فهرست مطالب
1.تاریخچه کوتاه وهابیت.
2.پیشگویی پیامبر(ص) از ظهور فرقه شیطان در نجد به روایت احمد بن حنبل.
3.ماهیت وهابیت ازنظر امام خمینی،امام خامنه ای،وبزرگان دین.
4. دلایل شهید مطهری بر مشرک بودن وهابی ها.
5 .وهابیت ساخته و پرداخته انگلیس.
6.وهابیت از تبار یهود و مثلث فتنه.
7. ارتباط دادن محمد بن عبدالوهاب به احمد بن حنبل دروغی بزرگ.
8. مبانی اعتقادی وهابیت.
9. داعش نسخه کامل وهابیت.
10.فتاوای مفتیان وهابی در راستای اهداف استکبار جهانی.
11.عملکرد وهابیت پس از رسیدن به قدرت،(نمایش جاهلیت اولی و مدرن).
12.شاخص های وهابیت،در قیاس با شاخص های اسلام ناب.
13.اشتراکات یهودووهابیت.
14. سرانجام وهابیت.
چکیده
روایاتی به عنوان الملاحم والفتن درمنابع شیعه وسنی وجودداردکه از وقوع فرقه های فتنه گربویژه درآخرالزمان، خبرمی دهد وبه مسلمانان نوعی هشداراست نسبت به اتخاذ راهکارهای مناسب وهوشیاری درمقابل این فتنه ها.یکی ازآن فتنه ها،که این مقاله به آن پرداخته فتنه وهابیت وفتنه داعش است. بارگذاری اسفند1399
کلیدواژه ها:وهابیت،داعش،جاهلیت،یهود،فرقه شیطان،پیشگویی پیامبر(ص.
مقدمه
روایاتی به نقل از رسول گرامی اسلام (ص) وامیرمؤنان علیه السلام از طریق شیعه و سنّی وجود دارد که به پیشگویی ظهور برخی فرقه های انحرافی و جریان های فتنه ساز در جهان اسلام پس از پیامبر خدا(ص) اشاره دارد.و در ایجاد اختلاف بین امت مسلمان و براندازی اسلام ناب نقش برجسته ای ایفا می کنند.
این فتنه ها عبارتنداز:فتنه بنی امیه،فتنه خوارج،فتنه ناکثین،فتنه قاسطین،فتنه بنی عباس،فتنه ترک ها،فتنه وهابیت،فتنه داعش،فتنه سفیانی،فتنه دجّال و …
این روایات که به روایات ملاحم و فتن شهرت یافته،بخشی از آنها توسط ابن طاووس به روایت نعیم بن حمّاد جمع آوری و در کتاب الملاحم و الفتن وی نقل شده و برخی نیز در دیگر منابع شیعی و منابع اهل سنت آمده است.
روایات ملاحم (پیشگویی ها)
روایات ملاحم (پیشگویی ها) از چند منظر قابل واکاوی است که می بایست در جای خود مورد بحث و مداقّه قرار گیرد.مانند:
1.دلالت محتوای روایات
2.وقوع برخی از این پیشگویی ها در طول تاریخ،که می تواند سندی معتبر بر درستی این روایات باشد.مانند فتنه حزب بنی امیّه،فتنه خوارج،فتنه جمل وصفین،فتنه بنی عباس،فتنه ابومسلم خراسانی و…
3.نوع عملکرد فرقه های فتنه گر حکایت از ماهیت دین ستیزی آنها دارد که در کلام معصوم به آنها اشاره شده است.
4.راهکارهای مطرح در این روایات به عنوان واکنش و مقابله با فرقه های انحرافی و فتنه ها قابل دقت است.راهکارهایی که جهت صیانت و امنیت جامعه دینی و حفاظت از اسلام ناب مطرح شده است.
5.روایات ملاحم نوعی هشدار به مسلمانان جهت آمادگی و تصمیم گیری و واکنش درست و به هنگام در برابر بروز فتنه های آخرالزمان است.
در این مقاله به فتنه فرقه وهابیت و گروه داعش به عنوان یکی از مصادیق روایات ملاحم (پیشگویی) در فتنه که دو روایت منسوب به نبی گرامی اسلام (ص)به نقل ازاهل سنت به آن اشاره شده است،در یک روایت به ظهور فرقه وهابیت و در روایت دیگر به فتنه گروه داعش به عنوان نسخه کامل وهابیت-اشاره دارد.البته این دو گروه می تواند به عنوان مصداق روایات مطرح شوند نه تطبیق.
این دو روایت به نقل از بخاری از فقها اهل سنت و مورد اعتماد آنان نقل شده ولی شیعه اعتباری برای این روایات قائل نیست.
در این مقاله به تناسب این دو روایت اهل سنت، به بررسی و واکاوی فرقه وهابیت پرداخته و ماهیت و عملکرد آن را که در روایت به اجمال آمده،درحد روشن شدن موضوع مورد بحث قرار داده و نقاب از چهرۀ این فرقه ساخته ی انگلیس برگرفته است.این نوشتاردرپانزده گفتارتنظیم شده است.
گفتاراول. تاریخچه کوتاه فرقه وهابیت
فرقه وهابیت توسط حکومت استعمارگر انگلستان پدیدآمدو با پيوندخوردن به آمريکا وصهونیست به مهم ترين عامل پیاده نظام ومزدوراستکبار در جهان اسلام تبديل شد .
محمد بن عبد الوهاب بن سليمان نجدي(1115-1206)،رهبراین فرقه با ادعاي احياي توحيد و سلفي گري به ترویج عقايد و افکار باطل خود پرداخت و آل سعود نيز مجري افکار وبازوی نظامی وی گشت. و با بر پا کردن جنگ هاي خانمان سوز و ويران گر در مدت کوتاهي توانست در بزرگترين پايگاه اسلام ـ مکه و مدينه ـ وشبه جزیره عربستان جای پای خودرا محکم کند.
یکی از سیاستهای استعمار انگلیس در راهبرد”سیاست اختلاف بیانداز و حکومت کن” ایجاد مذاهب وفرقه های خودساخته بود. «قادیانت در پاکستان» ،«وهابیت در عربستان» و «بهائیت درایران». بهائیت و قادیانت در ایران و پاکستان نتوانستند بر کشور حاکم شوند اما وهابیت باکمک انگلستان ونظام سلطه توانست بر عربستان حاکم گردد.
ريشههاى فکری بنيادهاي اعتقادي وهابيت به «ابن تيميه»( 728- 661ق) وشاگرد معروف او «ابن القيم»(متوفای751 ق )، مربوط می شود. «ابن تيميه»که افکاری ضدشیعی داشت وقتی عقائد خود را درباره حرمت زيارت قبر پيامبر(ص) و مسافرت براى آن آشكار ساخت؛از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصر و شام، مورد نقد قرار گرفت وقضات چهارگانه اهل سنت، او را فردى فاسق ومنحرف معرفى كردند. «ذهبى» دوست معاصر «ابن تيميه»، در نامه دوستانهاى او را در اشاعه و گسترش فساد، همتاى حجّاج خواند.(تكملة السيف الصيقل، ص190)
در اواسط قرن دوازدهم هجرى «محمدبن عبدالوهاب» در سرزمين «نجد» به تبلیغ عقاید خودپرداخت.
وي دعوت خود را تحت عنوان «توحيد» و مبارزه با شرك آغاز كرد و ديگران – به جز خود و پيروان مكتبش – را مشرك معرفى نمود. باکمک آل سعود، حملات او به اطراف و اكناف نجد، آغاز گرديد. نفوس زيادى از زن و مرد و كودك قبايل مسلمان اطراف، به دست اتباع وهابیت كشته شدند و اموال زيادى تحت عنوان به اصطلاح«غنايم از مشركان» گرد آمد!وهابیت این مسلمانان را مشرک می دانست،چون به عقاید وهابیت تن نداده بودند.
گفتار دوم. پیشگویی پیامبر (ص) از ظهور حزب شیطان در آخرالزمان درمنابع اهل سنت .
روایتی که در منابع اهل سنت آمده انتساب حکایت از پیشگویی پیامبر اعظم (ص) از ظهور فرقه فتنه گر به نام شاخ شیطان در آخرالزمان دارد.که مصداق کامل آن« فرقه وهابیت» می تواند باشد.هرچنداین روایت ازمنظرشیعه مخدوش وبی اعتباروازجعلیات معاویه وبنی امیه بشمارمی آید.
روایت بخاری
بخاری در کتاب صحیح خود-که اهل سنت آن را صحیح ترین کتاب بعد از قرآن می دانند-از عبدالله بن عمر چنین روایت می کند: پیامبر(ص) در جمع اصحاب فرمود:
اللهم بارِک لَنا فی شامِنا،اللهم بارِک لَنا فی یمننا،قالوا:و فی نجدنا.قال (ص):اللهم بارِک لنا فی شامنا اللهم بارِک لَنا فی یمننا.قالوا یا رسول الله و فی نجدنا؟فَاظنّه قال فی الثلاثه:هُناک الزِّلزال و الفِتن و بها یطعُ قرنُ الشّیطان.(صحیح بخاری،ج 1،ص351 ح 990 باب 26 ،ما قبل فی الزلازل و الآیات.)
خداوندا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک گردان.اصحاب گفتند:و منطقه نجد!پیامبر (ص) باز فرمود:خداوندا منطقه شام و یمن را بر ما مبارک گردان.اصحاب گفتند:یا رسول الله! پس منطقه نجد چه می شود؟سه بار پرسیدند.رسول خدا (ص) بار سوّم فرمود:سرزمین نجد سرزمین زلزله ها (ویرانی ها) و فتنه هاست.از آن سرزمین شاخ شیطان ظهور خواهد کرد.
در شرح بخاری «قرن الشیطان» به امّت و حزب شیطان معنی شده است.(شرح بخاری،بدرالدین ،ج7،ص59).
روایت «شاخ شیطان» بر فرقه وهابیت تطبیق می کند.بدین دلیل که اوّلاً سرزمین نجد در اطراف ریاض پایتخت عربستان واقع شده و از مناطق جزیرة العرب است که برای اصحاب شناخته شده بوده و امروز نیز به همین نام باقی مانده است.
ثانیاً محمد بن عبدالوهّاب مؤسس فرقه وهّابیت از سرزمین نجد برخاست وفتنه ی خود را از نجد آغاز کرد.لذا می توان فرقه وهابیت را به عنوان یکی از مصادیق بارز روایت دانست.
