشكيل مى‏دهد و مجددا به درياها مى‏ريزد، اين دو جور دريا يعنى درياهاى روى زمين و درياهاى داخل زمين همواره به هم اتصال دارند، هم در زير زمين و هم در روى زمين، و در عين اينكه” يلتقيان- برخورد و اتصال دارند” نه اين شورى آن را از بين مى‏برد و نه آن شيرينى اين را، چون بين آن دو حاجز و مانعى است كه نمى‏گذارد در وضع يكديگر تغييرى بدهند و آن مانع، خود مخازن زمين و رگه‏هاى آن است، كه نه مى‏گذارد درياى شور به درياى شيرين تجاوز نموده و آن را مثل خود شور كند و در نتيجه زندگى جانداران را تهديد نمايد و نه درياى شيرين به درياى شور تجاوز نموده بيش از اندازه از زمين بجوشد و زياده از اندازه به دريا بريزد و دريا را شيرين سازد و در نتيجه مصلحتى را كه در شورى آب درياها است كه يا تصفيه هوا است و يا مصالحى ديگر از بين ببرد و نيز به طور دائم درياهاى شور، درياهاى شيرين را از اين راه كمك مى‏كند كه آب خود را به ابرها داده و ابرها آن را بر زمين مى‏بارد و زمين باران را در خود فرو برده مخازن خود را پر مى‏كنند و همين مخازن هم درياهاى شور را كمك نموده همانطور كه گفتيم از زمين مى‏جوشد و به صورت نهرهاى كوچك و بزرگ به دريا مى‏ريزد.

پس معناى اين دو آيه- و خدا داناتر است- اين است كه: خداى تعالى دو درياى شيرين و گوارا و شور و تلخ را مخلوط كرده، در عين اينكه تلاقى آن دو دائمى است، به وسيله مانعى كه بين آن دو قرار داده نمى‏گذارد كه يكديگر را در خود مستهلك كنند و اين صفت گوارايى آن را از بين ببرد و آن صفت شورى اين را و در نتيجه نظام زندگى جانداران و بقاى آن را تهديد كنند.[31]

پيوسته در اقطار عالم ابرها تماس با درياهاى شور و تلخ دارند از آبها رطوباتى حمل نموده كه فاقد تلخى‏ و شورى‏ است، ابرها بدين وسيله باردار و سنگين شده با قطار جهان به صورت قطرات باران گوارا فرو مي‌ريزند و آبها مورد استفاده بشر و نباتات و حيوانات قرار گرفته و نيز در اثر فرو رفتن در اعماق زمين و كوهها و جلگه‏ها ذخيره مى‏شود و از طريق چشمه سارها و چاهها مورد استفاده قرار مي‌گيرد.[32]

برخی ازمفسران مانند علامه طباطبایی(ره) دریای شور و شیرین را به کافر و مومن تشبیه کرده می‌فرماید:

در اين آيه شريفه مؤمن و كافر را به درياى شيرين و شور مثل مى‏زند و يكسان نبودن آن دو را در كمال فطرت بيان مى‏كند، هر چند كه در بسيارى از خواص انسانى و آثار آن مثل هم هستند، ولى مؤمن به همان فطرت اولى و اصلى خودش باقى است و در نتيجه به سعادت‏ حيات آخرت و دايمى خود مى‏رسد، ولى كافر از آن فطرت اصلى منحرف شده و وضعى به خود گرفته كه فطرت انسانى، آن را پاك و خوشايند نمى‏داند، و به زودى صاحبش به كيفر اعمالش معذب مى‏شود. پس مثل اين دو قسم انسان مثل دو درياى شور و شيرين است، كه يكى بر فطرت آب اصلى‏اش، كه همان گوارايى باشد باقى است و ديگرى (به خاطر اختلاط با املاح) شور شده است، هر چند كه در بعضى از آثار نافع شريك هستند، چون مردم از هر دوى آنها ماهى مى‏گيرند و يا مرغابى شكار مى‏كنند و يا زيور مرواريد استخراج مى‏نمايند و يا صدف و مرجان مى‏گيرند.[33]

و برخی فرموده‌اند: زندگى افراد؛ گاهى شيرين است و گاهى تلخ. گاهى همراه شهرت است و گاهى همراه گمنامى. گاهى همراه غناست، گاهى همراه فقر. گاهى با سلامتى است و گاهى با بيمارى. ليكن اگر انسان، صيّاد، غوّاص و ناخداى خوبى باشد، در همه‏ى شرايط متضاد  مى‏تواند موفّق باشد. [34]

3.«وَ هُوَ الَّذي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً»[35]

«او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين، و ديگر شور و تلخ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مى‏گويد: ) دور باش و نزديك نيا!»

مفسران در توضیح آیه شریفه چنین گفته‌اند:

“مرج” ( همچنان که سابق گذشت) در این آیه به معنی کنار هم قرار گرفتن آب شیرین و شور است. “عذب” به معنی گوارا و پاکیزه و خنک، و “فرات” به معنی خوش طعم و گوارا است، “ملح” به معنی شور، و “اجاج” به معنی تلخ و گرم است (بنابراین ملح و اجاج نقطه مقابل عذب و فرات است.) “برزخ” به معنی حجاب و حائل میان دو چیز است.

جمله “حِجراً مَحجُوراً” جمله‌ای است که در میان عرب به هنگامی که با کسی روبرو می‌شدند و از او وحشت داشتند برای گرفتن امان، این جمله را می‌گفتند، یعنی “ما را معاف و در امان” دارید و از ما دور باشید.[36] به عبارت دیگر “حجر محجور” به معناى حرام محرم است، يعنى آن چنان ميان اين دو آب حاجز و مانع قرار داده‏ايم كه مخلوط شدن آن دو با هم، حرام محرم شده، يعنى به هيچ وجه مخلوط نمى‏شود… اين جمله شبيه به مساله رسالت الهی است. از اين جهت كه ميان مؤمن و كافر را جدايى مى‏اندازد، با اينكه هر دو در روی زمين كنار هم زندگى مى‏كنند و در عين حال با هم يكى نمى‏شوند. آب دو دريا، در عين اينكه در يك جا قرار دارند، به هم در نمى‏آميزند.[37]

این آیات مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهان آفرینش ترسیم می‌کند. که چگونه یک حجاب نامرئی، و حائل ناپیدا در میان دریای شور و شیرین قرار می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد آنها با هم آمیخته شوند.[38]

پرسش: این حجاب وحریم و مانع نامرئی بین آب شور و شیرین چیست؟

پاسخ: مانع و حجاب نامرئي، همان تفاوت درجه غلظت این دو آب با وزن مخصوص (سنگینی آب شور و سبکی آب شیرین) است که تا مدتی طولانی این دو آب با هم در نمی‌آمیزند و مخلوط نمی‌شوند.

تمام رودخانه‌های بزرگ آب شیرین که به دریاها می‌ریزند، در کنار ساحل، آب شور را عقب می‌رانند و دریایی از آب شیرین تشکیل می‌دهند. این وضعیت تا مدتی طولانی ادامه دارد. شگفت این که به کمک جزر و مدّ آب دریاها، آب شیرین، برای کشاورزی ساحل نشینان قابل استفاده می‌شود.

همچنین گفته‌اند؛ دریای شیرین می‌تواند به رودهای عظیمی اشاره داشته باشد که در اقیانوس ها در حرکتند، که از مهم ترین آنها «کلف استریم» نام دارد. این آب ها که از مناطق نزدیک به خط استوا حرکت می‌کنند، گرم‌اند و حتیّ رنگ آنها گاه با رنگ آب های مجاور، متفاوت است. عرض آنها حدود یکصد و پنجاه کیلومتر و عمقشان، به چند صد متر می‌رسد و سرعت آنها در برخی از مناطق در طول یک روز تا یکصد و شصت کیلومتر می‌رسد. قابل توجه است که این رودهای عظیم با آب های اطراف خود، کمتر آمیخته می‌شوند.[39]

امام حسنm فرمود :

« بار خدایا! ای آن که میان دو دریا، حائل و برج و باروها و حریمی استوار، قرار داده است »[40]

کجا مي توان به عمق و ژرفای این نعمت بزرگ که بخش اندکی از نظام هستی است راه یافت و خالق این همه عظمت را سپاسگزار بود و او را ستود.

3.شوربودن آب دریاها

از شگفتی‌ها و اسرار دریا، شور بودن آن است که در چند آیه و روایت به آن اشاره رفته است «هذا مِلْحٌ أُجاجٌ»[41]

آب دریا همواره شور است و اگرچه درجه شوری آن می‌تواند متفاوت باشد، حدوداً ۹۰ درصد آب اقیانوس‌ها در هر لیتر ۳۴ تا ۳۵ گرم، ۱٫۲ اونس مواد جامد محلول دارند.[42]

مقاومت آب شور برای فاسد شدن، بیشتر از آب شیرین است. اگر آب دریاها شیرین بود، موجودات زنده‌ای در آن باقی نمی‌ماند، آب زود فاسد می‌شد و در این صورت بخش عظیمی از مواد غذایی و حتی دارویی انسانها از بین می‌رفت و حتی حیات انسانها و موجودات خشکی با خطر مواجه می‌شد. ولی آیا خاصیت شور بودن آب دریا همین است؟ وزن سنگین آب شور و دهها اسرار دیگر است که هنوز کشف نشده است.

نقطه انجماد آب دریاها تابع درجه شوری است؛ به این سبب نقطه انجماد آب دریا از نقطه انجماد آب خالص پایین‌تر است. در نتیجه، آب دریا به هنگام یخ بستن به قدری سنگین می‌شود که به اعماق فرو می‌رود. این پدیده در پیدایش جریانهای اقیانوسی نقش مهمی دارد. قابلیت فشرده شدن (تراکم) آب زیاد نیست، ولی اگر این قابلیت را نداشت، سطح اقیانوسها حدود سی متر بالاتر از حد فعلی بود. 

4. امواج و حرکت دریاها

دریا مانند گهواره پیوسته در جنب وجوش و حرکت است. همیشه ناآرام است. واژه موج که حکایت از تحرک و ناآرامی همیشگی دریاها دارد، شش بار در ارتباط با دریا در قرآن آمده است.

«وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ‏ مِنْ كُلِّ مَكان.»[43]

«و امواج از هر سو به سراغ آنها مى‏آيد.»

در این آيه دست به اعماق فطرت بشر انداخته و توحيد فطرى را براى آنها تشريح مى‏كند كه چگونه انسان در مشكلات بزرگ و به هنگام خطر، همه چيز را جز خدا فراموش مى‏نمايد، آنجا که در دریا ناگهان طوفان شديد و كوبنده‏اى مى‏وزد و امواج از هر سو به طرف آنها هجوم مى‏آورد، آن چنان كه مرگ را با چشم خود مى‏بينند و دست از زندگانى مى‏شويند. اما به محض اينكه بلا بر طرف شد، امواج خروشان فرونشست و دریا آرام گرفت و به سلامت به ساحل قدم گذاشتند از خدا بيگانه مى‏شوند و خدا را فراموش می‌کنند.[44]

«وَ هِىَ تجَرِى بِهِمْ فىِ مَوْجٍ كاَلْجِبَال .‏.. وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ»[45]

و او آنها را از لابلاى امواجى همچون كوه‏ها حركت مى‏داد… در اين هنگام موجى در ميان آن دو حائل شد.

این آیه اشاره به طوفان حضرت نوح دارد که كشتى نوح با سرنشينانش سينه امواج كوه پيكر را مى‏شكافت و هم چنان پيش مى‏رفت و همین موج در ميان آن دو (کشتی نوح و فرزند او) حايل شد.  

«أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ‏ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ‏»[46]

«يا همچون ظلماتى در يك درياى عميق و پهناور كه موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج ديگرى قرارگرفته است.»

در روایات اهل بیت علیهم السلام به موج دریاها به عنوان شناخت خداوند پرداخته شده است:

امام علیm فرمود:

« بنگر به خورشید وماه… و شکافته شدن و امواج دریاها (و در آن اندیشه کن) »[47]

و در کلامی دیگر فرمود:

« ای کسی که دریاها به قدرت او روان وپر موج اند! »[48]

امام سجادm از خدایی مسئلت می‌کند که روان کننده دریاهاست. .[49]

امام کاظمm فرمود:

 « پاک و منزه خدایی که دریاها به قدرت او، موج خیز ومتلاطم‌اند! »[50]

امام صادقm فرمود:

« خدایا! ای پرودگار دریاهای روان ومواج »[51]

سوال: سرّ این تحرکّ و جنب وجوش و بی قراری و بی ثباتی دریا ها چیست؟ چرا پیوسته از این سو و به آن سو سرگردان و در حرکتند؟

پاسخ: اگر آب راکد بماند گنداب می‌شود.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم                                                                                                                    موجیم که آسودگی ما عدم ماست

موج دریاها و اقیانوس‌ها که گاه چون کوهی بر افراشته و غرش کنان پیش می‌روند در حقیقت، آب را از عفونت و فساد و گنداب شدن حفظ می‌کنند و به دریا و آبزیان دریایی حرکت و حیات و زندگی می‌بخشند.[52]

5. ایستادن دریاها در کرانه ها

از شگفتی و اسرار دریاها با وجود حرکت و تلاطم و خروش، توقف آنها درکرانه ها و حدّ و مرز خویش است. اگر آب دریاها همچنان پیش می‌رفت و توقفی نداشت چه حادثه و واقعه‌ای رخ می‌داد؟ آیا از حیات و محیط زیست چیزی باقی می‌ماند؟ و انسان پناهگاهی برای زندگی داشت؟ و یا هر لحظه احساس خطر می‌کرد؟ به اين موضوع در روايات پرداخته شده كه به برخي اشاره مي كنيم.

رسول خداj فرمود:

«خدایا! از تو درخواست دارم به آن نامی که به سبب آن دریاها در حدّ و مرز خویش آرام گرفتند.»[53]

همچنین فرمود:

«خدایا از تو در خواست دارم به حق آن نامی که کشتی در دریا روان می‌شود و دریایی که با قدرت تو به زنجیر کشیده و حبس شده ( از حرکت و پیش روی باز ایستاده است).»[54]

فاطمه زهرا س فرمود:

«ستایش خدایی را که دریاها را در مرزهایش محصور کرد.»[55]

امام علیm فرمود:

«ستایش خدایی را که با کلمه او دریاها در مرزهای خود ایستادند و از آن تجاوز نکردند.»[56]

امام صادقm به چرایی این شگفتی دریا چنين پاسخ می‌دهد. به مفضل می‌فرماید:

«مفضل! او خدایی است که برای دریا حدّ و مرزی قرار داده که با افزایش و یا کاهش آب از آن مرز تجاوز نمی‌کند، بدان دلیل که دریا، با امواج کوه‌ اسا به دشت و کوه نزدیک می‌شود و اگر آن امواج خروشان در مکانی که مأمورند بایستند و توقف کنند ولی درجای خودنمانند و( از مرز خود تجاوز کنند) دنیا را فرا می‌گیرند (و همه خشکی زمین را می‌پوشانند و در دل خود فرو می‌بردند). ولی چون به آن جاهایی که همواره به آن منتهی می‌شوند، رسیدند، آرام می‌گیرند و امواج کوه آسای آن، فرو می‌نشیند.»[57]

6. جزر و مدّ دریاها

به بالا رفتن و پایین آمدن منظم سطح آب در پاسخ به تأثیر گرانش ماه و خورشید بر زمین و تأثیر چرخش زمین، که در دریاها و اقیانوس‌ها مشاهده می‌شود، جزر و مد گویند.[58]

در شبانه روز دو مرتبه تقريبا هر12ساعت، جزر و مدّ دریاها صورت می‌گیرد.

آب دريا تقريبا در مدت شش ساعت بالا آمده و در مدت شش ساعت بعد فرو مى‏نشيند، بالا آمدن آب دريا را اصطلاحا «مدّ» و پائين رفتن آن را «جزر» گويند. هر چه از اوائل ماه به طرف نيمه‏هاى آن نزديك شويم شدت جزر و مدّ بيشتر مي‌شود، به طوري كه جزر و مدّ چهاردهم ماه خيلى قوى است همچنين جزر و مدهاى اوائل بهار و اوائل پائيز شديدتر از ساير مواقع مى‏باشد.

ملاحظه مي‌شود گر چه ماه يكى از سيارات بسيار كوچك صحنه پهناور آسمان است ولى حقايق عظيمى در وجود آن نهفته است، گاهى اين چراغ نوربخش، در پرتو خود لطف و زيبائى خاصى به زمين مى‏بخشد، زمانى براى سنجش زمان مورد استفاده مردم قرار مي‌گيرد.

گاهى نيز جزر و مدّ درياها را بوجود آورده و از اين راه در حاصل‌خيز كردن و آبيارى نمودن مزارع اطراف درياها خدمتى به سزا انجام مي‌دهد. کشاورزان ساحل نشین از همین جزر و مدّ دریا برای کشاورزی بهره می‌برند، آنها در مصب رودخانه‌های آب شیرین که به دریا می‌ریزند و دریایی را تشکیل می‌دهند، نهرهایی پديد ‌مي‌آورند و درخت های فراوانی را زیر کشت می‌برند و یا حوضچه‌هایی برای پرورش آبزیان می‌سازند و با استفاده از جزر و مدّ دریا حوضچه‌ها را پر می‌کنند.

شهيد مطهري ره با تشبيه روح انسان و به تبع آن جامعه انسانى به جزرومد دريا مي نويسد:

روح انسان و به تبع آن جامعه انسانى اين حالت جزر و مدى را كه در دريا هست داراست. روح انسان دائماً در حال جزر و مد است، از اين طرف و آن طرف كشيده مى‏شود. جامعه‏ها نيز گاهى به اين طرف و آن طرف كشيده مى‏شوند. البته منشأ كشيده شدن جامعه‏ها ممكن است افراد يا جريانهاى ديگرى باشند ولى اين قضيه هست.

حتى ارزشهاى انسانى انسان هم همين‏طور است‏ .يعنى شما افرادى را مى‏بينيد كه واقعاً گرايششان گرايش انسانى است، اما گاهى در جهت يك گرايش از گرايشهاى انسانى «مَد» پيدا مى‏كنند و كشيده مى‏شوند به طورى كه همه ارزشهاى ديگر فراموش مى‏شود. اينها مثل همان آدمى مى‏شوند كه فقط گوش يا بينى يا دستش رشد كرده است. اين يك نكته‏اى است كه غالباً جامعه‏ها از راه گرايش صد درصد به باطل، به گمراهى كشيده نمى‏شوند، بلكه از افراط در يك حق به فساد كشيده مى‏شوند. بسيارى از انسانها نيز از اين راه به فساد كشيده مى‏شوند[59]

 7. جریان آبها از شمال به جنوب

تمامي آبها از شمال به جنوب جريان پيدا مي كنند.

امام صادقm به مفضل فرمود:

«از نمونه های تدبیر خدای دانا در آفرینش زمین، این است که جهت شمال را بلندتر از جهت جنوب، قرار داده است . از آن رو، خداوند آن را چنین قرار داده است که آب ها بر روی زمین، روان شوند و آن را آبیاری و سیراب کنند و سرانجام، به دریا بریزند. پس، همان گونه که یک طرف بام را بلندتر از طرف دیگر قرار دهند تا آب از آن سرازیر شود و بربام نایستد، درست به همین علّت، جهت شمال [زمین] نیز بلندتر از جهت جنوب قرار داده شده است؛ و اگر چنین نبود، آب بر روی زمین، سرگردان می‌ماند و مردم را از کار و فعّالیت ها یشان باز می‌داشت و راه ها و گذرگاه ها را مسدود می‌کرد.»[60]

8. محوكننده آثار

از اسرار دریا آن است که محو کننده آثار است و چیزی در یک مکان نمی‌ماند تا مورد تقدیس یا تنفرآدمی قرار گیرد. حضرت موسیm بت گوساله طلایی سامرّی را سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت تا ریشه فتنه و بت پرستی کنده شود. او نمی‌خواست حتی ذرّه‌ای از آن یا خاکسترش باقی بماند تا مبادا در آینده مورد تقدیس مردم نادان و طاغوت‌ها قرار گیرد.

«وَ انْظُرْ إِلى‏ إِلهِكَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً»[61]

«بنگر به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مى‏كردى! و ببين ما آن را نخست مى‏سوزانيم؛ سپس ذرّات آن را به دريا مى‏پاشيم!»

9. ترسناكي دريا

دریا این پدیده زیبای ترسناک و ظلمت خیز، چه سرّی در ظلمت وحشت انگیز خود نهفته دارد؟ و کدامین پیام را برای آدمی به ارمغان دارد؟

در چندین آیه به موضوع ظلمت و وحشتناکی دریا اشاره دارد.

أَوْ كَظُلُماتٍ في‏ بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ الله لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ [62]

«يا همچون ظلماتى در يك درياى عميق و پهناور كه موج آن را پوشانده و بر فراز آن موج ديگرى و بر فراز آن ابرى تاريك است ظلمتها يى است يكى بر فراز ديگرى، آن گونه كه هر گاه دست خود را خارج كند ممكن نيست آن را ببيند! و كسى كه خدا نورى براى او قرار نداده، نورى براى او نيست!»

وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ [63]

و هنگامى كه (در سفر دريا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گيرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند امّا وقتى آنها را به خشكى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پيش مى‏گيرند (و به ايمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر پيش مى‏گيرند) ولى آيات ما را هيچ كس جز پيمان‏شكنان ناسپاس انكار نمى‏كنند!

درتفسیرآیه شریفه آمده است:  “ظلل” جمع “ظله” (بر وزن قله) است، و مفسران براى آن چند معنى ذكر كرده‏اند: “راغب” در “مفردات” مى‏گويد: “ظله” به معنى ابرى است كه سايه مى‏افكند و غالبا در مواردى به كار مى‏رود كه موضوع ناخوشایندی در كار است. بعضى نيز آن را به معنى سايبان از ماده “ظل” دانسته‏اند بعضى نيز آن را به معنى كوه گرفته‏اند.

