بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
نحوست ماه صفر ویرایش جدید
برخی عوام چنان ماه صفررا نحس دانسته که هرکاری درآن رامکروه دانسته ودرپایان ماه قائلند که باید درب هفت مسجد راکوبید وبشارت رفتن آن ماه نحس را داد.و به برخی گفته ها واحادیث مجعول ودروغ تمسک می کنند.باکمال تاسف بحث نحوست ماه صفربه برخی نوشته های عالمان دینی هم راه یافته است.
گفتاریک.اقوال عالمان دینی
پیرامون نحوست ماه صفردوقول وجود دارد.
الف.قائلین به نحوست ماه صفر
۱.شیخ عباس قمی: ماه صفر معروف به نحوست است. برای رفع نحوست هیچ چیزی بهتر از صدقه دادن و ادعیه و استعاذات وارد نشده است.[1]
۲. میرزا جواد ملکى تبریزى: نحسی ماه صفر و به خصوص آخرین چهارشنبه آن یکی ازمسائل معروفی است که البته روایتی نداریم که آن راتاییدکند.شایدبتوان گفت:آنچه باعث مشهوربودن این ماه شده است به خاطر رحلت پیامبراکرم (ص) است که دراین ماه (آخرین چهارشنبه )می باشد. همچنین از پیامبرص(درمنابع اهل سنت) چنین روایت شده است: «هر کس مرا به پایان ماه صفر مژده دهد، او را مژده بهشت مىدهم.» بنابراین باتوجه به این حدیث،می فهمیم که درواقع ماه صفر،نحس است وباید برای رفع آن،کارهایی انجام دهیم. [2]
۳.بحرانی درالحدائق الناظرة می نویسد:دربرخی روایات،روزهای اول ودهم وبیستم ماه صفرازایام، نحس شمرده شده وازسفردراین روزها نهی شده است. [3]
البته مرحوم بحرانی این روایات را ازرساله محدث کاشانی بدون نقل سند وبدون ارزیابی روایت با لفظ »روی« نقل کرده.یعنی چنین روایت شده است! یعنی روایت مجهول است ونقل روایت مجهول ازمنظرفقها اعتبارندارد!
ب.عدم قائلین به نحوست ماه صفر
۱.علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۹ـ۲۰ سوره قمر (إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِر) میفرماید: «از نظر عقلی نمیتوان دلیلی اقامه کرد که فلان زمان نحس است و فلان وقت سعد، چون اجزای زمان مثل هم هستند و ما هم که بر علل و اسباب مؤثر در حوادث احاطه علمی نداریم تا بگوییم فلان قطعه از زمان نحس است و قطعه دیگر سعد، امّا از نظر شرعی دو آیه در قرآن داریم که ظاهر این آیات و سیاق آنها بیش از این دلالت ندارد و آن ایام خاص (هفت شبانه روز) که عذاب بر قوم ثمود ارسال شد، روزهای نحسی بودهاند، [4] ولی دیگر نمیرساند که حتی همان روزها در هفته بعد و در ماه بعد و… ایام نحس هستند.چون اگر تمام آن ایام نحس باشند در تمام سال، لازمهاش این است که تمام زمانها نحس باشند و همچنین ظاهر آیاتی که دلالت بر سعد بودن ایام دارد(مانندایام قدر) به خاطر همراهی آن ایام با امور بزرگ و افاضات الهی و کارهای معنوی است، مثل امضا تقدیر است، نزول ملائکه و روح، انجام عبادات… و اخبار هم نتیجهاش این است که نحس بودن ایام به خاطر کارهای زشتی است که در آن واقع شده است و سعد بودن ایام به خاطر کارهای نیک دینی و یا عرفی است، امّا اینکه قطعهای از زمان خاصیت تکوینی سعد و نحس داشته باشد، قابل اثبات نیست. [5]
۲.آیتالله ناصر مکارم باعرفی دانستن مسئله می فرماید: در ميان مردم معمول است كه بعضى از روزها را روز سعد و مبارك، و بعضى را روز شوم و نحس مىشمرند، البته اين از نظر عقل محال نيست كه اجزاء زمان با يكديگر تفاوت داشته باشند، هر چند از نظر استدلال عقلى راهى براى اثبات يا نفى چنين مطلبى در اختيار نداريم.از نظر شرعی اگر دلیلی باشد قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست.(ولی دلیلی نیست)
اگر روزها هم تأثیری داشته باشند به فرمان خدا است، هرگز نباید برای آنها تأثیر مستقلی، قائل شد و از لطف خداوند خود را بینیاز دانست. وانگهی نباید حوادثی را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان دارد به تأثیر ایام ارتباط داد و خود را تبرئه کرد[6].