2.بخاری روایت دیگری از ابوسعید خُدری از رسول خدا (ص) با اشاره به شاخصه های فرقه شیطان چنین نقل میکند:
یَخرج ناسٌ من قبل المَشرقِ ویقرءونَ القرآنَ لایُجاوِز تَواقیهم،یَمرقونَ مِن الدّین کَما یَمرُقُ مِن الرَّمیة،ثُمّ لایُعودونَ فیه حَتّی یَعودَالسَّهمُ اِلی فُرقِه،قیلما سیما هم؟قال:سیماهم التَّحلیقُ.اَو قال:التَّسبید.(صحیح بخاری،ج 6،ص2748،ح7123،باب57 ،باب قرائة الفاجر و المنافق،بیروت)
افرادی در مشرق زمین،خواهند آمد که قرآن را تلاوت می کنند امّا از گلوگاه وحنجره آنان تجاوز نمی کند (فقط بر زبان آنان جاری است و به قلب آنان نفوذ نمی کند.)واز قرآن بهره ای نمی برند.این گروه همان گونه از دین خارج می شوند که تیر از کمان بیرون رفته و دیگر به کمان باز نمی گردد.از پیامبر (ص) پرسیده شد این گروه چه نشانه هایی دارد؟ فرمود:نشانه های آنان سرهای تراشیده است.
در این روایت به سه شاخص اشاره شده است:
1.حفظ و قرائت ظاهری قرآن که فقط بر زبان آنان جاری است نه بر قلب آنان که هیچ فهمی از قرآن ندارند.
2.چنان از ایمان تهی اند، که تیر از کمان رها شده است.
3.سرهای تراشیده.
زینی دحلان،مفتی مکه مکرمه با عنایت به این روایت می نویسد:
تصریح پیامبر اکرم(ص) به “سر تراشیدن” این گروه،نشانه ی بارزی است از فرقه وهابیت.آنان تها فرقه ای هستند که به پیروان خود دستور می دهند سر خود را بتراشند و این صفت در هیچ یک از فرقه های خوارج وبدعت گذار قبل از وهابیت دیده نشده است….
سید اعبدالرحمن اهدل مفتی منطقه زبید می گفت:در نقد وردّ وهابیت نیازی به تألیف کتاب نیست،بلکه همین روایت از پیامبر اکرم (ص) که از ویژگی این فرقه “سر تراشیدن” را معرفی کرده،برای بطلان عقاید آنان کفایت می کند؛زیرا غیر از وهابیت هیچ یک از فرقه های بدعت گذار،این ویژگی را نداشته اند.روزی محمد بن عبدالوهاب به زنی دستور داد که سر خود را بتراشد،او در پاسخ گفت:تو که می گویی زنان باید سر خود را بتراشند،باید دستور دهی مردان هم ریش خود را بتراشند؛زیرا ریش مرد،همانند موی زن،زینت او محسوب می شود.محمد بن عبدالوهاب پاسخی در برابر سخن این زن نداشت.(فتنة الوهابیة،احمد زینی دحلان،ص19).
هرچندکه این روایت درمنابع شیعی نیامده وازمنظرشیعه مخدوش وجعلی است ولی اهل سنت آن رامعتبر می شمرند.
گفتارسوم.ماهیت وهابیت ازمنظرامام خمینی(ره)،رهبرمعظم،و…
1. وهابیت ازمنظرامام خمینی(ره)
امام خمینی(ره)پس ازکشتارحجاج بیت الله الحرام درحرم امن الهی توسط وهابیت پرده ازچهره این مزوداران آمریکایی برمی گیرد وماهیت فرقه وهابیت رابرای همگان روشن می سازد.می فرماید:
كشتار زائران خانه خدا توطئهاى براى حفظ سياست هاى استكبار و جلوگيرى از نفوذ اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه عليه و آله و سلّم- است. و كارنامه سياه و ننگين حاكمان بىدرد كشورهاى اسلامى حكايت از افزودن درد و مصيبت بر پيكر نيمه جان اسلام و مسلمين دارد.
پيامبر اسلام نيازى به مساجد اشرافى و منارههاى تزئيناتى ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است كه متأسفانه با سياستهاى غلط حاكمان دست نشانده به خاك مذلت نشستهاند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقههاى مسلمين را در طول حيات ننگين آل سعود و نيز جنايت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش مىكنند؟ مگر مسلمانان نمىبينند كه امروز مراكز وهابيت در جهان به كانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شدهاند، كه از يك طرف اسلام اشرافيت، اسلام ابو سفيان، اسلام ملّاهاى كثيف دربارى، اسلام مقدسنماهاى بيشعور حوزههاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نكبت، اسلام پول و زور، اسلام فريب و سازش و اسارت، اسلام حاكميت سرمايه و سرمايه داران بر مظلومين و پابرهنهها، و در يك كلمه «اسلام امريكايى» را ترويج مىكنند؛ و از طرف ديگر، سر بر آستان سرور خويش، امريكاى جهانخوار، مىگذارند.
مسلمانان نمىدانند اين درد را به كجا ببرند كه آل سعود و «خادم الحرمين» به اسرائيل اطمينان مىدهد كه ما اسلحه خودمان را عليه شما به كار نمىبريم! (صحيفه امام، ج21، ص: 81)
حال يك آخوند دربارى يا يك روحانى وهابى را نديدهايم كه در برابر ظلم و شرك و كفر، خصوصاً در مقابل شوروى متجاوز و امريكاى جهانخوار ايستاده باشد.( صحيفه امام، ج21، ص120)
اگر مىخواستيم پرده از چهره كريه دست نشاندگان آمريكا برداريم و ثابت كنيم كه فرقى بين محمد رضا خان و صدام امريكايى و سران حكومت مرتجع عربستان در اسلامزدايى و مخالفتشان با قرآن نيست و همه نوكر امريكا هستند و مأمور خراب كردن مسجد و محراب و مسئول خاموش نمودن شعله فرياد حق طلبانه ملتها، باز به اين زيبايى ميسر نمىگرديد، و همچنين اگر مىخواستيم به جهان اسلام ثابت كنيم كه كليدداران كنونى كعبه لياقت ميزبانى سربازان و ميهمانان خدا را ندارند و جز تأمين امريكا و اسرائيل و تقديم منافع كشورشان به آنان كارى از دستشان برنمىآيد، بدين خوبى نمىتوانستيم بيان كنيم و اگر مىخواستيم به دنيا ثابت كنيم كه حكومت آل سعود، اين وهابيهاى پست بيخبر از خدا بسان خنجرند كه هميشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، به اين اندازه كه كارگزاران ناشى و بىاراده حاكميت سعودى در اين قساوت و بىرحمى عمل كردهاند، موفق نمىشديم و حقا كه اين وارثان ابى سفيان و ابى لهب و اين رهروان راه يزيد روى آنان و اسلاف خويش را سفيد كردهاند. (صحيفه امام ج20 ص350 )
شیوه های فریبکارانه وهابیت
امام راحل: مىبينيم كه ملك فهد هر سال مقدار زيادى از ثروتهاى بىپايان مردم را صرف طبع قرآن كريم و محالّ تبليغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مىكند و وهابيت، اين مذهب سراپا بىاساس و خرافاتى را ترويج مىكند؛ و مردم و ملتهاى غافل را سوق به سوى ابرقدرتها مىدهد و از اسلام عزيز و قرآن كريم براى هدم اسلام و قرآن بهرهبردارى مىكند.( صحيفه امام، ج21، ص: 396)
وهابى را اهل سنت هم قبولشان ندارند، نه اينكه ما قبول نداريم، همه برادرهاى ما آنها را قبول ندارند. (صحيفه امام، ج15، ص: 455)
2.وهابیت ازمنظررهبرمعظم انقلاب امام خامنه ای مدظله العالی
مردم را به دستهايى كه امروز وحدت را مىشكنند، توجه بدهيد. با مردم هم صريح حرف بزنيد. امروز، آن دستى كه امريكا عليه وحدت تجهيز كرده، عبارت از همين دست پليد وهابيت است. اين را صريح به مردم بيان كنيد؛ پردهپوشى نكنيد. از اول، وهابيت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ايجاد پايگاهى- مثل اسرائيل- در بين جامعهى مسلمانها به وجود آوردند. همچنان كه اسرائيل را براى اينكه پايگاهى عليه اسلام درست كنند، به وجود آوردند، حكومت وهابيت و اين رؤساى نجد را به وجود آوردند تا داخل جامعهى اسلامى، مركز امنى داشته باشند كه به خودشان وابسته باشد و مىبينيد هم كه وابستهاند.
الآن اين سلاطينى كه در بقعة الاسلام وهابى هستند، از اينكه به وابستگى و رفاقت و طرفدارى خودشان از سياستهاى دشمنان اسلام- يعنى امريكا- تصريح كنند، ابايى ندارند و آن را پوشيده نمىدارند. اگر كسى بگويد شما با امريكا مخالفيد، بدشان مىآيد! اگر كسى بگويد شما با امريكا موافق و همدستيد، بدشان نمىآيد! اين، درست يكميزان و ملاك و معيار است. شما بايد مسلمان و حاكم اسلامىِ واقعى را هم از اينجا بشناسيد.
آنكه با دشمنان اسلام دشمن است، او در خط اسلام است و آنكه با دشمنان اسلام دوست مىباشد و مباهى به اين دوستى است، او در خط كفر است. دوستىِ او به معناى همپيمانى و وابستگى و به معناى اينكه منافع او را در حد «أشدّ رعاية» رعايت كند، است. وقتىكه در كشور و شهر او بگويند: «مرگ بر امريكا»، او بدش بيايد! يكوقت، مردم خودش مىگويند: «مرگ بر امريكا»، كه ممكن است آمريكاييها بگويند چرا مردم خودت اين شعار را مىدهند؟ اما يكوقت، ميهمانان يا مسافرانى از جاى ديگر به اينجا آمدهاند و مىگويند: «مرگ بر امريكا»؛ تو چرا سينه سپر مىكنى؟! اين نيست، مگر همكارى و همراهى شديد با دشمن خدا و اسلام. اين، همان ريشهى وهابيت است كه امروز ثمرهى پليد و خبيثهى خودش را نشان مىدهد.
وهابيت، بر مبناى ايجاد اختلاف بين مسلمين به وجود آمده است. همين الآن ما اطلاع داريم و مىشناسيم كه علماى حنابلهى غير وهابى در عربستان سعودى، دلشان از اين وهابيها خون است. اينها حنابلهاى هستند كه وهابى نشدند. فقه، همان فقه و مبناى فقهى، همان مبناى فقه حنبلى است؛ اما موازين و اصول وهابيت را قبول نكردند. اينها غالباً هم مطرودند؛ يعنى عموماً اين افراد، داخل در حكومت هم نيستند. نه افتايى، نه امامتى و نه هيچ منصب ديگر هم در اختيارشان قرار نمىگيرد. تعداد اين افراد هم زياد است.