گرچه اين معانى- در رابطه با آيه مورد بحث- تفاوت زيادى با هم ندارد ولى با توجه به اينكه در قرآن كرارا اين كلمه به معنى ابرهاى سايه‏افكن آمده و با توجه به اينكه تعبير غشيهم (آنها را مى‏پوشاند) تناسب بيشترى با معنى ابر دارد، اين تفسير نزديكتر به نظر مى‏رسد.

يعنى امواج عظيم دريا آن چنان برمى‏خيزد و اطراف آنها را احاطه مى‏كند كه گويى ابرى بر سر آنان سايه افكنده است، سايه‏اى وحشتناك و هول‏انگيز.

اينجا است كه انسان مغرور با تمام قدرتهاى ظاهرى كه براى خويش جلب و جذب كرده، وقتی درامواج خروشان دریا گرفتار می‌شود، خود را درمقابل قدرت پرودگار ضعيف و ناچيز و ناتوان مى‏بيند، دستش از همه جا بريده مى‏شود تمام وسائل عادى و مادى از كار مى‏افتد، هيچ روزنه اميدى براى او باقى نمى‏ماند جز نورى كه از درون جان او و از عمق فطرتش مى‏درخشد.

پرده‏هاى غفلت را كنار مى‏زند و قلب او را روشن مى‏سازد،  حتي لجوج ترين انسان را به خود مي آورد.     

جمعى از مفسرين، آيه فوق را اشاره‏اى به اسلام آوردن”عكرمة بن ابى جهل” دانسته‏اند.

در فتح مكه، پيامبرj همه مردم جز چهار نفر را مشمول عفو عمومى قرار داد و در مورد آن چهار نفر كه يكى از آنها عكرمة بن ابى جهل بود، حكم اعدام صادر كرد. هر كجا آنها را بيابيد از بين ببريد، (چرا كه از هيچگونه كارشكنى و كينه‏توزى و جنايت بر ضد اسلام و مسلمين فروگذار نبودند) عكرمه از مكه فرار كرد.

به كنار درياى احمر آمد و سوار بر كشتى شد. در دريا تند بادى خطرناك دامان او را گرفت، اهل كشتى به يكديگر گفتند: بيائيد با بتها وداع گوئيد و تنها دست به دامان لطف “اللَّه” بزنيد كه از اين خدايان ما كارى ساخته نيست! “عكرمه” گفت: اگر جز توحيد ما را در دريا نجات ندهد در خشكى نيز نجات نخواهد داد، بارالها من با تو عهد و پيمان مى‏بندم كه اگر مرا از اين مهلكه برهانى به سراغ محمدj مى‏روم و دست در دست او مى‏گذارم، چرا كه او را بخشنده و كريم مى‏دانم. سرانجام او نجات يافت و خدمت پيامبرj آمد و مسلمان شد.[64]           

در تواريخ اسلامى آمده است كه “عكرمه” بعدها در صف مسلمانان راستين قرار گرفت و در جنگ “يرموك” يا “اجنادين” به شهادت رسید.

امام صادقm از چموشی و سرمستی وظلمت دریا و آفرینش جهل ازآن، چنین سخن می‌گوید:

خداوند نادانی و جهل را از دریای تلخ و تاریک آفرید. پس به او فرمود: پشت کن، او پشت کرد، به او فرمود: پیش آی، او نپذیرفت ( واز دستور خداوند سرپیچی کرد) در صورتی که عقل را از نور عرش آفرید، به او فرمود: پشت کن، پشت کرد. به او فرمود: جلو بیا، جلو آمد، آنگاه خداوند بلند مرتبه فرمود: تورا آفرینشی عظیم آفریدم و بر همه مخلوقاتم برتری بخشیدم .[65]

موج و طوفان گاه مأمور الهی برای درهم کوبیدن انسانها ی گناهکار و ستمگران است. آنچنان که قوم حضرت نوحm و لشکر فرعون را در هم کوبید.

درمورد قوم نوحm می‌فرماید: و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم؛ و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد؛ اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند؛

فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ[66]

و طوفان به عنوان بلایی که بر فرعونیان نازل شد: ما نيز بر آنها نشانه‏هايى آشكار و گوناگون چون طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون فرستاديم. باز سركشى كردند، كه مردمى مجرم بودند.

فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ[67]

موجی که چون دیواریی ایستاده و زیبا موجب نجات قوم موسیm شد همان، لشکریان فرعون را درهم کوبید.

وَ أَنْجَيْنا مُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِين[68]

10. موجودات دريايي

دریاها و اقیانوس‌ها خانه‌ی مجموعه متنوعی از اشکال حیات و زیست‌گاه انواع حیوانات و… به شمار می‌آیند. از آنجا که نور خورشید تنها به لایه بالایی می‌تابد، بخش اعظم اقیانوس در تاریکی مطلق قرار دارد و چون اعماق و مناطق دمایی مختلف، هریک زیستگاهی را برای دسته واحدی از گونه‌ها فراهم می‌کنند، محیط دریا به عنوان یک دربرگیرنده جامع، دارای تنوع بسیار فراوانی از زندگی می‌باشد موجودات زنده‌ای که در دریا زندگی می‌کنند، از نهنگ‌های ۳۰ متری تا فیتوپلانگتون‌ها و زئوپلانکتون‌ها، قارچ‌ها، باکتری‌ها، و ویروس‌های میکروسکوپی متنوع اند. زندگی در دریا نقش مهمی در چرخه کربن بازی می‌کند، زیرا موجودات زنده فتوسنتزی کربن دی‌اکسید حل شده را به کربن آلی تبدیل می‌کنند، این موضوع از نظر اقتصادی برای انسان مهم است زیرا ماهی مورد نیاز بشر را تأمین می‌کند ریشه حیات به دریا باز می‌گردد و تمام گروه‌های اصلی حیوانات در آن نمود پیدا کرده‌اند.[69]

چه کسی می‌داند در اعماق هزاران کیلومتری اقیانوس ها در دل آن ظلمتکده، چه خبر است؟! وجود موجوداتي که درآن ظلمتكده ها از خود نور ساطع می‌کنند، حکایت در چه چیز دارد؟ میلیاردها موجودات دریایی از کوچک ترین موجودات ذربینی تا تنومندترین آنها، که حتی تخمین میزان آنها، زده نشده و جز در علم خداوند نیست.

در گذشته چنين تصوّر مى‏شد كه در اعماق درياها مطلقاً موجود زنده‏اى نيست؛ زيرا آفتاب تقريباً تا عمق ششصد مترى در آب فرو مى‏رود، و آخرين اشعّه خورشید در چنين عمقى ناپديد مى‏گردد، و همه چيز در تاريكى مطلق فرو مى‏رود.

علاوه بر بسيار سرد بودن آب دريا در اين عمق؛ فشارى است كه از ناحيه آب بر موجودات آن منطقه وارد مى‏شود. زيرا فشار آب در عمق يك كيلومترى بر هر سانتيمتر مربع در حدود يكصد كيلوگرم است و مسلّماً اگر انسانى بدون پوشش حفاظتى در آنجا باشد استخوان‏هاى او كاملًا خرد و نرم مى‏شود؛[70] و به همين جهت پايين رفتن در درياها از عمق چندين ده متر به پايين بدون پوشش ممكن نيست، و در اعماق خيلى پائين بايد از محفظه‏هاى فولادين بسيار قطور و ضخيم استفاده كرد، و الّا فشار دريا همه چيز را درهم مى‏شكند، و در بعضى از مراحل پايين‏تر با هيچ وسيله‏اى نمى‏توان سفر كرد؛ چون چيزى كه در برابر آن فشار مقاومت بياورد، وجود ندارد.

لیکن مطالعات بعدى دانشمندان ثابت كرد كه در اعماق دريا واقیانوس ها، موجودات زنده فراوان و عجيب و غريبى هستند؛ و فشار عجيب آن را با فشارى كه در درون وجود آنها است خنثى مى‏كنند!

در آنجا مطلقاً گياهان نمى‏رويد، تا جانوران اعماق دريا از آن استفاده كنند؛ ولى دست قدرت آفريدگار غذاى مورد نياز آنها را كه عبارت از مواد مختلف‏

گياهى است در سطح اقيانوس و زير نور آفتاب پرورش مى‏دهد، و پس از آماده شدن به صورت يك مائده آسمانى به سر ساكنان اعماق دريا فرو مى‏ريزد و ته نشين مى‏كند. بعلاوه بسيارى از جانوران سطح آب كه مى‏ميرند لاشه‏هاى آنها خوراك لذيذى براى جانوران اعماق دريا محسوب مى‏شود.

اما ببينيم مشكل تاريكى مطلق را چگونه حل مى‏كنند؟ همان قدرتى كه آنها را براى زندگى در اين منطقه آفريده؛ نور لازم را براى آنها نيز تهيه كرده‏است.

زيرا بسيارى از اين جانوران از خود نور بيرون مى‏دهند؛ نورى سرد همچون نور كرم شب تاب در شب‏هاى تابستان و گاه آن محيط را چراغانى مى‏كنند!

از سر يك نوع ماهى نور قرمز، و از دم آن نور آبى مى‏تابد؛ بعضى به رنگ قرمز و سفيد و آبى، نور مى‏پاشند!

يكى از دانشمندان مى‏نويسد: عجيب‏ترين نواحى دريا نه نزديك سطح آب است، و نه روى كف اقيانوس؛ بلكه در محلى ميان اين دو قرار گرفته، كه نه آسمانى در بالا دارد و نه زمينى در زير، بلكه همه جا آب است. موجوداتى كه در آنجا زندگى مى‏كنند خانه ندارند؛ از اين رو دائماً در حركت‏اند. ماهى‏هايى در آنجا است كه شما را به حيرت مى‏اندازد، دندان‏هاى بعضى آنقدر دراز است كه هيچ وقت نمى‏توانند دهان خود را ببندند! يك نوع ماهى آن قدر شكم خود را كش مى‏دهد كه مى‏تواند يك ماهى را كه سه برابر او است ببلعد! به اين ماهى‏ها نام‏هاى عجيب و غريب داده‏اند از قبيل: بلعنده سياه، افعى دريائى و اژدها ماهى!

اعماق اقيانوس را رها مى‏كنيم و به سطح آب مى‏آئيم؛ در آنجا نيز غوغائى است. ماهيانى وجود دارد كه يكى از ديگرى عجيب‏تر، از جمله آنها ماهيان برق دارند كه مى‏توانند با يك فرمان كه از مغزشان صادر مى‏شود مقدار زيادى برق توليد كنند كه دشمن يا صيد خود را به كلّى فلج سازند، برقى كه حتى براى انسان نيز خطرناك است.

ماهيان پرنده كه گاهى از آب بيرون مى‏آيند و تا شصت متر پرواز مى‏كنند؛ و گاه از درختان بالا مى‏روند!

ماهى مركب كه براى پنهان شدن از دست دشمن، مادّه سياه رنگى در آب دريا پخش مى‏كند و از چنگال دشمن مى‏گريزد. شبيه كارى كه در جنگل‏هاى كلاسيك امروز نيز معمول است كه گاهى ميدان را با مواد دودزائى پر مى‏كنند تا نفرات به وسيله آن از چشم دشمن پنهان شوند.

سفره ماهى يكى ديگر از انواع عجيب ماهى‏ها است كه بسيار پهن و بزرگ است. خود را در سطح اقيانوس مى‏گستراند، و به محض اينكه طعمه‏اى روى سفره‏اش قرار گرفت بال‏هاى پهن خود را روى آن مى‏پيچد و مشغول خوردن آن مى‏شود.[71]

كوچكترين جانوران در دريا زندگى مى‏كنند، و بزرگترين آنها نيز در آنجا هستند. نهنگ‏هايى در دريا وجود دارد كه طول آن به سى متر و قطر آن بيش از چهارده متر و درازى فك‏اش به بيش از هفت متر مى‏رسد! زبانش سه تن وزن دارد، قلبش در حدود نيم تن، و جگرش يك تن، و نوزادش گاهى هفت متر طول دارد.[72]

يكى از نهنگ‏ها كه در جزائر نيوجورجيا، صيد شد؛ سى و سه متر طول، و صد و بيست و پنج هزار كيلو وزن داشت.[73]

کشف زنبورهای زیرآبی با قابلیت گرده‌افشانی!

 در زیر اقیانوس‌ها جانورانی زندگی می‌کنند که عملکردشان در گرده‌افشانی همانند زنبورهای ساکن در خشکی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از ساینس‌ الرت، این برای نخستین‌بار است که محققان موفق به کشف این واقعیت دیدنی می‌شوند که اکو سیستم‌های زیر آبی متکی به گرده‌افشان‌هایی هستند که از حیث عملکرد، با زنبورهای ساکن در خشکی قابل مقایسه هستند.

بر اساس تحقیقات صورت‌گرفته، گیاهان زیر آبی همچون گیاهان خشکی از طریق گرده‌افشانی تکثیر می‌شوند. تا پیش‌از این تصور می‌شد که فرآیند گرده‌افشانی گیاهان با تکیه بر جریان آب انجام می‌شود؛ اما حالا مشخص شده که در زیر آب‌های جهان، فرآیند گرده‌افشانی از طریق «زنبورهای دریایی» صورت می‌گیرد.

محققانی از دانشگاه ملی مکزیک با استفاده از سیستم‌های پیشرفته فیلم‌برداری در زیر آب، گونه‌ای از علف‌های دریایی را زیر نظر قرار داده و در کمال حیرت متوجه شدند، انواعی از جانوران بی‌مهره، بیش‌تر از آن‌که به سراغ گیاهان بدون گل بروند، خود را به شاخه‌های گل‌دار این نوع گیاه نزدیک می‌کنند و این دقیقاً همان کاری است که زنبورها در خشکی برای عمل گرده‌افشانی انجام می‌دهند. در این مطالعه به وضوح دیده می‌شود که جانوران مورد نظر، با نزدیک شدن به گل‌های گیاهان، گرده آن‌ها را با خود حمل می‌کنند. نکته جالب این‌جاست که محققان، پیش‌تر این جانوران را شناسایی کرده بودند؛ اما هرگز تصور نمی‌کردند که نقشی در گرده‌افشانی گیاهان زیر آبی داشته باشند.[74]

گياهان ذرّه‏بينى، و گياهانى كه پنجاه متر طول دارند نيز در درياها پيدا مى‏شوند. که همه جز در علم و قدرت خداوند نیست.

امیرمومنانm فرمود:

«این خداوند است که به آنچه صدف ها در سینه پنهان دارند و امواج دریا در خود می‌پرورند… آمد و شد آبزیان در اعماق اقیانوس های بیکران، برخورد سهمگین امواج بر اثر وزش باد و طوفان آگاه است.»[75]

امام صادقm به مفضل فرمود:

«اگر می‌خواهی به گستردگی حکمت آفریدگار و ناچیزی دانش آدمی پی ببری، به آنچه در دریاست بیندیش، از انواع ماهی، آبزیان، صدف ها و دیگر گونه های بی شماری که سودمندی آنها شناخته نمی‌شود مگر به تدریج که با پیشرفت ابزار و اسباب دانش، مردم به آنها پی می‌برند.»[76]

همچنین فرمود:

دریاها زیستگاه اقسام ماهیان و جنبدگانی است که به شمار نمی‌آیند. و همچنین جایگاه زینتهایی چون لولو و مرجان و یاقوت و عنبر است که از دریاها به دست می‌آید. و در سواحل دریا عود  و عنبر و اقسام خوشبوهامی‌روید. بدان که دریا محل رفت و آمد و مسافرت و تجارت آدمیان است. تجارتی که از دورترین نقاط دنیا انجام می‌گیرد. همانند تجارتی که ازچین به عراق و از عراق به نقاط دیگر انجام می‌گیرد.[77]

 11.تسبیح دریاها و موجودات آن

از اسرار و شگفتی‌های دریا، تسبیح و ستایش گری دریا و موجودات آن از ذات پاک خداوند است. همه موجودات در آسمان ها و زمین خدا را ستایش می‌کنند.

 سَبَّحَ لِله مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ[78]

لیکن تأکید و فزونی روایات و ادعیه بر تسبیح و تکبیر و تحلیل دریا و موجودات در آن از ذات مقدس خداوند قادر، قابل اندیشه و دقّت است.

 در نیایش پیامبرj چنین آمده است :

« ای خدای من) از تو در خواست می‌کنم به حق آن نامت که دریاها ی مالامال از آب که بر زمین احاطه دارند و با آن نام تو را تسبیح گوی هستند و به پاکی می‌ستایند. »[79]

و در نیایش دیگر فرمود:

« به نامی تو را می‌خوانم، ای خدایی که جز تو نیست… به دریاها و موجودات گوناگونی که در آنها زیست می‌کنند و همگی به نام بزرگی که شگفتی‌های خلقتش پایان ناپذیر است، تو را تسبیح می‌گویند.»[80]

در نیایش امیرمومنان علیm چنین آمده است:

«دریا و تمامی موجودات آن، خداوند را ستایش، تسبیح، تکبیر و تهلیل می‌کنند.»[81]

 

 

 

فصل سوم: دریا مظهر تجلّی فطرت آدمی و خدا باوری

دریا بر خلاف خشکی، عوامل و بسترهای معنویت زای بسیار بالایی در خود دارد و کمتر به بسترهای معنویت زدا پیوند می‌خورد.آسیب های معنویت زدایی فراوان که در خشکی وجود دارد در دریا کمتر به چشم می‌خورد.

دریا، برای دل آدم ها پنچره‌ای به سوی خدا گشوده است، بر خلاف خشکی که پر است از تابلوهای غلط و ورود آزاد، که چوب حراج به فطرت خدای جوی آدمی می‌زند. هر چند زیر پای آدمی در دریا نرم و سست و ناپایدار و لغزنده است ولی فطرت او در دریا سفت تر و در خشکی لغزنده تر است.

دریا دارای دو لایه « خوف» و «رجا» است. هم ترسناک است و هم امید آفرین. ترس و وحشت از گرفتار آمدن در امواج خروشان و غرق شدن و طعمه کوسه ها گشتن، و امیدداشتن به نجات توسط دست غیبی.

در دریا خبری از جان پناه و واسطه های خشکی نیست. حتّی ممکن است ارتباط آدمی با خشکی قطع شود و تلفن همراه نیز، همراهی نکند.

در دریاست که آدمی به ضعف و ناتوانی خود پی می‌برد و «خلق الانسان ضعیفاً» را باور می‌کند. آدمی که در خشکی و درکنار ساحل، بدمستی می‌کند و خدا را بنده نیست همین که پایش به دریای طوفانی باز شود همه چیز را و حتی خود را فراموش می‌کند. حقارت بر همه وجودش سایه می‌افکند. نقش دریا در باور دینی از دو منظر قابل تدّبر و تأمّل است. زیبایی‌ها و شگفتی‌ها و موجوداتش، انسان را به خدا شناسی رهنمون می‌شود.

دریا مظهر آیات الهی و محل بیداری فطرت های خفته و غفلت گرفته و تجلّی خدا باوری است که از خداشناسی و علم الیقین و حق الیقین گذشته به جایگاه عین الیقین راه می‌یابد. سرشت انسان، با توحید و یکتاپرستی گره خورده است لیکن دربسیاری مواقع، تحت تأثیر تمایلات نفسانی، وسوسه های شیطانی وتبلیغات فریبنده خدا ستیزان، پرده ضخیمی از غفلت بر آن کشیده شده، آدمی را از خدا باوری و خداپرستی دور می‌سازد. دریا به عنون آیه‌ای از آیات الهی از مهم ترین پدیده های هستی است که حجاب های غفلت را پاره می‌کند و با غبار روبی از سرشت آدمی، او را تا مرز خدا باوری همراهی نماید.

البته دریا نه به عنوان دلیل لفظی، یا کلامی و یا ذهنی، بلکه به عنوان دلیل عینی تأثیر گذار است. گفتن واژه دریا، نوشتن دریا، یا تصور دریا در ذهن، فطرت آدمی را بیدار نمی‌کند، آنچه به فطرت خفته تلنگر می‌زند، حضور عینی دریاست. همچنان که گفتن آتش، نوشتن آتش و تصور آتش در ذهن، چیزی را نمی‌سوزاند، آن آتشی می‌سوزاند که عینی باشد و آدمی در آن بیفتد. قرآن مجید در چند آیه و روایات به این رمز گشایی می‌پردازد.

هُوَ الَّذِى يُسَيرِّكمُ‏ْ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ حَتىَّ إِذَا كُنتُمْ فىِ الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُواْ بهِا جَاءَتهْا رِيحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كلُ‏ِّ مَكاَنٍ وَ ظَنُّواْ أَنهَّمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئنِ‏ْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هَاذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ فَلَمَّا أَنجَئهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فىِ الْأَرْضِ بِغَيرْ الْحَقّ‏ِ[82]

او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد؛ زمانى كه در كشتى قرار مى‏گيريد و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حركت ميدهد و خوشحال مى‏شوند، ناگهان طوفان شديدى مى‏وزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها مى‏آيد؛ و گمان مى‏كنند هلاك خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مى‏خوانند كه: «اگر ما را از اين گرفتارى نجات دهى، حتماً از سپاسگزاران خواهيم بود! امّا هنگامى كه خدا آنها را رهايى بخشيد، (باز) به ناحق، در زمين ستم می‌كنند.

موج و طوفان و تلاطم دریا، غرور وتکبر و غفلت آدمی را بر طرف ساخته، انسان را در برابر خدا خاضع وخاشع می‌نماید.

