

مقدمه
۱.تبیین یک دوره اجمالی فقه و احکام اسلام طبق مکتب اهل بیت علیهم السلام.
۲. بیان احکام با توجه به فتاوای امام خمینی(ره)وآیة الله خامنه ای، به صورت نیمه استدلالی وکاربردی.ازکتاب تحریرالوسیله،مناسک محشی،اجوبه.
۳.کتاب حاضر،اجتهادوتقلیداست.وبه احکام تقلید پرداخته است.
۴. بررسی کوتاه چرایی تقلید و پاسخ به شبهات:
تقلید به عنوان یکی از ارکان مهم اجتهاد در مکتب اهل بیت علیهم السلام ، همواره مورد توجه عالمان دینی بوده ودر آیات وروایات معصومین علیهم السلام برآن تاکیدشده است.
مهمترین دلایل ضرورت تقلید دراحکام دین ازمراجع تقلیدعبارت است از:
۱. عقلانی بودن رجوع جاهل به عالم (حکم عقل به لزوم تخصص در فهم احکام)،
۲.سیره عقلای عالم در تخصصی شدن علوم،
۳.دلایل نقلی از جمله آیه «فاسئلوا اهل الذکر» و روایات ائمه معصومین(ع).
وهمین دلایل می تواندپاسخی منطقی به شبهات معاندین باشد.همچون:ادعای تعارض تقلید با تفکر آزاد،شبهه تقلید کورکورانه وادعای عدم نیاز به مرجعیت در عصر اطلاعات.
همان گونه که برای برق خانه،به متخصص برق وبرای بیماری به پزشک متخصص مراجعه می کنیم،دراحکام الهی که ساختاروجودمان به آن گره خورده می بایدبه حکم عقل ونقل به متخصص احکام الهی یعنی مرجع تقلید رجوع کنیم.
تقلید دراحکام شرعی ازمرجع تقلیدمتخصص،یک سیستم هوشمند دینی است.که اصالت احکام راحفظ وازانحرافات فکری وعملی جلوگیری می کند وپاسخگوی نیازهای نوپدید یک مسلمان است.
۵.کتاب اجتهادوتقلید درپنج باب و۶۲مسئله تنظیم شده است.
۱. کتاب اجتهاد و تقلید
باب یک. شریعت
الف.مقرر داشتن شریعت الهی
۱.خداوند برای سعادت انسان ها در دنیا و آخرت ،پیامبرانی فرستاده و آیین وشریعت و برنامه هایی مقرر داشته است. برای هر یک از شما (امت ها) شریعت وراه روشنی قرار دادیم.(لِکلٍّ جَعلنا مِنکُم شِرعةً وَ مِنهاجاَ (مائده:۴۸)
۲.همه پیامبران دارای شریعت بودند. ازآدم ونوح وابراهیم وموسی وعیسی دارای شریعت الهی بودند.و شریعت پیامبر اعظم(ص) کامل ترین آنهااست.( شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ(شوری:۱۳)
۳.«شَرَعَ»از«شريعة» به معناى راهى است كه مردم را به ساحل رودخانههاى بزرگ مىرساند.ازآنجا كه احكام دين، راه رسيدن به كمالات است، به آن شريعت گفته مىشود.
ب.برنامه های اسلام (اعتقادی،عملی،اخلاقی)
۴..اعتقادی(اصول دین.یعنی باوربه توحیدونبوت وامامت ومعاد)
۵.عملی(فروع دین یا احکام بایدها و نبایدها. مانند: واجب وحرام،مستحب و مکروه و مباح)
۶.اخلاقی و روحی (صفات پسندیده و ناپسند)
۷.حیات طیّبه و سعادت دنیا و آخرت،در گرو ایمان و اعتقادات درست به خدا و معاد و پیامبران و انجام اعمال صالح و کسب اخلاق پسندیده است.
هر کس از مرد یا زن عمل نیک انجام دهد در حالی که ایمان داشته باشد، پس به او حیات طیّبه خواهیم داد.( مَن عَمِل صالحاً مِن ذَکر او اونثی وَ هُوَ مؤمن فلَنُحییّنه حیاةً طیّبة.(نحل:۹۷)
۸.ایمان وعمل صالح بمثابه دوبالند که باهم انسان را به سعادت ابدی وکمال می رسانند.یکی بدون دیگری ناقص است.
۹.امروزنظام سلطه وشیاطین حاکم بردنیا می کوشند باجنگ شناختی دین وعقاید وسعادت ابدی راازمابگیرند ومانندخود جهنمی کنند. (يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُم (بقره:۲۱۷)واو افراد زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد”؟! (وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُون)یس:۶۲)پس چرا فریب شیاطین را خورده ازمراجع تقلید وعالمان ربانی دین فاصله گرفته دین ودنیای خود را به شیاطین بفروشیم!