اينها در ولادت رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله و سلّم) مولوديه مىخوانند. در نظر سعوديها، خواندن مولوديه و امثال آن حرام است! نبايد به پيامبر (ص) «سيّدنا رسول اللّه» گفت! نبايد قبر پيامبر (ص) را بوسيد؛ چون حرام است! چرا اينها در شبهاى ميلاد پيامبر (ص) در خانههاى خود- حتّى در مكه و بعضى جاهاى ديگر- مخفيانه مولوديه مىخوانند؟ طبيعى است كه اين حكومت، دشمن اسلام است. الآن هم در هرجاى دنياى اسلام كه نگاه كنيد، با پول بىحسابى كه در اختيارشان است، مسجدسازى و مدرسهسازى و كتابخانهسازى و كارهاى فريبندهى ديگر مىكنند. پول هم كه چشم افراد را مىگيرد. آنها با اين كارها وارد مىشوند و در طريق اهداف سياسى خود استفاده مىكنند كه البته اين، خيانتِ قطعى است و اگر كسى چنين حركتى بكند، قطعاً خيانت كرده است و حتماً بايستى با او بهعنوان يك خائن برخورد كرد. مردم را نسبت به اين قضيه آشنا و متوجه كنيد. (بيانات، سال1368، ص: 397)
3.وهابت ازمنظرزینی دحلان مفتی مکه
فتنه وهابیت فاجعه ای بود که ملت اسلامی گرفتارآن گردرید،خون بسیاری از مسلمانان راریخته واموال آنان را غارت کردند.هم اکنون خسارت جبران ناپذیر وشر پراکنده آنان همه جارا فرگرفته است.(فتنه الوهابیه،ص19)
4.وهابیت ازمنظرآیت الله مکارم شیرازی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در واکنش به سخنان سخیف امام جماعت مسجد الحرام فرمود: «پس از ظهور داعش، القاعده، النصره و … معلوم شد که مکتب شما بر خلاف عقل، نص و قرآن بوده و میوه این درخت، همین گروه های تروریستی هستند؛ پس آبرومندانه این است که از مکتب وهابیت فاصله گرفته و به مسلمانان بپیوندید. شما در مقدس ترین مرکز اسلام شروع به تکفیر گروه عظیمی از مسلمانان دنیا می کنید، آن هم بعد از آن که فساد مکتب شما برای همه دنیا ظاهر شده است. مکتب تکفیر بر خلاف عقل، نص و صریح قرآن است. شما بلاد اسلامی را تخریب کردید حالا طلبکار هم شده اید؛ به دامان مسلمانان برگردید، در یمن می خواهید چکار کنید،
در سوریه بدون توجه به خواست ملت شان این همه بمباران و جنایت کردید، چرا بی توجه به خواسته مردم همه جا را به ویرانی می کشید .
مفتی اعظم شان می گوید: حمله به یمن و بمباران حکیمانه بود؛ آیا ویران کردن، مطابق حکمت است؟ اینها در عالمی از خیالات واهی زندگی کرده اند، سرمایه آنها دروغ و تهمت است، می گویند: ایران و شیعه می خواهد مکه و مدینه را تسخیر کند؛ رسوایی بی سابقه ای که در جده پیدا شده برای همه کافی است، این رسوایی در تاریخ سابقه نداشته است.( منبع خبر: خبرگزاری رسا)
گفتارپنجم. دلایل شهید مطهری(ره) برمشرک بودن وهابیت
وهابیهاکه دیگران رامشرک وخود راموحد می پندارند،وباشعاردفاع از توحید به جان اسلام ومسلمانان افتاده اند،خود به شرکی بزرگ آلوده واززمره مشرکان عالمند وبه دروغ دم ازتوحید می زنند.وهابیها هم به شرک ذاتی وهم به شرک عبادی آلوده اند.(یحسبون انهم یحصنون شیئا).شهید مطهری بااستدلالی قوی به اثبات این مطلب می پردازد.می فرماید: «برخلاف تصور رايج، وهابيگرى تنها يك نظريه ضد امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضد امامت باشد ضد توحيد و ضد انسان است.وآنان مشرک ترین انسانهای روی زمین از لحاظ توحيد ذاتى و از نظر توحيد در خالقيت و فاعليت هستند.»
اول.وهابیها گرفتار شرک ذاتی اند.
نظریه وهابیهاهمچون نظریه اشاعره است که ناخواسته قائل به شرک ذاتی شده اند.
وهابیهااعتقاد به نقش داشتن اشياء در كار عالم راشرك می دانند.وحال آن که این اعتقادوهابیها خود شرك است، زيرا اين اعتقاد ناشى از اين نظر است كه ناآگاهانه براى ذات موجودات، استقلالى در مقابل ذات حق قائل شدهاند.یعنی موجودات عالم مانندانبیا واولیاء بدون وابسته به خدا نقش استقلالی در تأثير داشته باشند.این اعتقاد به اینجا باز می گردد که موجودات تاثیر گذار درعالم به صورت قطبهای مستقل درمقابل خداوند عمل می کنند.مثلا اگر کسی را شفا می دهند ویاگره ای ازمشکل کسی باز می کنند مستقلا انجام می دهند وکاری به خداوند ندارند.
ازمنظر شیهید مطهری این بزرگترین شرک است که اشاعره و جبريّون ووهابیها به آن دچارشده اند.می فرماید: « اشاعره از اشياء، نفى تأثير و سببيت كردهاند به حساب اينكه اعتقاد به تأثير و سببيت اشياء مستلزم اعتقاد به قطبها و منشأها در مقابل خداست؛ و گفتيم اشياء آنگاه به صورت قطبها در مقابل خداوند درمىآيند كه در ذات، استقلال داشته باشند. از اينجا معلوم مىشود اشاعره ناآگاهانه نوعى استقلال ذاتى كه مستلزم شرك ذاتى است براى اشياء قائل بودهاند اما از آن غافل بودهاند و خواستهاند با نفى اثر از اشياء، توحيد در خالقيت را تثبيت نمايند؛ لهذا در همان حال كه شرك در خالقيت را نفى كردهاند، ناآگاهانه نوعى شرك در ذات را تأييد كردهاند. عين اين ايراد بر نظريه وهّابىمآبان وارد است. اينها نيز ناآگاهانه به نوعى استقلال ذاتى در اشياء قائل شدهاند و از اين رو نقش مافوق حدّ عوامل معمولى داشتن را مستلزم اعتقاد به قطبى و قدرتى در مقابل خدا دانستهاند، غافل از آنكه موجودى كه به تمام هويتش وابسته به اراده حق است و هيچ حيثيت مستقل از خود ندارد، تأثير مافوقالطبيعى او مانند تأثير طبيعى او پيش از آنكه به خودش مستند باشد مستند به حق است و او جز مجرايى براى مرور فيض حق به اشياء نيست. آيا واسطه فيض وحى و علم بودن جبرئيل و واسطه رزق بودن ميكائيل و واسطه احياء بودن اسرافيل و واسطه قبض ارواح بودن ملكالموت شرك است؟ از نظر توحيد در خالقيت، اين نظريه بدترين انواع شرك است، زيرا به نوعى تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل شده است؛ كارهاى ماوراءالطبيعى را قلمرو اختصاصى خدا و كارهاى طبيعى را قلمرو اختصاصى مخلوقات خدا يا قلمرو اشتراكى خدا و مخلوق قرار داده است. قلمرو اختصاصى براى مخلوق قائل شدن عين شرك در فاعليت است، همچنان كه قلمرو اشتراكى قائل شدن نيز نوعى ديگر از شرك در فاعليت است.»
دوم.وهابیت وشرک درفاعلیت
وهابی ها منکرنظام اسباب ومسببات وعلل ومعلول هستند.وکسانی راکه اعتقاد به نظام اسباب ومسببات یعنی لایجری الامورالاباسبابهادارند رامشرک می شمارند.وحال آن که انکارنظام اسباب ومسببات درعالم ،محدود کردن خدا واستقلال تاثیر وفاعلیت برای مخلوقات قائل شدن است که به شرک درخالقیت وفاعلیت منجر می شود.مخلوقات خذاوندمانندپیامبران واولیای الهی وامامان معصوم درنظام هستی اثر می گذارند.به عنوان مثال بیماری راشفامی دهند،مشکلی راحل می کنند،سبب نزول باران ونزولات آسمانی می شوندو…همه اینها بااذن خداوباعنایت الهی است.اگرکسی براین عقیده باشد که انبیاءواولیاءو…بالاستقلال این کارها راانجام می دهند،اعتقادش شرک آلوداست.ووهابیهاچنین اعتقادی دارند.
شهید مطهری دربیان این نظریه شرک آلود می نویسد:«آيا اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثير و تأثّر و سببيّت و مسبّبيت، شرك است (شرك در خالقيت و فاعليت)؟
و آيا لازمه توحيد افعالى اين است كه نظام سببى و مسببى جهان را انكار كنيم و هر اثرى را مستقيماً و بلاواسطه از خدا بدانيم و براى اسباب هيچ نقشى قائل نباشيم؟ مثلًا معتقد باشيم كه آتش نقشى در سوزانيدن و آب در سيراب كردن و باران در رويانيدن و دوا در بهبود بخشيدن ندارد، خداست كه مستقيماً مىسوزاند و مستقيماً سيراب مىسازد و مستقيماً مىروياند و مستقيماً بهبود مىبخشد؛ بود و نبود اين عوامل، يكسان است؛ چيزى كه هست عادت خدا بر اين است كه كارهاى خود را در حضور اين امور انجام دهد. مثلًا اگر انسانى عادتش بر اين باشد كه هميشه در حالى كه كلاه بر سر دارد نامه بنويسد، بود و نبود كلاه در نوشتن نامه تأثيرى ندارد، ولى نويسنده نامه نمىخواهد با نبود كلاه نامهاى بنويسد.مطابق اين نظريه، بود و نبود امورى كه عوامل و اسباب ناميده مىشوند از اين قبيل است و اگر غير از اين قائل بشويم، براى خدا شريك بلكه شريكها در فاعليت قائل شدهايم.
… اعتقاد به تأثير و سببيت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان نيز- با توجه به اينكه همان طور كه موجودات استقلال در ذات ندارند استقلال در تأثير هم ندارند، موجودند به وجود او و مؤثرند به تأثير او- شرك در خالقيت نيست بلكه متمّم و مكمّل اعتقاد به خالقيت خداوند است. آرى، اگر براى مخلوقات از نظر تأثير، استقلال و تفويض قائل بشويم و چنين بينديشيم كه نسبت خداوند به جهان، نسبت صنعتگر است به صنعت (مثلًا سازنده اتومبيل و اتومبيل) كه صنعت در پيدايش خود نيازمند به صنعتگر است ولى پس از آنكه ساخته شد كار خود را طبق مكانيسم خود ادامه مىدهد؛ صنعتگر در ساختن صنعت نقش دارد نه در كاركرد مصنوع پس از ساخته شدن؛ اگر سازنده اتومبيل هم بميرد اتومبيل به كار خود ادامه مىدهد؛ اگر چنين بينديشيم كه عوامل جهان- آب، باران، برق، حرارت، خاك، گياه، حيوان، انسان و غيره- نسبتشان با خداوند چنين نسبتى است (چنانكه معتزله احياناً چنين نظرى دادهاند) قطعاً شرك است. مخلوق، در حدوث و بقا نيازمند به خالق است؛ در بقا و در تأثير همان اندازه نيازمند است كه در حدوث. جهانْ عين فيض، عين تعلق، عين ارتباط، عين وابستگى و عين «از اويى» است؛ از اين رو تأثير و سببيت اشياء عين تأثير و سببيت خداوند است؛ خلاقيت قوّهها و نيروهاى جهان- اعم از انسان و غير انسان- عين خلاقيت خداوند و بسط فاعليت اوست، بلكه اعتقاد به اينكه نقش داشتن اشياء در كار عالم شرك است، شرك است، زيرا اين اعتقاد ناشى از اين نظر است كه ناآگاهانه براى ذات موجودات، استقلالى در مقابل ذات حق قائل شدهايم و از اين رو اگر موجودات نقشى در تأثير داشته باشند تأثيرات به قطبهاى ديگر نسبت داده شده است. پس مرز توحيد و شرك اين نيست كه براى غير خداوند نقشى در تأثيرات و سببيتها قائل بشويم يا نشويم.