 فَإِذَا رَكِبُواْ فىِ الْفُلْكِ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُلصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نجَّئهُمْ إِلىَ الْبرَِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ لِيَكْفُرُواْ بِمَا ءَاتَيْنَاهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ يَعْلَمُون[83]

هنگامى كه سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند (و غير او را فراموش مى‏كنند)؛ امّا هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مى‏شوند! (بگذار) آنچه را (از آيات) به آنها داده‏ايم انكار كنند و از لذّات زودگذر زندگى بهره گيرند؛ امّا بزودى خواهند فهميد!

وَ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فىِ الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نجَئكمُ‏ْ إِلىَ الْبرَِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كاَنَ الْانسَانُ كَفُورًا[84]

و هنگامى كه در دريا ناراحتى به شما برسد، جز او، تمام كسانى را كه (براى حل مشكلات خود) مى‏خوانيد، فراموش مى‏كنيد؛ اما هنگامى كه شما را به خشكى نجات دهد، روى مى‏گردانيد؛ و انسان، بسيار ناسپاس است!

وَ إِذَا غَشِيهَم مَّوْجٌ كاَلظُّلَلِ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نجَّئهُمْ إِلىَ الْبرَّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَ مَا يجَحَدُ بِايَاتِنَا إِلَّا كلُ‏ُّ خَتَّارٍ كَفُور[85]

و هنگامى كه (در سفر دريا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گيرد)، خدا را با اخلاص مى‏خوانند؛ امّا وقتى آنها را به خشكى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پيش مى‏گيرند (و به ايمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر پيش مى‏گيرند)؛ ولى آيات ما را هيچ كس جز پيمان‏شكنان ناسپاس انكار نمى‏كنند!

انسان که در یک سفر دریایی از ساحل دریا دور افتاده، درمیان موج های سهمگین و غرّش طوفان گرفتار آمده و سکّان کشتی از اختیار ناخدا خارج شده و کشتی چون پر کاهی به هر سو کشانده می‌شود، در این حالت آدمی تنها نجات خود را از قدرتی می‌طلبد که خالق دریا و زمین و آسمان است و با اخلاص خدارا می‌خواند. او که هیچ پناهگاهی برای خود نمی‌یابد، از عمق جان، متوجه یک نقطه پناهگاه و دادرس می‌شودکه آن خداست.

 دریا و خدا باوری

این آیات ازدو راه مختلف ( راه استدلال وبرهان – وراه وجدان و فطرت به خداشناسی و خداباوری می‌پردازد.

نخست به توحید استدلالی اشاره کرده، می‌گوید: پروردگار شما کسی است که شما را در دریا و خشکی سیر می‌د هد.

(هُوَ الَّذِى يُسَيرِّكمُ‏ْ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ)  

از این توحید استدلالی که حاکی از مبدء علم و قدرت و حکمت آفریدگار است، به استدلال فطری منتقل می‌شود و می‌گوید: فراموش نکنید: هنگامی که ناراحتیها در دریا به شما برسد و گرفتار طوفان و امواج کوبنده و وحشتناک شوید تمام معبودهایی را که می‌خوانید جز خدا از نظر شما گم می‌شود

وَ اِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی البَحرِ ضَلَّ مَن تَدعُونَ اِلَّا اِیّاهُ[86]

و هنگامى كه در دريا ناراحتى به شما برسد همه كس را جز او فراموش خواهيد كرد.

 وباید گم شود چرا که طوفان حوادث پرده های تقلید و تعصب را که بر فطرت آدمی افتاده کنار می‌زند، و نور فطرت که نور توحید و خداپرستی ویگانه پرستی است جلوه گر می‌شود، آری در چنین لحظاتی همه معبودهای پنداری و خیالی که نیروی توّهم انسان به آنها قدرت بخشیده بود همچون برف در گرمای آفتاب تابستان آب می‌شوند واز ذهن محو می‌گردند و تنها نور الله در آن می‌درخشد.[87]

این یک قانون عمومی است هنگامی که کارد به استخوان می‌رسد، موقعی که اسباب ظاهری از کار می‌افتند، و کمکهای مادی ناتوان می‌گردند، انسان به یاد مبدا بزرگی از علم و قدرت می‌افتد که او قادر بر حل سخت ترین مشکلات است. روزنه امیدی به قلب گشوده می‌شود و نور لطیف و نیرومندی در دل پدید می‌آید و از درون جان و سویدای قلب، انسان را به سوی خدا هدایت می‌کند.

اما شما فراموشکاران، هنگامی که دست قدرت الهی شما را به سوی خشکی نجات داد به او پشت می‌کنید ورو می‌گردانید و بار دیگر پرده های غرور و غفلت، تقلید وتعصب، این نور الهی را می‌پوشاند و گرد و غبار عصیان و گناه و غفلت و سرگرمیهای زندگی مادی، چهره تابناک آن را پنهان می‌سازد.

مردی حضور امام صادقm رسید، عرض کرد ؛ ای فرزند رسول خدا مرا به خدا باوری راهنمایی کن.  متحّیرم . امامm فرمود: آیا سوار کشتی شده‌ای؟

آری .

آیا شده که کشتی در اثر طوفان بشکند به گونه‌ای که قابل استفاده نباشد و شنا هم تو را نجات ندهد.

آری .

در این هنگام که دستت از همه جا بریده آیا امیدی به چیزی داشتی که تو را از این حادثه نجات دهد؟

آری .

امام فرمود: آن نقطه امید، همان خدای قادر است که ( فطرت تورا بیدار ساخته) و هیچ منجی جز او نیست.[88]

فصل چهارم: دریا کانون نعمتهای الهی در تسخیر انسان

خداوند مهربان، دریاها و اقیانوس های بیکران را با تمام نعمت ها و ذخائرش و با آن عظمت و خروشش، رام ساخته و با نعمت های بی شمارش دراختیار و تسخیر انسان قرارداده تا آدمی از مواهب آن برای ادامه حیات خود بهره گیرد و بنده‌ای شاکر و سپاسگزار شود.

دریا منبع مهمی برای انواع نیازمندیهای بشر بشمار می‌آید. از ضروری‌ترین مواد غذایی گرفته تا نیازهای دارویی، صنعتی، انرژی، مواد معدنی، تزیینی و… از دریاها استخراج می‌شود.

آیات و روایات

به برخی آیات و روایاتی اشاره می‌کنیم که دریاها را کانون نعمتهای الهی برمی‌شمرند:

1. وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون.[89]

«او كسى است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد؛ و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد؛ و كشتيها را مى‏بينى كه سينه دريا را مى‏شكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد؛ شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد!»

2. اللَّهُ الَّذِى سَخَّرَ لَكمُ‏ُ الْبَحْرَ لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تَشْكُرُون[90]

«خداوند همان كسى است كه دريا را مسخّر شما كرد تا كشتيها بفرمانش در آن حركت كنند و بتوانند از فضل او بهره گيريد، شايد شكر نعمتهايش را بجا آوريد!»

نعمت های بیکران الهی بویژه نعمتهای دریاکه خداوند در اختیار انسانها گذاشته برای بشر قابل شمارش نیست.

خداوند مهربان می‌فرماید:

3.قُل لَّوْ كاَنَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكلَمَاتِ رَبىّ‏ِ لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كلَمَاتُ رَبىّ‏ِ وَ لَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا[91]

بگو: «اگر درياها براى (نوشتن) كلمات پروردگارم مركّب شود، درياها پايان مى‏گيرد. پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن (درياها) را كمك آن قرار دهيم!»

4. وَ لَوْ أَنَّمَا فىِ الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبحْرٍ مَّا نَفِدَتْ كلَمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم[92]

«و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت درياچه به آن افزوده شود، اينها همه تمام مى‏شود ولى كلمات خدا پايان نمى‏گيرد؛ خداوند عزيز و حكيم است.»

کلمات، جمع کلمه، در اصل به معنای واژه و لفظی است که با آن سخن گفته می‌شود. ولی از آنجا که هر یک از موجودات جهان دلیل بر علم و قدرت پروردگار است به هر موجودی «کلمة الله» اطلاق می‌شود. مانند عیسی که درسوره نساء آیه 171 از او به عنوان «کلمة الله» یاد شده است.

در آیات یاد شده واژه « کلمه» اشاره به موجودات هستی است که هر کدام حکایت از قدرت و صفات گوناگون پروردگار می‌کند.

قرآن در حقیقت به این واقعیت توجه می‌دهد که انسانها  گمان مبرند عالم هستی محدود به چیزی است که بدان علم دارند یا احساس می‌کنند. بلکه آن قدر عظمت و گسترش دارد که اگر تمام دریاها مرکب شوند، و بخواهند نام و ویژگی آنها را بنویسند دریاها پایان می‌پذیرند پیش از آن که موجودات جهان هستی شمارش شده باشند.[93]

قرآن هدف ازاعطای این نعمت ها را نشان دادن آیات الهی به مردم معرفی می‌کند. نشانه‌هایی از ذات پاک خدای یگانه، تا بیندیشند و بیراهه و کژ راهه نروند و شاکر خداوند باشند. همچنان که درسه آیه آمده است:

لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِه[94] لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[95] وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون[96]

برخی ازنعمت های دریا بدین قرارند:

1. وجود انرژی ذاتی آب

2. تولید برق و انرژی الکتریکی  حاصل از امواج پایان ناپذیر سطح دریا و جزر و مد و تفاوتهای شوری آب و اختلاف دمای اقیانوسی.  

2. وجود مواد صنعتی، آهن، منگنز، الماس، شیمیایی و همچنین منابع سولفیدکف دریا منبع بالقوه نقره، طلا، مس، روی، سرب، و فلزات کم یاب می‌باشند که دردهه1960میلادی کشف شد.

3. وجود منابع عظیم نفت و گاز

4. نمک دریایی برای مواردخوراکی و صنعتی.

5. آذر یخ ها در کف دریا و اقیانوس، منبع بالقوه انرژی بحساب می‌آیند که تا پنج میلیون متر مکعب تخیمین زده می‌شوند.  

6. دریا مهم ترین و ارزان ترین راه های ارتباطی میان قاره‌ای.

7. دریا بهترین راه حمل و نقل کالا و تجارت.

8. دریا بزرگترین پرورش دهنده موادّ غذایی تازه و لذیذ سرشار از ویتامین ها و….

9. وجود مواد دارویی، زینتی و آرایشی، مانند: جلبکها، مروارید و مرجان و….

10. ایجاد رونق تجارت و اقتصاد.

11. تأثیر آب دریا، در تعدیل آب و هوای کره زمین، رشد کشاورزی و….

12. بهره مندی انسان از مناظر طبیعی و زیبایی‌های دریا و طراوت جسم و جان، روان.

13. اهمیّت دریا از لحاظ نظامی و سیاسی.[97]

14. و….

اینها برخی اندک از نعمت های دریاست، و هنوز بسیاری از نعمت های دریاها ناشناخته و یا ابزار استفاده از آنها وجود ندارد.

علاوه دریا اشتغالات فراوانی پیش روی آدمی قرارداده است. مانند: صنعت کشتی سازی، تجارت، کشتی رانی، شیلات، گمرک، و دهها شغل دیگر.

 البته همیشه اهمیت نعمت آنگاه آشکار می‌شود که از بین برود و یا آدمی ازآن بی بهره شود. راستی اگر دریاها نبود و یا آدمی قادر به استفاده ازآن نمی‌بود، چه اتفاقی برای زیست انسانها  رخ می‌داد؟ نه تنها بخش مهمی از صنعت و تجارت و اقتصاد راکد می‌ماند، که مقدار فراوانی مواد غذایی، صنعتی و تزیینی و… از بین می‌رفت، و از همه مهمتر نه ابری پدید می‌آمد و نه بارانی می‌بارید. در نتیجه هوای خشک و سوزان همه موجودات زنده رانابود می‌کرد.[98] دراین آیات به  مواد غذایی در دریا، کشتی و کشتی رانی، و نقش اقتصادی دریا اشاره کرده است:

1.دریا مهم ترین منبع مواد غذایی

دریاها، بزرگ ترین و مهم ترین منبع تمام ناشدنی تامین کننده موادّ غذایی برای انسان و حیوانات محسوب می‌شوند. با رشد جمعیت کره زمین و خطر تهدید کمبود مواد غذایی، دریاها تنها امید دانشمندان برای رفع این کمبود، به شمار می‌آیند.

سازمان خواروبار جهانی خبر از صید 174میلیون تن ماهی درسال 2012میلادی می‌دهد. که این رقم درسالهای بعد و با افزایش جمعیت و سهم سرانه19درصدی انسانها افزایش می‌یابد.

بیش از 3 میلیون کشتی کوچک و بزرگ در دریا مشغول ماهیگیری هستند.

ماهی‌ها نه تنها در خوراک انسان، نقش عمده‌ی دارند، بلکه تأمین کننده خوراک بسیاری از پرندگان (و آبزیان) هستند. طبق محاسبات انجام شده، تنها پرندگان دریایی سواحل جزایر صخره‌ی و کوههای ساحلی، سالیانه بالغ بر دو میلیون و پانصد هزار تن ماهی می‌خورند.[99]

دریاها می‌توانند سالانه، حدود یک صد میلیارد تن فراورده های گوشتی (ماهی و میگو) و پانصد میلیارد تن محصولات گیاهی تأمین کنند که میزان بهره برداری کنونی بسیار ناچیز است و بهره دهی دریا نسبت به خشکی، به نهایت افزون تر است.[100]

با تمام پيشرفتى كه در زندگى و تمدن مادى بشر به وجود آمده، هنوز دريا يكى از مهمترين منابع تغذيه انسان را تشكيل مى‏دهد و همه سال صدها هزار تن از گوشت تازه‏اى كه دست لطف پروردگار براى انسانها پرورش داده، از دريا صيد مى‏شود. لذا اكنون كه جمعيت كره زمين رو به افزايش است و بعضى در مطالعات ابتدايى خود احساس مى‏كنند خطر كمبود مواد غذايى مردم جهان را براى آينده تهديد مى‏كند، افكار دانشمندان متوجه درياها شده و چشم اميد خود را به آن دوخته‏اند تا از طريق پرورش و تكثير نسل انواع ماهيها بتوانند اين كمبود را به مقدار قابل ملاحظه‏اى بر طرف سازند. اين از يك سو، از سوى ديگر مقرراتى براى جلوگيرى از آلوده شدن آب درياها و از ميان رفتن نسل ماهى‏ها وضع كرده‏اند كه از مجموع آن اهميت جمله فوق كه در چهارده قرن قبل در قرآن نازل شده است روشنتر مى‏شود.[101]

برخی آیات و روایاتی که به موضوع غذای دریایی پرداخته است:

1. وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُواْ مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا[102]

«او كسى است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن، گوشت تازه بخوريد.»

2. وَ مَا يَسْتَوِى الْبَحْرَانِ هَاذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائغٌ شَرَابُهُ وَ هَاذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ مِن كلُ‏ٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا[103]

«دو دريا يكسان نيستند: اين يكى دريايى است كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است و آن يكى شور و تلخ و گلوگير؛ (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خوريد.»

برخی ازمفسرین می‌فرمایند: آیه «وَ مِن كلُ‏ٍّ تَأْكُلُونَ» اشاره به قدرت نمایی خداوند در زمینه آفرینش گوشتهای لطیف و خوش طعم در آبهای شور و شیرین است.[104]

درروایتی امام صادقm به مفضل بن عمر فرمود:

در آفرینش ماهی تامل نما… اکنون در فراوانی نسل ماهی و این ویژگی که به او داده شده است، اندیشه کن.  

در شکم یک ماهی، تخم های بی شماری را می‌بینی. علّت این امر، آن است که پاسخگوی تغذیه انواع جانداران باشد، زیرا (علاوه برانسان) بیشتر جانوران، ماهی خورند، حتی درندگان حاشیۀ بیشه ها نیز درکنار آب می‌ایستند تا ماهی صید کنند و چون ماهی‌ای بر آنها بگذرد، آن را می‌ربایند. پس از آن جا که درندگان، ماهی خوردند، پرندگان ماهی خوردند؛ آدمیان ماهی می‌خورند و حتی ماهی نیز ماهی می‌خورد، تدبیر (الهی) در این خصوص، آن بوده است که ماهیان به این فراوانی باشند. پس اگر خواستی به گستره علم خالق و ناچیز بودن دانش بشری پی ببری به آنچه در دریاست از اقسام ماهیها و… بنگر.[105]

گوشت تازه

 نکته بسیار زیبا و جالب در آیات شریفه تاکید بر طراوات و تازگی گوشت های دریایی است (لحمّاطرّیاً). و این از لحاظ طب و بهداشت تغذیه بسیار حائز اهمیّت است. گوشتی که انسانها زحمت پرورش آن را نکشیده‌اند و تنها دست پر مهر قدرت خداوند است که آن را در دل آب های نیلگون دریاها و اقیانوسها پرورش داده و رایگان در اختیار بشر قرار داده است.[106]

با توجه به اینکه درآن عصر از جهتی و در عصر ما از جهت دیگر، گوشت های مانده و کهنه و نمک سود که خواص تغذیه‌ای خود را از دست می‌دهند و گاه برای بدن مضر می‌شوند فراوان بوده و هست، اهمیّت گوشت تازه آشکارتر می‌شود.[107]

 ماهی و میگوی تازه، از خواص بی شماری برخورداراست. گوشت ماهی دارای امگا 3، پروتئین، مواد معدنی، فسفر و ید، آلبومین، کلسیم، انواع ویتامین ها که در تازه بودن آنان یافت می‌شود. و میگو از ماهی غنی تر و از پروتئین بیشتری برخوردار است.[108]

امام کاظمm فرمود:

 «بر شما باد خوردن ماهی. اگرآن را بی نان خوردی، برای تو کافی است  و اگر با نان خوردی گواراتر است.»[109]

 ماهی کهنه به صورت کنسرو یا به صورت ماهی دودی یا نمک سود، از خواص تغذیه‌ای آن کاسته شده و ویتامین ث خود را از دست می‌دهد.[110] و گاه برای جسم ضرر دارد.

نکته: حلال بودن صید برای حاجیان درحال احرام

نکته حائز اهمّیت در این رابطه، حلال بودن صید حیوانات حلال گوشت دریایی مانند ماهی و میگو برای حاجیان در حال احرام است و حال آن که صید حیوانات خشکی و صحرایی برآنان حرام است.

صید دریا بر شما باشد حلال گر محلید ارکه محرم بی سؤال

   أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعًا لَّكُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبرَّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا[111]

«صيد دريا و طعام آن براى شما و كاروانيان حلال است؛ تا (در حال احرام) از آن بهره‏مند شويد؛ ولى ما دام كه محرم هستيد، شكار صحرا براى شما حرام است.»

فتوای همه فقیهان این است که نه تنها اقدام به صید حیوانات خشکی و صحرایی برای حاجیان در حال احرام حرام است بلکه خوردن گوشت حیوانات شکار شده نیز مجاز نمی‌باشد. و حال آن که در مورد دریا این قضیه به عکس است. هم صید آبزیان حلال گوشت و هم خوردن گوشت آبزیان صید شده حلال است، و این حکایت از لطف و مهر خداوند نسبت به بندگان است که این نعمت بیکران دریایی را در اختیار انسانها قرارداده تا بتوانند در همه حالات از آن استفاده کنند و نیاز تغذیه‌ای خود را مرتفع نمایند.

 اگر انسان بداند در ارتباط با غذا و تغذیه چه چیزی بخورد؟ چه مقدار بخورد؟ در چه زمانی بخورد؟ و چگونه بخورد؟ می‌تواند سالیان سال با سلامت زندگی کند.[112]

 2. کشتی و کشتیرانی و حمل و نقل دریایی

دریا، ارزانترین و متنوع ترین راهها را در اختیار انسان قرار می‌دهد. و از سویی مسئله حمل و نقل که یکی از مهمترین پایه های تمدن اسلام و زندگی اجتماعی بشر است با توجه به این که دریاها قسمت عمده روی زمین قرار گرفته و به یکدیگر ارتباط دارند، می‌توانند مهم ترین خدمت را در این زمینه به انسانها داشته باشند.

حجم کالاهایی که به وسیله دریاها حمل و نقل می‌شوند، و مسافرانی که با کشتی جابجا می‌گردند، به قدری زیاد است که با هیچ وسیله نقلیه دیگر قابل مقایسه نیست، چنان که گاه یک کشتی می‌تواند به اندازه دهها هزار کامیون بار با خود ببرد.[113]

در آموزه های دینی، حمل و نقل دریایی به عنوان یکی از نشانه های تدبیر و قدرت الهی مطرح است که با وجود انواع وسایل حمل و نقل زمینی، هوایی، نقش عمده‌ای در حمل و نقل انسان و کالا ایفا می‌نماید.

در قرآن کریم، بالغ بر 14 بار از کشتی و حمل و نقل دریایی و کشتیرانی یاد شده و در روایاتی چند مطرح شده است.

1.وَ لَهُ الجْوَارِ المْنشَاتُ فىِ الْبَحْرِ كاَلْأَعْلَام.[114]

 «و براى اوست كشتيهاى ساخته شده كه در دريا به حركت درمى‏آيند و همچون كوهى هستند!»

   2. وَ مِنْ ءَايَاتِهِ الجْوَارِ فىِ الْبَحْرِ كاَلْأَعْلَام[115]

 «از نشانه‏هاى او كشتيهايى است كه در دريا همچون كوه‏ها به نظر مى‏رسند!»

3.وَ هُوَ الَّذِى سَخَّرَ الْبَحْرَ …وَ تَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون[116]

«و او كسى است كه دريا را مسخّر (شما) ساخت …؛ و كشتيها را مى‏بينى كه سينه دريا را مى‏شكافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد؛ شايد شكر نعمتهاى او را بجا آوريد!»

 “فلك” (كشتى) هم به معنى مفرد آمده و هم به معنى جمع. “مواخر” جمع “ماخرة” از ماده “مخر” (بر وزن فخر) به معنى شكافتن آب از چپ و راست است، و به صداى وزش بادهاى شديد نيز گفته مى‏شود و از آنجا كه كشتيها به هنگام حركت آبها را با سينه خود مى‏شكافند به آنها “ماخر” يا “ماخره” مى‏گويند.

