پژوهشی پیرامون مبانی تاریخی وفقهی نوروزوعیدملی ۱۲بهمن۱۴۰۱
فهرست
پیشگفتار
فصل اول.پیشینه تاریخی نوروز
فصل دوم.سنت ملی آیین نوروز
فصل سوم.نوروزدرمنابع روایی وفقهی
فصل چهارم. بررسی وتحلیل روایات
فصل پنجم. جمع بندی نهایی
فصل ششم.گزیده پیامهای نوروزی امام خمینی(ره)
پیشگفتار
پرسشهایی پیرامون نوروزوعیدملی مطرح است که حتی ذهن برخی ازاندیشمندان وعالمان دینی را هم به خود مشغول ساخته وبعضا آن را احیای سنت مجوسیان قبل ازاسلام می دانند.به همین دلیل درتاریخ وفقه به نوروزوآداب ورسومات ومشروعیت پرداخته شده است. نوروز با حفظ حیات چندهزار ساله خود علیرغم وجود بعضی شک و شبههها و مخالفتورزی برخی علمای شیعه واهل سنّت ، در سالهای اخیر به بخشهای وسیعی از سرزمینهای اسلامی در شرق و غرب، راه پیدا کرده و همواره دولتها و حکومتهای به اصطلاح اسلامی مانند امویها، عباسیها تا به صفویه و قاجاروپهلوی واکنشهای متفاوتی درباره آن نشان دادهاند. فقها و علما درباره نوروزدر ابواب مختلف فقه بحث کردهاند وبرخی آدابی چون: نماز، روزه، غسل و دعا در آن روز ذکر نمودهاند، اما برخی هم آنرا مخالف با فرهنگ اسلام دانسته و دلایلی را ذکر کردهاند که در این نوشتار به همه آنها پرداخته شده است.این نوشتارتلاش دارد دیدگاه موافقان ومخالفان نوروزرا ازمنظرتاریخ وفقه،مورد بررسی ونقد قراردهد.ودرپایان هم به سنت های غلطی مانند چهارشنبه سوری اشاره ای داشته باشد.
نوروز، یعنی نخستین روز سال شمسی برابر با اول فروردین ماه (تساوی روزوشب)و هنگام انتقال خورشید از برج حوت به برج حَمَل است.نوروز بیانگر تحوّل پدیده های طبیعت است که آغاز بهار و فصل رویش و جنبش و جان یافتن دوباره طبیعت پس از مرگی طبیعی رانوید می دهد. نوروزاز دیرباز در ایران باستان با عنوان عید نوروز همراه با برگزاری جشن و آیینهای ویژه نوروزی همراه بوده است.البته درمنابع فقهی بین نوروزوعیدنوروزتفاوت وجود دارد .
ازمنظرمورخان نوروز و آیینهای ویژه آن پیشینهای حدود چهارهزارساله در تاریخ دارد از عهد آریاییان، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان ،تادوره حکومت های به ظاهر اسلامی مانند:عباسیها ،صفویه ، قاجار،پهلوی وتابه امروز.
۱.یعقوبی ( ۲۸۴ یا ۲۹۲ق) ،درتاریخ خودمی نویسد:عید نوروز از زمانهای قدیم یکی از دو عید بزرگ ایرانیان بوده است، عید دیگر شانزدهم مهرماه به نام «مهرگان» بوده است.[1]
۲. مسعودی(قرن۴) در التنیه و الاشراف آورده است: «هرمز در روز نخست ماه فروردین به مظالم (دادگری) نشست. پس آن روز را «نوروز» نام کرد و سنت گشت». [2]
۳.فردوسی (۳۲۹ – ۴۱۶ ه. ق ) ادیب پارسی زبان در داستان پدید آمدن نوروز نقل میکند که، وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود بر تخت کیانی نشست و همه بزرگان لشکری و کشوری بر گرد تخت او فراهم آمدند… جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود، نوروز نامید و جشن گرفت.
به جمشید گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند ••• چنین روز فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار[3]
۴.دهخدا (۱۲۵۷ – ۱۳۳۴)،پیدایش نوروزرا مربوط به پادشاهان می داند.بیشترآنان بودندکه ازقدیم الایام به آن دامن می زدند.درلغت نامه می نویسد:
نوروز [ ن َ / نُو ] ( اِ مرکب ). روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است. و این را نوروز کوچک و نوروز عامه و نوروز صغیر گویند، و نیز ششم فروردین ماه روز خرداد که نوروز بزرگ و نوروز خاصه گویند. و بعضی گفته اند که جمشید (ازشاهان پرافسانه که به دست ضحاک کشته شدوتخت جمشیدمنسوب به اواست.)که او اول جم نام داشت و عربان او را منوشلخ میگویند سیر عالم می کرد چون به آذربایجان رسید، فرمود تخت مرصعی بر جای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی بر سر نهاده بر آن تخت بنشست ، همین که آفتاب طلوع کرد و پرتوش بر آن تاج و تخت افتاد شعاعی در غایت روشنی پدید آمد، مردمان از آن شاد شدند و گفتند این روز نو است ، و چون به زبان پهلوی شعاع را شید می گویند این لفظ را بر حکم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز این رسم پیدا شد. و نوروز خاصه روزی است که نام آن روز خرداد است و آن ششم فروردین ماه باشد و در آن روز هم جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسمهای نیکو گذاشت و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است ، باید که به آب های پاکیزه تن را بشوئید و غسل کنید و به سجده و شکر او مشغول باشید و هر سال در این روز به همین دستور عمل نمایید، و این روز را بنابراین نوروز خاصه خوانند. ( برهان قاطع ) ( از رشیدی ) ( از جهانگیری ) ( آنندراج ). و گویند اکاسره هر سال از نوروز عامه تا نوروز خاصه که شش روز باشد حاجت های مردمان را برآوردندی و زندانیان را آزاد کردندی و مجرمان را عفو فرمودندی و به عیش و شادی مشغول بودندی ، و معرب آن نیروز است. این روز را در نزد پادشاهان عجم و یزدانیان ایران شرف هاست. [4]
۵. دکتر محمد معین(۱۲۹۷-۱۳۵۰ش) به تفصیل می نویسد: بزرگترین جشن ملی ایران که در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آنگاه که آفتاب جهان تاب به برج حمل انتقال یابد و روز و شب برابر گردد، آغاز میشود در ادبیات پارسی گاه به نام «جشن فروردین» و گاه «جشن بهار» و بیشتر به نام «نوروز»نامیده می شود.
این جشن در اصل یکی از دو جشن سال آریائی بود: آریائیان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل گرما شامل بهار و تابستان و فصل سرما شامل پائیز و زمستان میشد.
در هریک از این دو فصل جشنی برپا میداشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار میرفته: نخست جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما ـ یعنی وقتی که گلهها را از آغلها به چمنهای سبز و خرم میکشانیدند و از دیدن چهرۀ دل آرای خورشید شاد و خرم میشدند ـ و دیگر در آغاز فصل سرما که گله را به آغل کشانیده توشۀ روزگار سرما را تهیه میدیدند.
نوروز،روزجشن پادشاهان
معین درادامه می نویسد: «نوروز بزرگ ـ آنچه معروف است آن دانند که خسروان چون نوروز بودی بر تخت نشستندی و پنج روز رسم بودی که حاجت مردم روا کردندی و عطاهای فراوان دادندی، و چون این پنج روز به گذشتی به لهو کردن و باده خوردن مشغول شدندی پس از این روز از این سبب بزرگ کردندی و گفتهاند که آن روزی است که جمشید مردم را بشارت دادی به بیمرگی و تندرستی و آمرزندگی و گویند که هم اندر این روز بود که کیومرث… دیو را بکشت و بسیار گونه گفتهاند لکن چون درستی آن ندانم بدین اختصار شد«.
بطور کلی از مراسم نوروز در دربار شاهنشاهان هخامنشی و اشکانی اطلاعات دقیقی در دست نیست و به عکس از عصر ساسانی اطلاعات گرانبها موجود است که خلاصۀ آنها در ذیل نقل میشود:
در بامداد نوروز شاهنشاه جامهای که معمولاً از بُرد یمانی بود بر تن میکرد و زینت بر خود استوار میفرمود و به تنهائی در دربار حاضر میشد و شخصی که قدم او را به فال نیک میگرفتند بر شاه داخل میشد.
ابوریحان بیرونی (۳۶۲-۴۴۰ق) گوید که: «آئین پادشاهان ساسان در پنج روز اول فروردین (نوروز عامه) چنین بود که شاه به روز اول نوروز ابتدا میکرد عامه را از جلوس خویش برای ایشان و احساس بدانان میآگاهیدند ـ در روز دوم برای کسانی که از عامه رفیعتر بودند یعنی دهگانان و اهل آتشکدهها جلوس میکرد ـ در روز سوم از برای اسواران و مؤبدان بزرگ ـ و روز چهارم از برای افراد خاندان و نزدیکان و خاصان خود ـ در روز پنجم برای پسر و نزدیکان خویش و به هریک از اینان، درخور رتبت اکرام و انعام مینمود. و چون روز ششم فرا میرسید از اداء حقوق مردم فارغ میشد و از این پس نوروز از آن خود او بود و دیگر کس جز ندیمان و اهل انس و شایستگان خلوت به نزد او نمیتوانست برود ـ همچنین در ایام نوروز نواهایی خاص در خدمت پادشاه نواخته میشد که مختص همان ایام بود
و این رسم در عصر خلفای اسلام نیز ادامه یافت. مالیاتهای کشوری در روزگار ساسانیان در نوروز افتتاح میشد و یکی از جهات اصلاح تقویم و کبیسه قرار دادن سالهای پارسی به توسط المتوکل علی الله و المعتمد بالله همین امر بود.
نوروز، مبدا تاریخ شمسی توسط تقویم جلالی
درادامه می نویسد:چنانکه از تواریخ بر میآید، در عهد ساسانیان نوروز ـ یعنی روز اول سال ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید اضحی در میان مسلمانان، آن هم در فصول میگشت.
در سال یازدهم هجرت که مبدأ تاریخ یزدگردی و مصادف با جلوس یزدگرد پسر شهریار آخرین شاهنشاه ساسانی است، نوروز در شانزدهم حزیران رومی (ژوئن فرنگی) یعنی نزدیک به اول تابستان بود و از آن تاریخ به این طرف به تدریج هر چهار سال یک روز عقبتر ماند، تا در حدود سال ۳۹۲ هجری، نوروز به اول حمل رسید ـ در سال ۴۶۷ هجری نوروز در بیست و سوم برج حوت یعنی هفده روز به پایان زمستان مانده واقع بود ـ در این هنگام جلالالدین ملکشاه سلجوقی (۴۶۵-۴۸۵) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار که موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است ـ قرار داده و ثابت نگاهداشت.[5]
نوروز در عصر خلفای اسلام
به گفته محمدمعین، نخستین خلفای اسلام به نوروز اعتنائی نداشتند و حتی هدایای این جشن را به عنوان خراج سالیانه میپذیرفتند، ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود، هدایای نوروز را از نو معمول داشتند و امیران ایشان برای جلب منافع خود، مردم را به اهداء تحف دعوت میکردند ـ اندکی بعد این رسم نیز از طرف خلفای مزبور به عنوان گران آمدن اهداء تحف بر مردم منسوخ گردید ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم جشن نوروز را برپا میداشتند. [6]
در تاریخ طبری و نیز تاریخ یعقوبی مانند تاریخ بغداد و خطط مقریزی در بیان حوادث تاریخی و توجه حاکمان اموی و عباسی به عید نوروز فُرس و هدایا و آیینهای نوروزی اشاره شده است. از جمله آمده است که معاویه در دوران خلافتش دستور به جمعآوری هدایای نوروزی داد.و عمر بن عبدالعزیز بر خلاف معاویه از جمعآوری هدایای نوروزی جلوگیری میکرد.[7]
رونق نوروزدرخلافت عباسی
ظهور ابومسلم خراسانی و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و وزرای ایرانی و تشکیل سلسلۀ طاهریان، جشنها موجب رونق نوروز شد . گویندگان دربارۀ آنها قصاید پرداختند و نویسندگانی مانند حمزه بن حسن اصفهانی مؤلف «اشعار السائره فی النیروز و المهرجان» آنها را مدون ساختند.