بديهى است كه مخلوق خدا فعل خداست؛ فعل خدا خود شأنى از شئون اوست و ثانىِ او و در قبال او نيست. مخلوقات خداوند تجليات فيّاضيت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق از آن جهت كه مخلوق است متمّم و مكمّل اعتقاد به توحيد است نه ضد توحيد. »
سوم.وهابیهاقائل به تقسیم کاربین خداومخلوق اویند.
ازمنظرشهید مطهری وهابیت اعتقاد به قدرت مافوق قوانين عادى طبيعت براى يك موجود، اعم از فرشته يا انسان (مثلًا پيغمبر يا امام)را، شرك می دانند.اما اعتقاد به قدرت و تأثير در حد معمولى و متعارف راشرك نمی دانند.طبق اعتقادوهابیها هستى تقسيم مىشود به دو بخش: طبيعت و ماوراء طبيعت. ماوراءالطبيعه قلمرو اختصاصى خداوند است و طبيعت قلمرو اختصاصى مخلوق او و يا قلمرو مشترك خدا و مخلوقات است. يك سلسله كارها جنبه ماوراءالطبيعى دارد از قبيل احياء (زنده كردن) و اماته (ميراندن)، روزى دادن و امثال اينها و باقى، كارهاى عادى و معمولى است. كارهاى فوق معمولى قلمرو اختصاصى خداست و باقى، قلمرو مخلوقات او. اين از جنبه توحيد نظرى قدرت خدارامحدودشمردن وبرای مخلوقات تاثیر بالاستقلال قائل شدن است.
شهید مطهری می فرماید:«موجودى كه به تمام هويتش وابسته به اراده حق است و هيچ حيثيت مستقل از خود ندارد، تأثير مافوقالطبيعى او مانند تأثير طبيعى او پيش از آنكه به خودش مستند باشد مستند به حق است و او جز مجرايى براى مرور فيض حق به اشياء نيست. آيا واسطه فيض وحى و علم بودن جبرئيل و واسطه رزق بودن ميكائيل و واسطه احياء بودن اسرافيل و واسطه قبض ارواح بودن ملكالموت شرك است؟
از نظر توحيد در خالقيت، اين نظريه بدترين انواع شرك است، زيرا به نوعى تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل شده است؛ كارهاى ماوراءالطبيعى را قلمرو اختصاصى خدا و كارهاى طبيعى را قلمرو اختصاصى مخلوقات خدا يا قلمرو اشتراكى خدا و مخلوق قرار داده است. قلمرو اختصاصى براى مخلوق قائل شدن عين شرك در فاعليت است، همچنان كه قلمرو اشتراكى قائل شدن نيز نوعى ديگر از شرك در فاعليت است.
حقيقت اين است كه مرز توحيد و شرك در رابطه خدا و انسان و جهان، «از اويى» و «به سوى اويى» است. مرز توحيد و شرك در توحيد نظرى «از اويى» است (إِنَّا لِلَّهِ). هر حقيقتى و هر موجودى مادام كه او را در ذات و صفات و افعال با خصلت و هويت «از اويى» بشناسيم، او را درست و مطابق با واقع و با ديد توحيدى شناختهايم، خواه آن شىء داراى يك اثر يا چند اثر باشد يا نباشد و خواه آنكه آن آثار جنبه مافوقالطبيعى داشته باشد يا نداشته باشد؛ زيرا خدا تنها خداى ماوراءالطبيعه، خداى آسمان، خداى ملكوت و جبروت نيست، خداى همه جهان است؛ او به طبيعت همان اندازه نزديك است و معيّت و قيّوميت دارد كه به ماوراءالطبيعه، و جنبه ماوراءالطبيعهاى داشتن يك موجود به او جنبه خدايى نمىدهد. قرآن كريم در آيات متعددى عمليات اعجازآميز از قبيل مرده زنده كردن و كور مادرزاد شفا دادن به برخى پيامبران نسبت مىدهد، اما همراه آن نسبتها كلمه «بِاذْنِهِ» را اضافه مىكند. اين كلمه نمايشگر ماهيت «از اويى» اين كارهاست كه كسى نپندارد انبياء از خود استقلالى دارند. پس مرز توحيد نظرى و شرك نظرى «از اويى» است.»
چهارم.اعتقادنداشتن وهابیها به عالم برزخ وقیامت ومرده پنداشتن پیامبر(ص)وشهداء وامامان و…
قرآن به صراحت اززنده بودن برخی مخلوفات خداوند پس ازمرگ خبر می دهد.بدین معنی که تاثیرگذاردرزندگی بشرهستند.مانند:پیامبران،شهیدان،پیامبراعظم.و…ولاتحسبن
واگرامروزپیامبراکرم(ص)رازنده وتاثیرگذاربرزندگی بشرندانینیم می بایست بسیاری ازآیات قرآن راکه درارتباط با پیامبر(ص)نازل شده کناربگذاریم وآنها رامخصوص زمان حیات آن حضرت برشمریم.
شهیدمطهری می فرماید:«(وهابیها) اعتقاد به قدرت و تأثير انسان از دنيا رفته را شرك می پندارند، زيرا انسان مرده جماد است و از نظر قوانين طبيعى، جماد نه شعور دارد نه قدرت و نه اراده؛ پس اعتقاد به درك داشتن مرده (مانندرسول خدا ص)و سلام كردن به او و تعظيم كردن و احترام كردن او و خواندن و ندا كردن او و چيز خواستن از او (درمنظروهابیت)شرك است، زيرا مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطبيعى براى غير خداست. بعلاوه تفكيك ميان مرده و زنده به اين شكل كه مردگان حتى در جهان ديگر زنده نيستند و تمام شخصيت انسان بدن اوست كه به صورت جماد در مىآيد، يك انديشه مادى و ضد الهى است.
و همچنين اعتقاد به تأثيرات مرموز و ناشناخته براى اشياء، مسئله اعتقاد به تأثير داشتن يك خاك (مانندتربت کربلا)بخصوص در شفاى بيمارى و يا تأثير داشتن مكان مخصوص (مانندحرم خداوپیامبروامامان)براى استجابت دعا شرك است، زيرا مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطبيعى در يك شىء است؛ چه، هرچه كه طبيعى است، شناختنى و آزمودنى و حس كردنى و لمسكردنى است.(بنابراین بسیاری ازآیات قران که مومنان رابه پیامبر(ص)توجه می دهند بایدمخصوص زمان حیات پیامبر (ص)باشد.)
چون از جنبه توحيد عملى هرنوع توجه معنوى به غير خداوند- يعنى توجهى كه از طريق چهره و زبانِ توجهكننده و چهره و گوش ظاهرى شخصِ مورد توجه نباشد بلكه توجهكننده بخواهد نوعى رابطه قلبى و معنوى ميان خود و طرف مقابل برقرار كند و او را بخواند و متوجه خود سازد و به او توسل جويد و از او اجابت بخواهد- همه اينها (درنگاه وهابیت)شرك و پرستش غير خداست، چون (می پندارند)عبادت جز اينها چيزى نيست و عبادت غير خدا به حكم عقل و ضرورت شرع جايز نيست و مستلزم خروج از اسلام است. بعلاوه (تصورمی کنند)انجام اين گونه مراسم، گذشته از اينكه انجام مراسم عملى عبادت است براى غير خدا و عين اعمالى است كه مشركان براى بتها انجام مىدادند، مستلزم اعتقاد به نيروى ماوراءالطبيعى براى شخصيت مورد توجه (پيغمبر يا امام) است .»
پنجم.عقاید ضدانسانی وهابیت.
(عقایدوهابیت)از آن جهت ضد انسان است كه استعداد انسانى انسان را- كه او را از ملائك برتر ساخته و به نصّ قرآن مجيد «خليفة اللَّه» است و ملائك مأمور سجده به او- درك نمىكند و او را در حد يك حيوان طبيعى تنزل مىدهد.
شهیدمطهری می فرماید:«تفكيك ميان اثر مجهول و مرموز ناشناخته و آثار معلوم و شناختهشده، و اوّلى را برخلاف دومى ماوراءالطبيعى دانستن، نوعى ديگر از شرك است.(که وهابیت دچارآن شده است)اينجاست كه به معنى سخن رسول اكرم پى مىبريم كه فرمود: «راه يافتن شرك در انديشهها و عقايد آنچنان آهسته و بىسروصدا و بىخبر است كه راه رفتن مورچه سياه در شب تاريك بر روى سنگ سخت».
ششم.وهابیت دچارخطادرشناخت مرزتوحیدوشرک در توحيد عملى وتوسل وزیارت
شهیدمطهری می فرماید:«مرز توحيد و شرك در توحيد عملى «به سوى اويى» است (إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ).توجه به هر موجود- اعم از توجه ظاهرى و معنوى- هرگاه به صورت توجه به يك راه براى رفتن به سوى حق باشد و نه يك مقصد، توجه به خداست. در هر حركت و مسير، توجه به راه از آن جهت كه راه است و توجه به علامتها و فلشها و نشانههاى راه براى گم نشدن و دور نيفتادن از مقصد از آن جهت كه اينها علامتها و نشانهها و فلشها هستند، «به سوى مقصد بودن» و «به سوى مقصد رفتن» است.انبياء و اولياء راههاى خدا هستند: انْتُمُ السَّبيلُ الْاعْظَمُ وَ الصِّراطُ الْاقْوَمُ «زیارت جامعه».آنان علامتها و نشانههاى سير الىاللَّه هستند: وَ اعْلاماً لِعِبادِهِ وَ مَناراً فى بِلادِهِ وَ ادِلّاءَ عَلى صِراطِهِ «همان».هاديان و راهنمايان به سوى حق مىباشند: … الدُّعاةُ الَى اللَّهِ وَ الْادِلّاءُ عَلى مَرْضاةِ اللَّهِ «همان».پس مسئله اين نيست كه توسل و زيارت و خواندن اولياء و انتظارِ كارى مافوقالطبيعى از آنها شرك است، مسئله چيز ديگر است.(آنان مقصدرانشان می دهند،نه این که خودمقصدباشند.) » (مجموعهآثارج2، ص:127تا 133)
گفتارششم.علل رشدوهابیهاازمنظر آیتالله جوادی آملی
پرسش مهمی که مطرح است و باید مورد تفکر قرار بگیرد این است که وقتی ولایت به صورت غدیر ظهور کرد، چگونه ظلمت سقیفه موفق شد این نور را خاموش کند؟
حضرت علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر نکته ای را مطرح می سازد که در پاسخگویی به این سوال می تواند راهگشا باشد؛ حضرت می فرماید، پیش از ما دین و قرآن دراسارت بود! اکنون باید به این نکته توجه کرد که چطور ممکن است با وجود عمل به ظواهر و انجام واجبات و مستحبات دین در اسارت باشد.