4. وَ ءَايَةٌ لهَّمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتهَمْ فىِ الْفُلْكِ الْمَشْحُون[117]

نشانه‏اى (ديگر از عظمت پروردگار) براى آنان است كه ما فرزندانشان را در كشتيهايى پر (از وسايل و بارها) حمل كرديم.

  تعبير به” مشحون” (پر) اشاره به اين است كه نه تنها خودشان بر كشتى سوار مى‏شوند بلكه مال التجاره و وسائل مورد نياز آنها نيز با آن حمل و نقل مى‏گردد.

   5. وَ جَعَلَ لَكمُ مِّنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُون[118]

و براى شما از كشتيها و چهارپايان مركبهايى قرارداد كه بر آن سوار مى‏شويد.

  6. وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنىِ ءَادَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فىِ الْبرَّوَ الْبَحْرِ [119]

ما آدمي زادگان را گرامى داشتيم؛ و آنها را در خشكى و دريا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم.

7. وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِىَ فىِ الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهَر[120]

و كشتى‏ها را مسخّر شما گردانيد، تا بر صفحه دريا به فرمان او حركت كنند؛ و نهرها را (نيز) مسخّر شما نمود.

8. إِنَّ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافِ الَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْكِ الَّتىِ تجَرِى فىِ الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ[121]

در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند

9. رَّبُّكُمُ الَّذِى يُزْجِى لَكُمُ الْفُلْكَ فىِ الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ كاَنَ بِكُمْ رَحِيمًا[122]

 پروردگارتان كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت درمى‏آورد، تا از نعمت او بهره‏مند شويد؛ او نسبت به شما مهربان است.

   10. أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكمُ مَّا فىِ الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تجَرى فىِ الْبَحْرِ بِأَمْرِه[123]

آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمين است مسخّر شما كرد؛ و (نيز) كشتيهايى را كه به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مى‏كنند؛

 11. أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تجَرِى فىِ الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيرُيَكمُ مِّنْ ءَايَاتِهِ إِنَّ فىِ ذَالِكَ لاَيَاتٍ لِّكلُ‏ِّ صَبَّارٍ شَكُور[124]

آيا نديدى كشتيها بر (صفحه) درياها به فرمان خدا، و به (بركت) نعمت او حركت مى‏كنند تا بخشى از آياتش را به شما نشان دهد؟! در اينها نشانه‏هايى است براى كسانى كه شكيبا و شكرگزارند!

  12.اللَّهُ الَّذِى سَخَّرَ لَكمُ‏ُ الْبَحْرَ لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تَشْكُرُون[125]

خداوند همان كسى است كه دريا را مسخّر شما كرد تا كشتيها بفرمانش در آن حركت كنند و بتوانند از فضل او بهره گيريد، شايد شكر نعمتهايش را بجا آوريد!

13. وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِيُذِيقَكمُ مِّن رَّحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تَشْكُرُون[126]

و از آيات (عظمت) خدا اين است كه بادها را بعنوان بشارتگرانى مى‏فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سيراب كند) و كشتيها بفرمانش حركت كنند و از فضل او بهره گيريد؛ شايد شكرگزارى كنيد.

چند نکته درآیات

 1. مركب، نخستين نعمت انسان‏

در اينجا اين نكته جلب توجه مى‏كند كه چرا خداوند از ميان تمام مواهبى كه به انسان بخشيده نخست به مساله حركت او در خشكى و دريا اشاره مى‏كند؟

اين ممكن است به آن جهت باشد كه بهره‏گيرى از طيبات و انواع روزيها بدون حركت امكان‏پذير نيست و حركت انسان بر صفحه زمين نياز به مركب راهوار دارد، آرى” حركت” مقدمه هر گونه” بركت” است.

و يا به اين جهت كه مى‏خواهد سلطه او را بر كل پهناى زمين، اعم از دريا و صحرا مشخص كند چرا كه هر يك از انواع موجودات بر قسمتى از محدوده زمين سلطه دارند، تنها انسان است كه بر كل اين كره خاكى حكومت مى‏كند بر دريا، صحرا، و فراز هوا.[127]

2. خداوند دو چیز گران بها یعنی دریا و کشتی را تحت اراده و اختیار انسان در آورد، ولی در مورد کشتی به مطلب دیگری نیز اشاره دارد. قرآن نشانه و آیت الهی بودن آن است. در کتاب آسمانی به برخی امور و اشیاء به عنوان آیات الهی یاد شده است. نشانه های که تفکّر و اندیشیدن وتدّبر پیرامون آنها، آدمی را به خالق هستی ونعمت های بیکرانش رهنمون می‌شود. مانند : باد، باران، خورشید، ماه، شب وروز، آسمان ها و…از جمله این نشانه ها، حرکت کشتی به روی آب است، بدون آن که در آن فرو رود.

3. جريان كشتى در دريا را به امر خدا نسبت داده با اينكه ظاهرا علتهاى طبيعى، از قبيل باد و بخار و ساير عوامل طبيعى آن را به جريان در مى‏آورند.این بدان منظور بوده كه بفهماند خداى تعالى يگانه سببى است كه هر سبب ديگرى به او منتهى مى‏گردد.[128]

  4. حركت كشتيها كه بزرگترين و مهمترين وسيله حمل و نقل بشر مى‏باشد و كارى كه از آنها ساخته است هزاران برابر مركبهاى ديگر است. [129]

5. قرار گرفتن کشتی‌ها ی کوچک و بزرگ و غول پیکر که برخی به اندازه یک شهر نمایان است و فرو نرفتن در آب وحرکت آنها درسطح دریا ها و اقیانوسها مهمترین نشانه‌های قدرت پروردگار عالم است. کشتی‌هایی که با محموله های سنگین که از دیرباز تا به امروز، سنگین ترین محموله ها را جابجا می‌کنند، چه کشتی‌هایی که به واسطه بادبان و نیروی وزش باد حرکت می‌کردند و یا به واسطه بخار و یا کشتی‌هایی مدرن که از سوخت اتم استفاده می‌کنند، همه با قدرت الهی قادر به حرکت در دریا هستند.

چرا که خداوند بادها را می‌فرستد تا کشتی را به حرکت در آورد و اگر می‌خواست آن را ساکن می‌گردانید، در آن صورت هیچ کشتی بادبانی قادر به حرکت نبود.[130] همچنین این قدرت خداوند است که در بخار نیرو داده و نیرویی فوق العاده‌ای در ذرّات اتم قرار داده و به بشر نیز توانایی بهره‌گیری از آن بخشیده است. و اگر می خواست این کشتی را به خاطر اعمالی که سرنشینانش مرتکب شده‌اند نابود سازد، می‌توانست ولی در عین حال چشم پوشی می‌کند؛ می‌بخشد[131] و یا به وقت دیگر وا می‌نهد.

6. علاوه نوع ساخت و مهندسی کشتی و ابزاری که به کار رفته که با آن بار سنگین در آب فرو نرود، چه کسی این خاصیت را در ماده‌ای که کشتی را از آن می‌سازد قرار داد تا روی آب بایستد  و آیا اگر همه چیز از آب دریا سنگین تر بود و فشار مخصوص آب و تحمل نیز نبود، آیا آدمی می‌توانست بر روی موج های دریا مانور بدهد و عرض اندام کند ؟!

بدیهی است برای حرکت کشتی‌ها در دریاها نظاماتی دست به دست هم داده تا حرکت کشتی‌ها بربستر دریا و آب ناپایدار به آسانی صورت گیرد. مانند:

الف. از یک سو راههاى دريايى از جاده‏هاى خشكى بسيار وسيعتر وآب دریاها به صورت مرکبی راهوار وبی هزینه و آماده آفریده شده است.

ب. وزن مخصوص برخی از اشیاء ( مانند چوب و ….) سبک تر از آب است آن چنان که روی آب می‌ماند ؛ و یا اگر سنگین تر است می‌توان آن را به شکلی مهندسی کرد که در عمل، وزنی کمتر از آب پیدا کند و طاقت عمل بارهای سنگین و مسافران بیشماری را داشته باشد.[132]

ج. نیروی محرکی لازم است تا کشتی را به حرکت در آورد. در گذشته باد های منظمی که بر صفحه دریاها و اقیانوسها می‌وزید، کشتی‌ها را به حرکت در می‌آورد، و امروز از نیروی بخار و سوخت اتم استفاده می‌شود.

د. دریا تابلوی راهنمایی ندارد. برای راهیابی کشتی‌ها، این خورشید و ستارگان آسمانند که به عنوان تابلوی دائمی راهنمایی بر تارک کشتی می‌درخشند و در کنار آنها قطب نما ها ونقشه ها.[133]

 راستى اگر دریا وکشتی وکشتی رانی نبودند، چگونه انسان مى‏توانست با مركبهاى ساده معمولى مشكلات حمل و نقل خود را حل كند؟ هر چند مركبهاى ساده نيز از نعمتهاى او است و در جاى خود كارساز.[134]

در آیه‌ای این نعمت بزرگ خدایی را به رخ انسانها می‌کشد:

14. وَ إِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لهَمْ وَ لَا هُمْ يُنقَذُون إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَ مَتَاعًا إِلىَ‏ حِين[135]

و اگر بخواهيم آنها را غرق مى‏كنيم بطورى كه نه فريادرسى داشته باشند و نه نجات داده شوند! مگر اينكه رحمت ما شامل حال آنان شود، و تا زمان معيّنى از اين زندگى بهره گيرند!

این آيه براى روشنتر ساختن اين نعمت بزرگ، حالتى را كه از دگرگون شدن اين نعمت به وجود مى‏آيد بيان مى‏كند مى‏گويد: “اگر بخواهيم آنها را غرق مى‏كنيم، آن چنان كه نه فريادرسى داشته باشند، و نه كسى كه آنها را از دريا بگيرد.”

” صريخ” از ماده” صراخ” به معنى فريادرس و” ينقذون” از ماده” انقاذ” به معنى بر گرفتن و نجات دادن است.

به يك موج عظيم فرمان مى‏دهيم كشتى آنها را واژگون كند! يا به يك گرداب ماموريت مى‏دهيم آنها را در كام خود فرو بلعد! يا به يك طوفان دستور مى‏دهيم آنها را مانند يك پر كاه بردارد و در وسط امواج پرتاب كند! و اگر بخواهيم خاصيت آب و كشتى و نظم وزش باد و آرامش دريا را بر هم مى‏زنيم تا همه چيز آنها به هم ريزد، اين مائيم كه اين نظام را تداوم مى‏بخشيم، تا آنها بهره گيرند، و اگر گهگاه حوادثى از اين قبيل مى‏فرستيم براى اين است كه از روى آن اهميت نعمتى را كه در آن غرقند بدانند.

 و براى تكميل اين سخن مى‏افزايد: “مگر باز هم رحمت ما شامل حال آنها شود، و تا زمان معينى كه پايان زندگى آنهاست از اين زندگى بهره گيرند” (إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‏ حِينٍ‏). آرى با هيچ وسيله‏اى آنها نمى‏توانند نجات يابند جز اينكه نسيم رحمت ما بوزد و لطف ما به يارى آنها بشتابد.

” حين” به معنى وقت، در آيه فوق اشاره به پايان زندگى انسان و اجل او است و بعضى آن را به پايان جهان تفسير كرده‏اند.

آرى آنها كه بر كشتى سوار شده‏اند (اعم از كشتيهاى بادبانى كوچك قديم‏ و يا كشتيهاى كوه‏پيكر اوقيانوس‏پيماى امروز) به خوبى عمق تعبير اين آيه را درك كرده‏اند كه عظيمترين كشتيهاى جهان در برابر امواج عظيم دريا و طوفانهاى هولناك اوقيانوسها همچون يك پر كاه است و اگر رحمت الهى شامل حال انسانها نباشد نجات آنها ممكن نيست.

خدا مى‏خواهد در اين باريكه‏اى كه در ميان مرگ و زندگى است قدرت عظيم خود را به انسانها نشان دهد شايد گمگشتگان راه به خود آيند و از اين طريق راهى به سوى او بگشايند.[136]

روایات

امیرالمومنانm فرمود:

سپاس خدای را که دریا را در اختیار ما قرار داد تا به فرمانش کشتی‌ها در آن حرکت کنند.[137]

امام صادقm به مفضل فرمود:

دریا، مرکب آدمیان، و طریقی برای حمل ونقل این کالاهایی است که از سرزمین های دور دست می‌آورند ؛ کالاهایی نظیر آنچه چین به عراق، و ازبصره به کوفه وارد می‌کنند. اگر برای حمل و نقل این کالا ها، وسیله‌ای جز چهارپایان نبود. هر آینه، از رونق می‌افتادند و در همان شهرهای خود و دست صاحبانشان می‌ماندند؛ چرا که مزد و هزینه حمل و نقل آنها، از بهای خود آنها فراتر می‌رفت و آن گاه، هیچ کس حاضر نمی‌شد که این کالاها را حمل کند؛ و در این، دو زیان بود؛ یکی، نایاب شدن کالاهای بسیاری در [بیشتر سرزمین ها] که به شدّت مورد نیاز است ؛ و دیگر، قطع شدن درآمد کسانی که آنها را حمل [و تجارت]می‌کنند و به برکت آن، امرار معاش می‌نمایند.[138]

کراهت سفر دریایی به هنگام متلاطم وموّاجی بودن دریا

پیامبرj:

خداوند عزّوجل …سفرکردن در دریا رابه هنگام متلاطم بودن آن، ناخوش داشته است [139]

پیامبرj:

هرکس در هنگام مواّج بودن دریا، در آن سفر کند و بمیرد، خونش بر گردن خودش است.[140]

نقش اقتصادی دریا

دریا، نقش پربهایی در اقتصاد جامعه ایفا می‌کند. از وجود انرژی تمام نشدنی نفت و گاز طبیعی و نمک دریایی برای مواد خوراکی و مواد صنعتی تا مواد معدنی و منابع سولفید کف دریا تا آذریخها در کف اقیانوسها و… گرفته تا گران بهاترین زیورها، سنگهای قیمتی، دُرّ و مرجان و…. که دردل دریاها و اقیانوسها نهفته است و تا تولید برق و انرژی الکتریکی و…، که موجب رونق بخشیدن به مسائل اقتصادی می‌شود.

امیر مومنانm به مردم بصره که به دریا دستی دارند، فرمود:

[خداوند] آب را برای شما رام ساخت که صبحگاهان و شامگاهان برای تامین معاشتان، بر شما در گذر است. و دریا را نیز برای شما رام ساخت که موجب افزونی دارایی و ثروت شما می‌شود.[141]

همچنین آن حضرت به مالک اشتر سفارش بازرگانان دریایی را می‌نماید می‌فرماید:

سفارش مرا در مورد بازرگانان ….در خشکی و دریا بپذیز.[142]

وجود گرانبهاترین زیورها مانند: لولو، مرجان، مروارید در دل دریاها نهفته است.

در آیاتی از قرآن مجید به این مسئله اشاره دارد.

وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا[143]

 و زيورى براى پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج كنيد.

– وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا[144]

 و وسايل زينتى استخراج كرده مى‏پوشيد.

-يخَرُجُ مِنهْمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجَانُ[145]

 از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى‏شود.

  يكى از ابعاد معروف چهارگانه روح انسان را حس زيبايى تشكيل مى‏دهد كه سرچشمه پيدايش شعر و هنر اصيل و مانند آنها است.

بدون شك اين بعد از روح انسانى نقش مؤثرى در حيات بشر دارد، لذا بايد به طرز صحيح و سالمى- دور از هر گونه افراط و تفريط و اسراف و تبذير- اشباع گردد. آنها كه غرق در تجمل پرستى و انواع زينتند به همان گونه گمراهند كه افراد خشك و مخالف هر گونه زينت؛ چرا كه يكى در طرف افراط و مايه نابودى سرمايه‏ها و ايجاد فاصله طبقاتى و كشتن معنويات است و ديگرى در طرف تفريط و باعث خمودى و ركود. به همين دليل در اسلام، استفاده از زينت به صورت معقول و خالى از هر گونه اسراف مانند بهره‏گيرى از لباسهاى خوب، انواع عطريات، بعضى سنگهاى قيمتى و مانند آن- مخصوصا در مورد زنان- كه نياز روحيشان به زينت بيشتر است توصيه شده است، ولى باز تاكيد مى‏كنيم كه بايد خالى از اسراف و تبذير باشد.[146]

‏ دریاها بهترین زینت های طبیعی را به انسان هدیه می‌کند.

انواع جواهرات، لباسهای خوب، عطریات، سنگهای قیمتی و… هم می‌تواند نیاز روحی و حسّ زیبا طلبی انسانها به ویژه زنان را تأمین کند، و هم در رونق تجارت نقش داشته باشد.

امیرمومنانm از مرواریدهایی که با لبخند صدف‌ها آشکار می‌شوند و از دُرّ غلطان و خوشه های مرجان و از ثروت نهفته در اعماق دریاها چنین نام می‌برد.

و در وقت خنديدن صدفهاى خندان درياها، از طلا و نقره و دانه‏هاى درّ و مرواريد غلطان و خوشه‏هاى مرجان ظاهر ساخته، و بيرون مي ريزند همه را ببخشد، اين جود و بخشش مؤثّر در آنچه كه نزد او است نبوده، و از بخششهاى واسعه او نمي كاهد.[147]

امام صادقm به مفضل فرمود:

اگر در سودمندی این آب‌های فراوان انبوه در دریاها، تردید داری و می‌گویی: « چه سودی در آن است؟» بدان که، آن آغوش و جولانگاه انواع بی‌شمار ماهیان و آبزیان، و معدن مروارید و یاقوت و عنبر و انواع گوناگون اشیایی است که از دریا استخراج می‌شوند، و سواحل آن، رویشگاه عود بخور و انواع گیاهان خوش بو و دارویی است.[148]

فصل پنجم: بهداشت دریا

دریا پاک است و مایه حیات انسانها  و سایر موجودات دریایی. حفظ بهداشت و پاکی این نعمت بزرگ که در اختیار انسان قرار گرفته، بر همه ساحل نشینان و دریا نوردان لازم است.

-آلودگی دریاها در اثر فعالیت بشر و به دست او پدید می‌آید. مانند:

مواد حاصل از احتراق سوخت ها که از طریق هوا و بارندگی وارد دریا می‌شوند.

خروجی‌های کشاورزی، فاضلاب‌های صنعتی (کارخانه‌ها) تجهیزات هسته‌ای، آزمایش‌های مواد انفجاری و… -ریختن ضایعات، مانند: نفت، مایعات مضر، فاضلاب و زباله.

این آلودگی‌ها علاوه بر ناامن کردن و غیر بهداشتی کردن محیط زندگی موجودات دریایی، خوراک آبزیان مانند ماهی‌ها می‌شوند و به عنوان تغذیه آدمی به خود انسانها باز می‌گردد.

در آیات و روایات مربوط به دریا دو وظیفه مهم بر دوش انسانها  گذاشته شده است .

حفظ بهداشت دریا

وظیفه نخست حفظ بهداشت زیست محیطی دریا و پاک نگهداشتن دریا از آلودگی‌های فیزیکی صنعتی و غیر فیزیکی یعنی پرهیز از گناه در محضر خدا و آیات الهی است.

آب دریا، آبزیان دریایی، گیاهان دریایی، و… نیازمند پاکی محیط خود هستند. و حفظ پاک نگهداشتن دریا یک وظیفه دینی و اخلاقی است. انسان هم خود باید بهداشت در دریا را مراعات کند و هم دیگران را به این عمل تشویق نماید و جلوی آلاینده گی‌ها را بگیرد. چرا که فساد دریا به دست انسانها پدید می‌آید.

قرآن می‌فرماید:

ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُون[149]

 فساد، در خشكى و دريا بخاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند آشكار شده است؛ خدا مى‏خواهد نتيجه بعضى از اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (بسوى حق) بازگردند!

 سوال: منظور از فساد چیست؟ در تفاسیر از جمله المیزان و نمونه چنین پاسخ داده اند:

منظور از فساد و تباهی در خشکی و دریا، مصیبتها و بلاهایی است که در اثر گناهان مردم به وجود می‌آید، مانند زلزله، نیامدن باران، خشک سالی، قحطی، بیماری‌های مسری، جنگ ها، غارت ها، سلب امنیت، خلاصه هر بلایی که نظام آراسته و صالح جاری در عالم را برهم می‌زند وحیات و محیط زیست را نابود می‌کند.[150]

فساد در دریا ممکن است به صورت کمبود مواهب دریایی، نابودی ماهی‌ها، طوفان های شدید، کم شدن آب دریاها، طغیان دریاها بیش از حدّ، ظهور جنگ های و ناامنی‌های دریایی و …ظهور کند.

آیه شریفه دال بر این است که فساد و تباهی در اثر اعمال و رفتار مردم، مانند: گناه و معصیت و عدم رعایت حریم و دستورات الهی پدید می‌آید.

امام صادقm فرمود:

زندگی موجودات دریا، به وسیله باران است، پس هنگامی که باران نبارد، هم دریا به فساد کشیده می‌شود و هم خشکی، و نباریدن باران، زمانی است که گناهان فزونی گیرد [151]

.

البته این یک مصداق روشنی از فساد است که در روایت آمده است، و نیز رابطه نزول باران و حیات آبزیان دریایی، مسئله‌ای است که به تجربه رسیده است. هر گاه باران کمتر ببارد ماهی در دریا کم خواهد شد. به گفته برخی ساحل نشینان، فایده باران برای دریاها بیش از فایده آن برای صحراها است.[152]

در آیه شریفه دو نکته قابل توجّه است: اول رابطه گناه و بروز فساد.دوم ارتباط بلا و بازگشت به حق.

نکته اول. رابطه گناه و بروز فساد.