گفتاردوم. بررسی دلایل نحوست ماه صفر
۱.شیخ عباس قمی درمفاتیح بدون نقل روایتی فرمود:»نحوست ماه صفرمعروف است«.ولی نفرموده این عرف ازکجا آمده وچگونه حجت شده است!
۲. میرزاجوادآقاتبریزی روزرحلت پیامبرص را با استناد به عرف، نحس دانسته و روایت آذار را نقل می کند.
۳.مرحوم بحرانی درکتاب حدائق فقط روزاول ودهم وبیستم ماه صفررا نحس دانسته نه تمام ماه را.آنهم بااستناد به روایت مجهول.
۴.برای نحوست ماه صفربه دوحدیث ازاهل سنت استنادشده که درمنابع شیعی وجودندارد.
روایت یک.حدیث بشارت پایان صفر
از رسول خدا نقل شده:هر کسی به من خبر پایان ماه صفر را بدهد من او را به بهشت بشارت می دهم.[7] (من بشّرني بخروج صفر بشّرته بالجنة )
برسی روایت:
یک.روایت ازاهل سنت است ودرهیچ یک ازمنابع روایی شیعه نیامده است.لذا ضعیف ومجعول ونامعتبراست.وشیخ عباس قمی هم درمفاتیح به آن اشاره نکرده است.
دو. نقل کننده روایت به تبع صغانی،-که اوهم عالم اهل سنت است-نقل كرده كه اين روايت بی اساس وجعلی است. (قال القاري: في الموضوعات، تبعًا للصغاني: لا أصل له.) [8]
سه. محمدباقر ميرداماد، روایت بشارت را ذیل عنوان موضوعات، (روایات جعلی)،ذکرکرده است. [9]
روایت دوم.حدیث آذار
ازپیامبرخداصلی الله علیه وآله چنین نقل شده: هر کس به من بشارت دهد ماه آذارتمام شده بهشت برای اوست.(من بشرنی بخروج آذار فله الجنه)
اصل روایت چنین است.مرحوم شيخ صدوق در كتاب علل الشرايع اين حديث راازابن عباس چنین نقل می کند: پیامبر اکرم روزی در مسجد قبا در جمع عده ای از اصحابش فرمود: اولین کسی که هم اکنون بر شما وارد می شود، مردی از اهل بهشت است.چند نفر که این مطلب را شنیدند بپا خواستند تا ازمسجد خارج شده دوباره وارد شوند و اول کسی باشند که مستحق بشارت به بهشت باشند.پیامبر که متوجه شد ، به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند، فرمود: هم اکنون جماعتی از در مسجد وارد می شوند، تنها کسی که مرا به پایان ماه آذار خبر دهد، او اهل بهشت است وابوذر در بین آنها بود.(آن عده که قصدبیرون رفتن داشتندپس ازشنیدن این سخن برگشته داخل مسجد شدند).
پیامبر از آنان پرسید: در کدام ماه از ماههای رومی قرارداریم؟ ابوذر گفت: یا رسول الله از ماه آذار خارج شده ایم. پیامبر فرمود: ابوذر، این را می دانستم ولیکن دوست داشتم اصحاب من مردی را که اهل بهشت است بشناسند. [10]
بررسی روایت
۱..عده ای خواستند بگویند آذار همان صفر است. در حالی که آذارازماههای رومی است و صفر از ماههای قمری است.