هنگامی که چراغ عقل را خاموش کردند و از طرفی بیش از یک قرن اجازه نقل حدیث و سیره را ندادند بدیهی است که دین و قرآن به اسارت خواهد رفت؛ وقتی عقلانیت از جامعه گرفته شود بدیهی است که قرآن در حد قرائت صرف تنزل یابد و فرهنگ غدیر خاموش شده و سقیفه سربر آورد.
…تایک قرن رواج حدیث ممنوع بود.وتنهاعقل مانده بود.بعدگفتند:که عقل ،حسن وقبح را نمی فهمد.وبااین حرف،سقیفه راتوجیه کردند.آنهاسلاح راازدست بشرگرفتند.دین صراط است وعقل چراغ…وظیفه اصلی عقل روشن کردن راه است…کارائمه اطهار بالاکشیدن فتیله این چراغ بود.دشمنان ائمه اطهارعلیم السلام ملتها رادربدفهمی ونفهمی بارآوردند تاغدیرراانکار کنند…وهابی وبهایی ازکنار همین بی عقلی رشد کردند.
(افق حوزه ش 413ص3تاریخ2/2/94سخنان 19فروریدن94دردیدارمدیران شبکه ولایت)
ابن تیمیه نظریه پردازوهابیت درقرن هشتم دربی ارزشی عقل واندیشه ازنظروی چنین می گوید:کسانی که ادعای تمجید ازعقل دارند درحقیقت ادعای تمجیداز بتی دارندکه آن راعقل نامیده اند.هرگزعقل به تنهایی درهدایت وارشادکافی نیست وگرنه خداوندرسولان رانمی فرستاد.
(سلفی گری وپاسخ به شبهات،علی اصغررضوانی به نقل ازموافقه صحیص المنقول لصریح المعقول ابن تیمیه،ج1،ص21)
نجات حرمین از دست «آل سعود» جهاد اکبر است
آیت الله جوادی آملی، با اشاره به وقایع اخیر عربستان گفت: آن سالی که حادثه تلخ زائران ایرانی در حرمین شریفین اتفاق افتاد،(جمعه سیاه سال1366) عدهای مقالاتی نوشتند که مکه و مدینه باید در اختیار چه کسی باشد؟ … متولی سرزمین وحی باید مردان با تقوا باشند، نه آل سعود. اینها کسانی هستند که اجداد آنان کعبه را بتخانه و آنجا را شرابخانه کرده بودند و کلیدداری کعبه را در مجلس قمار با چند مشک شراب باختند و تولیت آن را با چند مشک شراب معامله کردند.
به فکر دولتها نباید بود؛ خود ملل اسلامی اگر به این فکر باشند که حرمین را از شر آل سعود نجات دهند، این جهاد اکبر است
اگر اندیشه و عقل به غارت برود وضعیت امروز آل سعود میشود؛ جهان اسلام باید عقل و قرآن و روایات را نجات دهند و آزاد کنند و همچنین حرمین را که در اسارت آل سعود است و انشاءالله از این اسارت به امید فرج حضرت ولی عصر(عج) درآید. پایگاه اطلاع رسانی عالمون
گفتارهفتم. وهابیت ساخته و پرداخته انگلیس
تردیدی نیست که همفر جاسوس انگلیس و همدستان وی،محمدبن عبدالوهّاب را برای تأسیس وهابیت آماده کرد و دست او را در دست محمدبن سعود حاکم نجد گذاشت تا مقاصد بریتانیا را پیش ببرد.
همفر با تشویق و تحریک شیخ محمدبن عبدالوهاب که جوانی جسور،جاه طلب، بلندپرواز، خودرأی، ناآگاه،سطحی نگر و ناراضی و عقده ای بود،توانست فرقه وهابیت را در جوامع اسلامی بنیاد نهد و بر اختلافات مذهبی بین مسلمانان دامن زند.
همفر به جهت سست ایمانی محمدبن عبدالوهاب و صفات متهورانه وی، با القائات و خواب های ساختگی،و با کمک زنان هرزه انگلیسی،توانست وی را برای اعلام مذهبی جدید که دنیای اسلام را به چالش بکشاند،مهیا کند و سرانجام وی با کمک دیگر جاسوسان انگلیسی و با کمک پول کنسول انگلیس به این موفقیت دست یافت و فرقه وهابیت پا گرفت و با خشونت و کشتار پیش رفت و حرمین شرمین را به عنوان فریب مردم در اختیار گرفت!(ر.ک.خاطرات همفر،ترجمه دکتر مویدی 1361 امیرکبیر)
ژان ژاک بیربی،محقق ونویسنده عرب شناس فرانسوی می نویسد:همچنین دعوت محمدبن عبداوهاب با اسلحه آل سعود رونق گرفت و پیش رفت…(اعترافات 2،ص355 به نقل از جزیرة العرب،ترجمه به عربی نجدة هاجرو سعید الغز ص 49)
چرچیل نخست وزیر انگلستان:به وجود آوردن حکومت سعودی اولین مأموریت بریتانیا می باشد،و مأموریت دوم بریتانیا ایجاد کشور اسرائیل به وسیله این حکومت؛یعنی حکومت آل سعود می باشد.
-من میخواهم ابن سعود حاکم مطلق و فرمانروای تمام خاورمیانه باشد!(همان ص356)
-جان فیلبی جاسوس انگلستان میگوید:مأموریت مهم من این است که افکار وهابیت را زنده کنم و اقدامات لازم را برای جلب و جذب یاران و طرفداران برای افکار وهابیه در هر شهر و روستایی و بین هر طایفه و قبیله ای در اطراف واکناف جزیرة العرب به عمل آورم.
برای رسیدن به این اهداف،تعدادی از علمای این شهرها را تطمیع کردیم.(همان ص358)
گفتارهشتم. انگلیسی ها پادشاهان عرب را به چه مشغول می کنند؟
در حال حاضر قصرهای شاهان سعودی فراتر از صد قصر می باشد.
از نظر سعودی ها اعمال جنسی از لوازم مهم شوکت سلطنت وحکومت است.
در حرم سرای شاهان سعودی صدها(حسب نقل 3 هزار) زن زندگی میکنند که هر روز سه تن از آنان صبح و ظهر و شب آماده …. است.
این زن ها از نژادهای مختلف و شکل و شمایل و هیکل و اندام های گوناگون هستند.این زنان به قدری زیادند که بسیاری از آنان پس از چندبار استفاده به عنوان ملک یمین(کنیز) به دیگران فروخته می شوند یا به دوستان و مهمانانشان بخشیده می شوند.(تاریخ آل سعود ص976)
زن جاسوس انگلیسی به نام میس بیلی که مدتها در اختیار شیخ محمدبن عبدالوهاب بود و به دستور ارباب با عبدالعزیز ازدواج کرد.اعمال جنسی عبدالعزیز با او در یک هفته معادل سه ماه روابط جنسی یک زن و مرد معمولی بود و سرانجام پس از سه ماه فرار کرد و به سازمان جاسوسی انگلیس در مصر گریخت.(اعترافات 2ص347 به نقل از تاریخ آل سعود)
پول بادآورده از فروش نفت که در اختیار آل سعود قرار دارد،اقتصاد آمریکا را می چرخاند..
آل سعود،گاوشیرده آمریکا
گفتارنهم. وهابیت از تبار یهود
به گفته ناصرالسعید مورخ عربستانی متولد 1923 م:در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی بود که صدای عرب و رادیوی انقلاب صنعاء از یهودی بودن آل سعود پرده برداشت.(تاریخ آل سعود،ص344)
ملک فیصل در رادیو یمن گفت:نزدیکی و خویشاوندی آل سعود با یهود از “سام” شروع می شود،زیرا یهود و عرب هر دو از نژاد سام می باشند.
در هفدهم سمپتامبر 1969 در روزنامه ی واشنگتن پست مصاحبه ای از ملک فیصل چاپ کرده که گفته بود:ما با یهودیان پسر عموهای صمیمی هستیم…ما با آنها روابط همسایگی نزدیک داریم و کشور ما سرمنشأ اولین یهودیان می باشد که از آنجا به سراسر دنیا منتشر شده اند.(همان 345)
حاییم و ایزمن اولین رییس جمهور اسراییل از سال 1349 تا 1952،اعلان کرد که 20 میلیون لیره انگلیس برای عبدالعزیز پادشاه سعودی فرستاده که در ایجاد دولت صهیونیستی کمک کند. (همان ص346)
ملک خالد و ملک فهد در تاریخ 15/6/1975م به صراحت اعلام کردند:دولت سعودی با تمام قدرت به وجود اسرائیل اقرار و اعتراف می کند.(همان ص347)
عبدالعزیز آل سعود،در پیامی پیروزی انگلیس در عراق را تبریک و بردگی و بندگی خود را برای بریتانیای کبیر اظهار می دارد.(همان)
بی تردید وهابیت در کنار صهیونیست غاصب،در هرم مثلث شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار قرار دارد.مثلث غربی،عبری و عربی که جهان اسلام را در چمبره فتنه گرفته و بیرحمانه به کشتار زنان وکودکان و غارت ذخائر آنان مشغولند.
آمریکا شیطان بزرگ(غربی)
فرقه وهابیت(عربی) (عبری)رژیم صهیونیستی
این «مثلث شوم» دارای اصول مشترکی است.با بهره گیری از آیات قرآن به برخی اشاره می کنیم:
1.روحیه استکباری داشتن و خود را مالک بلامنازع جهان دانستن و هیچ حقوق و ارزشی برای انسان ها قائل نشدن.خطر مسئله استکبار 48 بار در قرآن آمده است.مستکبران در جبهه باطل مقابل جبهۀ حق و انبیاء قرار دارند.74 بار نام فرعون به عنوان سمبل مستکبران آمده که در سه مورد او مستکبر معرفی شده است. همچنان که شیطان نیز سه بار مستکبر معرفی شده است.( ر.ک.قصص:4)
2.خشونت و زورگویی و جنگ افروزی و تجاوز به کشورهای ضعیف و مستضعف.(غزه،فلسطین،افغانستان،عراق،سوریه،یمن،بحرین و …نمونه اند.امروز مثلث شوم عربی،عبری و غربی با تمام قوا مردم مظلوم یمن را می کشند،و از تروریست ها پشتیبانی می کنند.)(فجر:10)
فرعون با شکنجه هاو با به میخ کشیدن مردم، آنان را می کشت.(تفسیرنمونه،ج 26،ص455)
3.قساوت قلب و سنگدلی و وحشی گری.( مائده:13)
کودک کشی،کشتار زنان،آتش زدن مردان زنده زنده،مثله کردن کشته ها و جگر آنان را به دندان گرفتن و زنده کردن جاهلیت اولی.کاری که هندهمسرابوسفیان در جنگ احد کرد.سینه سیدالشهداء حضرت حمزه را شکافت و جگر آن شهید بزرگواررابه دندان گرفت.به همین جهت هندجگرخوار نام گرفت.