بی تردید هر کار خلافی موجب نوعی فساد می‌شود. گناه و قانون شکنی و کار خلاف همانند یک غذای ناسالم و مسموم است که در سازمان بدن انسان چه بخواهیم و چه نخواهیم اثر نامطلوب خواهد گذاشت و انسان گرفتار واکنش طبیعی آن می‌شود. دروغ سلب اعتماد می‌کند، ظلم منشأ ظلم به دیگری می‌گردد و سوء استفاده از آزادی به دیکتاتوری می‌انجامد . بی بند وباری وولنگاری وفساد درساحل دریاها، ناامنی اجتماعی پدید می‌آورد.ویا خوردن مال حرام، قلب را تاریک می‌کند و….[153]

از امام صادقm روایت شده است:

آنهایی که به وسیله گناه از دنیا می‌روند بیش از کسانی هستند که به مرگ طبیعی می‌میرند.[154]

بنابراین ظهور فساد به خاطر کارهایی است که مردم انجام داده اند. ( بما کسب ایدی الناس) چنانچه در آیه دیگری می‌فرماید:

  وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون‏.[155]

و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم؛ ولى (آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.

 ازاین دو آیه شریفه و روایت امام صادقm به روشنی ارتباط مستقیمی که بین اعمال مردم و حوادث جهان هستی وجود دارد به خوبی دیده می‌شود. و صلاح فساد یکی از آن دو را مربوط به صلاح و فساد دیگری می‌داند. پیشگیری از آلودگی دریا وحفظ بهداشت آن، نوید بخش تداوم آن نعمت بزرگ است، وآلودگی آن، فساد ومحرومیت از نعمت دریا را در پیش دارد.

 نکته دوم: رابطه بلا و بازگشت به حق.

 چشاندن برخی بلاها وگرفتاریها گاه بدین خاطر است تا انسانها از خواب غفلت بیدار شوند و از گناه پشیمان شده، به سوی پاکی و تقوا باز گردند (لیذیقهم بعض الذّی عملوا لعلّهم یرجعون) در عین حال خداوند به جهت رحمت واسعه‌اش از بسیاری از گناهان و خطاها می‌گذرد . والاّ اگر می‌خواست انسانها را به خاطر خطاها و گناهانشان، مجازات کند، برای خداوند آسان است.

خداوند قادر است با یک موج عظیم، کشتی‌ها را واژگون کند، یا با یک گرداب آنها را در کام خود فرو برد و چون پر کاهی دستخوش طوفانی نماید و یا خاصیت آب وکشتی و نظم وزش باد را بگیرد و آرامش دریا را به هم بریزد. و یا با امواج خروشانش امنیتی برای ساحل وساحل نشینان نگذارد. همچنان که در سوره یس آیه 43 می‌فرماید:

 وَ إِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لهَمْ وَ لَا هُمْ يُنقَذُون

 و اگر بخواهيم آنها)! را غرق مي‏كنیم) بطوري كه نه فريادرسي داشته باشند و نه نجات داده شوند

شکر گذاری از نعمت دریا

خداوند به ما نعمتهای فراوانی ارزانی داشته است. باید از حضرتتش بخواهیم به ما زبان شکر دهد تا بتوانیم از نعمتهای بیکرانش تشکر کنیم. چرا که شکر نعمتهای الهی خود نعمتی و عنایتی از جانب حق است. همچنان که قرآن از زبان حضرت سلیمان چنین نقل می‌کند:

 وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَي[156]

 سليمان گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام كن‏.

تشکر از خدا و نعمتهایش موجب فزونی نعمت می‌شود. همچنان که در قرآن می‌خوانیم:

 وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُم‏ لَئِنْ شَكَرْتُمْ‏ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ.[157]

و (همچنين به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى كنيد، مجازاتم شديد است!»

شکر نعمت نعمتت افزون کند                                                                                                    کفر نعمت ازکفت بیرون کند.

در آیه 13 و 14سوره زخرف یاد آوری نعمت هایی را که خداوند از قبیل دریا و کشتی و کشتی رانی در اختیار انسان قرار داده، متذکر می‌شود.

 لِتَسْتَوُاْ عَلىَ‏ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ وَ إِنَّا إِلىَ‏ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُون

 تا بر پشت آنها بخوبى قرار گيريد؛ سپس هنگامى كه بر آنها سوار شديد، نعمت پروردگارتان را متذكّر شويد و بگوييد: «پاك و منزّه است كسى كه اين را مسخّر ما ساخت، و گر نه ما توانايى تسخير آن را نداشتيم. و ما به سوى پروردگارمان بازمى‏گرديم!

و در سوره جاثیه آیه 12و سوره روم آیه 46، بحث شکر از نعمتهای دریا را بیان می‌کند.

 وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَ لِيُذِيقَكمُ مِّن رَّحْمَتِهِ وَ لِتَجْرِىَ الْفُلْكُ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكمُ‏ْ تَشْكُرُون.

و از آيات (عظمت) خدا اين است كه بادها را بعنوان بشارتگرانى مى‏فرستد تا شما را از رحمتش بچشاند (و سيراب كند) و كشتيها بفرمانش حركت كنند و از فضل او بهره گيريد؛ شايد شكرگزارى كنيد.

بر این اساس یکی از وظائف انسان در قبال نعمتهای دریا شکر گذاری است.

فصل ششم: دریا از لشکریان خداوند

خداوند جنود و لشکریان بی شمار و نامحدودی در گستره هستی دارد که تنها حضرتش از آنها آگاه است. مانند: باد، باران، طوفان، زلزله، صاعقه، پرندگان، دریاها، ….

  وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا[158]

لشكريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حكيم است.

وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ مَا هِىَ إِلَّا ذِكْرَى‏ لِلْبَشَر[159]

و لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمى‏داند، و اين جز هشدار و تذكّرى براى انسانها نيست!

 یکی از آن جنود الهی دریاها هستند که فرمانبردار پروردگارند. در چندین آیه به این جنود اشاره شده است.

 دریاها به عنوان جنود الهی جایگاه خاصی دارند و لشکریان ویژه خداوند به شمار می‌آیند. شاید به همین دلیل باشد که بالغ بر 20 آیه در قرآن کریم، به مصادیق این جنود اشاره دارد.

رودها از خود نه طغیان می‌کنند                                                        آنچه می‌گوییم ما، آن می‌کنند

مابه دریا حکم طوفان می‌دهیم                                                                            مابه سیل وموج، فرمان میدهیم.

قطره‌ای کز جویباری می‌رود                                                                          از پی انجام کاری می‌رود[160]

این هنر مجاهدان راه خدا در دریاست که با تمسک به آیه «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم»‏[161] با اتصال هر چه بیشتر خود به خالق هستی و امداد خواهی از حضرتش، از این لشکریان الهی بهره مند می‌شود. به نمونه هایی اشاره می‌کنیم:

1.صندوقچه حضرت موسیm دردریا

این دریا بود که به فرمان الهی حضرت موسیm را سالم تحویل مربیش داد.

درسوره قصص آیه 7 می‌فرماید:

وَ أَوْحَيْنَا إِلىَ أُمّ‏ِ مُوسىَ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فىِ الْيَمّ‏ِ وَ لَا تخَافىِ وَ لَا تحَزَنىِ إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِين

 ما به مادر موسىm الهام كرديم كه: «او را شير ده؛ و هنگامى كه بر او ترسيدى، وى را در دريا (ى نيل) بيفكن؛ و نترس و غمگين مباش، كه ما او را به تو باز مى‏گردانيم و او را از رسولان قرار مى‏دهيم!»

أَنِ اقْذِفِيهِ فىِ التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فىِ الْيَمّ‏ِ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لىّ‏ِ وَ عَدُوٌّ لَّهُ وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ محََبَّةً مِّنىّ‏ِ وَ لِتُصْنَعَ عَلىَ‏ عَيْنى

«او را در صندوقى بيفكن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آن را به ساحل افكند؛ و دشمن من و دشمن او، آن را برگيرد!» و من محبّتى از خودم بر تو افكندم، تا در برابر ديدگان [علم‏] من، ساخته شوى (و پرورش يابى)[162]

 دریا به دستور خدا صندوقچه حضرت موسیm را چون یک پست چی امین به منزل مقصود رساند.

مادر موسی چو موسی را به نیل                                                                                              درفکند از گفته رب جلیل

خود زساحل کرد با حسرت نگاه                                                                                           گفت کای فرزند خرد بی گناه

گر فراموشت کند لطف خدای                                                                                چون رهی زین کشتی بی ناخدا

وحی آمد کاین چه فکر باطل است !                                            رهرو ما اینک اندر منزل است

ما گرفتیم آنچه را انداختی !                                                                                   دست حق را دیدی و نشناختی

سطح آب از گاهوارش خوشتر است                              دایه‌اش سیلاب و موجش مادر است

رودها از خود نه طغیان می‌کنند                                                                                  آنچه می‌گوئیم ما آن می‌کنند

ما به دریا حکم طوفان می‌دهیم                                                                     مابه سیل و موج فرمان می‌دهیم

نقش هستی نقشی از ایوان ما است                                     خاک وباد وآب سرگردان ما است

به که برگردی به ما بسپاریش                                                                     که تو از ما دوست تر می‌داریش؟![163]

2. نبرد موسیm و فرعون در دریا

موسیm در یک نبرد نا متوازن با فرعونیان قرار گرفته بود. به دستور خداوند قومش را شبانه از مصر بیرون برد. فرعون و لشکریانش با تمام قوا به تعقیب آنان پرداختند. موسیm به ساحل دریا رسید، به فرمان خدا عصایش را به آب دریا زد، آب دریا چون کوهها برهم انباشته شد و دوازده راه پدید آمد.[164]

  فرعون و لشکریانش با تمام غرور به تعقیب موسیm و قومش می‌شتافتند، وارد دریا شدند، همین که آخرین نفر از قوم موسی از دریا قدم به خشکی نهاد و آخرین نفر از لشکریان فرعون وارد دریای نیل شد، امواج کوه آسای دریا فرو ریخت و فرعون و لشکریانش را غرق کرد. خداوند در چندین آیه این قصه را به رخ می‌کشد تا مستکبران بدانند که هیچ راه فراری از سیطره قدرت خداوند ندارند.

   فرعون با لشكريانش، موسیm و قوم بنی‌اسرائیل را دنبال كردند؛ و همین که به وسط دریا رسیدند، دريا آنان را (در ميان امواج خروشان خود) بطور كامل پوشانيد وبه کام مرگ کشید.!

ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم؛ اكنون بنگر پايان كار ظالمان چگونه بود! [165]

بقیه آیات مربوط به این قصه که در پانوشت آدرس داده شده می‌توانید ببنید.[166]

خداوند می‌فرماید: دریاها به فرمان من هستند و نافرمانی از من، [مایۀ] بدبختی جنّ و انس است.[167]

 به یاد دارم خاطره آن ناخدای بوشهری را که می‌گفت : هر گاه دریا متلاطم و موجی می‌شد، مقداری از تربت امام حسینm به دریا می‌ریختم، دریا آرام می‌گشت.

3.قصه حضرت یونسm

یونسm که پس از نفرین قوم کافرش، از آنان کناره گیری کرد، به علت ترک اولی به دست لشکریان خدا ( دریا و نهنگ ) افتاد و اگر مناجات اودر زندان تاریک در دل نهنگ دردریا نبود، تا به قیامت آنجا می‌ماند . در چندین آیه به این قصه‌اشاره دارد:   

درسوره قلم آیه 48می‌فرماید:  

فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ‏ الْحُوتِ إِذْ نادى‏ وَ هُوَ مَكْظُومٌ

اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهى [يونس‏] مباش (كه در تقاضاى مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولى شد) در آن زمان كه با نهايت اندوه خدا را خواند.

درسوره انبیاءآیه 87 و 88 می‌فرماید:

وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى‏ فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىّ‏ِ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجََّيْنَاهُ مِنَ الْغَمّ‏ِ وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِين

و ذا النون [يونس‏] را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت؛ و چنين مى‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت؛ (امّا موقعى كه در كام نهنگ فرو رفت، ) در آن ظلمتها (ى متراكم) صدا زد: « (خداوندا!) جز تو معبودى نيست! منزّهى تو! من از ستمكاران بودم!

درسوره صافات آیه142و143می‌فرماید:

فَالْتَقَمَهُ الحْوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ فَلَوْ لَا أَنَّهُ كاَنَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فىِ بَطْنِهِ إِلىَ‏ يَوْمِ يُبْعَثُون

(مسافران کشتی یونس را به دريا افكندند) و ماهى عظيمى او را بلعيد، در حالى كه مستحقّ سرزنش بود! و اگر او از تسبيح‏كنندگان نبود تا روز قيامت در شكم ماهى مى‏ماند!

4. کشتی حضرت نوحm

آنگاه که نوحm قوم سرکش ومستکبرش را نفرین کرد. زمین دریایی شد که هیچ راه فراری از غرق شدن نداشتند، کفاردر چنگال امواج پرخوش دریایی وحشتناک گرفتار شدند، حتی فرزند نوحm، آن پیامبر بزرگ که در جبهه باطل قرار گرفته بود، هیچ راه فراری نیافت. گفت:

قَالَ سَاوِى إِلىَ‏ جَبَلٍ يَعْصِمُنىِ مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ وَ حَالَ بَيْنهَمَا الْمَوْجُ فَكاَنَ مِنَ الْمُغْرَقِين

«بزودى به كوهى پناه ميبرم تا مرا از آب حفظ كند!»

(نوح) گفت: «امروز هيچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نيست؛ مگر آن كس را كه او رحم كند!» در اين هنگام، موج در ميان آن دو حايل شد؛ و او در زمره غرق‏شدگان قرار گرفت![168]

 تنها راه نجات از آن، سرنشینان مومن به حضرت نوح بودند که درکشتی نوح سوار بودند.[169]

 5. قصه ملاقات موسیm و خضر نبیm

 جهت آشنایی موسیm با اسرار عالم، ملاقات وی با خضر نبیm در دریا رخ داد.

درسوره کهف آیه60 تا 62 می‌خوانیم:

وَ إِذْ قَالَ مُوسىَ‏ لِفَتَئهُ لَا أَبْرَحُ حَتىَّ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضىِ‏َ حُقُبًا فَلَمَّا بَلَغَا مجَمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتخَّذَ سَبِيلَهُ فىِ الْبَحْرِ سرَبًا فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَئهُ ءَاتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَاذَا نَصَبًا

 به خاطر بياور هنگامى را كه موسى به دوست خود گفت: دست از جستجو برنمى‏دارم تا به محل تلاقى دو دريا برسم؛ هر چند مدت طولانى به راه خود ادامه دهم!

 (ولى) هنگامى كه به محل تلاقى آن دو دريا رسيدند، ماهى خود را (كه براى تغذيه همراه داشتند) فراموش كردند؛ و ماهى راه خود را در دريا پيش گرفت (و روان شد). هنگامى كه از آن جا گذشتند، (موسى) به يار همسفرش گفت: «غذاى ما را بياور، كه سخت از اين سفر خسته شده‏ايم!

آن دو به راه افتادند؛ تا آن كه سوار كشتى شدند، (خضر) كشتى را سوراخ كرد. (موسى) گفت: «آيا آن را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى؟! راستى كه چه كار بدى انجام دادى!»[170]

 اما آن كشتى مال گروهى از مستمندان بود كه با آن در دريا كار مى‏كردند؛ و من خواستم آن را معيوب كنم؛ (چرا كه) پشت سرشان پادشاهى (ستمگر) بود كه هر كشتى (سالمى) را به زور مي گرفت![171]

  6. محو گوساله طلایی سامری در دریا

سامری با جنگ نرم، گوساله ای طلایی ساخت و در غیاب حضرت موسیm آن را به عنوان خدای موسی معرفی و مردم را به پرستش آن بت طلایی دعوت کرد.

حضرت موسیm که از میقات بازگشت و با این فتنه بزرگ روبرو شد دستور داد گوساله سامری را سوزانده و خاکسترش را به دریا بریزند تا هیچ اثری از آن باقی نماند.

(حضرت موسىm به سامری) گفت:

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فىِ الْحَيَوةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تخُلَفَهُ وَ انظُرْ إِلىَ إِلَاهِكَ الَّذِى ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فىِ الْيَمّ‏ِ نَسْفًا

«برو، كه بهره تو در زندگى دنيا اين است كه (هر كس با تو نزديك شود) بگويى «با من تماس نگير!» و تو ميعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مى‏كردى! و ببين ما آن را نخست مى‏سوزانيم؛ سپس ذرّات آن را به دريا مى‏پاشيم‏.[172]

7. قصه ماهی‌گیری بنی‌اسرائیل در روز شنبه

بنی اسرائیل بر خلاف دستور خدا که شنبه ها می‌توانستند به صید ماهی بپردازند، حوضچه هایی درست کرده بودند تا ماهی‌ها را در روز شنبه به آن حوضچه ها هدایت و در روزهای دیگر صید کنند.

وَ سْلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتىِ كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فىِ السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَ يَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَالِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُون

و از آنها درباره (سرگذشت) شهرى كه در ساحل دريا بود بپرس! زمانى كه آنها در روزهاى شنبه، تجاوز (و نافرمانى) خدا مى‏كردند؛ همان هنگام كه ماهيانشان، روز شنبه (كه روز تعطيل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب، ) آشكار مى‏شدند؛ امّا در غير روز شنبه، به سراغ آنها نمى‏آمدند؛ اين چنين آنها را به چيزى آزمايش كرديم كه نافرمانى مى‏كردند![173]

فصل هفتم. جایگاه نبرد در دریا

الف. جهاد و دفاع در دریا

 بى‏ترديد، زندگى كمال‏يابى و سعادت‏جويى است و دو عنصر اساسى در اين علت غايى حيات آدمى دخيل مى‏باشد: «عقیده راستین» و «جهاد و مبارزه با موانع صراط مسقیم». (ان الحیات عقیده وجهاد). بر اين اساس همواره انسان مومن در مسير راهيابى به كمالات و پيمودن صراط مستقيم كه وحى ترسيم كرده، با مشكلات و دشمنان و خناسان وسوسه‏انگيز و شياطين و ملحدانى روبه‏رو است كه تمام هدف و تلاششان خاموش ساختن نور الهى و به بيراهه بردن و اضلال انسان‏ها است و تشريع جهاد و دفاع در اسلام بدین جهت است تا مسلمانان با اقدام به آن از دين خدا و ارزش‏هاى الهى، پاسدارى و خود را در مسير توحيد حفظ كنند. جهاد و دفاع در منظر وحى از منزلت و جایگاه والایی بر خوردار است و به عنوان «چكاد قلّه اسلام»، «راز بالندگى و پاكى و عزّت»، «زره نفوذناپذير»، «دژ استوار»، «سپر اطمينان‏بخش»، «درى از درهاى بهشت» و از «اركان مهمّ ايمان» به شمار رفته است.

 در روایتی داریم که پيامبر اكرمj گروهى مجاهد را به مأموريت اعزام فرمود. نيروهاى اسلام، سحرگاهان به سوى محل مأموريت حركت كردند. يكى از صحابه، به نام ابن رواحه، ماند تا نماز صبح را با پيامبرj بخواند. پس از نماز، رسول خداj او را ديد و فرمود:

 «مگر در سپاه نبودى؟!»

عرض كرد: «آرى بودم، ولى دوست داشتم نماز جماعت را با شما بخوانم و سپس به سپاه ملحق شوم.»

پيامبر اكرمj فرمود:

 به خدايى كه جان محمّد دست اوست سوگند، اگر آنچه را در زمين است انفاق كنى، فضيلت حركت بامدادى آنان را درك نخواهى كرد.[174]

اميرمؤمنانm درباره جهاد مى‏فرمايد:

جهاد درى است از درهاى بهشت كه خداوند تنها به روى اولياء خاص خويش گشوده است و آن لباس تقوا و زره نفوذناپذير و سپر اطمينان‏بخش الهى بر پيكر مجاهدان است.[175]

این پاداش جهاد در خشکی است. ولی دریا به دلیل ناپایداری و مشکلات خاصی که بر آن حاکم است، جهاد و دفاع را مشکل تر از نبرد در خشکی می‌نمایاند. به همین دلیل از عمومیت و اطلاق برخی روایات استنباط می‌شود که جهاد در دریا، فضیلتی برتر و پاداشی بیشتر در مقایسه با جهاد در خشکی باشد.

دل به دریا زدن ودم نزدن می‌خواهد                                                                   هرکسی را نرسد زندگی طوفانی

از پیامبر خداj چنین روایت شده است:

« برترین کارها، مشکل ترین آنهاست »[176]

طبیعی است چون جنگ در دریا سخت تر و پر خطرتر از خشکی است، طبق این روایت ازفضیلت و پاداش بیشتری نزد خداوند برخوردار است. بر خلاف خشکی که رزمنده ازجان پناه و سنگر بر خورداراست وزیر پایش سفت و محکم وجای مانور دارد، در دریا نه سنگر و جان پناه محکمی‌ وجود دارد و نه جای مانوری. رزمنده در دریا می‌باید بر روی موجهای آب با دشمن مبارزه کند.

همچنین فرمود:

به فرزندانتان شنا و تیراندازی بیاموزید [177]

به قرینه هم نشینی «شنا» و « تیراندازی» در روایت، پیداست که شنا در جهت برنامه های رزمی و آمادگی جهاد و دفاع روی آب و دریاست.

نهنگی شو که با دریا کند زور                                                    کند زیر وزبر دریا به یک شور[178]

در ارزش برتری نبرد در دریا، به چندین روایت که اهل سنّت از پیامبرj نقل کرده‌اند بحث را ادامه می‌دهیم.