نوروز در دربار عباسیان بسیاری از رسوم خویش را حفظ کرد و از آن جمله اخذ مالیات از مردم که در زمان ساسانیان معمول بود در این زمان هم اجرا گردید و نوروز معتضدی و متوکلی در اثر همین امر پیدا شد. تقدیم هدایا از جانب بزرگان و امیران اسلامی و دیگران به خدمت خلفا از مراسم عادی به شمار رفت. [8]
فصل دوم.سنت ملی آیین نوروز
سنت ها واعیاد ،گاه دینی و مذهبی است، وگاه ملّی .مانند عید فطر، عید قربان، عید مبعث و عید غدیر در اسلام وعید نوروز به عنوان عیدملی ایرانی ها وبرخی کشورهاو عید فصیح و فطیر و کریسمس و مانند آن در میان اهل کتاب.[9]
سنتها واعیاد ملی مانند عید نوروز وآداب ورسوم آن تا آنجا که مخالفتی با مبانی وارزشهای دینی نداشته باشد،مورد تایید علمای اسلام قراردارد وکسی با آن مخالفت نیست.
امیر مؤمنان(ع) به مالک اشتر فرمود:
ولاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَاجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَصَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ وَلاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشیء مِنْ ماضی تلکَ السُّنَنِ فیکونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ علیکَ بِما نَقَضْتَ مِنها. [10]
آیین پسندیده ای را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نموده اند و به وسیله آن، مردم به هم پیوسته اند، و رعیّت با یکدیگر سازش کرده اند؛ و آیینی مگذار که چیزی از سنّت های نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.
آداب ومراسم نوروزدرعصرهای گذشته وحاضرتفاوتها ومشترکاتی داشته است.
در گذشته دادن هدایا وگرفتن خراج ومالیات مرسوم بوده وبه گفته دکترمعین در عهد عباسی ریختن آب و افروختن آتش در شب آن کماکان مجری بود.درزمان طاغوت (پهلوی)دربرخی روستاها برخی گونی را به طنابی می بستند وآن را آتش زده دورسرخود می چرخانند.
امروزه نوروز در ایران و بسیاری از کشورهای همسایه به عنوان عید، با آیینها و آداب و رسوم مختلف، پوشیدن لباس نو، خانهتکانی، نظافت، صله ارحام، دید و بازدید، تعطیلی بازار و مدرسه ودادن عیدی و پاداش ، خواندن دعای ویژه و…جشن گرفته میشود و تعطیل رسمی است.[11] البته دربرخی جاها همچون گذشته رسومات خرافی هم دیده می شود.مانند:آتش افروزی وآتش دورخودچرخاندن وچهارشنبه سوری و…که هیچ عقل سلیمی آن را نمی پذیرد.وانداختن سفره هفت سین که فی نفسه اشکال ندارد،اما جنبه مذهبی ندارد.
ازدیگرآداب عید نوروزدعای تحویل سال است که درمنابع دینی ذکرشده است:
یَا مُقَلِّـبَ الْقُلُـوبِ وَ الْأَبْـصَارِ یَا مُـدَبِّـرَ اللَّیْـلِ وَ النَّـهَارِ
ای تغییر دهنده دلها و دیدههاای مدبر شب و روز
یَا مُحَــوِّلَ الْحَـوْلِ وَ الْأَحْـوَالِ حَـوِّلْ حَالَنَــا إِلَی أَحْسَـنِ الْحَـالِ[12]
ای گرداننده سال و حالتها بگردان حال ما را به نیکوترین حال
هرچند معلوم نیست که این دعا ازامامان معصوم صادرشده باشد.ولی ازمعنی پرمغز وعالی برخورداراست وعالمان دینی هم آن را نقل کردند.و درپیام نوروزی امام خمینی ۱۳۶۱آمده است: و امیدوارم که این دعایی که در اول سال و در حال تحویل خوانده می شود:… برای ملت ما در آن سال تحقق پیدا کرده است و برای این سال بالاتر از آن تحقق پیدا کند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت ها در دست خدای تبارک تعالی و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر می کند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول می کند، و بصیرت ها را روشن می کند، و اوست که حالات انسان را متحول می کند. [13]
سنت ها ی بد را می توان با هدایت مردم به کارهای نیک،به سنت ها نیک تبدیل کرد.همان گونه که عالمان دینی درمورد اعمال عید نوروز انجام دادند ومردم را دراین روز به اعمال نیک مانندصله رحم وعبادات و…سفارش کردند.وبخش بزرگی ازخرافات اقوام گذشته را ازنوروزپاک کردند.
رسول خدا (ص)درمورد سنت خوب وبدفرمود:
مَنْ سَنَّ سُنَةً حَسَنَةً عُمِلَ بِها مِنْ بَعْدِهِ، کانَ لَهُ أجُرهُ وَ مِثْلُ اُجورهِم مِنْ غَیْرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجورِهِمْ شَیْئاً وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ، کانَ عَلَیْهِ وِزْرهُ وَ مِثْلُ أوزارِهِمْ مِنْ غَیرِ أنْ یَنْقُصَ مِنْ أوزارِهِمْ شَیْئا.[14]
آن که سنّتی نیک را پایه گذاری کند و بدان عمل شود، پاداش عمل خودش به اندازه پاداش دیگر عاملان، به وی داده می شود، بدون آن که از پاداش عاملان کم شود؛ و آن که سنّتی بد را پایه گذارَد و بدان عمل شود، وَبال عمل خودش و دیگران برعهده اوست، بدون آن که از وِزْر و وَبال دیگران کاسته شود.
بنابراین نوروزهم می تواند یکی ازسنت ها ی خوب یا بد باشد.بستگی به آداب وکارهایی است که درآن روز سنت گذاشته می شود.
فصل سوم.نوروزدرمنابع روایی وفقهی
پس ازآشنایی با پیشینه وتاریخچه نوروز به بررسی نوروز درمنابع روایی وفقهی می پردازیم:
نوروز در متون و منابع دینی حدیثی، فقه و تاریخ، اعم از شیعه وسنی با عبارات »النیروز« و »النوروز« و»المهرجان«آمده است.ولی نامی ازعید بودن آن برده نشده است.عیدنوروزهمچنان که درپیشینه گذشت،سنتی است که ازپادشاهان گذشته به یادگارمانده است.ولی این سوال مطرح است که منظورازنوروزدراحادیث وکلمات فقها چیست؟آیا منظورازنوروز، روزاول فروردین است ویا منظورروزنوی است که درآن حادثه ای بزرگ پدیدآمده است؟.درپاسخ به این پرسشها عالمان دینی نظرات گوناگونی مطرح کرده اند.
قاضی ابنبرّاج(حدود ۴۰۰-۴۸۱ق) درکتاب مهذب به اقوال پرداخته می نویسد:روزنوروزروز بزرگی است وتعین آن درروزهای سال پیچیده است.ازآن جهت که عباداتی ازسوی شارع به آن تعلق گرفته است.ابن ادریس گفته نوروز روزدهم ازایار است.شهیدثانی آن را به اول سال فارس ها یا حلول شمس دربرج حمل یادهم ایارتفسیر کرده است.مشهوربین فقای عجم آن را اول سال شمسی دانسته اند.اقرب این تفاسیر نوروز روز نزول شمس دربرج حمل است.(یعنی همان اول سال شمسی)سیدرضی الدین علی بن طاووس این نظریه رب پذیرفته وگفته است:آغازآفرینش دردرماه نیسان بوده وبی تردید نیسان وقتی است که شمس دربرج حمل باشد.واین مناسب است که این روز روز عید وسرور باشد.به جهت ورود به نعمت کبری وازعدم به وجود.به همین جهت دراین روز غسل وروزه ونماز مستحب است.[15]
درمورد نوروزاول سال،دودسته روایت است.برخی ، مُهر تأیید براین سنت کهن می زنند و برخی ، با آن مخالفت می ورزند.
دسته اول.روایات درتایید نوروز
این دسته روایات،بعضا ازنوروزباستانی -ونه به عنوان عید-تعریف کرده است.
۱. کلینی (م۳۲۹ق) درکتاب کافی ازابراهیم کرخی:
عدّة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد و أحمد بن محمد جمیعاً، عن ابن محبوب، عن ابراهیم الکرخی، قال: سألتُ أباعبداللّه(ع) عن الرجل تکون له ضیعة، فإذا کان یوم المَهرَجان أو النَّیروز، أهدوا الیه الشیء لیس هو علیهم، یتقرّبون بذلک الیه. فقال(ع): «ألیس هم مُصلّین؟». قلتُ: بلی. قال: فلیقبل هدیّتهم و لْیُکافِهِم؛ فإنّ رسول اللّه(ص) قال: «لو أهدی الیّ کراع لقبلتُ، و کان ذلک من الدین، ولو أنّ کافراً أو منافقاً أهدی الیّ وسقاً ما قبلت، و کان ذلک من الدین. أبی اللّه عزّ وجلّ لی زبد المشرکین والمنافقین وطعامهم».[16]
ابراهیم کرخی می گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: شخصی مزرعه ای دارد. روز مهرگان یا نوروز، هدایایی به او داده می شود و قصد تقرّب جُستن به وی را ندارند [آیا بپذیرد؟ ]. فرمود: آیا نمازگزار هستند؟ گفتم: آری. فرمود: باید هدیه آنان را بپذیرد و تلافی کند. به درستی که رسول خدا فرمود: اگر برایم ران بُزی هدیه آورند، می پذیرم و این، جزو دینداری است و اگر کافر یا منافقی ران گاو یا گوسفندی برایم هدیه آورد، نخواهم پذیرفت و این هم جزو دینداری است. خداوند، خوراک و دستاورد مشرک و منافق را برای ما روا نداشته است.
دراین روایت سوال ازدادن هدیه مسلمانی به برادرمسلمانش در روزنوروز شده که امام درپاسخ می فرماید:چون ازمسلمان است هدیه رابپذیردوتلافی کند.و یادآورمی شودکه این سیره رسول خدا(ص)بودکه هدایا را می پذیرفت.ولی هدیه کافرومنافق رانمی پذیرفت.ظاهرروایت سخن ازهدیه درروزنوروزاست ولی سخنی ازخوبی وبدی نوروزبه میان نیامده است.
