FILE007FILE007FILE007FILE007
  • صفحه اصلی
  • کتاب ها
  • پژوهش ها
  • مقالات
  • نکات و تصاویر
  • درباره ایشان
  • تماس با ما

امام حسین در قرآن

  • صفحه نخست
  • مقالات
  • امام حسین در قرآن
ره توشه ای از تدابیر حکیمانه ،اغتنام فرصتها
آبان 14, 1398
امنیت در عصر مهدوی(عج)
آبان 14, 1398
منتشر شده توسط asanweb در آبان 14, 1398
موضوعات
  • مقالات
برچسب ها
  • امام حسين(ع)
  • شأن نزول
  • قرآن

چكيده در اين مقاله آياتى كه در شأن و منزلت امام حسين(ع) نازل شده، جمع‏آورى و باروايات امامان معصوم(ع) مستند گشته است. آيات به دو دسته تقسيم مى‏شوند، يك‏دسته از آيات قرآن، در شأن ائمه اطهار و حضرت ابا عبداللَّه الحسين(ع) نازل شده ودسته ديگر بر امام حسين(ع) و واقعه عاشورا تطبيق داده شده است.

امام حسین در فرآن مجله پیام ش 18

چكيده

در اين مقاله آياتى كه در شأن و منزلت امام حسين(ع) نازل شده، جمع‏آورى و باروايات امامان معصوم(ع) مستند گشته است. آيات به دو دسته تقسيم مى‏شوند، يك‏دسته از آيات قرآن، در شأن ائمه اطهار و حضرت ابا عبداللَّه الحسين(ع) نازل شده ودسته ديگر بر امام حسين(ع) و واقعه عاشورا تطبيق داده شده است.

كليدواژه‏ها: قرآن، امام حسين(ع)، شأن نزول.

مقدمه

انّ الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة

امام حسين(ع) با تقديم تمام هستى خود و قربانى بهترين عزيزانش در راه دوست،چراغ پرفروغ هدايت و كشتى نجات بشريت شد، و خداوند به او عظمتى بخشيد كه به‏كسى اعطاء نكرد، تا آنجا كه تربت پاكش را شفاى دلها و بيمارى‏ها قرار داد.

نگارنده اين سطور بر آن شد به كنكاش در آيات قرآن بپردازد و آياتى را كه به شأن ومنزلت امام حسين(ع) در ارتباط است با استناد به روايات معصومين(ع) شناسايى كند.آنچه در پيش رو در اين مقاله مى‏بينيد، مجموعه‏اى از اين آيات است كه يا در شأن امامان‏معصوم و اباعبداللَّه الحسين(ع) نازل شده و يا بر آن حضرت تطبيق مى‏كند.

1. قُل لاَ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى. )شورى:23)

بگو: من هيچ پاداشى بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست داشتن نزديكانم[اهل‏بيتم].

از آياتى كه عظمت مقام امام حسين(ع) از آن استفاده مى‏شود اين آيه شريفه است. كه‏طبق نقل روايات بسيارى از شيعه و اهل سنت در مورد اهل بيت(ع) نازل شده است. مثلا ازطرق اهل سنت، احمد بن حنبل، ابن منذر، ابن ابى حاتم، طبرانى، ابن مردويه و گروهى‏ديگر از علماء اهل سنت از ابن عباس روايت كرده‏اند:

»آنگاه كه آيه: قل لا اسئلكم…« نازل شد، گفتند: اى پيامبر خدا، اين خويشان )قربى( تو كه‏مودت و دوستى آنان بر ما واجب گرديده كيانند؟ آن حضرت فرمود: على و فاطمه و دو پسرآنها ]حسن و حسين[« [فقال: على و فاطمة و ابناها.]

2. إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً. )احزاب:33)

خداوند فقط مى‏خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.