1. رسول خداj می‌فرماید:

نبرد در دریا، مانند ده نبرد در خشکی است. و کسی که در دریا متحیر و سرگردان شود ( یا در دریا ناپدید گردد) همانند کسی است که در راه خدا به خون خود آغشته گردد.[179]

2. همچنین از آن حضرت چنین نقل شده است:

کسی که نبرد همراه با من را درک نکرده ( اگر بخواهد فضیلت آن را دریابد) در نبرد دریایی شرکت کند.[180]

نبرد همراه رسول خداj، مانند: جنگهای بدر، احد، خیبر، حنین، فتح مکه، تبوک و… از فضیلت وارزش والایی برخورداراست. طبق روایت فوق ارزش و پاداش جنگ دریایی همسنگ و هم طراز با نبرد، همراه پیامبر خداj بشمار می‌آید.

3.همچنین پیرامون مرزبانی و گشت دریایی از آن حضرت چنین روایت شده است:

کسی که برای خدا وند و با نیت خالص برای حفاظت از( مرزهای آبی) مسلمانان، به گشت دریایی بپردازد، خداوند مقابل هر قطره آبی در دریا، حسنه‌ای برای او می‌نویسد.[181]

آنچه ازروایات مذکور حاصل می‌شود عبارت است از:

1. جهاد و دفاع در دریا، ارزش بیشتری نسبت به جهاد و دفاع در خشکی دارد.

2. ارزش نبرد در دریا، ده برابر ارزش نبرد در خشکی است.

3. جهاد و دفاع در دریا، فضیلتی مانند نبرد در رکاب رسول خدا(ص) دارد.

4. مرزبانی دریایی و گشت دریایی، ارزش و پاداش بی حساب دارد.

غیرت عباسی دارد آن که بر دریا زده است آسمان را پاس دارد آن که بر دریا زده است.

 نكته مهم امنيت درياست. دراين باب به بیانات مقام معظم رهبري

بسنده مي‌كنيم:  

 “امنیّت، زیرساخت همه‌ی پیشرفتهای یک ملّت است. اگر امنیّت نباشد، نه اقتصاد هست، نه فرهنگ هست، نه سعادت شخصی و نه سعادت عمومی مردم اجتماع هست. امنیّت دریا برای کشورهایی که سواحل دریایی دارند از جهاتی مهم‌تر است؛ چون دریا یک وسیله‌ی ارتباطی عمومی بین‌المللی است. حضور قدرتها، حضور ملّتها در دریا یک حادثه‌ی استثنائی محسوب نمی شود، یک امر رایج و دایری است. اگر کشوری که همسایه‌ی دریا و ساحل دریایی دارد، نتواند دریا را در مجاورت خود امنیّت ببخشد، در واقع ارکان امنیّت داخلی خود را نتوانسته است بسازد. لذا امنیّت دریا خیلی مهم است

 ….اینکه در منطقه‌ی خلیج فارس سعی همه‌ی کسانی که از این موجود منحوس و شوم، یعنی صدّام، حمایت میکردند و دفاع میکردند، … سعی‌شان این بود که خلیج فارس را برای جمهوری اسلامی ناامن کنند. این اهمیّت امنیّت خلیج فارس را نشان میدهد. نشان میدهد که چقدر این امنیّت مهم است که دشمنی آنها با این هدف بود که این منطقه را برای ایران که بیشترین ساحل را در این منطقه‌ی آبی دارد -خلیج فارس و دریای عمان- ناامن کنند.” [182]

فصل هشتم: فضیلت شهادت در دریا

ارزش و فضیلت شهیدان در راه خدا در آموزه های دینی، برکسی پوشیده نیست.

برای شهیدان در راه خدا این گلواژهای خلقت، و زندگان جاوید، در آموزه های دینی مقامی بس والا وارجمند ذکر شده است. از جمله به یک آیه و یک روایت بسنده می‌کنیم:

وَ لا تَحْسَبَنَ‏ الَّذينَ قُتِلُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُون[183]

اى پيامبر!) هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند. آنها بخاطر نعمتهاى فراوانى كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند؛ و بخاطر كسانى كه هنوز به آنها ملحق نشده‏اند [مجاهدان و شهيدان آينده‏]، خوشوقتند؛ (زيرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان مى‏بينند؛ و مى‏دانند) كه نه ترسى بر آنهاست، و نه غمى خواهند داشت.

امام صادقm از پدرانش از پیامبر خداj فرمود:

برتر از هرنیکی، نیکی دیگری است؛ تا آن که در راه خدا کشته شود. وقتی در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی وجود ندارد.[184]

این فضیلت و ارزش شهادت در خشکی است ولی شهادت در دریا از مقامی ارجمندتر و والاتر از شهادت در خشکی برخوردار می‌باشد.

همچنان که جهاد و دفاع در دریا از ارزش و جایگاه برتری نسبت به جهاد و دفاع در خشکی داشت، شهادت دردریا نیز از فضیلت بیشتری برخوردار است. روایاتی از شیعه و اهل سنتّ وجود دارد که بر فضیلت و برتری شهید دریا اشاره دارد. البته بیشتر روایات درکتاب های اهل سنّت است.

در کتابهای شیعه هر چند به صراحت به فضیلت شهید دریا نپرداخته لیکن به صورت تلویحی به موضوع پرداخته شده است، مانند روایت سعد خفاف از امام باقرm که به روشنی ارزش نبرد و فضیلت شهید دریا را می‌توان از آن استنباط کرد.

ای سعد! قرآن را بیاموزید. زیرا در روز قیامت، قرآن به برترین سیما که مردم دیده‌اند ظاهر می‌شود. مردم در یک صد و بیست هزار صف هستند که هشتاد هزار صف ها از امت محمدj است و چهل هزار صف از امت های دیگر، پس به صورت مردی در برابر صف مسلمانان درآید با آنها به وی نظر کند و گویند معبودی جز خدای حلیم و کریم نیست. همانا این مردی از مسلمانان است که به سیما و صفت او را بشناسیم جز اینکه او درباره قرآن کوشاتر از ما بوده است. از این رو درخشندگی و زیبایی و روشنی بیشتری به او داده شده که به ما داده نشده است سپس از آنها بگذرد تا در برابر صف شهیدان قرار گیرد. شهدا بر او نظر کنند و گویند: معبودی جز خدای پرورش دهنده ی مهربان نیست، این مرد از شهیدان است که ما او را به سیما و صفت بشناسیم جز اینکه او از شهیدان در دریا است و از این رو به او زیبایی و برتری داده‌اند که به ما نداده‌اند. فرمود: پس بگذرد تا به صورت شهیدی در برابر صف شهیدان دریا رسد پس آنان به او نگاه کنند و شگفت آنان بسیار گردد و گویند این از شهیدان در دریا است که ما او را به علامت و صفت بشناسیم جز اینکه آن جزیره‌ای که او در آن شهید شده است هولناک تر از جزیره‌ای که ما در آن گرفتار شدیم بوده است. و بدین جهت است که به او درخشندگی و زیبایی بیشتری از ما داده‌اند…[185]

در بیان روایت باید گفت: هر چند امام باقرm در مقام تبیین و ترسیم سیمای نورانی و عظمت قرآن کریم بر آمده است لیکن برای نشان دادن عظمت و بزرگی آن کتاب آسمانی، آن رابا مقایسه مقام و جایگاه شهیدان همراه ساخته است . تا نورانیت هر کدام برای مخاطب بیشتر نمایان شود . لذا در روایت، پنج صورت نورانی به تصویر کشیده شده است. نخست سیمای مسلمانانی را بیان می‌کند که با قرآن انس داشتند.، دوّم چهرۀ شهیدان خشکی، سوّم و چهارم شهیدان دریایی که به دو دسته تقسیم شده و نسبت به راحتی و سختی محل نبرد و شهادت از هم ممتاز گشته‌اند. و پنجم سیمای نورانی قرآن است که از همه پر نورتر و درخشنده تر و زیباتر است.

 آنگاه که سیمای قرآن در برابر صف شهید قرار می‌گیرد، همه او را به عنوان شهید می‌ستایند ولی به جهت نورانیت وصف ناپذیرش، او را از شهیدان دریا می‌شمرند، و از اینجا پیداست که شهیدان دریا مقامی بس والاتر و سیمایی نورانی تر از شهیدان در خشکی دارند. و نکته قابل توجه این که وقتی قرآن می‌ خواهد ازصف شهیدان دریا عبور کند به سیمای شهیدان درمی‌آید (فی صورة الشهداء). آنگاه که به صف شهیدان دریا می‌رسد، آنان از نورانیّت آن سیما شگفت زده شده می‌گویند او از شهیدان دریاست . ولی نه آن منطقه و جزیره‌ای که ما حضور داشتیم و به شهادت رسیدیم. او ازشهیدان جزیره و منطقه‌ای است که هولناکتر و وحشتناکتر از منطقه‌ای است که ما گرفتار آن شدیم. (کانت اعظم هولا…) بنابراین درجات شهیدان دریا علاوه بر فضیلت آنها بر شهداء خشکی، خود نیز از درجاتی متفاوت برخوردارند، آنکس که مشکلات وسختی‌های بیشتری در نبرد دریایی متحمّل شده از پاداش بیشتر و سیمای نورانی تری برخوردار است.

 جایگاه شهیدان دریا در منابع اهل سنت

اهل سنّت پیرامون فضیلت شهیدان دریا، چندین روایات از رسول خداj نقل کرده‌اند که به برتری آنان بر شهیدان خشکی تصریح دارد.

1.پیامبر خداj فرمود:

 پاداش شهید در جنگ دریایی دو برابر شهید در خشکی است.[186]

2.در کنز العمال از پیامبرj چنین نقل شده است:

تمام گناهان شهید در خشکی بخشیده می‌شود مگر قرض وامانت (حق الناس). ولی شهید دریا تمام گناهنش حتی قرض وامانت اونیز بخشیده می‌شود. [187]

بر اساس اعتقاد مکتب تشیع طبق روایت امام باقرm درحق الناس تفاوتی بین شهید دریا وصحرا نیست و به گردن هر دو حق الناس هست. امام فرمود:

هر گناهی که انسان مرتکب شده باشد، با شهادت در راه خدا بخشوده می‌شود جز بدهکاری که به گردن او ست.[188]

3. همچنین در منابع اهل سنت ازپیامبرj روایت شده که فرمود:

شهید دردریا مثل دوشهید در خشکی (دارای پاداش ) است. و آن کس که در دریا دچار سرگیجه و حالت تهوع می‌شود مانندکسی است که در خشکی به خون خودغلتیده است. وآن شخص که مابین دو موج دریا قرار می‌گیرد مانند کسی است که عمرش در طاعت پروردگار جز روح شهید دریا که خود متولی قبض روح اوست. و خداوند همه گناهان شهید درنبرد زمینی را می‌بخشد، جز دین (حق الناس). ولی همه گناهان شهید دریا راحتی دین (حق الناس) را می‌بخشد. [189]

4. همچنین از آن حضرت نقل شده است:

کسی که در راه خدا غرق شود، شهید است. [190]

5. و در روایتی دیگر فرمود:

کسی که در دریا دچار سرگیجه و حالت تهوع شود، برای او اجر شهید است و کسی که در دریا غرق شود اجر دو شهید دارد. [191]

البته طبیعی است این روایات اهل سنّت در صورت درستی و صحّت آنها، ناظر به مأموریتها و گشت های دریایی است.

در جمع بندی، امتیازات و فضائلی که برای شهیدان دریا از این روایت استفاده می‌شود عبارت است از:

1. شهیدان دریا افضل وبرتر از شهیدان زمینی هستند. و در برخی روایات، پاداش شهید در دریا، دو برابر شهید در خشکی است.

2. شهیدان دریایی از زیبایی و نورانیت و درخشندگی ویژه‌ای برخوردارند.

3. شهدای دریا در روز محشر، صف مشخص و جداگانه‌ای دارند.

4. شهیدان دریا نسبت به سختی و وحشتناکی منطقه مأموریت از پاداش بیشتری برخوردارند.

5. متولّی قبض روح شهید در دریا، خود خداوند متعال است.

6. شهیدان دریایی، همه گناهانشان بخشوده می‌شود.

ای راست قامتان که شکوه زمانه‌اید                                          کوهید وبربیط زمین جاودانه‌اید

از گرم نرم بستر ساحل گریز پای                                                    در فتنه خیز حادثه موج میانه‌اید

بگرفته شرق وغرب زمین گام ونامتان                             خورشید بیقرار فلک آشیانه‌اید[192]

فصل نهم: دعا در سفر دریایی

دعاهایی از پیامبرj و امامان معصوم (ع) وارد شده که هرکس در سفر دریایی آنها را با اخلاص بخواند به سلامت به محل اقامتش باز می‌گردد.

 امیر مومنانm فرمود: هرکس ترس از غرق شدن دارد این دعا را بخواند:

بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ [193]

به نام خدا بر آن سوار شويد! و هنگام حركت و توقف كشتى، ياد او كنيد، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است!

بِسْمِ اللَّهِ الْمَلِكِ الْحَقِّ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُون.[194]

به نام خداوند ملک حق، آنها خدا را آن گونه كه شايسته است نشناختند، در حالى كه تمام زمين در روز قيامت در قبضه اوست و آسمانها پيچيده در دست او؛ خداوند منزّه و بلندمقام است از شريكيهايى كه براى او مى‏پندارند.

 عَلِیِّ بن أسبَاطٍ می‌گوید: به امام ابوالحَسَن الرِّضَاm عرض کرد: فدات بشوم راه ما به صحرا و دریا ترسناک وخطرناک است چه دستور و دعایی می‌فرمائید تا به آن عمل کنم؟ امامm برای سفر بیابانی دستوری دادند و فرمودند: هرگاه عازم دریا شدی این دعا که خدای عزوجل فرموده را بخوان.

وقال ارکبوا فیها بسم الله مجراها ومرساها إن ربی لغفور رحیم فان اضطرب بک البحر فاتک علی جانبک الایمن وقل بسم الله اسکن بسکینة الله و قر بوقار الله واهدا بإذن الله ولا حول ولا قوة الا بالله[195]

عن داود الرقی قال سمعت أبا عبداللهm یقول اتقوالله و لا یحسد بعضکم بعضا إن عیس ابن مریم کان من شرائعه اسیح فی البلاد فخرج فی بعض سیحه ومعه رجل من أصحابه قصیر وکان کثیر اللزوم لعیسیm فلما انتهی عیسی إلی البحر قال بسم الله بصحة یقین منه فمشی الی ظهر الماء فقال الرجل القصیر حین نظر إلی عیسیm جازه بسم الله بصحة یقین منه فمشی علی الماء ولحق بعیسیm فدخله العجب بنفسه فقال هذا عیسی روح الله یمشی علی الماء وآنا أمشی علی الماء فما فضله علی قال فرمس فی الماء فاستغاث بعیسی فتناوله من الماء فأخرجه ثم قال له ما قلت یا قصیر قال قلت هذا روح الله یمشی علی الماء وأنا أمشی علی الماء فدخلنی من ذلک عجب فقال له عیسی لقد وضعت نفسک فی غیر الموضع الذی وضعک الله فیه فمقتک الله علی ما قلت فتب إلی الله عزّ و جلّ مما قلت قال فتاب الرجل و عاد إلی مرتبته التی وضعه الله فیها فاتقوالله ولا یحسدن بعضکم بعضاً[196]

فصل دهم: دریا درتمثيل ها

درتمثیل ها، فراوان از واژه دریا و کشتی استفاده شده است. جهت روشن کردن مفهوم یا بیان ارزش یک موضوعی، آن را به دریا تشبیه ساخته‌اند . به اصطلاح تشبیه معقول به محسوس نام می‌گیرد . به موادی اشاره می‌کنیم:

1. قرآن به ژرفای دریا

امام علیm فرمودند:

قرآن اقیانوسی است که کسی را به ژرفای آن دسترسی نباشد .[197]

2. تفسیر به رأی

پیامبر خداj فرمودند:

اگر آن که قرآن را به رأی خویش تفسیر می‌کند، جایگاهش آتش جهنّم است، و حکایت او حکایت کسی است که بدون کشتی بان و کشتی سالم، به دریای خروشان سفر کند، هرکس غرق شدن چنین کسی را بشنود، بی گمان خواهد گفت: سزاوار بود که غرق شود. مستحق بود که این بلا بر سرش بیاید.[198]

3. امام حسینm کشتی نجات

به راستی امام حسینm چراغ هدایت و کشتی نجات است.[199]

4. دریای دانش امامان

روایاتی، دانش امامان معصوم را به دریایی تشبیه کرده که پایان ناپذیر و ناشناخته است. و روایاتی که سلمان فارسی را دریای دانش معرفی کرده است.

امام علیm:

 خدای متعال، از نور محمدj بیست دریای نور آفرید، و در هر دریایی دانش هایی است که کسی جز خداوند متعال، آنها را نمی‌داند.[200]

امام کاظمm:

 امام، به سان دریاست که آنچه در اوست، پایان نمی‌یابد و شگفتی‌هایش از آن هم بیشتر است.همان گونه که اگر پرنده‌ای با منقارش قطره‌ای از دریا بر گیرد، چیزی ازدریا کاسته نمی‌گردد، عالم (امام) نیز چنین است . چیزی ازدانش او کاسته نمی‌شود و شگفتی‌هایش پایان نمی‌پذیرد.[201]

5. سلمان دریای ژرف

رسول اللهj سلمان دریای تمام ناپذیر است… سلمان از ما اهل  بیت است.[202]

6. امر به معروف و نهی از منکر

امام علیm:

تمامی اعمال نیک، حتی جهاد در راه خدا، در مقایسه با امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست، مگر به اندازه آب دهان در برابر دریای مواج وخروشان. [203]

7. بی نیاز تر از دریا

امام علیm:

تن قانع، بی نیازتر است از دریا.[204]

امام صادقm:

 بی نیازی روح، ازدریا بی نیازتر است.[205]

8. سخن نیک چون مروارید

امام باقرm:

 آیا از دریا مروارید نمی‌گیرید؟ سخن نیک را ( که مروارید است) نیز از کسی که آن را می‌گوید بگیری، اگر چه خود، آن را به کار نبرد، خداوند می‌فرماید: کسانی که سخن را می‌شنوند و از نیکو ترینش پیروی می‌کنند، آنان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده است.[206]

9. غواصی سخن

امام صادقm:

همچنان که غواص برای بدست آوردن مروارید خود را به دل دریا می‌زند خرد نیز غواص سخن است، و آن را از درون سینه استخراج می‌کند.[207]

10. هم نشینی با اشرار

امام علیm هم نشینی با اشرار و بدان، چون مسافر دریاست. اگر از غرق شدن به سلامت بماند از وحشت نمی‌رهد.[208]

11. فتنه ها، چون دریای متلاطم

امام علیm:

فتنه ها چونان شب های سیاه و دریای متلاطم روی آوردند.

….سپس کف بر لب یورش آرد، چونان موج خروشانی که از هیچ غرق کردنی باکش نباشد.

…. کشتی ای را می‌ماند که بر امواج متلاطم در حرکت است؛ برخی از مسافرانش را به امواج می‌سپارد و تباه می‌کند و برخی را سوار بر امواج ترس ونگرانی – از سویی به سویی می‌راند؛ غرق شدگانش را امید باز یافتنی نیست و رهایی یافتگانش مسافر هلاکتی دیگرند.[209]

12. خشم سلطان چون دریا

امام علیm:

به سلطان، آن گاه که کارها بر او آشفته گردد، نزدیک مشو، زیرا دریا حتّی آن گاه که آرام است ؛ مسافرش تقریباً از آن در امان نیست، چه رسد آن گاه که بادهایش وزیدن گیرد و امواجش به تلاطم درآید.[210]

13. مرد ازدواج کرده

امام علیm:

هر گاه مرد ازدواج کرد [چونان است که] به دریا سفر کرده است، و چون فرزندی به دنیا آورد [مانند آن است که کشتی او] شکسته شود.[211]

14. دریای لغزش ها

امام کاظمm:

آقای من ! این بنده غرق در دریای لغزش ها را نجات بخش.[212]

15. دریای دنیا

امام صادقm:

دنیا، چون آب دریاست که شخص تشنه، هر چه از آن بیشتر بنوشد تشنه تر می‌شود تا این که او را از پا در آورد.[213]

16. تقدیر

امامm در پاسخ، تقدیر چیست؟ فرمود:

 تقدیر راهی است تاریک، پس آن را نپایید، دریایی است ژرف، پس در آن نیایید، راز خداست، پس خود را برای (دریافت ) آن به رنج میفکنید.[214]

17. دریای نور

پیامبرj در حدیث معراج فرمود:

 پس در دریای نور افکنده شدم و امواج پیوسته مرا به جلو می‌افکند تا آن که جبرئیل در سدرة المنتهی گرفت.[215]

18. دریای زندگی

امام سجادm:

(خدایا) مرا از آنانی قرار ده که …در دریای زندگی غوطه ور گشته‌اند.[216]

19. دریای خشنودی

امام سجادm:

(خدایا) ما را از آنانی قرار ده که بر کشتی رهایی نشسته‌اند و با باد یقین به حرکت در آمده‌اند و در ساحل دریاهای خشنودی، لنگر انداخته‌اند.[217]

 20. دریای نادانی

امام علیm:

چه بسیار کسانی که در دریایی نادانی، غرق شدند.[218]

21. دریای امروز و فردا کردن

امام باقرm در سفارش به جابر جعفی :

 از امروز و فردا کردن بپرهیز، زیرا آن دریایی است که انسانها  در آن نابود می‌شوند.[219]

22. دریای مرکب

قُل لَّوْ كاَنَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكلَمَاتِ رَبىّ‏ِ لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كلَمَاتُ رَبىّ‏ِ وَ لَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا

 بگو اگر دریا، برای نوشتن کلمات (نعمت های ) پروردگار من، مرکّب بشود، پیش از تمام شدن کلمات پروردگارم، آب دریا تمام خواهد شد  وگر چه نظیر آن دریا را نیز به کمک می‌آوریم.[220]

23. هفت دریای مرکب

وَ لَوْ أَنَّمَا فىِ الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبحْرٍ مَّا نَفِدَتْ كلَمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم

و اگر همه درختان روی زمین قلم شوند و آب دریا به کمک هفت دریای دیگر مرکب گردند، نگارش کلمات خدا (موجودات بی نهایت آفرینش) ناتمام می‌ماند همانا خداوند مقتدر و حکیم است.[221]

24. اعمال کافران چون ظلمت دریا

 در قرآن می‌خوانیم:

أَوْ كَظُلُمَاتٍ فىِ بحَرٍ لُّجِّىٍ‏ّ يَغْشَئهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سحَابٌ ظُلُمَاتُ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَئهَا وَ مَن لَّمْ يجَعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّور

 (اعمال کافران) مانند ظلمتی است که یک دریای پهناور، که موجی آن را پوشانده، بر فرازآن موج دیگری است. و بر فراز آن ابری تاریک، که هریک ظلمتی است بر فراز دیگری، آنچنان که هر گاه دست خود را ( از آستین ) خارج کند، ممکن نیست آن را ببیند ! وکسی که خدا به او نوری نداده بی فروغ است.[222]

25. همسایه دریا

امام صادقm فرمود:

آنگاه که در حضور ایشان گفته شد: یا همسایه پادشاه باش یا همسایه دریا فرمود: این سخن نادرستی است. درستش این است: نه با پادشاه باید همسایه شد، نه با دریا، زیرا پادشاه، تو را می‌آزارد ( ودوست نمی‌شناسد). دریا، سیرابت نمی‌کند (و همسایه نمی‌شناسد).[223]

 26. چون دریا پرخروش باش، ولی صبور.