۲. شیخ صدوق (م۳۸۱ق) در «کتاب من لایحضره الفقیه»:
أتی علی(ع) بهدیة النَّیروز، فقال(ع): «ما هذا؟». قالوا: یا أمیرالمؤمنین! الیوم النَّیروز. فقال(ع): «إصنعوا لنا کلّ یوم نَیروزاً». [17] برای علی(ع) هدیه نوروز آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: ای امیرمؤمنان! امروز، نوروز است. فرمود: هر روزِ ما را نوروز سازید!(یعنی برای ما هدیه بیاورید.)
۳. همچنین با این عبارت نقل می کند: روی أنّه قال (ع): نیروزنا کل یوم. [18]
روایت شده است که علی(ع) فرمود: هر روزِ ما نوروز است.
ظاهرروایت نخست گویای این است که از ماهیت وچیستی نوروزسخنی به میان نیامده وامام با جمله»هر روزِ ما را نوروز سازید!« یعنی برای ما هدیه بیاورید. ودرحدیث دوم
که فرماید: هر روزِ ما نوروز است.یعنی نوروزفقط آن روزی نیست که شما به آن اعتقاد دارید،بلکه هرروزما،نوروزوروزنومی باشد.
۴. نعمان بن محمد تمیمی (م ۳۶۳ق ) در کتاب «دعائم الاسلام» :
عنه [علی ](ع) أنّه اُهدی الیه فالوذج، فقال: «ماهذا». قالوا: یوم نیروز. قال: فَنَیرزوا إن قدرتم کلَّ یومٍ [یعنی تهادوا و تواصلوا فی اللّه.}[19]
برای علی(ع) فالوده هدیه آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند امروز، نوروز است. فرمود: اگر می توانید، هر روز را نوروز سازید [یعنی به خاطر خداوند، به یکدیگر هدیه بدهید و به دیدار یکدیگر بروید].
به نظرمی رسد:این سه روایت ازامیرمومنان (ع)یکی باشد. ومضمون آنها تکیه برهدیه است.نه چیستی نوروز.
روایت اهل سنت
روایات امیرمومنان (ع)با همین محتوی ولی با عبارات گوناگون وگاه اززبان پیامبر(ص)ازاهل سنت نقل شده است.مانند:
۵. بخاری (۱۹۴-۲۵۶ق) در «التاریخ الکبیر»:
حمّاد بن سلمة بن علی بن زید، عن السعر التمیمی: أتی علیٌّ بفالوذج. قال: «ما هذا؟». قالوا: الیوم النیروز. قال: فنَیرِزوا کل یوم! [20]
سعر تمیمی گوید: برای علی(ع) فالوده آوردند. فرمود: «این چیست؟». گفتند: امروز نوروز است. فرمود: هر روز را نوروز کنید!
۶ . فیروز آبادی (۷۲۹-۸۱۷ق) در لغتنامه«القاموس»:
قدم الی علی شیء من الحلاوی، فسأل عنه، فقالوا: «للنیروز»، فقال: «نیروزنا کل یوم!» و فی المهرجان قال: مَهرِجونا کل یوم![21]
مقداری حلوا برای علی(ع) آوردند. پرسید که چیست. گفتند: برای نوروز است. فرمود: هر روز ما نوروز است.و در مهرگان گفت: هر روز را برای ما مهرگان کنید!
۷. روایت مُعَلّی بن خُنَیس، مهمترین روایت درمورد نوروزاست. علاّمه مجلسی (م۱۱۱۱ق) در «بحارالأنوار»به تفصیل آورده است.ودیگران مانند شیخ طوسی وابن فهد حلّی ومیرزای نوری گاه با تقطیع روایت، بخشی ازآن رانقل کرده اند،وفقها براساس همین روایت مُعَلّی بن خُنَیس،فتوا داده اند. فرازهای مهم آن را می آوریم وازفرازهای آخرروایت که مربوط به توضیح ماههای سال است صرنظرمی کنیم.
علامه مجلسی دربحارالانوار:رأیت فی بعض الکتب المعتبرة، روی فضل اللّه بن علی بن عبید اللّه بن محمد بن عبداللّه بن محمد بن محمد بن عبید اللّه بن الحسین بن علی بن محمد بن الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب، عن أبی عبداللّه جعفر بن محمد بن أحمد بن العباس الدوریستی، عن أبی محمد جعفر بن أحمد بن علی المونسی القمی، عن علی بن بلال، عن أحمد بن محمد بن یوسف، عن حبیب الخیر، عن محمد بن الحسین الصائغ، عن أبیه، عن مُعَلّی بن خُنَیس، قال: دخلت علی الصادق جعفر بن محمد(ع) یوم النَّیروز، فقال(ع): «أتعرف هذا الیوم؟». قلت: جعلت فداک، هذا یومٌ تعظّمه العجم وتتهادی فیه. فقال أبو عبداللّه الصادق(ع): «والبیت العتیق الذی بمکة، ما هذا إلاّ لأمر قدیم اُفسّره لک حتی تفهمه». قلت: یا سیدی! إن علم هذا من عندک أحب إلیّ من أن یعیش أمواتی و تموت أعدائی. فقال: «یا مُعلّی! إن یوم النیروز هو الیوم الذی أخذ اللّه فیه مواثیق العباد أن یعبدوه و لا یشرکوا به شیئاً، و أن یؤمنوا برسله و حججه، و أن یؤمنوا بالأئمة(ع)». وهو أوّل یوم طلعت فیه الشمس، و هبت به الریاح، و خلقت فیه زهرة الأرض. وهو الیوم الذی استوت فیه سفینة نوح(ع) علی الجودی. و هو الیوم الذی أحیی اللّه فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم ألوفٌ حذر الموت، فقال لهم اللّه موتوا ثمّ أحیاهم. وهو الیوم الذی نزل فیه جبرئیل علی النبی(ص). و هو الیوم الذی حمل فیه رسول اللّه(ص) أمیرالمؤمنین(ع) علی منکبه حتی رمی أصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و کذلک إبراهیم(ع). و هو الیوم الذی أمر النبی(ص) أصحابه أن یبایعوا علیاً(ع) بإمرة المؤمنین. و هو الیوم الذی وجه النبی(ص) علیاً(ع) إلی وادی الجن یأخذ علیهم البیعة له. وهو الیوم الذی بویع لأمیرالمؤمنین(ع) فیه البیعة الثانیة. و هو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النهروان و قتل ذا الثدیّة. وهو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا و ولاة الأمر. وهو الیوم الذی یظفر فیه قائمنا بالدجال فیصلبه علی کناسة الکوفة. و ما من یوم نَیروز إلاّ و نحن نتوقّع فیه الفرج؛ لأنه من أیامنا وأیام شیعتنا، حفظته العجم وضیّعتموه أنتم.
وقال(ع): (إن نبیاً من الأنبیاء سأل ربه کیف یحیی هؤلاء القوم الذین خرجوا، فأوحی اللّه إلیه أن یصب الماء علیهم فی مضاجعهم فی هذا الیوم، وهو أول یوم من سنة الفرس، فعاشوا و هم ثلاثون ألفاً، فصار صب الماء فی النیروز سنّة).
فقلت: یا سیدی! ألا تعرّفنی جعلت فداک أسماء الأیام بالفارسیة؟ فقال(ع): «یا مُعَلّی! هی أیام قدیمة من الشهور القدیمة، کلّ شهر ثلاثون یوماً لا زیادة فیه ولا نقصان…». [22]
مُعلّی بن خُنَیس می گوید: در روز نوروز، بر امام صادق(ع) وارد شدم. فرمود: «آیا این روز را می شناسی؟». گفتم: قربانت گردم! این روز را فارسیان گرامی می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. فرمود: «سوگند به خانه کعبه که این، رمزی دیرینه دارد و برایت روشن می سازم تا آگاه گردی». گفتم: سرورم !آموختن این امر از شما برایم بهتر از آن است که مردگان زنده شوند و دشمنانم بمیرند.
آن گاه فرمود: «ای معلّی! روز نوروز، همان روز است که خداوند از بندگان پیمان گرفت او را بپرستند و به او شرک نورزند، به پیامبران و حجت هایش بگروند و به امامان ایمان آورند. این همان روز است که خورشید طلوع کرد، بادها وزیدن گرفت و گل های زمین روییدند. این همان روزی است که کشتی نوح(ع) بر ساحل جودی آرامش یافت و همان روزی است که خداوند، گروهی چند هزار نفره را که از ترس مرگ از خانه ها بیرون رفته بودند زنده ساخت، پس از آن که آنان را میرانده بود. این، روز فرود جبرئیل بر پیامبر اسلام است و روزی است که پیامبر(ص) امام علی(ع) بر دوش گرفت تا بت های قریش را در مسجد الحرام شکست و در همین روز، ابراهیم، بت ها را شکست. این همان روزی است که پیامبر به یارانش دستور داد با علی(ع) بیعت کنند و در همین روز، علی را برای بیعت گرفتن از جنیان فرستاد. در همین روز، دومین بیعت با امیرالمؤمنین انجام شد. در همین روز بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. در این روز، قائم ما و صاحبان حکومتْ قیام کنند و در همین روز، قائم ما بر دجّال پیروز گردد و او را در زباله دان کوفه به دار آویزد. در هر روز نوروزی، ما آرزوی فرج داریم؛ چرا که آن از روزهای ما و شیعیان ماست. فارسیان، آن را گرامی داشتند و شما آن را ضایع کردید.»
و فرمود: یکی از پیامبران بنی اسرائیل از خداوند پرسید چگونه مردمانی را که خارج شدند، زنده می کند. خداوند بدو وحی کرد که در نوروز، آب بر قبر آنان بپاشد و آن، اولین روز سال فارسیان است و آنها زنده شدند، در حالی که سی هزار نفر بودند. از همین جا پاشیدن آب در نوروز، سنّت شده است.
گفتم: آیا نام های روزهای فارسی را به من تعلیم نمیدهی؟ فرمود: ای معلّی! اینها روزهایی کهن از ماه هایی کهن است. هر ماه، سی روز است، بدون کم و کاست.(آنگاه امام ماه ها را یکی کی شرح می دهند که ازحوصله این مقاله خارج است.)
۸. شیخ طوسی (م۴۶۰ق) در آداب نوروزدر«مصباح المتهجّد»بخشی ازروایت معلی بن خنیس:
عن المُعلَّی بنِ خُنیس، عن مولانا الصادق(ع) فی یوم النَّیروز، قال(ع): إذا کان یوم النیروز، فاغتسل و البس أنظف ثیابک و تطیب بأطیب طیبک و تکون ذلک الیوم صائماً، فإذا صلّیت النوافل والظهر والعصر فصلّ بعد ذلک أربع رکعات، تقرأ فی أوّل کلّ رکعة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر»، و فی الثانیة فاتحة الکتاب و عشر مرّات «قل یا أیها الکافرون»، وفی الثالثة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «قل هو اللّه أحد»، و فی الرابعة فاتحة الکتاب و عشر مرّاتٍ «المعوّذتین»، و تسجد بعد فراغک من الرکعات سجدة الشکر و تدعو فیها، یغفر لک ذنوب خمسین سنة.[23]
معلی بن خنیس ازامام صادق(ع) در اعمال نوروز فرمود: هنگامی که نوروز شد، غسل کن و لباس پاکیزه بپوش و خودت را خوشبو ساز و آن روز را روزه بدار. پس هنگامی که نماز ظهر و عصر و نافله های آن را به جای آوردی، نمازی چهار رکعتی بگزار که در رکعت اوّل آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره قدر را می خوانی. در رکعت دوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره کافرون را می خوانی. در رکعت سوم آن، سوره حمد و ده مرتبه سوره توحید را می خوانی و در رکعت چهارم، سوره حمد را با سوره های فلق و ناس. پس از نماز هم سجده شکر می گزاری و دعا می کنی. [بدین ترتیب، ] گناهان پنجاه سالهات بخشوده می شود.