۲.روایت ربطی به ماه صفر ندارد. بلكه اشاره به واقعه اي است كه پیامبرص می خواسته جایگاه ومنزلت ابوذررا به مردم نشان دهد تا اورا الگوی خودقراردهند.
۳. اين حديث به گفته اهل سنت جعلی وبی اساس است. فتنی حنبلی به نقل صغاني می گوید:روایت بشارت به پایان ماه صفرجعلی وساختگی است.احمدبن حنبل این راگفته است.[11]
۴. احتمال می رود چون روایت به ابوذر،صحابی بزرگ پیامبرص اشاره دارد،فتنی حنبلی روایت را درزمره روایات جعلی شمرده باشد.
۵.این روایت برفرض صحّت،به زمان پیامبرص برمی گردد وربطی به ماه صفرواسارت اهل بیت علیهم السلام ندارد! ومعلوم نیست باچه انگیزه ای جعل شده است.
گفتارسوّم. منشا تاریخی نحوست ماه صفر
برخی جاهلیت رامنشا تاریخی نحوست ماه صفرمی دانند.
با این توضیح:چهار ماه از سال قمری ماه حرام شمرده می شوند. (ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم).اعراب جاهلی حرمت این ماه ها رانگه داشته جنگ نمی کردند. واسلام هم چهارماه حرام را امضا کرد.با شروع ماه صفر، جنگ و خونریزی شروع می شد. از این روی عرب جاهلی ماه صفر را ماه نحس و بدبختی می دانست.
بنابراین شایداصل نحس دانستن ماه صفر به این واقعه تاریخی باز گردد. وشایدیکی ازعلت های نامگذاری صفر همین باشد.صَفَر (صفرالخیر یا صفر المظفّر) درلغت به معنی زردی وتهی و خالی. مردم عصرجاهلیت با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی میآوردند و خانهها خالی میماند؛ از این رو به آن صفر گفتهاند.
گفتارچهارم. حفظ حرمت اهل بیت ع درماه صفر
۱.بابررسی که انجام گرفت،ثابت شد که دلیل عقلی ونقلی برنحوست ماه صفروجودندارد.بلکه به عرف عوام منتسب شده است.وروایات منقول ازاهل سنت نیزجعلی وبی اعتبارند.
۲.کراهت کارها درماه صفر واعلان پایان ماه صفر باکوبیدن هفت درب مسجد،خرافی و هیچ دلیل عقلی ونقلی برآن وجود ندارد.
روزی ازحرم بعدازنمازصبح ازخیابان صدوق معروف به زنبیل آباد به منزل برمی گشتم.دیدم چندنفرزن ومرد درب مسجدی که بسته بود ایستاده بودند،حساس شدم.پرسیدم برای چی این جا ایستاده اید؟گفتندآخرماه صفراست،بایددرب هفت مسجد را بکوبیم تا نحوست ماه صفربرود! تمسک عوام به خرافات است که دست دشمنان شیعه را دربی منطق وخرافی معرفی شیعه بازگذاشته است.
۳.البته حفظ حرمت وکرامت اهل بیت امام حسین علیهم السلام درماه صفر برای پیروان ومحبین آنان لازم است.شایسته است جهت احترام به اهل بیت پیامبرعلیهم السلام وشریک شدن درمصائب آن خاندان بزرگ ومصیبت رحلت جانسوزنبی گرامی اسلام وامام حسن مجتبی ع دراین ماه، ازجشن وشادی پرهیزگردد.
گفتارپنجم:دعای یَا شَدِیدَ الْقُوَی
۴.شیخ عباس قمی درمفاتیح الجنان می نویسد:برای رفع نحوست، هیچ چیزی بهتر از صدقه دادن و ادعیه و استعاذات وارد نشده است.کسی که مایل است از بلاهای نازله در این ماه محفوظ بماند، هر روز ده مرتبه بخواند.چنانچه محدث وغیره فرموده:
یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ[12]
البته صدقه واین دعا با مضمون عالی توحیدی، عمومی است وخاص ماه صفرنیست. جمله»فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ«،یعنی ای خدای قادروعزیز،درهمه زمان ها مرا ازشرآفریده ات حفظ کن.لذا می توان این دعا را درهمه مشکلات خواند.