آيه ديگرى كه بر عصمت و جلالت شأن اباعبداللَّه الحسين(ع) دلالت مى‏كند، آيه تطهيراست. كلمه »انّما«در آيه شريفه انحصار خواست خدا را مى‏رساند، و مى‏فهماند كه خداوندخواسته رجس و پليدى را تنها از اهل بيت دور كند و آنان را تطهير نمايد و به آنها عصمت‏دهد. [تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى،]  سئوال: مراد از »اهل البيت« كيست؟

علامه طباطبايى در پاسخ به اين سؤال مى‏فرمايد: »كلمه اهل البيت در عرف قرآن كريم‏اسم خاص است كه هر جا ذكر شود، مراد پنج تن هستند، يعنى: رسول خدا(ص)، على،فاطمه و حسن و حسين(ع) و بر هيچ كس ديگر اطلاق نمى‏شود، هر چند كه از خويشان آن‏حضرت باشند. و بردن انواع پليدى‏ها و رذايل، با عصمت الهى منطبق مى‏شود و آيه شريفه‏يكى از ادله عصمت اهل بيت به شمار مى‏آيد. [همان، ص 467 – 466.]

بيش از هفتاد روايت از طرق اهل سنت و شيعه در شأن نزول آيه وارد شده كه مراد از»اهل البيت« در آيه شريفه، پنج تن آل عبا مى‏باشند. [ر.ك: تفسير الميزان، ج 16، ص 477 – 465.]

به سه روايت اشاره مى‏كنيم:

عايشه مى‏گويد: پيامبر(ص) بامدادى در حالى كه عبايى از بُرد يمانى بر دوش داشت،بيرون آمد. پس حسن آمد پيامبر او را داخل برد نمود. پس حسين آمد و داخل برد شد، پس‏فاطمه آمد و پيامبر(ص) او را داخل برد كرد. پس على(ع) آمد و او را نيز داخل برد كرد،آنگاه گفت: »إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً.« [پرتوى از عظمت حسين(ع)، آيةاللَّه صافى،]

ام سلمه مى‏گويد: پيامبر(ص) به فاطمه فرمود: همسر و پسرانت را نزد من بياور. فاطمه‏آنان را حاضر كرد، رسول خدا(ص) كساء فدكى را بر آنان پوشاند و دستش را برايشان‏گذاشت و فرمود: »اللهم اِنّ هولاء آل محمدٍ فاجعل صَلواتِكَ و بَركاتِكَ على آل مُحمَّدٍ اِنَّكَ حميدٌمجيدٌ؛ خدايا اينان آل محمد هستند، پس درود و بركات خود را بر آل محمد قرار بده، به‏درستى كه تو حميد مجيدى.«

ام سلمه مى‏گويد: من كساء را بلند كردم تا بر آنها داخل شوم، پيامبر(ص) آن را نگاه‏داشت و فرمود: »اِنّكَ عَلى خيرٍ؛ تو بر خير هستى [اما جزو آل محمد نيستى].« [همان، به نقل از: ذخائر العقبى، ص 24؛ العمدة، ص 25. روايات ديگر از ام سلمه و… را مى‏توانيد در تفسيرالميزان]

در روايت ديگر آمده است كه پيامبر(ص) دستش را از كساء بيرون آورد و اشاره به‏آسمان كرد و گفت: »اَللّهم هولاءِ اهلُ بَيتى، و حامَّتى اَى خاصَّتى فَاذهَب عَنهُم الرِّجسَ و طَهِّرهُم‏تَطهيراً؛ [همان.]  خدايا اينان اهل بيت و خاصّان من هستند، پس رجس و پليدى را از اينان دور كن وپاكيزه‏شان گردان.«

3. فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ‏وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ. )آل عمران: 61)

هرگاه بعد از علم و دانشى كه )درباره مسيح( به تو رسيده، )باز( كسانى با تو به محاجّه و ستيزبرخيزند، به آنها بگو: »بياييد ما فرزندان خود را دعوت مى‏كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ مازنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم ازنفوس خود، آنگاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

آيه مباهله به اتفاق مسلمانان بر فضيلت و مقام سيد الشهداء دلالت مى‏كند. در اين آيه‏خداوند به پيامبرش دستور مى‏دهد كه هرگاه پس از استدلالات روشن، كسى درباره عيسى‏با تو گفتگو كند، و به جدال برخيزد، به او پيشنهاد مباهله ]= نفرين و دعا [كن تا خداونددروغگو را رسوا سازد. [ر.ك: تفسير نمونه، ج 2، ص 440 – 438.]