باب دو. فقه و احکام
۱۰. فقه و احکام دینی، مجموعه ای از دستورات عملی اسلام برای زندگی فردی و اجتماعی است که از وحی الهی سرچشمه گرفته و توسط پیامبراسلام (ص) و امامان معصوم علیهم السلام بیان شده و مراجع تقلید با تلاش و اجتهاد خود آن را به ما رسانده اند.
ج.امتیازات فقه واحکام
۱۱. فقه واحکام،ملاک سنجش وبازشناخت مؤمن از غیرمؤمن است. فقه و احکام با عمل آدمی مرتبط و تجلّی دین و ایمان فرد است. بر خلاف عقاید و باورها، که درونی و مخفی است.
۱۲. فقه واحکام نقش کاربردی در امور زندگی فردی و اجتماعی دارد.
۱۳. فقه واحکام پاسخگوی حوادث نوظهور در عرصه زندگی و نجاتبخش از سرگردانی وهدایتگر انسان به سوی مصالح و سعادت ابدی است.
امام باقر(ع): تمام کمالات(معنوی و مادی) در فقاهت و شناخت صحیح دین است.(الکمالُ کُلّ الکَمال،التَّفقُه فیِ الدّین. (تحف العقول:۲۱۸))
۱۴ .فقه اسلامی فراگیراست و برای تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان، برنامه دارد.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه: ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْ (انعام:۳۸) (ما هیچ چیز را در کتاب فروگذار نکردهایم.)فرمود:خداوند متعال، چیزی را که امّت بدان نیاز داشته باشد رها نکرده ،مگر آنکه در کتابش نازل و برای پیامبرش تبیین کرده است و برای هر چیز،حدّ و مرزی قرار داده و راهنمایی مشخص کرده و برای کسانی که از آن حدود،تجاوز کنند،کیفری مقرّر داشته است. (اصول کافی ۱/۵۹) د.اقسام احکام (تکلیفی وضعی)
۱۵.احکام تکلیفی (واجب،حرام،مستحب،مکروه ومباح)
۱۶.احکام وضعی(مانند طهارت یا نجاست برخی اشیاء و …)
ه.اقسام واجب
۱۷. واجب عینی: برهمه مکلفین عیناً واجب است.( مانند نماز وروزه، حج، خمس وزکات و…)
۱۸. واجب کفایی ،یعنی اگر عده ای به قدر کفایت واجبی راانجام دهند،تکلیف از دیگران ساقط است.مانند نماز و کفن و دفن میت که در ابتدا بر همه واجب است، اما اگر عدهای آن راانجام دادنداز بقیه مکلفین ساقط است.
۱۹. واجب تعیینی:یعنی عمل معین است و بدلی ندارد.(مانند نمازوبرخی عبادات)
۲۰. واجب تخییری:مکلف مخیّر بین انجام یکی از اعمال خواسته شده است.(مانند تخییر بین نماز جمعه یا نماز ظهردرعصرغیبت.)
۲۱. واجب تعبّدی:درعمل قصد قربت لازم است.وبدون قصت قربت تکلیف ساقط نمی شود.(مانند نماز، روزه، خمس و…)
۲۲. واجب توصّلی:مشروط به قصد قربت نیست،(مثل شستن لباس،حفظ بهداشت).
و.وجوب آموختن احکام
۲۳.مسائلی که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد،واجب است یاد بگیرد. (رساله محشی،م۱ ) و به آن عمل کند.ماننداحکام الهی پنجگانه(واجبات، محرمات، مستحبات، مکروهات ومباحات).
ز.جاهل به احکام (قاصرومقصّر)
۲۴.جاهل قاصر،کسی است که توان دستیابی به احکام را ندارد یا در یادگیری کوتاهی نکرده، جستجوکرده ولی به برخی احکام دست نیافته ،لذا معذور است.
۲۵.جاهل مقصّرکسی است که در یادگیری احکام کوتاهی و تقصیر وتنبلی و سهل انگاری کرده، لذا معذورنیست.
از امام صادق (ع) پیرامون آیه قُل فَلِلّه الحُجّة البالغه (انعام:۱۴۹) (بگو دلیل رسا مخصوص خداست) سؤال شد؟ حضرت فرمود: خداوند در قیامت به بنده اش میفرماید: آیا به حکم دینم آگاه بودی؟ اگر بگوید آری، به او میگوید چرا به آنچه میدانستی عمل نکردی، و اگر بگوید نمیدانستم، به او گفته میشود چرا یاد نگرفتی؟…(بحار۱/۲۹)
۲۶. اتمام حجت خداوند از طریق فرستادن پیامبران و اعطای عقل، حجت را بر بشر تمام کرده است.