    چون دریا سخاوتمند وبخشنده باش، ولی بی منّت.

    چون دریا مهربان باش، ولی جدّی.

    چون دریا ساده باش، ولی زیبا.

فصل یازدهم: فرجام دریاها

در پایان عمر این عالم، دگرگونی‌هایی بسیار بزرگ و غیر قابل تصور رخ خواهد داد.

  يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيرْالْأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ وَ بَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّار[224]

در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر، و آسمانها (به آسمانهاى ديگرى) مبدل مى‏شود، و آنان در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر مى‏گردند!

در آن روز دریاها و اقیانوس ها نیز سرنوشت دیگری پیدا خواهند کرد. یکپارچه آتش و شعله خواهند شد.

 درياها و اقيانوسهاى كره زمين در آستانه قيامت، برافروخته مى‏شوند و سپس منفجر مى‏گردند، چنان كه در آيه 6 سوره تكوير آمده:

 وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ . هنگامى كه درياها برافروخته مى‏شود.

و در آيه 3 سوره انفطار مى‏خوانيم:

وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ هنگامى كه درياها منفجر و شكافته مى‏شود.

 تفسیری که از آیه شریفه شده است این که در آستانه قیامت بر اثر زلزله های شدید، و متلاشی شدن کوه ها و ریختن آنها در دریاها چنان دریا پر می‌شوند که آب سراسر خشکی‌ها را فرا می‌گیرد و دریاها به صورت یک اقیانوس به گستردگی کل کره زمین در می‌آیند.

احتمال دیگر آن است که فجرّت و سجرّت به معنای انفجار و برافروختگی می‌شود که اقیانوس را به یک پارچه آتش تبدیل می‌کند.[225] ودر آیه 6 سوره طور می‌فرماید:

 وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُور سوگند به دریای آتشین.

  سجرت از ماده تسجیر به معنای بر افروختن و شعله ور کردن آتش است. تفسیر آیه چنین است که در آستانه قیامت دریاها و اقیانوسها یکپارچه آتش گرفته، شعله ور می‌گردند، فهم این معنی در گذشته برای مفسّران مشکل و جای تعجب بوده است ولی امروز با پیشرفت دانش آسان گشته و شگفتی ندارد. زیرا که آب از دو ماده «اکسیژن» و« هیدروژن» ترکیب یافته که هر دو سخت قابل اشتغال است. بعید نیست که در آستانه قیامت آب دریاها تحت فشار قرار گرفته. تجزیه شده وتبدیل به یکپارچه آتش گردند.[226]

و ممکن است مراد ازآیه شریفه “والبحر المسجور» دریای عظیم موادّ مذاب باشد که در دل زمین نهفته است، همان گونه که در حدیث نیز آمده است که قارون، در بحر مسجور، عذاب می‌شود.[227]

حاصل آن که این تفسیر با تفاسیر قبلی منافاتی ندارد و قابل جمع است، در اثر زلزله بزرگ تمام زمین به هم می‌ریزد، دریاها به هم متصل می‌شوند، و به دریایی از آتش و مذّاب تبدیل می‌گردند.

منابع

دانش نامه میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری و همکاران سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، چاپ اوّل 1387.

فرهنگ آفتاب، عبدالمجید معادیخواه، تهران، نشرذره. چاپ اول 1372.

سوگندهای قرآن، ابوالقاسم رزاقی، انتشارات توحید، قم، 1361.

دریا در قرآن، حدیث و فقه اسلامی، مهدی عبداللهی، سید محمد مرتضوی، مرکز تحقیقات اسلامی، نیروی دریایی سپاه اوّل 1373.

بحارالانوار، علامّه محمدباقرمجلسی، بیروت،1403 ه.ق

حیاة الحیوان الکبری، محمدبن موسی دمیری،دارالفکر بیروت1424ه.ق

لسان العرب، ابن منظور، داراحیاء التراث العربی، بیروت اوّل 1409ه.

معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، دارالکاتب العربی،بیتا

تفسیر نمونه، آیة الله مکارم شیرازی، تهران دارالکتب الاسلامیه،1368.

غذا و تغذیه در آموزه های دینی و علمی، مصطفی آخوندی، زمزم هدایت.1388.

من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، دار صعب، بیروت،1401ه.ق.

دیوان پروین اعتصامی، پیام محراب، بی تا

وسائل الشیعه، محمدبن حسن حر عاملی، مکتبه الاسلامیه، تهران، 1397 ه.ق

سنن ابن ماجه، محمدبن یزیدقزوینی، بی تا

کنز العمال، علی بن حسام الدین، مشهور به متقی هندی،بیروت، بی تا

تفسیر المیزان علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، جامعه مدرسین، بی تا

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، موسسه امیرالمومنین(ع)،1392.


[1] . حَدِّثُوا عَنِ البَحرِ و لَا حَرج .حیاة الحیوان الکبری، ج2،ص29،دارالفکر، بیروت.

[2] . اَلنّظرة فی ثَلاثَه اَشیاءِ عِبادهُ، النَّظرةُ فی وَجِه الوَالدینِ، وَ فی الُصحَف و فی البَحرِ .بحار النوار، ج10، ص368، ج10.

[3].سوره يونس. آیه22

[4] . تفسير نمونه، ج‏14، ص493.

[5] . فَإِنَ‏ الْبَحْرَ لَا يَكَادُ يَسْلَمُ رَاكِبُهُ مَعَ سُكُونِهِ فَكَيْفَ (لَا يَهْلِكُ) مَعَ اخْتِلَافِ رِيَاحِهِ وَ اضْطِرَابِ أَمْوَاجِهِ. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم،ص 479

[6] سوره طور. آیه 6

[7].  سوره ذاريات.آیه 3

[8] . ر.ک.تفسیرالميزان، ج‏19،ص6 و نمونه ج22،ص413

[9] . لسان العرب، واژه بحر

[10] . مفردات الفاظ القرآن ، واژه بحر، ص108

[11] . ر.ک .تفسیر نمونه، ج‏6، ص: 328

[12] .[وَ] كَبَسَ الأَرْضَ عَلى مَوْرِ أَمْوَاجٍ مُسْتَفْحِلَةٍ، وَ لُجَجِ بِحَارٍ زَاخِرَةٍ، تَلْتَطِمُ أَوَاذِيُّ أَمْوَاجِهَا، وَ تَصْطَفِقُ مُتَقَاذِفَاتُ أَتْبَاجِهَا، وَ تَرْغُو زَبَداً كَالْفُحُولِ عِنْدَ هِيَاجِهَا، فَخَضَعَ جِمَاحُ الْمَاءِ الْمُتَلَاطِمِ لِثِقْلِ حَمْلِهَا، وَ سَكَنَ هَيْجُ ارْتِمَائِهِ إِذْ وَطِئَتْهُ بِكَلْكَلِهَا، وَ ذَلَّ مُسْتَخْذِياً إِذْ تَمَعَّكَتْ عَلَيْهِ بِكَوَاهِلِهَا، فَأَصْبَحَ بَعْدَ اصْطِخَابِ أَمْوَاجِهِ سَاجِياً مَقْهُوراً، وَ في حَكَمَةِ الذُّلِّ مُنْقَاداً أَسيراً. فرهنگ آفتاب، عبداللمجید معادیخواه، ج5،ص2385،خطبه1، تهران، نشر ذرهّ،1372 وصبحی صالح خ1   

[13] فاجرى فيها ماء متلاطما تيّاره متراكما زخّاره، حمله على متن الرّيح العاصفة و الزّعزع القاصفة، فامرها بردّه، و سلّطها على شدّه، و قرنها الى حدّه، الهواء من تحتها فتيق، و الماء من فوقها دفيق. پيام‏امام‏شرح‏تازه‏وجامعى‏برنهج‏البلاغه،ج1،ص 132،خ1

[14] . وَ كَانَ مِنِ اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاكِمِ الْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِد.( نهج البلاغه،صبحی صالح،خطبه211.) البته مراد از آب توده عظیم مذاب و مواجی است که خداوندباقدرتش زمین وآسمانها ازآن آفرید. نک.پیام امام امیرالمومنین،ج8،ص173،آیت الله مکارم،نشرامام علی بن ابیطالب،قم1391

[15]. سوره طور.آیه 6 

[16] . بَحْرٌ فِي السَّمَاءِ تَحْتَ الْعَرْش. بحار الانوار،ج55،ص107،ح54.

[17]. هَلْ فِي السَّمَاءِ بِحَارٌ قَالَ نَعَمْ أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ فِي السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ لَبِحَاراً عُمْقُ أَحَدِهَا مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ . بحارالأنوار،ج55،ص91

[18] . انّ فی الجنة بحر الماء، وبحر العسل، وبحر اللّین، و بحر الحمر، ثّم تشقق الانهار بعدُ دانشنامه میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری ، قم دار الحدیث، اوّل 1387، ج 10، ص 50، ح5707، به نقل از کنز العّمال، ج24،ص455،ح39239

[19] . یامَن فِی البِحارعجائِبهُ .بحار الانوار، ج 86،ص192،ح54.

[20] . اَنت الذّی فیِ السَّماء عَظِمَتکَ، و فِی الارضِ قُدرتک، و فِی البحِار عجائِبک. همان، ج97،ص202،ح3.

[21] سَخَّرَ لَكُمُ الْمَاءَ يَغْدُو عَلَيْكُمْ وَ يَرُوحُ صَلاحاً لِمَعَاشِكُمْ، وَ الْبَحْرَ سَبَباً لِكَثْرَةِ أَمْوَالِكُمْ. بحار الأنوار (ط – بيروت) ج‏32 ص 256

[22] .همین نسبت در بدن انسان دیده می‌شود. سه چهارم بدن آدمی را آب تشکیل می‌دهد واین نوعی ارتباط تنگاتنگ بین بدن انسان و دریا پرده بر می‌دارد که قابل تأمل است.

[23] . پایاگاه اعجاز قرآن، عبدالدائم الکمیل.

[24] . ثُمَّ الْمَاءُ لَوْ لَا كَثْرَتُهُ وَ تَدَفُّقُهُ فِي الْعُيُونِ وَ الْأَدْوِيَةِ وَ الْأَنْهَارِ لَضَاقَ عَمَّا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ لِشُرْبِهِمْ وَ شُرْبِ أَنْعَامِهِمْ وَ مَوَاشِيهِمْ وَ سَقْيِ زُرُوعِهِمْ وَ أَشْجَارِهِمْ وَ أَصْنَافِ غَلَّاتِهِمْ وَ شُرْبِ مَا يَرِدُهُ مِنَ الْوُحُوشِ وَ الطَّيْرِ وَ السِّبَاعِ وَ تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْحِيتَانُ وَ دَوَابُّ الْمَاءِ وَ فِيهِ مَنَافِعُ أُخَرُ أَنْتَ بِهَا عَارِفٌ وَ عَنْ عِظَمِ مَوْقِعِهَا غَافِلٌ فَإِنَّهُ سِوَى الْأَمْرِ الْجَلِيلِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَنَائِهِ فِي إِحْيَاءِ جَمِيعِ مَا عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْحَيَوَانِ وَ النَّبَاتِ يَمْزُجُ بِالْأَشْرِبَةِ فَتَلِينُ وَ تَطَيَّبُ لِشَارِبِهَا وَ بِهِ تُنَظَّفُ الْأَبْدَانُ وَ الْأَمْتِعَةُ مِنَ الدَّرَنِ الَّذِي يَغْشَاهَا وَ بِهِ يُبَلُّ التُّرَابُ فَيَصْلُحُ لِلِاعْتِمَالِ وَ بِهِ يُكَفُّ عَادِيَةُ النَّارِ إِذَا اضْطَرَمَتْ وَ أَشْرَفَ النَّاسُ عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ بِهِ يُسِيغُ الْغَصَّانُ مَا غَصَّ بِهِ وَ بِهِ يَسْتَحِمُّ الْمُتْعِبُ الْكَالُّ فَيَجِدُ الرَّاحَةَ مِنْ أَوْصَابِهِ إِلَى أَشْبَاهِ هَذَا مِنَ الْمَآرِبِ الَّتِي تَعْرِفُ عِظَمَ مَوْقِعِهَا فِي وَقْتِ الْحَاجَةِ إِلَيْهَا. بحارالأنوار،ج3،ص121

[25] .سوره انبیا. آیه 30

[26]. سوره الرحمن.آیه 19و20

[27] تفسير نمونه،ج23،ص124.   

[28]. سوره فاطر.آیه 12

[29] تفسير نمونه،ج‏18،ص 205  

[30] همان، ج‏18،ص 204

[31] ترجمه تفسير الميزان، ج‏19، ص167

[32] انوار درخشان در تفسير قرآن / ج‏16 / 86

[33] ترجمه تفسير الميزان، ج‏17، ص: 35

[34] . نور،ج‏7،ص 482  

[35]. سوره فرقان.آیه53

[36] نمونه،ج15،ص124

[37] الميزان،مترجم،ج15،ص316

[38] .تفسیر نمونه، ج15، ص: 124

[39] . ر.ک. تفسیر نمونه،15ص 131-132.

[40] . اللّهمَ یامَن جعَلَ بَینِ البَحرین حاجراً و بُروجَاً و حِجراً مَحجوراً. بحار الانوار، ج 94،ص373،ح1.

[41]. سوره فاطر.آیه 12

[42] ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

[43].سوره یونس.آیه 22.  

[44]. تفسير نمونه، ج‏8، ج258  

[45]. سوره هود.آیه 42و43  

[46]. سوره نور.آیه 40

[47] . اُنظر ….الی الشمس والقمر …. وتفجّر هذه البحار. نهج البلاغه،خطبه 185.

[48] . یامَن فِی البِحار بِقُدرتهِ مجرّیة . بحار الانوار، ج96، ص192،ح54.

[49] . الّلهم انی اسألک …یا مُجری البحور. دانشنامه میزان الحکمه، ج10، ص32، ح5678.

[50] . سبحان الذّی مَن اَلج البحار بقُدرتهِ .بحار الانوار، ج94،ص330،ح3.

[51] . اللّهم …ربّ البحار الجاریة .بحار الانوار، ج94، ص391.

[52] . ر.ک. تفسیر نمونه، ج21، ص232.

[53] . اللهم انی اسئلک …. بالاسم الذی … والبحارعلی حدودها….(بحار،ج95، ص370،ح23،)

[54] . اسألک باسمک الذّی تجری به الفلک فی البحر المسلسل المحبوس مقرتک یا الله .همان،ح93،ص255،)

[55] . الحمدلله …. و حَاصِرِ الْبِحَار . بحارالأنوار،ج 83،ص 115

[56] .الحمدلله … الذی بحکمته …. وَ قَامَتْ عَلَى حُدُودِهَا الْبِحَارُ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ إِلَهٌ قَاهِرٌ قَادِر .بحارالأنوار،ج88،ص29   

[57] . وَ أَنَّهُ هُوَ الَّذِي وَضَعَ لَهُ حَدّاً لَا يُجَاوِزُهُ لِكَثْرَةِ الْمَاءِ وَ لَا لِقِلَّتِهِ وَ أَنَّ مِمَّا يُسْتَدَلُّ عَلَى مَا أَقُولُ أَنَّهُ يَقْبَلُ بِالْأَمْوَاجِ أَمْثَالَ الْجِبَالِ… .بحارالأنوار،ج3،ص188

1. ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

[59]. مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏23، ص: 113و 114

[60] . وَ مِنْ تَدْبِيرِ الْحَكِيمِ جَلَّ وَ عَلَا فِي خِلْقَةِ الْأَرْضِ أَنَّ مَهَبَّ الشَّمَالِ أَرْفَعُ مِنْ مَهَبِّ الْجَنُوبِ فَلِمَ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ كَذَلِكَ إِلَّا لِيَنْحَدِرَ الْمِيَاهُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَتَسْقِيَهَا وَ تَرْوِيَهَا ثُمَّ تُفِيضَ آخِرَ ذَلِكَ إِلَى الْبَحْرِ فَكَأَنَّمَا يَرْفَعُ أَحَدُ جَانِبَيِ السَّطْحِ وَ يَخْفِضُ الْآخَرُ لِيَنْحَدِرَ الْمَاءُ عَنْهُ وَ لَا يَقُومَ عَلَيْهِ كَذَلِكَ جُعِلَ مَهَبُّ الشَّمَالِ أَرْفَعَ مِنْ مَهَبِّ الْجَنُوبِ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ بِعَيْنِهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَبَقِيَ الْمَاءُ مُتَحَيِّراً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ فَكَانَ يَمْنَعُ النَّاسَ مِنْ أَعْمَالِهَا وَ يَقْطَعُ الطُّرُقَ وَ الْمَسَالِكَ …(بحارالانوار،ج3،ص121)

[61]. سوره طه. ایه 97

[62].  سوره نور. آیه 40

[63]. سوره لقمان.آیه 32

[64].ر.ک. تفسير نمونه، ج‏17، ص: 88 و89.

[65] . …. خَلَقَ الجَهل مِن البَحرِ الاجاجِ ظُلمانیاً فَقالَ لَه اَدبِر فَادَبر ثُم ّقال لَهُ اَقبِل فَلم یُقبِل… کافی، ج 1، ص20، کتاب عقل و جهل.

[66]. سوره عنكبوت.آیه 14

[67].  سوره اعراف.آیه 133

[68]. سوره شعرا.آیه 63

[69]ر.ک. ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد

[70] غوّاصان بدون لباس غوّاصى فقط تا عمق 30 متر پايين مى‏روند و با لباس غوّاصى تاعمق 150 متر فقط پائين مى‏روند؛ در حالى كه در عميق‏ترين نقطه دريا فشار آب بر هر اينچ مربع حدود 7 تن است. دريا ديار عجائب، صفحه 98.

[71]. ر.ک.پيام قرآن، ج‏2، ص: 284-283

[72] . شگفتى‏هاى دريا و فرهنگنامه.

[73] . دريا ديار عجائب، صفحه 121.

[74]. هفته نامه افق حوزه،افق خانواده2دی95.

[75] . فرهنگ آفتاب،ج5،ص9-2388.

[76] .اِذااردثَ تَعرِف سعَة حکمة الخالِق و قِصر المَخلوقین، فانظُر الی ما فِی البِحار من ضروب السَّمکِ، ودواّب الماء والصدافِ و الصناف التی لا تحصی، ولا تعرف منافِعُها اِلاّ الشَئُی بَعد الشّئیُ یُدرکهُ النّاسُ بِاسبابٍ تُحَدث .

دانش نامه المیران الحکمه، ج10،ص34،ح5682،بحارالانوار، ج3،ص109.

[77] …  فَاعْلَمْ أَنَّهُ مُكْتَنَفٌ وَ مُضْطَرَبٌ مَا لَا يُحْصَى مِنْ أَصْنَافِ السَّمَكِ وَ دَوَابِّ الْبَحْرِ وَ مَعْدِنِ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ … ثُمَّ هُوَ بَعْدُ مَرْكَبُ النَّاسِ وَ مَحْمِلٌ لِهَذِهِ التِّجَارَاتِ الَّتِي تُجْلَبُ مِنَ الْبُلْدَانِ الْبَعِيدَةِ … (بحارالأنوار،ج 3،ص 121،باب 4 مشهور به توحيد مفضل)

[78].  سوره حدید.آیه 1

[79] . اَسأَلُکَ بِاسمِکَ الذّی یُسّبِحُ لَک بهِ البِحار الزّخِرات الّتی هیِ بِالاَرضِ مُحیطاتٌ .بحار الانوار، ج 93، ص259،ح1.

[80] . وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتِ … وَ الْبِحَارِ وَ مَا فِيهِنَّ مِنَ الْأُمَمِ الْمُخْتَلِفَات كُلٌّ يُسَبِّحُ لَكَ بِذَلِكَ الِاسْمِ الْعَظِيمِ الَّذِي لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ…  .همان. ج90،ص259 . 

[81] . همان، ج95،ص443،ح44.

[82].سوره یونس.آیه 22و23  

[83]. سوره عنکبوت.آیه 65و66

[84].  سوره اسراء.آیه 67

. [85]  سوره لقمان. آیه 32

[86] .سوره اسرا.آیه 67

[87] . ر.ک. تفسیر نمونه،ج12،ص190-191.