۹.ابن فهد حلّی (م۸۴۱ق) در کتاب «المهذّب البارع»نیزفرازی ازروایت معلی بن خنیس در فضلیت نوروزایرانیها را چنین آورده است:
و ممّا ورد فی فضله و یعضد ما قلناه، ما حدّثنی به المولی السید المرتضی العلاّمة بهاء الدین علی بن عبدالحمید النسّابة دامت فضائله ، ما رواه بإسناده إلی المعلّی بن خُنیس عن الصادق(ع): إنّ یوم النوروز، هوالیوم الّذی أخذ فیه النّبی(ص) لأمیرالمؤمنین(ع) العهد بغدیرخم، فأقرّوا له بالولایة، فطوبی لمن ثبت علیها والویل لمن نکثها، وهو الیوم الّذی وَجَّه فیه رسول اللّه(ص) علیّاً(ع) إلی وادی الجن، فأخذ علیهم العهود والمواثیق. وهو الیوم الذی ظفر فیه بأهل النَّهروان، و قتل ذَا الثَدْیة. وهو الیوم الذی یظهر فیه قائمنا أهل البیت وولاة الأمر و یظفّره اللّه تعالی بالدجّال، فیصلبه علی کناسة الکوفة. و ما من یوم نوروز إلاّ و نحن نتوقّع فیه الفرج؛ لأنه من أیّامنا حفظه الفرس وضیَّعتموه. ثم إنَّ نبیّاً من أنبیاء بنی إسرائیل سأل رَبَّه اَنْ یُحییَ القوم الّذین خرجوا من دیارهم وهم اُلوف حذر الموت فأماتهم اللّه تعالی، فأوحی إلیه أنْ «صُبِّ علیهم الماء فی مضاجعهم»، فصَبَّ علیهم الماء فی هذا الیوم، فعاشوا وهم ثلاثون ألفاً، فصار صبُّ الماء فی یوم النیروز سنّة ماضیةً لایعرف سببها إلاّ الراسخون فی العلم. وهم أوّل یوم ٍ من سنة الفرس.
قال المعلّی: وأَملی علیّ ذلک، فکتبته من إملائه.[24]
از آنچه در فضلیت نوروز روایت شده و گفته ما را تأیید می کند، حدیثی است که علامه سید بهاءالدین علی بن عبد الحمید، با سند خود از مُعلّی بن خُنیس نقل کرده است که: روز نوروز، همان روز است که پیامبر(ص) در غدیرخم برای امیرالمؤمنین(ع) بیعت گرفت و مسلمانان به ولایت وی اقرار کردند. خوشا به حال آنان که به این بیعت، استوار ماندند و وای بر آنان که آن را شکستند. و این، همان روزی است که پیامبر(ص) علی(ع) را به منطقه جنّیان روانه ساخت و از آنان عهد و پیمان گرفت. و همان روز است که علی(ع) بر نهروانیان پیروز شد و ذوالثدیه (صاحب پستان) را به قتل رساند. و همان روز است که قائم ما و صاحبان حکومت، ظهور می کنند و خداوند، او را بر دجّالْ پیروز می گرداند و دجّال را در زباله دان کوفه به دار می آویزد. ما در هر نوروز، امید فرج داریم؛ چرا که نوروز، از ایّام ماست که پارسیانْ آن را پاس داشتند و شما آن را تباه نمودید.
همچنین پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل، از خداوند خواست که گروهی چند هزار نفره را که از بیم مرگ، دیار خویش را ترک گفتند و گرفتار مرگ شدند، زنده سازد. خداوند، بر آن پیامبر، وحی فرستاد که بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پیامبر در روز نوروز، چنین کرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سی هزار نفر بود. از همین روز، پاشیدن آب در نوروز، سنّتی دیرینه شد که سبب آن را جز آنان که دانشی پایدار دارند، ندانند و همان، آغاز سال پارسیان است.معلّی گوید: امام صادق(ع) این سخنان را بر من املا کرد و من نوشتم.
همچنان که ملاحظه شد،روایت معلی بن خنیس یک روایت بیش نیست که هرکسی فرازی ازآن را نقل کرده است.
۱۰.مُحدث نوری (م۱۳۲۰ق) در «مستدرک الوسائل» درفضیلت نوروزآورده است:
عن المفضّل بن عمر، عن الصادق(ع)، قال له فی خبر طویل فی جملة کلامه(ع):أ فأوحی اللّه الیه: «یا حزقیل! هذا یوم شریف عظیم قدره عندی، و قد آلیت أن لایسألنی مؤمن فیه حاجة الا قضیتها فی هذا الیوم و هو یوم نیروز».[25]
مفضّل، فرزند عمر از امام صادق(ع) نقل می کند که: خداوند بر حزقیل وحی فرستاد که: «این روز، روزی گرامی و بلند مرتبه نزد من است. با خود عهد کرده ام هر مؤمنی در این روز از من حاجتی بخواهد آن را برآورده سازم و آن روز، نوروز است».
ازمحتوای روایت (وحی به حزقیل)پیداست که منظورنوروزباستانی ایرانی ها نیست.بلکه روزنویی است که بلندمرتبه است.
دسته دو.روایات مخالف
۱۱ . قطب الدین راوندی (م۵۷۳) در کتاب «لبّ اللباب»:
عن رسول اللّه(ص): أبدلکم بیومین یومین: بیوم النیروز و المهرجان، الفطر والأضحی. [26]
دو روز را برای شما جانشین دو روز کردم: عید فطر و قربان را به جای عید نوروز و مهرگان.
البته روایت مجهول است.راوی ومخاطب معلوم نیست.
۱۲ . ابن شهرآشوب (م۵۸۸ق) در کتاب «المناقب» روایت می کند:
و حکی أن المنصور تقدّم إلی موسی بن جعفر(ع) بالجلوس للتهنئة فی یوم النیروز و قبض ما یحمل إلیه فقال (ع): «إنی قد فتشت الأخبار عن جدی رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فلم أجد لهذا العید خبراً وإنه سنة للفرس و محاها الإسلام، و معاذ اللّه أن نحیی ما محاه الإسلام». فقال المنصور: «إنما نفعل هذا سیاسةً للجند، فسألتک باللّه العظیم إلاّ جلست»؛ فجلس و دخلت علیه الملوک والأمراء والأجناد یهنؤونه، و یحملون إلیه الهدایا و التحف، و علی رأسه خادم المنصور یحصی ما یحمل، فدخل فی آخر الناس رجل شیخ کبیر السنّ، فقال له: یا ابن بنت رسول اللّه! إننی رجل صعلوک لا مال لی أتحفک ولکن أتحفک بثلاثة أبیات قالها جدّی فی جدّک الحسین بن علی(ع):
عجبت لمصقول علاک فرنده یوم الهیاج وقد علاک غبار
ولأسهم نفذتک دون حرائر یدعون جدّک والدموع غزار
ألاّ تغضغضت السهام وعاقها عن جسمک الإجلال والإکبار
قال: «قبلت هدیتک، اجلس بارک اللّه فیک»، و رفع رأسه إلی الخادم و قال: «امض إلی أمیرالمؤمنین و عرّفه بهذا المال، و ما یصنع به». فمضی الخادم وعاد وهو یقول: «کلها هبة منی له، یفعل به ما أراد». فقال موسی للشیخ: اقبض جمیع هذا المال فهو هبة منی لک.[27]
منصور دوانقی به امام کاظم(ع) پیشنهاد کرد که نوروز را برای تبریک و شاد باش و گرفتن هدایا جلوس کنند.
حضرت موسی کاظم در جواب فرمود: من در میان روایت های جدّم رسول خدا(ص) جستجو کردم و تأییدی برای این عید نیافتم. همانا این سنّت فارسیان است که اسلام، آن را نابود ساخته است و پناه می برم به خدا که آنچه را اسلامْ نابود ساخته، زنده بدارم.
منصور گفت: «این کار را جهت اداره نظامیان انجام می دهیم و شما را به خداوند سوگند می دهم که جلوس داشته باشید». آن گاه حضرت پذیرفت و فرمانروایان و لشکریان، برای تبریک آمدند و هدایایی با خود آوردند. خدمتگزار منصور، بالای سر حضرت ایستاده بود و هدایا را می شمرد. آخرین نفر، مردی کهن سال بود. به امام کاظم(ع) گفت: «ای فرزند دختر پیامبر خدا! من مردی تهی دستم و مالی ندارم تا هدیه دهم؛ ولی چند بیت شعر که جدّ من درباره جدّتان حسین(ع) سروده، به شما هدیه می کنم».
درشگفتم ازشمشیرصیقل زده ای که پیکرت را چاک چاک کرد، درحالی غبارمظلومیت،اطرافت را احاطه کرده بود.
درشگفتم ازتیرهایی که دربدنت نشست.دربرابرچشمان زنانی که با فریاد جدت را می خواندند.
چرا تیرها درهم شکسته نشد،وبزرگواری وجلالتت ازآنها جلوگیری نکرد که بربدنت واردنشوند.
حضرت فرمود: «هدیهات را پذیرفتم. بنشین. خداوند به تو برکت دهد!».
آن گاه حضرت، نگاه به خدمتگزار منصور فرمود: نزد منصور برو و این هدایا را برایش بازگو کن . خدمتکار رفت و باز گشت و گفت منصور گفته است: «این هدایا از آنِ شماست. هر چه می خواهید با آنها انجام دهید». امام کاظم(ع) هم به پیرمرد فرمود: «این اموال را به عنوان هدیه برای خودت بردار».
احادیث اهل سنّت
۱۳ . بخاری (م۲۵۶ق) در «التاریخ الکبیر» آورده است:
أیوب بن دینار، عن أبیه: «إنّ علیّاً لا یقبل هدیة النیروز». حدّثنی ابراهیم بن موسی عن حفص بن غیاث، وقال أبو نعیم: حدّثنا أیوب بن دینار أبو سلیمان المکتب، سمع علیاً بهذا.[28]
ایوب بن دینار گوید: علی(ع) هدیه نوروز را نمی پذیرفت.