گفتارششم. رویدادهای ماه صفر
اوّل ماه صفر: آغاز جنگ صفین، سال ۳۷ هجری.همچنین بروایتی سَر بریده امام حسین(ع) را همراه کاروان وارد شهر شام کردند.
دوم ماه صفر: روز شهادت زید بن علی ع ( ۴۲ ساله) در سال ۱۲۰ ه.ق
هفتم ماه صفر: بنا بر نقل شیخ مفید، روز شهادت امام حسن مجتبی ع.
همچنین طبق روایتی: زاد روز امام موسی کاظم ع در سال ۱۲۸ه.ق،
بیستم ماه صفر: روز اربعین شهادت امام حسین ع
بیست و هشتم ماه صفر: رحلت رسول گرامی اسلام ص در سال یازدهم هجری و همچنین بنا بر قول مشهور، روز شهادت امام حسن مجتبی ع سال ۵۰ هجری.
روز آخر ماه صفر: بنا بر قول شیخ طبرسی ره و ابن اثیر: شهادت امام علی بن موسی الرضاع در سنّ پنجاه و پنج سالگی. سال ۲۰۳ هجری ، توسّط مأمون عبّاسی.
ویرایش جدیدمرداد۱۴۰۴
[1] . مفاتیح الجنان،اعمال ماه صفر.
[2] . المراقبات، ترجمه استادعلی اکبرمیرزایی،مراقبت های ماه صفر، انتشارات علویون،۱۳۸۹، ص ۵۲.
[3] . فرهنگ فقه،سیدمحمودشاهرودی،دائرة المعارف فقه شیعه،ج۵،ص۸۹،والحدائق الناظرة،ج۱۴،ص۴۰.
[4]فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ (حم السجدة:۱۶) وآیه سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً(الحاقة:۷)
[5] . المیزان، ،ج ۱۹، ص ۷۹ـ۸۳ با تلخیص.
[6] . تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۴۱و ۴۷ با تلخیص،ذیل آیه ۱۹سوره قمر.
[7] . كشف الخفاء اسماعیل بن محمد جراحي عجلوني ،ج۲،ص۲۸۰،ح۲۴۱۸.
[8]. كشف الخفاء ومزيل الإلباس،إسماعيل بن محمد بن عبد الهادي الجراحي العجلوني الدمشقي،الشافعی، أبو الفداء (متوفى: ۱۱۶۲هـ) بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص ۲۸۰.
[9] . الرواشح السماوية في شرح الأحاديث الإمامية ،دار الخلافة – قم، چاپ: اول، ۱۳۱۱ ق. ص۲۰۲.
[10] . اول من یدخل علیکم السّاعة رجل من اهل الجنه …إنه سیدخل علیکم جماعه یستبقون فمن بشّرنی بخروج آذار فله الجنه»…«فی أی شهرٍ نحن من شهور الرومیه؟…
[11] . قلت رُوِيَ من وَجه آخر .. وَكَذَا«مَنْ َبشَّرَنِي بِخُرُوجِ صَفَرَ بَشَّرْتُهُ بِدُخُول الْجنَّة مَوْضُوع، قَال أَحْمد بن حَنْبَل ( تذكرالموضوعات ،فتني محمد طاهر بن علي الصديقي الهندي الفَتَّنِي الحنفی مذهب( متوفى: ۹۸۶هـ )، إدارة الطباعة المنيریه الطبعة: الأولى، ۱۳۴۳ هـ ، ص۱۱۵ ).وعلل الشرايع،ج۱ص۱۷۶.
[12] . مفاتیح الجنان،اعمال ماه صفر.
.