امام موسی بن جعفر(ع):ای هشام!خداوندبرای انسان دوبرهان قرارداده است:برهان ظاهر.مانند:رسولان وپیامبران وامامان علیهم السلام.وبرهان باطن.مانند:عقل.
(يَا هِشَامُ إِنَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول.(كافي، ج۱ص۱۶ح۱۲))
باب سه. اجتهاد وتـــقــلــید
۲۷. انسان در انجام احکام الهی سه راه در پیش دارد: اجتهاد، احتیاط وتقلید
۲۸. اجتهاد در اصطلاح فقه یعنی استنباط و استخراج مسائل شرعی از منابع قرآن،سنّت معصومین علیهم السلام،عقل و اجماع فقیهان.
۲۹.کسی که مجتهد است تقلید بر او حرام است.طبق آیه ۱۲۲سوره توبه(فلولانفر)اجتهادواجب کفایی است.برعده ای واجب است به این امراقدام کنند.
۳۰.. احتیاط راه کسی است که توان اجتهاد احکام را ندارد، و تقلید هم نمیکند، لذا باید در انجام تکلیف راه پرمشقّت احتیاط را بپیماید.مثال:درسفری که نمی داند نمازش شکسته یاتمام است،بایدجمع(تمام وشکسته)بخواند.
۳۱. تقلید یعنی عمل به فتوای فقیه و مجتهد جامع الشرایط به عنوان متخصص وکارشناس دین .
۳۲.برهرمکلّفی که به درجۀ اجتهاد نرسیده و طریقۀ احتیاط را نمی داند،واجب است در احکام از مجتهد تقلید کند.(تحریر الوسیله،امام خمینی،۱/۵)
خداوند فرمود: اگر نمىدانيد از اهل اطلاع سؤال كنيد.(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(نحل:۴۳)). در توقیع امام زمان (عج) آمده است: در حکم حوادثی که واقع می شود (و حلال و حرام پیش می آید به راویان احادیث (و فقیهان) رجوع کنید.
(و َامّا الحَوادثُ الواقعةُ فَارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثِنا (الاحتجاج،طبرسی،۲/۲۸۳))
۳۳. تقلید در اصول دین و مسائل ضروری و قطعی دین مثل اصل وجوب نماز صحیح نیست.
۳۴. اعمال بدون تقلید در صورتی صحیح است که اولا بفهمد به وظیفه واقعی خود عمل کرده ثانیاعمل او مطابق با فتوای مجتهدی باشد که باید از او تقلید کند.(محشی،ج۱، م۱۴)
ح.شرایط تکلیف(بلوغ،عقل،قدرت)
۳۵.بلوغ(پسرها پانزده سال قمری و دخترها نُه سال قمری)
۳۶. تقلید نابالغ صحیح است و در صورت صحیح بودن تحقق آن میتواند بر تقلید از مرجع خود (در صورت فوت وی) باقی بماند.(اجوبه،خامنه ای س۴۲)
۳۷.عقل(مجنون و سفیه تکلیف ندارد)
۳۸.قدرت برانجام تکلیف داشته باشد.(لایکلّف الله نفساً الّا وُسعها(بقره:۲۸۶ )
ط.شرایط مرجع تقلید
۳۹. اجتهاد،بلوغ ،مرد بودن ،حلال زادگی، عقل ،عدالت ،زنده بودن ،شیعه دوازده امامی بودن و به احتیاط واجب اعلم بوده وحریص به دنیا نباشد.(رساله، م۲)
امام حسن عسکری(ع) در وجوب تقلید از فقیهان فرمود: فقیهی که با تقوا و حافظ دین و مخالف با هوای نفس، و مطیع دستور خدا و رسول(ص) است، بر مردم است که از او تقلید کنند(و به دستوراتش عمل نمایند).(فَامّا من کانَ من الفُقهاء صائِناً لِنَفسه، حافظاً لِدینه، مُخالفاً عَلی هَواهُ، مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلعوامِ اَن یُقَلدّوه.(وسائل الشیعه،ج۲۷،ص۱۳۱ح۳۳۴۰۱))
۴۰. اعلمیت. به احتیاط واجب باید از اعلم تقلید کرد ( اجوبه ،خامنهای، ج ۲،ص۳، س۲۱)
۴۱. اگرچند مرجع تقلید مساوی بودند،در انتخاب مخیّر است.(تحریرج ۱ ص۶،م ۸)
ی.راه تشخیص مرجع تقلید و اعلمیت .