۱۴ . آلوسی (م۱۳۴۲ق) در «بلوغ الارب» می گوید:
قدم النبی(ص) المدینة ولهم یومان یلعبون فیهما، فقال: «ما هذا الیومان؟». فقالوا: «کنّا نلعب فیهما فی الجاهلیة. فقال: قد أبدلکم اللّه تعالی بهما خیراً منهما یوم الأضحی و یوم الفطر». قیل: هما النیروز والمهرجان. [29]
پیامبر(ص) وارد مدینه شد. مردمان مدینه دو عید داشتند که در آنها به سرگرمی و خوشی می پرداختند. رسول خدا فرمود: «این دو روز چیست؟». گفتند دو یادگار جاهلیت است. فرمود: «خداوند، بهتر از آنها را جایگزین کرده است: عید قربان و عید فطر». گفته شده که آن دو روز، نوروز و مهرگان بود.
فصل چهارم. بررسی وتحلیل روایات
چهارده روایت ازشیعه واهل سنت پیرامون نوروزذکرشد.که دربررسی وجمع بندی اولیه کل روایات به دو روایت خلاصه می شد:یکی روایت معلی بن خنیس ازامام صادق(ع)درتایید نوروزودیگری روایت امام موسی کاظم درمخالفت با عید نوروز. برپایه این دو روایت دونظریه مخالف وموافق وجوددارد.
علامه محمد تقی مصباح در حاشیه بر «بحارالأنوار»، ذیل این روایت ها نگاشته است:
در باب نوروز، دو دسته روایت مختلف روایت شده است. یکی را معلّی از امام صادق(ع) آورده و بر عظمت و ارزش نوروز دلالت دارد و دیگری حدیث امام کاظم(ع) است که آن را از سنّت های پارسیان دانسته که اسلام، آن را از میان برداشته است.
باید دانست که هیچ یک از آنها صحیح نیست و از اعتبار برخوردار نمی باشد تا بتوان بر پایه آن، حکم شرعی را اثبات کرد. گذشته از آن که روایت معلّی، ایرادهای دیگری از جهت تطبیق نوروز بر مناسبت های ماه های عربی دارد.
آن گاه می نویسد:
ظاهر روایت منصور، حرمت بزرگداشت نوروز است؛ چرا که این کار، بزرگداشت شعائر کفار و زنده داشتن سنّت هایی است که اسلام، آنها را میرانده است. این روایت گرچه واجد شرایط حجّیت نیست اما مطلب کلی ای که در آن آمده (یعنی حرمت بزرگداشت شعائر کفار)، با ادلّه عامه به اثبات رسیده است و این که نوروز از آن آداب و رسوم است، به وجدانْ اثبات می شود.
و اما فتوای فقیهان، مبنی بر استحباب غسل و روزه در نوروز، مبتنی بر قاعده تسامح در ادلّه سنن است؛ ولی این جا محل اجرای آن قاعده نیست؛ زیرا قاعده تسامح در ادلّه سنن، از مواردی که احتمال حرمت تشریعی دارند، انصراف دارد. [30]
الف. نظریه مخالفان ونقد روایت معلی
ناقدان و مخالفان احادیث نوروزکه روایت ابن شهرآشوب ازامام موسی بن جعفر »إنه سنة للفرس و محاها الإسلام«، را مستمسک قرارداده ، کوشیده اند برای روایت های درتایید نوروز بخصوص روایت معلی، ضعف ها و کاستی هایی برشمرندوحجیت آنها را ساقط کنند.مانند:
۱ . ضعف سند،
۲ . تناقض و تهافت در روایت معلّی،
۳. ذکر نشدن روایت معلّی در مصادر کهن،
۴. عدم تطبیق وقایع ذکر شده در روایت ها با واقعیت های تاریخی،
۵. معلوم نبودن نوروز ادرروایت معلی،
۶. ترویج شعائر مجوس.
مخالفان، بر پایه این ایرادها، روایات موافق را بی اعتبار می دانند و به هیچ رو گرامیداشت نوروز را روا نمی انگارند. اینان بر این باورند که آداب و سنن ذکر شده در این روایت ها قابل اخذ و عمل نیست و نمی توان با قاعده «تسامح در ادلّه سنن» از ضعف و سستی اینها چشم پوشید؛ چرا که با محذور بزرگی چون ترویج شعائر مجوسی روبه رو می باشد. برخی از این دیدگاه:
۱.آقا رضی قزوینی (در رساله ای که در سال ۱۰۶۲قمری نگاشته)، شاید نخستین کسی باشد که به تفصیل، نوروز را نقد کرده است. وی به طور عمده منکر تطبیق نوروز رایج فارس با نوروز یاد شده در روایات است.
درنقد وبررسی روایت معلّی پس از نقل آن می نویسد:
با توجه به استحباب اعمال مذکوردر نوروز و این که این اعمال، موقته است و در امثال این عبادات، اگر التزام وقت خاص نشود و در اوقات دیگر به عمل آید، بدعت می باشد، بنابراین، تعبد به این عمل [را ] مکلّفی تواند که لااقل ظن به تعیین وقت مذکور تحصیل کرده باشد. تحصیل این ظن، لامحاله از امارات شرعیه و عرفیه تواند بود و چون در عرف به اعتبار اختلاف اصطلاحات حالیه نوروز متعدد است چنان که بعضی از آن، بعد از این مذکور می گردد و اشهریت بعضی به بعضی ازمنه اماره نمی شود و در ظاهر قرآن چیزی در این باب نیست، اماره آن از روایات و اخبارْ تتبّع باید نمود. [31]
۲.محمد اسماعیل خواجویی (م۱۱۷۳ق) تناقض های روایت های معلّی را دلیل ناتمام بودن آن می داند و می نویسد:
فقیر بی بضاعت گوید: به حسب ظاهری میان این حدیث و حدیث سابق تناقض است؛ چه، در حدیث سابق مذکور است که پیغمبر(ص) در روز نوروز، امیرالمؤمنین(ع) را به دوش مبارک برداشته تا بتان قریش را از فوق کعبه به زیر انداخته، شکست و فانی ساخت، و این، بلاشبهه در سال فتح مکه معظمه بود، چنان که اخبار بسیار از طرق خاصه و عامه دلالت بر این دارد و فتح مکه معظمه در ماه مبارک رمضان سال هشتم هجرت واقع شد، چنان که شیخ مفید و نیز طبرسی و این شهرآشوب و دیگرانی روایت کرده اند، و احادیث معتبره بر این دلالت کرده است، و اکثر برآن اند که در روز سیزدهم ماه بوده، و بعضی بیستم هم گفته اند، و حرکت حضرت از مدینه در روز جمعه دوم ماه مبارک رمضان، بعد از نماز عصر بوده، و روز غدیر خم در سال دهم هجرت در حجة الوداع در روز هجدهم ذی الحجة الحرام بود. پس چگونه تواند بود که هر دو در روز، نوروز باشد؟ چه، نوروز، از قرار حساب گذشته، بعد از شش هفت سال از فتح مکه معظمه، بلکه بیشتر، به ذی الحجة خواهد رسید، نه بعد از یک سال، چنان که مقتضای این دو حدیث است. [32]
وی ادامه می دهد:و چون هر دو به یک طریق از معلّی منقول است، پس ترجیح احدهما بر دیگری من حیث السند متصور نیست، و بنابراین، مضمون هیچ یک حجت نخواهد بود، و بر آن، اعتماد نشاید کرد، و به او استدلال نتوان نمود؛ چه، تناقض در کلام معصومین(ع) غیر واقع است. پس، از این جا فهمیده می شود که این دو حدیث، کلاهما او احدهما از معصوم تلقی نگردیده، و چون از او نباشد، حجیت را نشاید و سند شرعی نتواند بود.[33]
۳. سید جواد مدرّسی می نویسد: با وجود تضارب روایات و عدم توجه قدما و کدورت متن و عدم صحت سند، فتوای به مشروعیت نوروز، و تعیین روز آن، مشکل است. راهی که باقی می ماند، تمسک به ادلّه «تسامح در ادله سنن» است؛ و لکن تعیین روز، گفتار بعض فقهاست نه مضمون روایت؛ و ادله مذکور، شامل کلام فقها نمی شود.
از جهت دیگر، عید نوروز از شعائر مجوسی و محتمل الحرمه است و ادله تسامح در سنن چنان که بعضی گفته اند از چنین موردی منصرف است.[34] (البته ایشان عید نوروز ونه خود نوروز را ، از شعائر مجوسی دانسته است.)
۵. رسول جعفریان درحقیقت با یک جمع بندی می نویسد: این بود آنچه در منابع شیعه قرن ششم درباره نوروز نقل شده است. در این باره، مهم، همان روایت معلّی بن خنیس است و جز آن، چیزی درباره تایید نوروز به چشم نمی خورد. منشأ آنچه در آثار بعدی درباره استحباب غسل روز نوروز و نماز و دعای مربوطه آمده، همین نص است و بس. [35]
و درادامه به دلایل جعلی بودن روایات موافق عیدنوروزپرداخته می نویسد:
یک.و مشکل این دو حدیث ( دو حدیث ابن فهد حلّی ومعلّی در تأیید نوروز)، آن است که در منابع کهن شیعه نیامده است.
دو.افزون بر آن، روایات مزبور که در اصل باید یکی باشد، حاوی دو نوع آگاهی درباره روز نوروز است که این، خود، منشأ شبهه درباره آن شده و احتمال جعل آن را تقویت می کند.
سه. افزون بر آن، ابن غضایری گفته: «غالیان روایاتی را به معلّی بن خنیس نسبت داده اند و نمی توان بر اخبار وی اعتماد کرد». در این صورت، این روایت که بی گرایش غالیانه یا نگرش افراطی هم نیست ، از همان دسته مجعولاتی می باشد که غالیان به معلّی نسبت داده اند.
چهار. گفته شده قرامطه (گرایشی وابسته به مذهب افراطی اسماعیلیه) دو روز را در سال که نوروز و مهرگان بوده روزه می گرفته اند.
پنج. بنابراین باید تأکید کنیم که مجوسیان، نه تنها نوروز را روزه نمی گرفته اند، بلکه به نقل بیرونی اساساً «مجوس را روزهای نیست و هر کس از ایشان روزه بگیرد، گنه کرده است». [36]
حاصل این نظریه روایت ابن شهرآشوب ازامام موسی کاظم را مبنی برعدم مشروعیت عید نوروز پذیرفته اند و با بی اعتبار دانستن روایت معلی قایلند که آن نمی تواند مبنا ومستندی برای مشروعیت آداب ورسومات نوروز قراربگیرد.
ب. نظریه موافقان نوروز
آنان که موافق نوروزند صرفا بااستناد به روایت معلی بن خنیس آدابی برای نوروز از قبیل روزه، نماز، ادعیه، ذکرکرده اند واز زمان شیخ طوسی در میان عالمان شیعه رواج داشته است.