4.تروریست پروری وپشتیبانی از گروه های تروریستی مانند منافقان،طالبان،داعش،النّصره و …که امروز با تسلیحلات،اطلاعات،مواد غذایی و نیرو از داعش و دیگر تروریست ها پشتیبانی میکنند.(و کان کافر علی ربّه ظهیراً.فرقان:55) کافران بر ضد خدا پشتیبان یکدیگرند.
بندربن سلطان در دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی از آنان خواست برای نابودی حزب الله لبنان به آنان حمله کند و در مقابل عربستان تمام هزینه های جنگ را می پردازد.(سایت فارس نیوز)
5.پیمان شکنی و عدم پایبندی به هیچ اصول اسلامی،انسانی و اخلاقی و نقض مکرر قوانین بین المللی.
(فَبما نقضهم میثاقَهم لَعَناهم(مائده:13) به خاطر پیمان شکنی،آنان را از رحمت خود دور ساختیم.
6.تخریب زیر بناها و آثار ملّی و اسلامی کشورهای اسلامی،بناهایی که نماد فرهنگ ملّی و دینی کشورهای مسلمان محسوب می شود،ویران میکنند.(و لولا دفع الله الناس ببعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیعٌ و صلوات و مساجد.بقره:251)
اگر خدا به واسطه مجاهدان حمله متجاوزان را دفع نمی کرد،دیرها،کلیساها،کشیه ها و مساجد به دست متجاوزان ویران می شد.
7.اشغال سرزمین های مردم و غارتگری و به تاراج بردن ثروت و اموال ملت های مورد ستم ومورد تجاوز.
8.اختلاف افکنی و ایجاد تفرقه بین مسلمانان.طبق قانون انگلیسی ها:اختلاف بینداز و حکومت کن.
ان فرعون علی فی الارض و جعل اهلها شیَعاً یَستَضعِفُ طائِفةً منهم.(قصص:4) فرعون مردم را به گروه های طبقاتی تقسیم می کرد و عده ای را ضعیف و فقیر نگهمیداشت.
9. از میان برداشتن مخالفان و کسانی که رو در روی آنان مقاوم و پایدار می ایستند.
یذبح ابناءَ هم(قصص:4)فرزندان پسر و مردان را می کشند.
10.ترویج جهل و خرافات در جهت عقب نگه داشتن مردم و هویت زدایی از آنان و سلطه پذیری.(فاستخف قَومه فاطاعوه.زخرف:54.)فرعون مردم را خفیف می کرد تا او را اطاعت کنند.
فرعون ها وطاغوتهابه مانند خفاش تنها در تاریکی شب قادر به حکومت و خونخواری اند،و تحمل نور خورشید و بیداری اسلامی و بصیرت مسلمانان را ندارند.
11.گسترش فقر و فساد و فحشاء از خصلت های مستکبران و مثلث فتنه است.در قرآن بارها فسادگری را به یهودی ها نسبت داده است.(لَتَفسدنَّ فی الارض مرّتین.اسراء:4 و نیزمائده آیه 32.)
12.فریب گری و دروغگویی و پنهان شدن پشت نقاب خیرخواهی، شعارهای دفاع از حقوق بشر،آزادی،دموکراسی و چهره بزک کرده و … فرعون می گفت:می ترسم موسی دین شما را تغییر دهد یا در زمین فساد کند. (غافر:26)
وهابی ها در حمله به یمن گفتند:برای آزادی مردم یمن جنگ می کنیم(و آنان را می کشیم!)
شیطان به آدم گفت: من خیرخواه شمایم! (هود:34)
13.تهمت و افتراء زدن به رهبران دینی.آنان به پیامبران و رهبران الهی اتهام کذّاب،ساحر و جادوگر بودن می زدند.(غافر:24)
و مردم مؤمن را اراذل و اوباش و فرومایه می خوانند.(هم اراذلنا بادی الرأی.هود: 27)
14.اظهار ترس و وحشت از پیروزی ها و پیشرفت های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران و بیداری مسلمانان.
از این رو هلال شیعی،مقاومت حزب الله،ایران هراسی و برنامه هسته ای ایران را مطرح کردند،و سگ های هار داعش و تروریستها را به جان مردم مسلمان(شیعه وسنی) خاورمیانه انداختند.
15.اسلام ستیزی از اهداف اصلی مثلث شوم و مستکبران عالم است.(یریدون ان یطفؤا نورالله بافواهم.توبه:32)
16.برخوردار از سلطه خبری و رسانه ای و اقدامات گسترده جنگ نرم و به کارگیری ابزارهای تبلیغی علیه جبهه حق.(قد بدّت البغضاءُ من افواههم.آل عمران:118)
17.تلاش در حفظ حاکمیت جاهلیت اُولی و مدیریت جهان با جاهلیت مدرن.
آیت الله جوادی: اجداد وهابیت تولیت کعبه را با چند مشک شراب معامله کردند(پایگاه اطلاع رسانی عالمیون).و در سال 1218 ق پس از تسلط وهابی ها بر شهر مکّه تمام آثار بزرگان و آثار چاه زمزم را ویران کردند و به هنگام تخریب به نواختن طبل و رقص و آواز پرداختند.(کشف الارتیاب،علامه سید محسن امینی،ص27).
18.برخورداری از تاکتیک واحد در جنگ علیه مسلمانان.مانند:نقض حرمت ماه های حرام در تهاجم آل سعودبه یمن که حتّی پیش مشرکان مکّه محترم بود.محاصره غذایی،دارویی،آب و امکانات ضروری مردم یمن.دست زدن به کثیف ترین جنایات جنگی و استفاده از سلاح های ممنوعه و …
19.ایجاد ناامنی و برهم زدن نظم و ثبات در دنیا.هرکجا شیطان بزرگ گام می نهد،امنیت آنجا را به هم می ریزد.
گفتاردهم. ارتباط دادن محمدبن عبدالوهاب به احمد بن حنبل،ظلمی است بزرگ
یکی از ستمهایی که در تاریخ شیعه و سنّی رخ داده،خواسته یا ناخواسته،یا با القائات دشمنان اسلام،شیخ محمد بن عبدالوهاب را با احمد بن حنبل(164-241ق) مؤسس مذهب حنبلی در قرن سوّم پیوند زده اند و ابن عبدالوهاب را پیرو حنبلی خوانده اند. البته تلاش وهابی هادرانتساب خود به احمد بن حنبل، برای مقابله با بحران مشروعیتشان در جهان اسلام است وبا این انتساب می خواهند برای خود مشروعیتی به دست آورند.و حال آن که بین محمدبن عبدالوهاب واحمدبن حنبل تفاوت های بسیار است.و مهم ترین دشمنان وهابی ها در هر دوره ای خود حنبلیان بوده اند.و سلیمان برادر محمدبن عبدالوهاب برای تعارض اندیشه های برادرش با حنبلیان کتاب”الصواعق الهیة” را نگاشت.(ر.ک به سلفی گری و وهابیت، سید مهدی علیزاده موسوی ج1،ص194 )
برخی از تفاوت های محمد بن عبدالوهاب با احمد بن حنبل
1.احمد بن حنبل فردی باسواد،فقیه و متکلم بوده است اما محمدبن عبدالوهاب از لحاظ علمی ضعیف بوده و مطالب آنها را درک نمی کرده است.
2.احمد بن حنبل در عصر خویش از جایگاه و موقعیتی برخوردار بوده ولی ابن وهاب اگر قدرت استعمار انگلیس پشت او نبود،موقعیتی نداشت.
3.احمد بن حنبل اگرچه از اهل بیت فاصله گرفته بود ولی بسیاری از حقایق را بازگو کرده است،ولی ابن وهاب به فرمان استعمارگران تمام حقایق اسلام را واژگون کرد.
4.ابن حنبل از لحاظ روانی سالم بود ولی ابن عبدالوهاب مشکل روانی داشت و همین مشکل او را به دامن انگلستان کشاند.
5.اسلام احمد بن حنبل نزد علمای اسلام محرز است،ولی اسلام محمد بن عبدالوهاب مورد تردید است.
6.احمدبن حنبل روی پای خود ایستاده بود.ولی محمد بن عبدالوهاب از خود شخصیتی نداشت. بلکه استعمارگران از وی نابغه و شخصیت افسانه ای ساختند.
7.احمدبن حنبل ادعای پیامبری نداشت،ولی ابن عبدالوهاب با قلم و زبان استعمارگران،پیامبر خوانده شد.
8.احمد بن حنبل رئیس مذهب حنبلی از چهار فرقه ی اهل سنت است که مورد قبول مذهب مالکی،شافعی و حنفی است.لیکن محمد بن عبدالوهاب،رئیس فرقه وهابیت است که هیچ یک از چهار مذهب اهل سنت او را قبول ندارند.(ر.ک اعترافات 2،اسناد اسلام ستیزی غرب و …ص352-353 انتشارات حضرت عباس 1390)
9.احمد بن حنبل،دیدگاه تند اهل حدیث را تعدیل و فرقه های مختلف را به هم نزدیک ساخت،اما وهابیت میان فرقه های اسلامی اختلاف افکند.
10.در کلام احمد بن حنبل،توسل،تبرک اشکال ندارد در حالی که وهابی ها آن را شرک می دانند.(ر.ک.سلفی گری و وهابیت، سید مهدی علیزاده موسوی،ج 1،ص195).
گفتاریازدهم. مبانی فکری وهابیت(از ابن تیمیه تا معاویه)
مبانی فکری وهابیت از ابن قیّم آغاز و به خوارج ومعاویه بن ابوسفیان یعنی احیاگر جاهلیت اولی می رسد.
1. محمد بن عبدالوهاب (1115-1207)با پشتیبانی محمد بن سعود (تبار آل سعود)
2.ابن قیم جوزی (متوفای 751)شاگرد ابن تیمیه.
3.حسن بن علی بن خلف بربهاری(متوفای 329)نظریه پرداز ضد شیعی.
4.حجاج بن یوسف ثقفی (متوفای 95) خونخوار و قاتل علویان.
5.مروان بن حکم (معروف به مروان حمار)(متوفای 61)از حزب اموی،مخالف سرسخت ائمه.