۴۲. شناخت شخصی،مثلاً خود اهل علم است،
۴۳. شهرت مفید علم،
۴۴.شهادت دو نفر عالم خبره،
ک.تقلید از مجتهد میّت
۴۵.امام:تقلید ابتدایی از مجتهد مرده جایز نیست،باید از مجتهد زنده تقلید کرد.بقاء بر تقلید میّت اشکال ندارد،لیکن باید با اجازه مجتهد زنده باشد.(تحریر،امام ۱/۷م۱۳)خامنه ای:به احتیاط واجب جایزنیست.(اجوبه،س۲۲)
۴۶.در حدود بقا بر میت اختلافی است. باید به مرجع زنده رجوع کند.
ل.بقاء بر تقلید میت اعلم(اختلافی)
۴۷.بقاء بر تقلید میت اعلم،جایز(خامنهای، نوری)،واجب است(نوری، صافی، زنجانی، سیستانی)،واجب فقط در مسائلی که عمل کرده (مکارم)
۴۸.بقاء بدون اجازه:مثل عمل بدون تقلید، درصورتی صحیح است که به وظیفه واقعی خود عمل کرده، مثلاً بعداً مجتهد شده است.ویاعملش مطابق با فتوای مجتهدی است که وظیفهاش تقلید از او بوده یا مجتهدی که باید از او تقلید کند.
م.تغییرفتوا
۴۹. تا یقین به تغییر فتوای مرجع نکند به آنچه دررساله آمده عمل کند.(محشی، م۶)
ن.عدول از مرجعی به مرجع دیگر
۵۰.از غیر اعلم به اعلم به احتیاط واجب است.
۵۱. از اعلم به غیراعلم جایز نیست.
۵۲.از مجتهدی که یکی از شرایط را از دست داده واجب است.
۵۳.از مجتهد زنده به مرده به احتیاط واجب جایز نیست. (تحریر۱/۶-۸) س.تبعیض در تقلید
۵۴.تبعیض در تقلید از دو یا سه مرجع تقلید در مسائلی که به هم مربوط نیستند جایزاست.(مثال:درمسایل حج ازمرجعی ودرمسایل اقتصادی ازمرجع دیگری تقلیدکند.)
باب چهار.تعارض فتوای مرجع تقلید با فتوای ولی امر
۵۵. آیة الله خامنه ای:در مسائل مربوط به ادارۀ كشور اسلامى و امورى كه به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولى امر مسلمين بايد اطاعت شود. ولى در مسائل فردى محض، هرمكلفى بايد از فتواى مرجع تقليدش پيروى نمايد.(محشى ، ج۱، ص: ۳۴-۳۷،س۵۲)
۵۶. در مسائل عمومى جامعه اسلامى كه يكى از آنها دفاع از اسلام و مسلمين بر ضد كفار و مستكبران متجاوز است، اطاعت از حكم ولى امر مسلمين واجب است. (ولومرجع تقليد ی اجازه شركت در جنگ را ندهد،)(همان س ۵۴.)
۵۷. اطاعت از حكم ولى فقيه برهمگان واجب است. و فتواى مرجع تقليد نمىتواند با آن معارضه كند.(همان،س ۵۵.)
۵۸..عدم اعتقاد به ولايت مطلقۀ فقيه، اعم از اين كه بر اثر اجتهاد باشد يا تقليد، درعصر غيبت حضرت حجت «ارواحنا فداه» موجب ارتداد و خروج از دين اسلام نمىشود.(همان،س ۵۹)
۵۹.براساس مذهب شيعه همۀ مسلمانان بايد از اوامر ولائى ولى فقيه اطاعت نموده و تسليم امر و نهى او باشند، و اين حكم شامل فقهاى عظام هم مىشود، چه رسد به مقلدين آنان.(همان س ۶۲.)
باب پنج.برخی اصطلاحات باب
۶۰. احتياط واجب، يعنى وجوب انجام يا ترك فعلى از باب احتياط.(رساله محشى ،خامنه ای؛ ج1، ص: ۳۴،س۴۸)
۶۱. (عبارتهاى «فيه اشكال»، «مشكل»، «لا يخلو من اشكال»، «لا اشكال فيه») همۀ دلالت بر احتياط دارند، مگر عبارت «لا إشكال فيه» كه فتوى است.(همان س ۵۰.)
۶۲. فرقی بين جايز نبودن و حرام در مقام عمل نيست.(همان س۵۱)
پایان۶خرداد۱۴۰۴