[88] . قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ ع يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِي عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَيَّ الْمُجَادِلُونَ وَ حَيَّرُونِي فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَةً قَطُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيْثُ لَا سَفِينَةَ تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَةَ تُغْنِيكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيْئاً مِنَ الْأَشْيَاءِ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ الصَّادِقُ ع فَذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيثَ بحار الانوار،ج3،ص41، باب3 اثبات الصانع.

[89].  سوره نحل.آیه 14

[90]. سوره جاثیه.آیه 12   

[91]. سوره کهف.آیه 109

[92]. سوره لقمان.آیه 27

[93] . ر.ک. تفسیر نمونه،ج12، ص573-574،ذیل سوره کهف آیه 109.

[94]. سوره لقمان.آیه 31

[95]. سوره بقره: آیه164

[96]. سوره نحل.آیه 14

[97] . ر.ک. دریا در قرآن و حدیث و فقه اسلامی، مهدی عبدالهی .ص24.

[98]. ر.ک پیام قرآن،ج2،ص276

[98] . دانشنامه میزان الحکمة، محمد ری شهری،ج10،ص14.

[98] .ر.ک. سوگند های قرآن،ص434.

[99] . دانشنامه میزان الحکمة، محمد ری شهری،ج10،ص14.

[100] .ر.ک. سوگند های قرآن،ص434.

[101] تفسير نمونه، ج‏11، ص: 180

.[102] سوره نحل.آیه 14

[103].  سوره فاطر.آیه 12

[104]. تفسیرروح المعانی،ج14،ص102

[105] . فَكِّرِ الْآنَ فِي كَثْرَةِ نَسْلِهِ وَ مَا خُصَّ بِهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِنَّكَ تَرَى فِي جَوْفِ السَّمَكَةِ الْوَاحِدَةِ مِنَ الْبَيْضِ مَا لَا يُحْصَى كَثْرَةً وَ الْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ أَنْ يَتَّسِعَ لِمَا يَغْتَذِي بِهِ مِنْ أَصْنَافِ الْحَيَوَانِ فَإِنَّ أَكْثَرَهَا يَأْكُلُ السَّمَكَ حَتَّى إِنَّ السِّبَاعَ أَيْضاً فِي حَافَاتِ الْآجَامِ عَاكِفَةٌ عَلَى الْمَاءِ أَيْضاً كَيْ تُرْصِدَ السَّمَكَ فَإِذَا مَرَّ بِهَا خَطِفَتْهُ فَلَمَّا كَانَتِ السِّبَاعُ تَأْكُلُ السَّمَكَ وَ الطَّيْرُ يَأْكُلُ السَّمَكَ وَ النَّاسُ يَأْكُلُونَ السَّمَكَ وَ السَّمَكُ يَأْكُلُ السَّمَكَ كَانَ مِنَ التَّدْبِيرِ فِيهِ أَنْ يَكُونَ عَلَى مَا هُوَ عَلَيْهِ مِنَ الْكَثْرَةِ فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْرِفَ سَعَةَ حِكْمَةِ الْخَالِقِ وَ قِصَرَ عِلْمِ الْمَخْلُوقِينَ فَانْظُرْ إِلَى مَا فِي الْبِحَارِ مِنْ ضُرُوبِ السَّمَك‏ بحارالأنوار،ج3،ص109،باب4 الخبر المشتهر بتوحيد المفضل.

[106] . ر.ک. تفسیر نمونه، ج11، ص180.

[107] .همان،ص179.

[108] .غذا وتغذیه در آموزه های دینی وعلمی، مصطفی آخوندی .ص140.

[109] . عَلَيْكُمْ بِالسَّمَكِ فَإِنَّكَ إِنْ أَكَلْتَهُ بِغَيْرِ خُبْزٍ أَجْزَأَكَ وَ إِنْ أَكَلْتَهُ بِخُبْزٍ أَمْرَأَكَ (کافی،ج6، ص323.)

[110]. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر(ص) شهید پاک نژاد،ج8،ص126.

[111].  سوره مائده.آیه 96

[112]. جهت دریافت پاسخ سوالهای چهار گانه به کتاب غذا وتغذیه نوشته مصطفی آخوندی نشرپژوهشکده اسلامی قم مراجعه کنید.

[113] . تفسیر نمونه،ج18،ص206.

[114].  سوره الرحمن.آیه 24

[115].  سوره شوری.آیه 32

[116].  سوره نحل.آیه 14

[117]. سوره یاسین.آیه 41

[118] . سوره زخرف.آیه 12

[119] .سوره اسرا.آیه 70

[120].سوره ابراهیم.آیه 32

[121] .سوره بقره. آیه 164

[122] .سوره اسرا. ایه 66

[123] .سوره حج.ایه 65

[124] .سوره لقمان.ایه 31

[125] .سوره جاثیه.ایه 12

[126] .سوره روم.ایه 46

[127] . تفسير نمونه، ج‏12، ص:  198

[128]. تفسير نمونه، ج‏11، ص: 182،تفسير روح المعانى، ج 13، ص 224. ترجمه الميزان، ج‏12، ص: 85.

[129] همان، ج‏18، ص: 395 و393

[130] .ر.ک. إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ‏ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى‏ ظَهْرِهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُور سوره شوری.ایه 33  

[131]أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسَبُواْ وَ يَعْفُ عَن كَثِير.سوره شوری.آیه 34

 [131] . ر.ک. تفسیر نمونه، ج11،ص182.

[133] . ر.ک. همان، ج13،ص189-190.

[134] . ر.ک.تفسير نمونه، ج‏21، ص: 244

[135] . سوره یاسین. آیه 43 و 44

[136] ر.ک.همان، ج‏18، ص: 396و 397.

[137] . اَلحمد لله الذّی سَخّر لَنا البَحرلِتَجری الفُلک فیهِ بأمرهِ . بحار الأنوار ( بيروت)، ج‏94، 191

[138] . دانش نامه میزان الحکمه،ج10،ص27-29،ح5668؛بحارالانوار،ج60،ص87،ح11.

[139] . ان الله عزّوجلّ ….کَرِه رکوبَ البَحر فی هیَجانهِ. من لایحضره الفقیه،ج3،ص556،ح4914.

[140] . مَن رَکِب البَحر عنِد اِرتجاجهِ فماتَ فَقدبَرِئَت منِه الذّمهَ . بحار الانوار، ج 76، ص285،ح2.

[141] . سخرّلکم الماء یغدر علیکم ویروح صلاحاً لمعاشکم، والبحر سبباً لکثرة اموالکم .( بحار الانوار، ج32،ص256،ح199؛ دانشنامه میزان الحکمه، ج10،ص22،ح5664.

[142] . استوص بالتجار…. فی برکّ بحرک .فرهنگ آفتاب، ج5،ص2389.

[143]. سوره نحل.آیه 14

[144]. سوره فاطر.آیه  12

[145]. سوره الرحمن.آیه 22

[146] . تفسير نمونه، ج‏11، ص: 180و181

[147] . وَ ضَحِكَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ الْبِحَارِ مِنْ فِلِزِّ اللُّجَيْنِ وَ الْعِقْيَانِ وَ نُثَارَةِ الدُّرِّ وَ حَصِيدِ الْمَرْجَانِ مَا أَثَّرَ ذَلِكَ فِي جُودِهِ وَ لَا أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ . نهج البلاغه،خطبه   ص124.

[148] . دانش نامه میزان الحکمه، ج1ه ص26و27،ح668؛بحار الانوار، ج60،ص87،ح11.

[149]. ‏سوره روم.آیه 41

[150] . ر.ک. المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج16،ص292-293.

[151] . حَیاةُ دَوابِّ البَحر بِالمَطر فَاِذا کُفّ الَمطرُ ظَهَر الفَسادُ فیِ الَبّرِ وَالبَحرِ، وَذالِک اِذا کَثُرتِ الذَّنوبُ وَ ماالَمعاصبی. المیزان، ج16،ص200.

[152] . ر.ک. تفسیر نمونه، ج16،ص451.

[153] .ر.ک. تفسیر نمونه،ج16،ص456.

[154] .تفسیر نمونه، ج16، ص457،به نقل ازر سفینة البحار، ماده ذنب

[155] . سوره اعراف . آیه 96

[156]. ‏سوره نمل.آیه  19

[157]. سوره ابراهیم.آیه  7  

[158].  سوره فتح.آیه 4

[159]. سوره مدثر.آیه 31

[160] . پروین اعتصامی.

[161]. سوره محمد.آیه 7

[162] . ‏سوره طه.آیه 39

[163] دیوان پروین اعتصامی،لطف حق،ص416.

[164]. وَ لَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلىَ‏ مُوسىَ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِى فَاضْرِبْ لهَمْ طَرِيقًا فىِ الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تخَفُ دَرَكًا وَ لَا تخَشى‏ . سوره طه.آیه 77

ما به موسى وحى فرستاديم كه: «شبانه بندگانم را (از مصر) با خود ببر؛ و براى آنها راهى خشك در دريا بگشا؛ كه نه از تعقيب (فرعونيان) خواهى ترسيد، و نه از غرق شدن در دريا!»

2. فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بجِنُودِهِ فَغَشِيهَم مِّنَ الْيَمّ‏ِ مَا غَشِيهَم(طه: 78) فَأَخَذْنَهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فىِ الْيَمّ‏ِ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّلِمِين(قصص: 40)

[166] . ر.ک. شعراء، آیه 63،یونس،آیه 90، طه، آبه 78، بقره، آیه 50، دخال، آیه 24،اعراف، آیه 136و ذاریات، آیه 40.

[167] . یا موسی …الْأَرْضُ مُطِيعَةٌ وَ السَّمَاءُ مُطِيعَةٌ وَ الْبِحَارُ مُطِيعَةٌ وَ عِصْيَانِي شَقَاءُ الثَّقَلَيْنِ .( کافی، ج 8.ص42،ح8، )

[168] . سوره هود.آیه43

[169] فَأَنجَيْنَاهُ وَ أَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْنَاهَا ءَايَةً لِّلْعَالَمِين. سوره عنکبوت.آیه 15. ما او و سرنشينان كشتى را رهايى بخشيديم، و آن را آيتى براى جهانيان قرار داديم

[170]. فَانطَلَقَا حَتىَّ إِذَا رَكِبَا فىِ السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَ خَرَقْتهََا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيًْا إِمْرًا.سوره کهف.آیه71

[171] . أَمَّا السَّفِينَةُ فَكاَنَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فىِ الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبهََا وَ كاَنَ وَرَاءَهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كلُ‏َّ سَفِينَةٍ غَصْبًا.سوره کهف.آیه 79

[172]. سوره طه.آیه 97

[173]. سوره اعراف.آیه 163

[174]. وَالذّى نَفْسٌ مُحَمّدٍ بَيَدهِ لَوْ انْفَقْتَ ما فِى الَارْضِ جَميعاً ما ادْرَكْتَ فَضْلَ غُدْوَتِهِمْ. سنن ترمذی، ج2، ص20

[175] . انّ الْجَهادَ بابٌ مِن‏ ابْوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخاصِةِ اوْلياءِهِ وَهُوَ لِباسُ التَّقْوى وَدِرْعُ اللَّهِ الحَصينَةِ وَجُنّتُهُ الوَثيقَةِ .نهج البلاغه،خطبه37

[176] . افضل الاعمال احمزها .بحار الانوار، ج70، ص191،ج79،ص229.

[177] . عَلّمِوا اَولادکُم السَّباحَةَ والرّمایَة .وسائل الشیعه، ج17،ص331،ح22689.

[178] . گرگان.

[179] . غَزوةٌ فیِ البحَر مِثلَ عَشِر غَزواتٍ فی الَبرِّ والذّی یَسدَرُ فیِ البَحر کَالُمتَّشحطِ فی دَمهِ فی سَبیلِ اللهِ سُبحانَهُ. سنن ابن ماجه، ج2، کتاب جهاد ص 928.

[180] . مَن لَم یُدرک الغَزوَ مَعی فَلیَغزُ فیِ البَحرِ .دریا در قرآن، حدیث فقه اسلام، ص60 به نقل ازکنز العمال،ج4،چ هند،ح1682.

1.  مَن جَلسَ عَلی البَحر اِحتساباً و نیِّةً اِحتیاطاً لِلمُسلمینَ کتَبَ اللهُ بِکُلِّ قَطرة فیِ البَحرِ حَسنَةً . همان، ص61،به نقلی از کنر العمال، ج4،ح1674.

[182] دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۹۴/۰۷/۱۵

[183]. سوره آل عمران. آیه 169و170

[184] . کُلّ فَوقَ کُلّ ذی بِرّ برِّّ حَتُی یُقتَل فیِ سبیلِ اللهِ فَاذِا قُتل فیِ سبیلِ اللهِ فَلیَس فَوقَه بِرّ . وسائل الشیعه، ج15، ص16،،19921؛تهذیب،ج6،ص122.

[185] عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ سُفْيَانَ الْحَرِيرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدٍ الْخَفَّافِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ يَا سَعْدُ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّ الْقُرْآنَ يَأْتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَلْقُ وَ النَّاسُ صُفُوفٌ عِشْرُونَ وَ مِائَةُ أَلْفِ صَفٍّ ثَمَانُونَ أَلْفَ صَفٍّ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ وَ أَرْبَعُونَ أَلْفَ صَفٍّ مِنْ سَائِرِ الْأُمَمِ فَيَأْتِي عَلَى صَفِّ الْمُسْلِمِينَ فِي صُورَةِ رَجُلٍ فَيُسَلِّمُ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ ثُمَّ يَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ نَعْرِفُهُ بِنَعْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ كَانَ أَشَدَّ اجْتِهَاداً مِنَّا فِي الْقُرْآنِ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ ثُمَّ يُجَاوِزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ الشُّهَدَاءِ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهِ الشُّهَدَاءُ ثُمَّ يَقُولُونَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ الرَّبُّ الرَّحِيمُ إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ مِنَ الشُّهَدَاءِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّهُ مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْفَضْلِ مَا لَمْ نُعْطَهُ قَالَ فَيَتَجَاوَزُ حَتَّى يَأْتِيَ عَلَى صَفِّ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ فِي صُورَةِ شَهِيدٍ فَيَنْظُرُ إِلَيْهِ شُهَدَاءُ الْبَحْرِ فَيَكْثُرُ تَعَجُّبُهُمْ وَ يَقُولُونَ إِنَّ هَذَا مِنْ شُهَدَاءِ الْبَحْرِ نَعْرِفُهُ بِسَمْتِهِ وَ صِفَتِهِ غَيْرَ أَنَّ الْجَزِيرَةَ الَّتِي أُصِيبَ فِيهَا كَانَتْ أَعْظَمَ هَوْلًا مِنَ الْجَزِيرَةِ الَّتِي أُصِبْنَا فِيهَا فَمِنْ هُنَاكَ أُعْطِيَ مِنَ الْبَهَاءِ وَ الْجَمَالِ وَ النُّورِ مَا لَمْ نُعْطَهُ .. .كافي ج : 2 ص :  596،كِتَابُ فَضْلِ الْقُرْآنِ،ح1.

[186] . سنن ابن ماجه، ج2،کتاب الجهاد،ص928.

[187] . شهید البریغفرله کل ذنب الا الدین والامانه وشهید البحر یغفر له کل ذنب والدین والمانه( کنز العمال،ج4،ح2019)

[188] . بحار الانوار،ج97،ص10،ح13.

[189]. شهید البحر مثل شهیدی البر و المائد فی البحر کالمتشحط فی دمه فی البرو ما بین الموجتین کقاطع الدنیا فی طاعه الله وان الله عزوجل وکل ملک الموت بقبض الارواح الاشهید البحر فانه یتولی قبض ارواحهم ویغفر لشهید البر الذنوب کلها الاالدین ولشهید البحرالذنوب والدین.(کنز العمال،ج4،ح2021.)

[190]. ….مَن غَرِق فی سبیلِ الله فهو شهید. همان،ح2131

[191]. المائِد فیِ البَحر الذّی یُصیبُه القَیٌ لَهُ اجر شهیدٍ وَالغَرِقُ لَهُ اَجٌر شَهیدین. همان، ح2021،سنن داود،ج3،ح2493.

[192] . سروش،ش177، 25دی 61،ص34.

[193]. سوره هود . آیه 41

[194] . تحف العقول، ص109،بحار الانوار،ج10،ص96. ‏سوره زمر آیه  67

[195] . الکافی،3،471 باب صلاة الاستخارة… ص: 470

[196] . الکافی،2،306،باب الحسد….ص: 306

[197] . وبحراً لا یدرک قعره . فرهنگ آفتاب، ج5، ص2387

[198] . ان اخطاء القائل فی القرآن برآیه فقد تبوأ مقعده من النّار وکان مثله کمثل من رکب بحراً هائجاً بلا ولا سفینة، لا یسمع بهلاکه احدّ الاّ قال: هو اهل لحقه ومستحق لما اصابه. بحار الانوار، ج92،ص183،ح18؛تفسیر منسوب به امام حسن عسکری،ص15،ح1.

[199] . ان الحسین مصباح الهدی و سفینة انجاة.

[200]. ان الله تعالی، خلق من نور محمد (ص) عشیرین بحراً من نور فی کل بحر علوم لا بعلمها الا الله تعالی . بحار 57 /199/ح145

[201]. ان الامام منزله البحر لا ینفد ما عند و عجائبه اکثر من ذلک والطیره حین اخذ… بحار،26،ص191،ح2، قرب الاسناد 336،ح1238

.[202] سلمان بحر لا ینزف …سلمان منا اهل البیت. . بحار الانوار، ح22،ص348،ح64

[203] . وما اعمال البّر کلها والجهاد فی سبیل الله عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الاّ کنفثه فی بحر لجیّ .فرهنگ آفتاب، ج5،ص2388

[204] . البدن القانع اغنی من ا لبحر. بحار الانوار،ج75،ص105،ح1.

[205]. غنی النّفس اغنی البحر. همان،ج75،ص105،ح1

[206] . الا تاخذون اللولو من البحر ؟ خذوا الکلمة ( الطیبة ممن قالها وان لم یعمل بها، فإن الله یقول :  الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب . سوره زمر. آیه 18. تحف العقول، ص291، بحار الانوار،ج78،ص170،ح4.

[207]. بحار الانوار،ج1،ص94،ح21.

[208]. مصاحب الاشرار کراکب البحر، ان سلم من الغرق لم سلم من الفرق. غرر الحکم،ح9835

[209]. عقدت رایات الفتین المعضلة کالیل اعظم والبحر الملتطم. ثم اقبل مزیداً کالیتار لا یبالی ماغرق….. . فرهنگ آفتاب، ج5،ص2386

[210]. لا تلتبس با لسلطان فی وقت اضطراب الامورعلیه،فإن البحر لا یکاد یسلم منه راکبه مع سکونه فکیف مع اختلاف ریاحه واضطراب امواجه . غررالحکم، ح10408

[211] .اذا تزوّج الرّجل فقد رکب البحر، فان ولد له فقد کسر به . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید،ج20،ص301

[212]. يَا سَيِّدِي أَنْقِذْ عَبْدَكَ الْغَرِيقَ فِي بَحْرِ الْخَطَايَا. بحار الانوار، ج،88،ص195

[212]. مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ. کافی،ج2،ص136،ح24

 روایات دیگر مربوط به دنیا مراجعه شود به دانشنامه میزان الحکمه،ج10،ص62-63.

[214]. طریق عظلم قلا تسلکوه وبحر عمیق فلا تلجوه و سرّالله فلا تتکلفوه. نهج البلاغه،حکمت287

[215]. ثُمَّ قُذِفْتُ فِي بِحَارِ النُّورِ فَلَمْ تَزَلِ الْأَمْوَاجُ تَقْذِفُنِي حَتَّى تَلْقَانِي جَبْرَئِيلُ ع فِي سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى‏. بحارالانوار، ج18، ص315،ح26.

[216]. …وَ غَاصُوا فِي بَحْرِ الْحَيَاةِ .بحار، ج94،ص126،ح19

[217]. واجعلنا … وَ رَكِبُوا فِي سَفِينَةِ النَّجَاةِ وَ أَقْلَعُوا بِرِيحِ الْيَقِينِ وَ أَرْسَوْا بِشَطِّ بِحَارِ الرِّضَا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين. بحار الانوار، ج94،ص126،ح19

[218]. كَمْ مِنْ غَرِيقٍ هَلَكَ فِي بَحْرِ الْجَهَالَة. بحارالأنوار،ج75،ص11

[219]. وَ إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى. بحار، ج78،ص162،ح1.تحف العقول، ص285

[220]..سوره کهف.آیه 109

[221].. سوره لقمان .آیه 27

[222]. سوره نور.آیه 40

[223] . جَاوِرْ مَلِكاً أَوْ بَحْراً فَقَالَ هَذَا كَلَامٌ مُحَالٌ وَ الصَّوَابُ لَا تُجَاوِرْ مَلِكاً وَ لَا بَحْراً لِأَنَّ الْمَلِكَ يُؤْذِيكَ وَ الْبَحْرَ لَا يُرْوِيك.‏ بحارالأنوار،ج75،ص 228.

[224] . سوره ابراهیم.آیه 48

[225] .ر.ک. تفسیر نمونه،ج26،ص211.

[226] . ر.ک. تفسیر نمونه،ج26،ص175.

[227] . تفسیر نور الثقلین،ج5،ص138.

اشتراک گذاری
0
ادمین ادمین
ادمین ادمین

مطالب مرتبط

شهریور 5, 1401

کتاب نذر وعهد


اطلاعات بیشتر
مهر 4, 1400

خانواده ازمنظرقرآن وروایات


اطلاعات بیشتر
مهر 2, 1400

شميم خدمت


اطلاعات بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق برای نویسنده محفوظ است .

کاری از گروه طراحی آسان وب