۱.شیخ طوسی (م۴۶۰ق) در کتاب «مصباح المتهجد)،
۲. ابن ادریس (م۵۹۸ق) در کتاب «السرائر)
۳. یحیی بن سعید (م۵۸۹ق) در کتاب «الجامع للشرائع)
۴.شهید اول (م۷۸۶ق) در کتاب «القواعد و الفوائد و «الدروس و «البیان و «الذکری و «اللمعة
۵.بن فهد (م۸۴۱ق) در کتاب «المهذّب البارع)
۶. محقق کَرَکی (م۹۴۰ق) در کتاب «جامع المقاصد
۷. شهید ثانی (م۹۶۶ق) در کتاب «المسالک) و «شرح اللمعة
۸. محقق اردبیلی(م۹۹۳ق) در کتاب «مجمع الفائدة و البرهان
۹. شیخ بهایی(م۱۰۳۰ق) در کتاب «جامع عباسی و «الحبل المتین
۱۰. فاضل هندی(م۱۱۳۷ق) در کتاب «کشف اللثام
۱۱. شیخ یوسف بحرانی (م۱۱۸۶ق) در کتاب «الحدائق الناضرة
۱۲. کاشف الغطاء (م۱۲۲۸ق) در کتاب «کشف الغطاء
۱۳. نراقی (م۱۲۴۵ق) در کتاب «مستند الشیعة
۱۴.محمدحسن نجفی (م۱۲۶۶ق) در کتاب «جواهر الکلام.
۱۵. شیخ انصاری (م۱۲۸۱ق) در «کتاب الطهارة
۱۶.همچنین در کتب فتوایی و فقهی معاصر، چون: العروة الوثقی، جامع المدارک، المستند ، فتوا بدین آداب به چشم می خورد.[37]
شاید همین کثرت فتواها سبب شده است که صاحب جواهر بگوید:
غسل روز نوروز، نزد متأخران مشهور است؛ بلکه مخالفی در آن ندیدیم. [38]
علاوه برخی ازفقها وعالمان درصددپاسخگویی به مخالفان نوروزبرخواستند.مانند:
۱.علامه مجلسی در نقد روایت ابن شهرآشوب (درعدم مشروعیت نوروز)، می نویسد:
این حدیث، با روایت هایی که معلّی بن خنیس آورده مغایرت دارد ؛ لیکن روایت های معلّی از نظر سند، قوی تر و نزد اصحاب ،مشهورتراست.علاوه در روایت «ابن شهرآشوب»، مطالبی ذکر شده که زمینه تقیه دارد. [39]
۲.شیخ انصاری در نقد روایت « ابن شهرآشوب » می گوید:
روایت « ابن شهرآشوب » نمی تواند با احادیث معلّی معارضه کند؛ زیرا روایت معلّی نزد اصحاب، از شهرت بیشتری برخوردار است و احتمال تقیّه در روایت « ابن شهرآشوب » وجود دارد.[40]
۳. صاحب «جواهر» در دفاع از روایت معلّی و نقد حدیث « ابن شهرآشوب » می نویسد:روایت معلّی جای مناقشه در سند و دلالت ندارد؛ چنان که حدیث « ابن شهرآشوب » نمی تواند با آن معارضه کند؛ چرا که با سستی ای که در آن مشهود است، احتمال تقیه نیز در آن می رود. [41]
۴.برخی دیگرحمل روایت « ابن شهرآشوب درمناقب» رابر تقیه بعید نداستند؛ چرا که اهل سنّت، روزه نوروز را مکروه می دانند.[42]
حاصل آن که طبق این نظریه روایت معلی چون ازشهرت بیشتری برخورداراست می تواند به نوروز مشروعیت ببخشد ودرروایت « ابن شهرآشوب » به عنوان معارض،احتمال تقیه می رود واین چنین از اعتبارساقط است.
در منابع تاریخی، روایی و فقهی اهل سنّت به مناسبتهایی بحث از نوروز و احکام و آیینهای آن به میان آمده است که بعکس فقهای شیعی فتوا به کراهت نماز و روزه در روز عید نوروز داده اند.
۱. ابن قدامه مینویسد: خصوص روز نوروز و مهرجان روزه گرفتن مکروه است؛ زیرا که کفار این دو روز را بزرگ و گرامی میدارند. از اینرو خصوص این دو روز را روزه گرفتن همراهی با کفار است و همچنین در روز شنبه و هر روز را که کفار بزرگ میشمرند و عیدی میگیرند، روزه گرفتن کراهت دارد.[43]
۲. عبدالرحمن جزیری در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه نیز همین فتوی رابرگزیده است. [44]
۳.کاشانی ابوبکر بن مسعود،مینویسد: روزه روز شنبه به دلیل تشبه به یهود و روز نوروز و مهرجان به دلیل تشبه به مجوس کراهت دارد.[45]
البته توجه به نکته که بعضی از اهل سنّت، اتهام مجوسی به شیعه میزنند. همچنان که نویسنده سنی وهابی به نام عبداللّه محمد غریب کتابی بنام: «جاء دور المجوس »نوشته ودر آن انقلاب اسلامی و امام را مجوسی خوانده نه اسلامی .عجمی شمرده نه عربی ،و ایرانی کسروی دانستهاست. [46]
فصل پنجم. جمع بندی نهایی
تابدین جا پیشینه وروایات ودودیدگاه موافق ومخالف ونقد ونظرعالمان شیعی واهل سنت رادرباب نوروز ملاحظه کردید.
۱.همچنان که گفته شد پیشینه نوروز وآیینهای ویژه آن به گفته مورخان قدمتی حدود چهارهزارساله در تاریخ دارد وهیچ ارتباطی با اسلام وادیان آسمانی ندارد.
۲.آنچه درروایات وفتاوای فقیهان برای تایید یا رد این سنت دیرینه آمده:واژه نوروز بود ونه عید نوروز.نوروزگاه به معنی روزنو وگاه به معنی آغازسال شمسی است که اهل فرس آن روزراعید می گیرند،.ولی عید به معنی واقعی دراسلام مصادیقی چون عیدغدیر،عیدفطرعیدقربان وجمعه و…برای آن شمرده شده است.ویا به گفته امام علی (ع)كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ يَوْمُ [47]آن روزی عید است که درآن روزگناهی نشود.البته عمومیت این روایت می تواندشامل عیدنوروزبا شرط گناه نکردن درآن روزهم شود.
۳.همان گونه که بیان شد دوگروه مخالف وموافق نوروز،با استناد به روایت مورد نظر،مبانی ومستندات روایی یکدیگررانقد کردند.
موافقان موروز مانند صاحب جواهر و شیخ انصاری بر تقویت روایت معلی به دلیل شهرت آن و احتمال تقیه در روایت ابن شهرآشوب داشتند.علاوه که روایت ابن شهرآشوب فاقد سند بوده وبا واژه «حکی» نقل شده است.
و مخالفان نوروزقایل بودند که روایت معلی،از ضعف هایی مانند: ضعف سند،تناقض درمحتوا، ذکر نشدن در مصادر کهن،و..برخورداراست.
آیت الله خویی(ره)می فرماید:روایت معلی مرسل است ونمی شود به آن اعتماد کرد.مگربنابرقول به قاعده تسامح درادله سنن که ماآن راقبول نداریم.[48]
۴. بااین وصف درتعارض دوروایت معلی وروایت ابن شهر آشوب،طبق قاعده اصولی هر دو فاقد اعتبار هستند وازحجیت ساقط می شوند.(اذاتعارضا تساقطا)
۵. درصورت تساقط دوروایت ازحجیت،برخی برای مشروعیت بخشیدن به انجام اعمال وآداب نوروز درجستجوی مستنداتی برخاستند.ازجمله قاعده تسامح وتساهل درادله سنن . هرچند که برخی چون آیت الله خویی(ره) قاعده تسامح در ادلّه سنن، راقبول ندارند. و آیت الله مصباح یزدی می فرمود:و اما فتوای فقیهان، مبنی بر استحباب غسل و روزه در نوروز، مبتنی بر قاعده تسامح در ادلّه سنن است؛ ولی این جا محل اجرای آن قاعده نیست؛ زیرا قاعده تسامح در ادلّه سنن، از مواردی که احتمال حرمت تشریعی دارند، انصراف دارد.
۶.بااین وصف اعمال غسل و نماز و روزه درعید نوروز یا باید به امید ثواب و به قصد رجاء روا شمرده گردد،ویا به گفته آیت الله مصباح یزدی با وجدانْ اثبات شود.
۷.عید نوروزبه عنوان یک سنت ملی ، بسیاری از رفتارهای پسندیده، چون: پاکیزگی و آراستگی، خانه تکانی،سیر و سفر، دید و بازدید، صله ارحام،بخشش و دلجویی، هدیه دادن ودیگرکارهای نیک را دارد که از نگاه شرع مقدس و عقل،نه تنها منعی نشده که ستوده شده است.
۸.امروزتثبیت خرافه ای باطل که با دین ناسازگار باشد، کمتردرعید نوروز ایرانیها دیده می شود.وماهیت و سرشت نوروز، محرّمات شرعی را به همراه ندارد؛البته ممکن است دربرخی جاها توسط عده ای نادان کارحرامی انجام گیرد وکسانی آن را به محرّمات بیالایند، ولی این بدان معنی نیست که بگوییم نوروزناپسند است.
۹.از روزی که بحث اعمال و احکام روز نوروز در فقه شیعه مطرح شد و فتوا به استحباب آن مورد قبول مشهور فقها قرار گرفت، هیچکس از محدّثان و مجتهدان که رأی و نظرش قابل اعتنا باشد، بحث مخالفت با نوروز و یا شبهه نامشروعیت آن را مطرح نکرده است.
اگر سخنی دارند در اینباره است که روایت معلّی بن خنیس مرسل و ضعیف است و نمیتواند مستند حکم شرعی قرار گیرد. بنابراین اگر بنا بود ماندگاری و برگزاری نوروز و مراسم و آئینهای آن به دلیل تعلّق داشتنش به ایران باستان و زرتشتیان خلاف شریعت باشد و یا برگزاری مراسم آن زنده نگاه داشتن شعائر کفار، همانندی به مجوسیها، ترویج و تقویت شرک و آتشپرستی و فساد و فحشا و تضعیف توحید و ارزشهای اسلامی و انسانی به شمار آید، در طول تاریخ هزارساله فقه با وجود این همه حساسیت و دغدغههای فقها باید به جای پرداختن به اشکالهای سندی برای استحباب اعمال نوروز به اصل نامشروعیت این آیین میپرداختند.ولی چنین نشده است.حتی وقتی صاحب حدائق با فتوای به استحباب غسل نوروز مخالفت می ورزد و به مطالب ابن فهد حلی در بیان فضیلت نوروز اشکال میکند، احکام شرعی را با اینگونه احتمالها و مطالب استحسانی و ذوقی اثبات شدنی نمیشمارد.ولی هیچ اشارهای به مخالفت با نوروز نمیکند.[49]
۱۰خلاصه باید به این واقعیت توجه داشت که در میان این همه فقهای دقیق از ابن ادریس و علامه و شهید اوّل و شهید دوم تا به امروز هیچ فقیه فرزانهای شبهه تشبه به کفار، تعظیم شعایر مجوس و یا خلاف شریعت بودن نوروز را در ردّ آن مورد استدلال قرار نداده است و اگر بزرگانی از فقهای برجسته با تقدّس مثال زدنی مانند ابن فهد حلّی با ارائه بحث مفصلی درباره تعیین روز نوروز تصریح میکند که «یوم النیروز یوم جلیل القدر» [50]
هیچ فقهی او را احیاگر سنّت مشرکان که در تضاد با اهداف و مقاصد شریعت است و یا مخالفت با دلیل و مدرکی است، انتقاد نمیکند.[51]
۱۱.پیام های هرساله نوروزی امام خمینی وامام خامنه ای به مناسبت حلول سال نو تاییدی براین مطلب است.