6.معاویة بن ابوسفیان (متوفای 60) احیاگر شرک جاهلیت.
که درفتنه گری گوی سبقت ازهمه فتنه گران ربوده بود.بخشی ازعملکردفتنه جویانه اوعبارتنداز:
1.منع روایت فضائل امیرمؤمنان علی(ع).
2.کشتار دوستان امام علی(ع).
3.کشتن کسانی که نام فرزندانشان را علی نامگذاری می کردند.
4.راه اندازی جنگ خونین صفین.
5.سی سال دستور داد خطبای امام جمعه در خطبه هاشان امام علی (ع) را لعن و سبّ کنند!
6.سوء استفاده از نام اسلام و قرآن.
7.اتحاد با یهودی ها.
فرقه وهابیت نیزهمچون تبارخود،عملکردتفرقه انگیزانه وناپسندی درجهان اسلام درپرونده خودثبت کرده است و ادامه دهنده راه حزب بنی امیه است.که بخشی ازآنها عبارت است از:
1.فتوا بر کفر و قتل شعیان.
2.دشمنی با انقلاب اسلامی ایران.
3.اتحاد وهابیت با یهودی ها علیه شیعه و اسلام ناب محمدی(ص)(در جنگ لبنان،غزه، یمن و …نمایان شد.)
4.راه اندازی جنگ نرم علیه شیعه با بیش از پنج هزار شبهه و چهل هزار سایت اینترنتی و بیش از ده هزار عنوان کتاب با تیراژهای میلیونی.
5.سوء استفاده از چاپ قرآن و ساختن مساجد در کشورهای اسلامی.
6.مجری دستورات آمریکا و انگلیس. (ر.ک.شاخ شیطان،ص58-112
امام خمینی(ره) فرمود:امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون های فتنه و جاسوسی مبدل شده اند که از یک طرف اسلام اشرافیت،اسلام ابو سفیان…و در یک کلمه اسلام آمریکایی را ترویج می کنند.(صحیفه امام، ج21،ص 81)
در روایت پیامبر(ص) نیز وهابیت به عنوان مصداق شاخ شیطان یعنی حزب و گروه شیطان معرفی شد.( صحیح بخاری،ج1،ص351).
وهابیت دست در دست صهیونیست های ضد خدا و ضد بشریت و مشرکان دارد.همکاری بابدترین دشمنان مؤمنان و پیروان اسلام ناب محمدی(ص).همچنان که قرآن می فرماید: بدترین مردمانی که با مؤمنان دشمنی می ورزند،یهود و مشرکان را می یابی.(لَتَجدَّن اَشدّ النّاس عداوة للذین آمنوا الیَهود وَ الّذین اَشرکوا(مائده/82)
شاید با نقاب خادم الحرمین و چاپ قرآن که وهابیت در سایه آن پنهان شده اثبات وابستگی او به یهود و صهیونیست برای مسلمانان جهان مشکل بود.اما حمله ی آل سعود به یمن درسال 1394شمسی با هواپیماها و بمب ها و موشک های اسرائیل و آمریکا، شبهه ای در این زمینه برای کسی باقی نگذاشت.
همچنین پشتیبانی آل سعود از صهیونیست ها در جنگ با لبنان و مردم مظلوم غزه و داعش در سوریه و عراق این مسئله را برای همگان روشن ساخت و نقاب از چهره این فرقه بی منطق و جاهل و پیاده نظام امریکا برگرفت.
گفتاردوازدهم. داعش، نسخه کامل وهابیت
براساس اسناد فاش شده توسط اسنودن، آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه حفاظت از اسرائیل، ایجاد جریانی در نزدیکی مرزهای اسرائیل است که سلاح خود را به سمت کشورهای اسلامی نشانه بگیرد نه اسرائیل.
انگلستان در چارچوب سیاست مبارزه با اسلام به از بین بردن آثار تاریخی و مذهبی اسلام در سرزمینهای اسلامی روی آورد و وهابیت را با این هدف ایجاد نمود. به گزارش خبرگزاریها مورخ 16 تیر 1393 اخیراً پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی ایالات متحده فاش کرد، داعش و «ابوبکر البغدادی» محصول مشترک آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی هستند.
وی گفت که «ابوبکر البغدادی» خلیفه خودخوانده داعش، یک سال تمام تحت آموزش فشرده نیروهای موساد بوده است.
ادوارد اسنودن» گفت: دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در پروژهای تحت عنوان «لانه زنبور» مشارکت داشتند و هدف از این پروژه، جمع کردن همه تندروها از نقاط مختلف جهان در یک مکان بود. براساس این طرح، باید دین و مذهب جدیدی در خاورمیانه به وجود میآمد که شعارهای اسلامی داشته باشد و احکام سختگیرانهای را به اجرا میگذاشت و هرگونه افکار و دیدگاه دیگر را به شدت ردمی میکرد .
مبانی عملکرد داعش
عملکردداعش نشان ازماهیت کفرآلود وجاهلیت این گروه وحشی ویاجوج وماجوجی دارد.
به بخشی ازآنها که توسط خودشان انتشار یافته اشاره می کنیم:
1.اسیرگرفتن زنان مسلمان وفروش آنان دربازاربرده فروشان.تداعی گرعمل ابن زیادوابن سعد ویزید دربه اسارت گرفتن آل الله درکربلا.وحال آن که امیرمومنان(ع) درجنگ جمل عایشه جنگ افروز را نه تنها به اسارت نگرفت که بااحترام به خانه اش بازگرداند.
2.مثله کردن کشته ها وبه دندان گرفتن جگرسرباز.تداعی گرمثله کردن حضرت حمزه درجنگ احد توسط هندجگرخوار،(همسرابوسفیان).
3.آتش زدن اسیر جنگی (خلبان اردنی)،به تبع یهودیان که اصحاب اخدود خداپرست را زنده زنده آتش زدند.
4.کشتن اسیران به صورت دسته جمعی وبطرز وحشیانه باخفه کردن درآب وبا بستن سیم برق به گردن آنها وکشتن آنهاوترورانسانهای بی گناه باعمل انتحاری و…
5.کودک کشی.همانندارباب خویش صهیونسیت درغزه وعریستان سعودی دریمن.
6.کودک دزدی،ماننداسرائیل.
7.سرقت وغارت اموال مسلمانان،ازوسایل منزل تاطلا وجواهرات مردم و….
8.تخریب زیربناها،آثاردینی،مساجد،وخانه های مردم مسلمان،به تبع صهیونستها.
9.دروغگویی وحیله گری وگول زدن جوانهای نادان وقربانی آنان جهت اهداف پلید خویش.
10. جهادنکاهی وفسادوفحشاء،به گونه ای که دوزن راکه حاضر به همکاری نشده بودند به قتل رساندند وفیلم آن راهم پخش کردند.همچون منافقان وتروریست های مزدور.
11….
گفتارسیزدهم. فتاوای مفتیان وهابی در راستای اهداف استکبار جهانی برضد شیعه
براندازی مکتب شیعه و اسلام ناب هدف اصلی دشمنان اسلام از سقیفه تا به امروز بوده است.استعمارگران انگلیس،شیطان بزرگ آمریکای جهانخوار و صهیونیست، آنی از این هدف استراتژیکی غفلت نمی ورزند.
فتاوای مفتیان وهابی،دقیقاً در راستای اهداف نظام سلطه واین جهانخواران است.وهابی ها با این فتاوای شیطانی،بهترین خدمت را به اربابان خود کرده اند.
به برخی اشاره می کنیم:
فتوای عبدالعزیز بن باز مفتی اعظم عربستان،که از هفت سالگی نابینا شد،در تخریب حرم پیامبر(ص) در پوشش لزوم تخریب تمام بناها ولو مسجد و اهانت به وجود قدسی رسول خدا(ص).
سؤال:فتوای شما در رابطه با ساخت بنا بر فراز قبرها حتی اگر این ساختمان مسجد باشد چیست؟
پاسخ:ساخت بنا بر فراز قبرها حرام است؛چه این بنا مسجد باشد،چه بقعه و یا هر بنای دیگر…وخلاصه آن که این کار از بزرگترین محرّمات و از جمله وسایل شرک الهی که انجام آن جایز نیست و اگر چنین اقدامی در هرجا اتفاق افتاده بر حاکمان و رؤسای کشورهای اسلامی واجب است که این مساجد و ساختمان ها را با خاک یکسان سازند تا هیچ اثری از این مساجد باقی نماند.
همچنین می گوید:خدا را شاکرم که 30 سال امام جماعت مسجد النبی را به عهده داشتم،امّا هربار که از کنار قبر پیامبر عبور کردم،به وی سلام ندادم،چرا که معتقدم او مرده و از بین رفته است!
(http://www.ugaed.inpo/book/60/1000/eshkal.04html)
ابن تیمیه سرسلسله فرقه وهابیت زیارت رسول خدا(ص) را شرک می داند و می گوید:
شیطان در مسیر انسان قرار گرفته و اعمال زشتش را اینگونه جلوه داده تا وی به زیارت قبر پیامبر رود و چنین کسی با این کار خود شرک ورزیده چرا که رضایت غیر خداوند را جلب کرده است.
احترام و بزرگداشت قبر پیامبر اکرم(ص) همچون احترام و بزرگداشت بت های لات و عزّمی است.(هذه هی الوهابیه،محمدجوادمغنیه،ص64،63)
این فتواها درست در مقابله با قرآن و روایات است.
قرآن می فرماید:انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً لِتؤمنوا بالله و رسولهِ و تُعِزّوهُ و تُوقرّوه (فتح/9)
فالذین آمنوا به و عزروه و نصروه و …(اعراف/157)
در این دو آیه چهار دستور برای مؤمنان نسبت به پیامبر آمده است:
1.ایمان به پیامبر(ص).
2.اطاعت از پیامبر(ص).
3.دفاع و یاری او.
4.تکریم مقام پیامبر(ص).
-تعزروه از ماده تعزیر و دراصل به معنی منع است سپس به هرگونه دفاع و نصرت و یاری کردن در مقابل دشمنان اطلاق شده است.
-توقروه از ماده توقیر از ریشه وقر به معنی سنگین است و در اینجا به معنی تعظیم و بزرگداشت پیامبر(ص) است.(ر.ک.تفسیرنمونه،ج22،ص44)
از جمله تکریم و احترام پیامبر(ص)؛زیارت آن حضرت است.
پیامبر(ص) فرمود:کسی که بعد از وفات من،مرا زیارت کند مانند کسی است که در حال حیات مرا زیارت کرده است.و من در روز قیامت شاهد و شفیع او هستم.(بحار الانوار،مجلسی،ج100،ص143)
قرآن در مورد زیارت پیامبر(ص) می فرماید:ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً (نساء:64)
این آیه شریفه خاص حیات پیامبر خدا(ص) نیست،شامل بعد از رحلت رسول خدا(ص) نیزهست واِلّا باید خیلی از آیات قرآن را که مرتبط با پیامبر(ص) است را منسوخ بدانیم.