امام خمینی(ره) فرمود:نکته ای که می خواستم عرض کنم این است که در اعیادی که اسلام به ما عنایت فرموده است، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه می کند همه اش مسئله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است، ذکر است، دعاست. و در این عید هم که عید ملی است و اسلامی نیست لکن اسلام هم مخالفتی با آن ندارد باز می بینیم که در روایتی که وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است؛ از آداب امروز دعا کردن است؛ نماز خواندن است؛ و این به ما می فهماند اگر ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش تذکر داشته باشد؛ ذکر خدا بکند، یاد خدا باشد، برای خدا باشد. [52]
۱۲.اسلام که دینی جهانی است و همه انسان ها را به سوی خود فراخوانده است، به اقتضای خصلت جهان شمولی اش، هیچ گاه به معارضه سنّت ها و آداب و رسوم ملّی نرفته، مگر آن جا که ترویج باطل باشد یا به تثبیت خرافه ای انجامد و یا ملازم با محرّمات شرعی گردد.
آیین نوروز، قرن هاست در ایران اسلامی بر پاداشته می شود و مسلمانان، نه به عنوان ترویج آیین مجوس، بلکه به عنوان آیینی ملّی بدان می نگرند.[53]
به گفته یکی از محققان: «اسلام عید نوروز را نه بهطور کلی رد نموده و نه به صورت کلی قبول کرده است بلکه اسلام یکسری از کارهای خوب نوروز که جنبه الهی داشت و سعادت بشر در آن بود را قبول کرده و به آن جهت شرعی و اسلامی داد ه و جهات منفی و بدش را که بوی شرک و خرافات و انحراف میداد ممنوع نمود.[54]
مانند خرافه چهارشنبه سوری که یادگارطاغوت ها ومشرکان است.درپیشینه تاریخی آن گفته اند:»در شب نوروز آتش بر میافروختند و این رسم تا عهد عباسیان نیز (در بینالنهرین) ادامه یافت و نخستین کسی که این رسم را نهاد هرمزد شجاع پسر شاهپور پسر اردشیر بابکان است«.[55]
آیت الله العظمی مکارم شیرازی با اشاره به خرافه بودن چهارشنبه سوری فرمود:
بسیاری از خرافات منتهی به شرک می شود زیرا بعضی در انجام این مراسم معتقد بودند آتش زردی آن ها را می گیرد و سلامتی به آن می دهد که این عقیده، مساله توحید افعالی را زیر سوال میبرد.
این مراسم با مرور زمان تحول یافت و بازی با مواد محترقه و ترقه بازی و دیگر مسائل خطرناک به این مسائل رنگ و لعاب بیشتر داد و چه بسیار افرادی در این روز گرفتار ضایعات جسمی شدیدی شدند که خانوادههای آنها سالیان درازی متحمل درد و رنج گشتند.
در این اواخر این مساله کم کم رنگ سیاسی به خود گرفته و بعضی از افراد خرابکار با استفاده از آن به دنبال انجام مقاصد سیاسی خود شدند.[56]
فصل ششم.گزیده پیامهای نوروزی امام خمینی(ره)
باید عرض کنم که همان طور که سال تجدید می شود باید یک تجدیدی هم در اشخاص، یک تحولی هم در ارواح و اشخاص پیدا بشود …
من از خدای تبارک و تعالی در این سال نو عظمت اسلام، عظمت مسلمین، عظمت ملت شریف اسلام را خواهان هستم. و امیدوارم که این سال نو یک سال فرح و انبساطی برای ملت ما باشد؛ همه چیزها نو بشود: اخلاق نو بشود، اعمال نو بشود، همه چیزشان نو بشود. و یک نوسازی از ایران بکنند و همه با هم دست به هم بدهند و این مملکت را بسازند. و چیز دیگری که می خواهم به ملت عرض کنم این است که توجه داشته باشند که در این ایام سال نو بسیاری از مستمندان، بسیاری از مستضعفین هستند که برای سال نویِشان مثلًا نتوانسته اند آن چیزهایی را که می خواسته اند، بچه هایشان می خواستند، تهیه کنند. آنهایی که دارند به اینها کمک بکنند. و این جمعیتهایی که هستند از ایتام، از فقرا، از مستمندان، از مستضعفین، از اینها، به اینها رسیدگی بکنند تا ان شاء اللَّه خداوند سال نو را بر همه ما و بر همه مسلمین و بر همه امت اسلامی مبارک کند. خداوند به همه شما تأیید عنایت کند. (صحیفه امام، ج۱۲، ص: ۱۹۷-۲۰۱)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۰
من این سال نو را به همه مسلمین جهان و ملت های مظلوم تحت فشار ابرقدرت ها و ملت شریف رزمنده ایران تبریک عرض می کنم. … . من در این سال جدید امیدوارم که همه با هم برادر باشند؛ و همه با هم در مصالح این کشور پیش بروند؛ و دست قدرت ها را از کشور خودشان کوتاه کنند؛ … و این سال نو را با مبارکی و میمنت در زیر پرچم پر افتخار اسلام و دستورات نورانی خدای تبارک و تعالی مجتمع بشوند؛ …و من امیدوارم که خداوند این سال را سال رحمت، سال برکت، سال صفا، سال برادری، سال برابری، قرار بدهد؛ و تمام ملت و دولت و دست اندرکارها تماماً مجتمع باشند و با هم این کشور را به سلامتی و سعادت، همه چیزهایی که احتیاج دارد تهیه کنند و کارسازی کنند و از کارهای ناشایستی هم که در کشور واقع می شود، و این لازمه یک انقلاب است، جلوگیری کنند؛ (صحیفه امام، ج۱۴، ص: ۲۲۳-۲۳۰)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۱
ان شاء اللَّه این عید سعید و این سال نو بر همه مسلمین و بر ملت شریف ایران، بر خواهران، بر برادران مبارک و مسعود باشد. مبارک باشد عید بر تمام کسانی که در این سالِ در راه- در سالِ جلو- تمام توان خودشان را صَرف برای پیشرفت اسلام کردند. و امیدوارم که این دعایی که در اول سال و در حال تحویل خوانده می شود: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْابْصارْ یا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهارْ یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْاحْوالْ حَوِّلْ حالَنا الی احْسَنِ الْحالْ برای ملت ما در آن سال تحقق پیدا کرده است و برای این سال بالاتر از آن تحقق پیدا کند. تمام قلوب و تمام ابصار و بصیرت ها در دست خدای تبارک تعالی و ید قدرت اوست. اوست که تدبیر می کند جهان را، لیل و نهار را، و اوست که قلوب را متحول می کند، و بصیرت ها را روشن می کند، و اوست که حالات انسان را متحول می کند، و ما آن را در ملت عزیز خودمان، در زن و مرد، در کوچک و بزرگ یافتیم. این تقلیب قلوب که قلب ها از آمال دنیوی و از چیزهایی که در طبیعت است بریده بشود و به حق تعالی پیوسته بشود، و بصیرت ها روشن بشود و صلاح و فساد خودشان را به وسیله بصیرت بفهمند، در ملت ما بحمد اللَّه تا حدود چشمگیری حاصل شده است. و من امیدوارم که در این سال جدید به اعلا مرتبه خودش برسد…
… مبارک باشد این روز جدید و این سال نو بر همه کسانی که قدرت ایمانشان به رشد رسیده است،
و امیدواریم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود، و مقدمه برای ظهور حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا له الفداء- باشد. (صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۱۲۹-۱۳۱)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۲
از خداوند تعالی مسألت می کنم که این سال جدید را به همه مسلمین جهان و مسلمانهای ایران و خصوصاً قشرهای مجاهد، بازماندگان شهدا، بازماندگان خود معلولین و متعلقین آنها و بسیجی ها و همه قوای مسلح ارتش و غیر ارتشی، سپاه پاسداران و همه این ها مبارک کند. و بر ملت ایران ان شاء اللَّه این سال مبارک باشد و سالی باشد که پیروزی دنبالش باشد. ان شاء اللَّه در این سال پیروزی برای ملت های مظلوم جهان و مسلمانان جهان مقدر شود، و برای ما و برای ملت عزیز ایران …
نکته ای که می خواستم عرض کنم این است که در اعیادی که اسلام به ما عنایت فرموده است، در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه می کند همه اش مسئله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است، ذکر است، دعاست. و در این عید هم که عید ملی است و اسلامی نیست لکن اسلام هم مخالفتی با آن ندارد باز می بینیم که در روایتی که وارد شده، از آداب امروز روزه گرفتن است؛ از آداب امروز دعا کردن است؛ نماز خواندن است؛ و این به ما می فهماند اگر ملتی بخواهد به راه راست برود و بخواهد استقلال خودش را، آزادی خودش را بخواهد حفظ کند باید در عیدش و غیر عیدش تذکر داشته باشد؛ ذکر خدا بکند، یاد خدا باشد، برای خدا باشد. (صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۶۸-۳۷۰)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۳
از خدای تبارک و تعالی خواستارم که به برکت حضرت ولی امر- سلام اللَّه علیه- که این کشور، کشور اوست، این سال جدید را بر همه مسلمین جهان خصوصاً بر ملت عزیز ما مبارک کند. مبارک باد این پیروزی بزرگ اسلام بر کفر … این عید و این روز جدید طلیعه ای است ان شاء اللَّه بر اینکه این ملت به آن خواستی که دارد، به آن خواستی که آن خواست، خواست خدای تبارک و تعالی است به زودی برسد و همان طوری که تا کنون با قدرت به پیش رفته است و دست ستمکاران را از این کشور کوتاه کرده است، باز هم با همین قدرت به پیش برود و کشور خودش را نگه دارد. …
و من امیدوارم که به یمن برکات حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه و روحی فداه- این کشور، کشور پیشرفته ای بشود از حیث اخلاق، از حیث دیانت، از حیث معنویات و از حیث همه چیزها، مادیات و همه چیز. .. و من امیدوارم که این سال بهتر از همه سال ها باشد و خداوند همه را توفیق بدهد که قدر نعمت های خدا را بدانند و بدانند که همه چیز از اوست. … (صحیفه امام، ج۱۸، ص: ۳۹۴-۳۹۷)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۴
… ان شاء اللَّه این سال، سال مبارکی باشد برای مسلمین جهان و خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید که دست این ابرقدرت ها و کسانی که به آنها مرتبط هستند قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگی کنند …و ان شاء اللَّه امیدواریم که این سال جدید برای ما یک سال خوبی باشد. …
در این سال جدید و خدای تبارک و تعالی به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همه ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، ان شاء اللَّه. (صحیفه امام، ج۱۹، ص: ۱۹۴-۲۰۰)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۵
«یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الْأَبصارِ، یا مُدَبِّرَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ، یا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوالِ، حَوِّلْ حالَنا الی أَحْسَنِ الْحال».