دشمنی وهابیت با تشیع و پیروان اسلام ناب و تکفیر شیعیان بر کسی پوشیده نیست.حق هم همین است.چرا که از جاسوسان و مزدوران انگلیس و شیطان بزرگ توقع و انتظاری جز این نیست.
محمدبن عبدالوهاب می گوید:کسانی که ملائکه،پیامبران و اولیای الهی را واسطه قرار داده و به واسطه آنها به خداوند تقرّب می جویند،خونشان حلال و قتلشان جایز است.(کشف الشّبهات 6،/ 15)
پیروان عبدالوهاب،انگلیسی،کینه ورزی و دشمنی را نسبت به انقلاب اسلامی چنین ابراز می دارند.دکتر عبدالله محمد غریب مصری می نویسد:نهضت (امام) خمینی،نهضتی اسلامی-محمدی نبوده،بلکه نهضتی محبوسی-عجمی-کسروی است…ما خطر حاکمان تهران رابرای اسلام،از خطر یهود،بیشتر دانسته و از آنان هیچ خیری نداریم؛چرا که آنان به زودی با یهود همدست شده و به جنگ مسلمانان خواهند آمد.(جاء دور المجلوس،ص374و357 )
حمله آل سعود به یمن با همدستی و سلاحهای آمریکایی-صهیونیستی پرده از چهره این یاوه گویان وهابی برگرفت و ثابت کرد چه کسی با صهیونیست ها و شیطان بزرگ آمریکای خونخوار همدست شده و علیه مسلمانان جنگ راه انداخته و همچون همتای خود اسرائیل،کودک کشی می کند!
بندر بن سلطان دبیر کل شورای امنیت عربستان به شکل رسمی از ایهود اولمرت نخست وزیر صهیونیستی دیدار و درخواست کرد برای نابودی حزب الله و حمایت از سینیوره دولت غرب گرا،اقدام کند و تمام هزینه های مالی جنگ با حزب الله را به عهده عربستان بگذارد.(سایت فارس نیوز)
وهابی ها در جنگ صهیونیست ها علیه حزب الله لبنان و غزه،در کمک به صهیونیست ها چیزی کم نگذاشتند.
فتوای 38 تن از وهابی به قتل شیعیان عراق و شیعیان تمام جهان،نشان از اوج و عظمت شیعه تحت لوای انقلاب اسلامی ایران دارد.آنان فکر نمی کردند مکتب اهل بیت روزی طومار استکبار جهانی و عمّال او را درهم بپیچد و تمام نقشه های شیطانی آنان را نقش برآب کند.
دکتر عصام العماد،عالم وهابی راه یافته به مذهب تشیع،فتاوای مفتیان وهّابی را ناشی از تأثیرات
عناصر اسرائیلی می داند.
آمار تبلیغات وهابی های ضد شیعی:
1.بیش از 5000 هزار شبهه علیه شیعه که 70% پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده.
2. 40 هزار سایت اینترنتی.
3. 000/10 هزار عنوان کتاب و جزوه ضد شیعه.
4. 1800 شبکه تلویزیونی.
و …. (شاخ شیطان ،ص 93-94)
فتوای محمد بن عبدالوهاب بر تکفیر همه مسلمانان جز وهابی ها:
احمد زینی دحلان،مفتی مکه مکرمه می نویسد:
چنان چه کسی به مذهب وهابیت وارد می گشت محمدبن عبدالوهاب چند مطلب را از وی خواستار می شد:
1.اگر قبلاً حج انجام داده،باید دوباره حج انجام دهد چون حجگذشته تو در حال شرک صورت گرفته و باطل است.
2.دوباره شهادتین را بخوان،چون در گذشته کافر بوده ای.
3.گواهی ده که پدر و مادرت کافر از دنیا رفته اند.(چون وهابی نبوده اند.)
4.گواهی ده که تمام علمای ششصد سال گذشته کافر مرده اند.
5.گواهی ده که امت اسلام در طول شش صد سال گذشته کافر بوده و به همین حال از دنیا رفته اند.
اگر کسی از گفته ی او تبعیت نمی کرد،او را کافر و مشرک دانسته،خونش را حلال شمرده به قتل می رساند. (شاخ شیطان،ص164،به نقل ار الدررالسنیّة،ج1،ص46)
عمده مبانی اعتقادی وهابیت:
صرف شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر (ص) کافی نیست مگر آنکه چند عمل را انجام دهد:
1.به هیچ یک از انبیاء و اولیاء الهی توسل نجوید.
2.به زیارت قبر هیچ پیامبر و اولیاء الهی نرود.
3.از هیچ پیامبر و اولیاء الهی شفاعت نطلبد.
4.به پیامبر(ص) سوگند نخورد،و یا محمد یا سیدنا نگوید.
(همان،ص165،به نقل از هذه هی الوهابیه،علامه محمد جواد مغنیه/75)
گفتارچهاردهم. عملکرد وهابیت پس از رسیدن به قدرت
با اتحاد و همدست شدن شیخ محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود (آل سعود) با پشتیبانی انگلیس، کشورگشایی و تثبیت قدرت آغاز شد.
محمدبن عبدالوهاب با هر مسلمانی که عقاید او را نمی پذیرفت،معاملۀ کافر حربی می کرد و برای جان و ناموس و مال آنان ارزشی قائل نمی شد.آنان جنگ هایی را از نجد آغاز و به یمن و حجاز و مکه و مدینه و اطراف سوریه و عراق حمله بردند.و با کشتار مسلمانان غنایم فراوان را به چنگ آوردند و به تخریب اماکن و مشاهد مذهبی پرداختند.و همین عقاید باطل و عملکرد وهابیت باعث شده که دشمنان اسلام،اسلام را دین خشن و بی منطق معرفی کنند.
در سال 1216ق،امیرمسعود وهابی با دویست هزار مرد جنگی به کربلا حمله کرد و با کشتار مردم اموال فراوان و اشیاء نفیس را به غارت برد.
همچنین به نجف حمله کردند ولی با مقاومت مردم روبرو شده و شکست خوردند.(اعترافات،366–367)
در سال 1221 ق به مدینه حمله بردند و پس از کشتار،اموال و جواهرات بسیار قیمتی حرم رامانندچهارشمعدان اززمرد،یکصدشمشیرطلاوالماس ویاقوت که نام خلفاوسلاطین برآنان نقش بسته بود ربودند.و به جز قبر پیامبر(ص) همه اماکن مذهبی و بقیع را ویران کردند.(همان/375 به نقل از کشف الاتیاب،سیدمحسن امین 20-36)
در سال 1218 ه.ق پس از حمله به مکه مکرمه و اشغال آن،آثار بزرگان و صالحان را تخریب کردند.
از جنایات دردناک به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ المکتبة المکرمة،مکه بود که متجاوز از 60 هزار عنوان کتاب و 40 هزار نسخه خطی کم نظیر داشت از جمله آثار خطی دوران جاهلیت،یهود،کفار قریش،آثار خطی امیرمؤمنان(ع)،ابوبکر،عمر،خالد بنی ولید،طارق بنی زیاد و … قرآن کریم به خط عبد الدین مسعود وجود داشت.همچنین در این کتابخانه انواع سلاح های متعلق به رسول خدا(ص) و نیز بت های مشرکان به نام لات،عزّی،مناة،هبل،به بهانه وجود کفریات به آتش کشیده شد.(همان به نقل از کشف الارتیاب55 وتاریخ آل سعود،ج1،ص158).
چرا وهابیها با شیعه دشمنی دارند؟
در یک نگاه تاریخی فرقه وهابیت همچون اسلاف خودیعنی فرقه بنی امیّه و ابوسفیان هستند که تمام تلاش خود را در نابودی اسلام ناب محمدی(ص)وتشیع گذاشته اند .اینان مصداق شجره ملعونه وخبیثه اندکه درمقابل شجره طیبه به مقابله ومبارزه برخواستند.
ابوسفیان و مشرکان مکه که ارتباط تنگاتنگی با یهودیان داشتند ،ابتدا با تبلیغات و جنگ نرم وشکنجه یاران رسول خدا(ص) و مبارزه با پیامبر خدا(ص) پرداختند ولی به اهداف خود دست نیافتند.
در مرحله دوم توطئۀ قتل پیامبر (ص) را طراحی کردند که با قدرت الهی این توطئه نیزناکام ماند و رسول خدا(ص) به سلامت از مکه به مدینه هجرت کرد.در مرحله سوم جنگ های خونینی همانند جنگ بدر،احد،احزاب،حنین و … راه انداختند و بارها به مدینه لشکر کشی کردند و پیامبر خدا(ص) را قریب به نه سال درگیر جنگ نمودند.لیکن در تمامی این لشکرکشی ها شکست خوردند؛ابوسفیان که در تمام این توطئه ها خود را شکست خورده دید،به ظاهر تسلیم و اظهار اسلام کرد؛ولی کفر و شرک خود را پنهان ساخت .
پس از رحلت رسول گرامی اسلام با ظهور سقیفه ونفوذیهودی ها و به قدرت رسیدن بنی امیه ،ابوسفیان دوباره جان گرفت و معاویه فرزند ابوسفیان،کاری را که پدرش نتوانست با جنگ نرم و سخت به سامان برساند،عملی ساخت.
گفتارپانزدهم. شاخص های وهابیت(جبهه شیطان)درمقایسه با شاخص های شیعه(جبهه حق)
شاخص های شیعه(جبهه حق) شاخص های وهابیت(جبهه شیطان)
باور به خدای یگانه باور به خدای ضعیف و محدود و دارای جسم
باور به معاد انکار معاد
باور به پیامبر رحمت باور به پیامبر هزار عیب
عامل وحدت بین مسلمانان عامل تفرقه و وحشت
تلاش در احیاء انسانها تلاش در کشتار انسانها
اعطای رحمت و امنیت به انسانها عامل ضد امنیت و وحشی گری
در مقابل آمریکا و استکبار جهانی پیاده نظام و مزدور آمریکایی
در مبارزه با صهیونیست در کنار صهیونیست
مبارزه با تروریست حامی تروریست
احیاگر دین رحمت مبلغ دین وحشت
در فتوا تکیه به مبانی دینی تکیه به احادیث ساختگی و دروغ
برخوردار از رهبری فرزانه دارای رهبرانی جاهل و سفیه
منابع و مآخذ
1.قرآن کریم.
2.تفسیر نمونه.
3.شاخ شیطان،سید مجتبی عصیری،انتشارات رشید،دوم 1389.
4.اعترافات2،اسناد اسلام ستیزی غرب و … نویسنده م.ع عطائی اصفهانی،انتشارات حضرت عباس (ع)،اوّل 1390.
5.سلفی گری و وهابیت،سیدمهدی علیزاده موسوی،دفتر تبلیغات اسلامی،اوّل 1391.کشف الارتیاب ،سیدمحسن امین.)