خدایا! ما را در این سال نو از این حالی که داریم عوض کن. ما گرفتار هواهای نفسانی هستیم و تو می دانی، و تو می توانی ما را نجات بدهی. خداوندا! این پیروزیهای چشمگیری که برای ما و ملت ما و برای اسلام حاصل شده است، طوری کن که در قلوب ما تأثیر سوء نگذارد و ما را مغرور نکند. ما را از آن راهی که انبیا- علیهم السلام- داشتند منحرف نکند. …خداوندا! … ما را در جهاد نفس پیروز کن. همه را در جهاد نفس پیروز کن. ما را به تکالیف خودمان آشنا کن. (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۱۶-۱۹)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۶
نوروز امسال یک خصوصیاتی دارد که برای ما خصوصیات مبارک است. …
و از خصوصیاتی که کمتر اتفاق می افتد این است که امسال، این سال نو بین دو عید بزرگ واقع شده است؛ بین سیزدهم رجب و مبعث. مبعث که مال بعثت ولی اللَّه اعظم، ولی اللَّه مطلق بالأصاله است، و مولود که باز عید ولی اللَّه بالتبع است …
و به این لحاظ این عید، این روز بزرگ به واسطه محفوف بودنش به این دو عید بزرگ، این عید ملی هم مبارک است…. (صحیفه امام، ج۲۰، ص۲۳۲-۲۳۵)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۷
این سال یک خصوصیاتی دارد که کم اتفاق می افتد. ..الآن عید نوروز ما در آستانه ولادت حضرت سید الشهدا است و دنبال او ولادت حضرت مهدی- علیه السلام- که آن هم در ۱۵شعبان واقع شده است. بنا بر این تقریباً باید ما بگوییم که یک حجتی است بر ما این دو ولادت و این واقع شدن این روز شریف و این روز نوروز در یک همچو آستانه ای که این دو بزرگوار که هر دو- اقامه عدل- برای اقامه عدل هستند؛ سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- که همه عمرش را و همه زندگی اش را برای رفع منکر و جلوگیری از حکومت ظلم و جلوگیری از مفاسدی که حکومت ها در دنیا ایجاد کردند، تمام عمرش را صرف این کرد و تمام زندگی اش را صرف این کرد که این حکومت، حکومت جور بسته بشود و از بین برود؛ معروف در کار باشد، منکرات از بین بروند. حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- و ارواحنا فداه- هم که تشریف می آورند برای همین معناست. … (صحیفه امام، ج۲۷، ص۱-۶)
گزیده پیام نوروز ۱۳۶۸
تحویل حال الی احسن الحال این است که ان شاء اللَّه در این سال نو ما تغییرات روحی بدهیم، یعنی واقعاً تحول بر ایمان حاصل بشود.
و امسال نوروز ما بین دو عید واقع شده است: یکی عید سعید ولادت حضرت امام حسین- سلام اللَّه علیه- که احیاکننده دین اسلام بود از صدر اسلام تا آخر الزمان، و یکی هم عید ۱۵ شعبان ولی عصر- ارواحنا له الفداء- که او تا ازل احیا می کند دین خدای تبارک و تعالی را. و ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا بوده است. به طوری عمل بکند که سیره اولیا بوده است. …. (صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۳۲۴)
فصل هفتم. نگاه اجمالی به پیامهای نوروزی امام خامنه ای
از زمانی که حضرت آیتالله امام خامنهای در جایگاه رهبر انقلاب، به ملت ایرن پیام نوروزی دادند، ۳۲ سال میگذرد که در بیشتر آنها بر مسائل اقتصادی، پیشرفت کشور و انسجام ملی تاکید شده است.
اولین سالی که حضرت آیتالله خامنه ای در مقام رهبری نظام جمهوری اسلامی، پیام نوروزی سال ۶۹بود؛ سالی که جنگ به پایان رسیده و کشور وارد فاز جدیدی شده بود. رهبر انقلاب از همان سال مهمترین سیاستهای سال را در پیام نوروزی خود مطرح میکردند وکارگذاران ومسوولین را به سوی رفع نیازهای جامعه هدایت می نمودند،ونگاهی به مشکلات وموانع وراهکارها داشتند. در عمده پیامها چند کلیدواژه بیش از همه مشاهده میشد مانند هشدار درباره توطئههای دشمن ،حفظ انسجام و وحدت ملی، نهضت نر افزاری ،توجه به تولید ومسایل اقتصادی ،فرهنگی واخلاقی وزدودن خرافات ازجامعه و…چون محتوای پیامها به مسایل کشورپرداخته شده ونه بحث نوروز،صرفا به فرازی ازپیام ۷۶که به تحول معنوی واخلاقی درسال جدید اشاره دارد ودرحقیقت براین سنت ملی نوعی مهرتایید زدند. بسنده می شود.
درپبام نوروزسال ۷۶فرمودند: جامعه باید از لحاظ اخلاقی ساخته شود، تا بتوان عدالت کامل را در آن اجرا کرد .
* نوسازی معنوی و تحول اخلاقی در جامعه به عنوان گام چهارم انقلاب است؛ بدون یک تحول اخلاقی عمیق و گسترده، قادر به اجرای عدالت اجتماعی آن گونه که مورد نظر اسلام است نخواهیم شد. عدالت، عده ای را زخمی و ناراضی می کند و اعتراض کسانی را که در صدد سوء استفاده از اموال عمومی هستند بر می انگیزد.
* هر جا که خرافات به نام دین به میان بیاید، دین خالص، بدنام خواهد شد و کسانی که خرافات را به نام اسلام بیان کنند، بزرگترین دشمنی را با دین خدا ابراز کرده اند؛ و بر همین اساس، علما و متفکرین دینی و عشاق گسترش دین مبین اسلام، باید توجه کنند که اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام، همیشه با منطق و استدلال همراه است.
مصطفی آخوندی پایان۱۲بهمن ۱۴۰۱
[1] . تاریخ یعقوبی،احمد بن ابی یعقوب ،ج۱، ص۱۷۵.
[2]. . التنبیه و الاشراف، علی بن حسین، مسعودی، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران دوم ۱۳۶۵ ، ص۱۹۶.
[3] فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه فردوسی، تهران، بروخیم، ۱۳۱۴، ج۱، ص۲۵-۲۶.
[4] . لغت نامه دهخدا،علی اکبردهخدا،واژه نوروز،ج۱۴،ص۲۰۱۸۲
[5] . برگرفته از کتاب ستاره شمال، یاد واره دکتر محمد معین، به کوشش: دکتر کیانوش کیانی- محمد حسن اصغر نیا.
[6] .همان.
[7] . تاریخ یعقوبی،احمد ابن اسحاق یعقوبی، ،ج۲، ص۳۰۶، تاریخ طبری، محمد بن جریر طبری ، ج۶، ص۵۶۹، حوادث سال ۱۰۱ و ج۹، ص۲۱۸، حوادث سال ۲۴۵.
[8] . برگرفته از کتاب ستاره شمال، یاد واره دکتر محمد معین، به کوشش: دکتر کیانوش کیانی- محمد حسن اصغر نیا.
[9] . رسائل اخوان الصفا، ص۴، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم. بیتا،
[10] . نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۴۳۱.
[11] . ر.ک. ویکیفقه دانشنامه فقه و اصول و علوم حوزوی نوروز.
[12] . مفاتیح الجنان، شیخ عباس، قمی، ص ۲۹۹ و۳۸۸ اعمال عید نوروز.
[13] . صحیفه امام، ج۱۶، ص: ۱۲۹-۱۳۱.
[14]. کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، علاءالدین علی بن حسام معروف به متقی هندی (م ۹۷۵ یا ۹۷۷ هـ)ج۱۵، ص ۷۸.
[15] .النوروزفی مصادرالفقه والحدیث،مرکز معجم فقهی آیت الله گلپایگانی،ص۱۲و ۱۳به نقل ازالمهذب،ج۱،ص۱۹۱.
[16] . کافی، ج۵، ص۱۴۱؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۷۸؛ ووسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۵
[17] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۳ .
[18] . کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۰۰؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۲۱۳.
[19] . دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۲۶.
[20] . التاریخ الکبیر ،البخاری، ج۱، ص۴۱۴ .
[21] . القاموس، داراحیاء التراث العربی ،ج۲، ص۲۷۹.
[22] . بحارالأنوار، ج۵۶، ص۹۱.
[23]. مصباح المتهجّد، ص۵۹۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۲، ص۴۲۸ و ج۵، ص۲۸۸ و ج۷، ص۳۴۶.
[24] . المهذّب البارع، ج۱، ص۱۹۴-۱۹۵.
[25] . مستدرک الوسائل، چاپ آل البیت ،ج۶، ص۳۵۴.
[26]. مستدرک الوسائل، چاپ آل البیت، ج۶، ص ۱۵۲
[27] . مناقب،ابن شهرآشوب، ج۴، ص۳۱۹،بحارالأنوار، ج۴۸، ص۱۰۸-۱۰۹.
[28]. التاریخ الکبیر، ج۴، ص۲۰۱ .
[29] . بلوغ الارب، ج۱، ص۳۶۴ .
[30]. ر.ک.مهدی مهریزی، فصلنامه علوم حدیث۰۱ فروردين ۱۳۹۰به نقل از بحارالأنوار، ج۵۶، ص۱۰۰(پاورقی).
[31]. مهدی مهریزی، فصلنامه علوم حدیث۰۱ فروردين ۱۳۹۰به نقل از دوفصلنامه نامه مفید، ش۹، ص۲۱۵.
[32] . همان،به نقل ازنامه مفید، ش۹، ص۲۱۸
[33] . همان،به نقل ازنامه مفید، ش۹، ص۲۱۵
[34] . همان،به نقل ازنور علم، ش۲۰، ص۱۱۵
[35] . همان،به نقل از نامه مفید، ش۹، ص۲۰۶٫
[36] . همان،به نقل ازنامه مفید، ش۹، ص۲۱۰.
[37] .همان.
[38]. جواهر الکلام، ج۵، ص۴۰.
[39] . بحارالأنوار، ج۵۶، ص۱۰۰.
[40] . کتاب الطهارة، ص۳۲۸.
[41] . جواهر الکلام، ج۵، ص۴۰.
[42] . المغنی، ج۳، ص۹۹ وبدائع الصنائع، ج۲، ص۷۹
[43] . المغنی لابن قدامه، ج۳، ص ۱۷۱
[44] . الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۵۰۸.
[45] . کاشانی، بدائع الصنائع، ج۲، ص۷۹.
[46] . کتاب کذبوا علی الشیعه، ص۲۱۰.
[47] . نهج البلاغة (صبحي صالح)،ص ۸۵۲ .
[48] .موسوعه،امام خویی،ج۴،ص۳۱۹.
[49] . الحدائق الناظره، ج۴، ص۲۱۲
[50] . مهذب البارع، ج۱، ص۱۹۱
[51] . ر.ک.ویکی شیعه،نوروز.
[52] صحیفه امام، ج۱۷، ص۳۶۸-۳۷۰.
[53] . آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز، محمود روح الامینی، تهران،آگاه،ص۳۸-۳۶
[54] . محمدینیا، اسدالله، اعیاد اسلامی و نوروز، نصایح قم، اول ،۱۳۷۶ ص۴۱.
[55] برگرفته از کتاب ستاره شمال، یاد واره دکتر محمد معین، به کوشش: دکتر کیانوش کیانی- محمد حسن اصغر نیا.
[56] . وبگاه رسمی آیت الله العظمی مکارم شیرازی درس خارج.