بر اين اساس رسول خدا(ص) با مسيحى‏هاى نجران قرار مباهله گذاشتند.

آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر(ص) نازل شده و آن حضرت تنها كسانى را كه همراه‏خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين و دخترش فاطمه(س) به همراه على(ع) بودند.بنابراين مراد از »ابناءنا« در آيه شريفه منحصر به امام حسن و امام حسين(ع) و »نساءنا«فاطمه زهرا(س) و »انفسنا« على(ع) مى‏باشد و روايات دالّ بر اين مطلب به حدّ تواتر نقل‏شده است. [ر.ك: نمونه، ج 2، ص 442 – 440.]

امام موسى بن جعفر(ع) پس از قرائت آيه شريفه فرمود:

»… فَكانَ تَأويلُ ابناءنا الحسن و الحسين و نساءنا فاطمة و انفسنا على بن ابى‏طالب(ع)« [تفسير برهان، ج1، ص 286.] يعنى؛ پس تأويلِ پسران ما، ]امام[ حسن(ع) و ]امام[ حسين(ع) و زنان ما، فاطمه(س) ونفوس ما، على(ع) مى‏باشد.

شركت على، فاطمه، حسن و حسين(ع)، در مباهله به امر خداوند، دليل بر عظمت مقام‏اين چهار نور مقدس دارد، كه شايسته‏ترين و گرامى‏ترين خلق خدا نزد پيامبر(ص) بودند.

اين از فضايل بزرگ امام حسين(ع) است كه در چنين مراسم با اهميت و تاريخى بزرگى‏همكار و همراه پيامبر خدا(ص) شود و از ميان تمام خلق، او و برادر و پدر و مادرش‏انتخاب شوند. [ر.ك: الميزان، مترجم، ج 3، ص 354 و پرتوى از عظمت حسين(ع)؛ تفسير نمونه، ج 2، ص 443.]

مسيحيان در روز ميعاد همين كه ديدند پيامبر خدا(ص) فرزندش حسين را در آغوش‏دارد و دست حسن را گرفته و على و فاطمه همراه او هستند، سخت به وحشت افتادند و ازمباهله صرف نظر كردند و حاضر به مصالحه و پرداخت جزيه شدند. [ر.ك: تفسير نمونه، ج 2، ص 439.]

4. فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ. )بقره: 37)

در روايات متعددى از طرق اهل بيت(ع) وارد شده كه مقصود از »كلمات« تعليم اسماءبهترين مخلوقات خدا يعنى محمد، على، فاطمه، حسن و حسين(ع) بوده است.

و حضرت آدم(ع) با توسّل به اين كلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود وخداوند او را بخشيد از جمله اين روايت است:

هنگامى كه آدم، ساق عرش و نامهاى پيامبر و ائمه(ع) را ديد، پس جبرئيل بدو تلقين كرد و اوگفت: يا حميد بحق محمد، يا على بحق على، يا فاطر بحقّ فاطمه، يا محسن بحق الحسن و الحسين‏و منك الاحسان. پس چون امام حسين(ع) را ياد كرد اشكهايش جارى شد و قلبش فروتن‏گشت و گفت: اى برادرم جبرئيل! چه مى‏شود كه با ياد پنجمين فرد، قلبم مى‏شكند و اشكم‏جارى مى‏شود؟ جبرئيل گفت: اين فرزند تو به مصيبتى دچار مى‏شود كه تمام مصيبت‏ها درمقابل آن كوچك است. آدم پرسيد: برادرم، آن )مصيبت( چيست؟ گفت: تشنه و بى‏كس وتنها كشته مى‏شود و او را يار و ياورى نيست. و اى آدم! كاش او را مى‏ديدى كه مى‏گويد: آه ازتشنگى آه از كمى يار و ياور! تا آن كه عطش بين او و آسمان چون دود جدايى مى‏اندازد. در آن‏هنگام هيچ كس پاسخى به وى نمى‏دهد جز آنكه شمشير بر او مى‏كشند و مى‏خواهند مرگ‏به كام او ريزند. بعد از آن همچون گوسفند از پشت، سر از پيكرش جدا مى‏سازند و دشمنانش‏به چپاول زاد و راحله او مى‏پردازند، و سرانجام سر او و يارانش را در شهرها مى‏گردانند. درحالى كه بانوان )حرم( را نيز با خود )به اسارت( دارند. اين چنين در علم خداى يگانه منان‏گذشته است. پس آدم و جبرئيل )عليهما السلام( همچون مادر فرزند مرده، )بر اين مصيبت‏عظمى( گريستند. [روى فى تفسير قوله تعالى: »فتلقى آدم من ربه كلمات« انه راى ساق العرش و اسماء النبى و الائمة عليهم السلام،فلقنه جبرئيل عليه السلام. قال يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على، يا فاطر بحق فاطمه، يا محسن بحق الحسن‏و الحسين و منك الاحسان، فلما ذكر الحسين(ع) سألت دموعه و انخشع قلبه، و قال: يا اخى جبرئيل فى ذكرالخامس ينكسر قلبى و تسيل عبرتى؟ قال جبرئيل: ولدك هذا يصاب بمصيبة تصغر عنده المصائب فقال: يا اخى‏و ماهى؟ قال: يقتل عطشاناً غريباً وحيداً فريداً ليس له ناصر و لا معين، و لو تراه يا ادم و هو يقول: واعطشاه! واقلةناصراه حتى يحول العطش بينه و بين السماء كالدخان، فلم يجبه احد الا بالسيوف وشرب الحتوف، فيذبح ذبح‏الشاة من تفاه، و ينهب رحله اعداؤه و تشهر رؤوسهم هو و انصاره فى البلدان، و معهم النّسوان، كذلك سبق فى‏علم الواحد المنّان، فبكى آدم و جبرئيل(ع) بكاء الثكلى.]

5. وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ )بقره: 124)

و آن هنگام كه ابراهيم(ع) را پروردگارش به كلماتى آزمود پس آنها را به پايان رساند.

از امام صادق(ع) سئوال شد مقصود از اين كلمات چيست؟ فرمود: آنها كلماتى بودند كه‏آدم(ع) از پروردگارش فرا گرفت و به واسطه آن‏ها توبه او پذيرفته شد و آن كلمات اينها بود.

يا رَبّ اسأَلُك بِحَقِّ مُحمّدٍ وَ علىٍّ وَ فاطِمَةَ وَالحَسنِ وَالحُسين اِلّا تُبت عَلىّ، فَتابَ اللَّهُ عَليه اِنَّه‏هُو التَّوابُ الرَّحيمِ.

پروردگارا! تو را به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين مى‏خوانم كه بر من ببخشايى.پس خداوند او را بخشيد كه او توبه‏پذير و بخشنده است.

آنگاه سئوال شد، يابن رسول اللَّه »فاتمهن« چيست؟ فرمود: »يعنى اَتَمَّهُنَّ اِلى القائِم(ع)اثْنى عَشَر اِماماً تِسعَة مِن وُلدِ الحُسَين(ع)« يعنى آن كلمات را به قائم(ع) به پايان رساند، وآنان دوازده امام مى‏باشند كه نه نفر آنان از نسل حسين(ع) هستند. [عوالم العلوم و المعارف و الاحوال من الايات و الاخبار و الاحوال، عبداللَّه بحرانى اصفهانى، زير نظر سيد محمدباقر ابطحى اصفهانى]

6. إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ )آل عمران: 33)

به حقيقت، خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيده است.

در روايات متعددى از اهل بيت رسيده كه به اين آيه شريفه بر عصمت انبياء و امامان(ع)استدلال شده است، زيرا هرگز خداوند: افراد گنهكار و آلوده به شرك و كفر و فسق را برنمى‏گزيند. [تفسير نمونه، ج 2، ص 390.]  و امام حسين(ع) بر منزلت و مقام خود به اين آيه استدلال كرده است.

در روز عاشورا محمدبن اشعث )از فرماندهان لشكر عمر سعد( به امام حسين(ع) گفت:اى حسين پسر فاطمه! كدام منزلت و برترى از پيامبر خدا(ص) در شماست كه در ديگرى‏وجود ندارد؟ امام(ع) آيه ان اللَّه اصطفى آدم… را قرائت كرد و فرمود: به خدا قسم، پيامبراكرم(ص) از خاندان ابراهيم(ع) و عترت هدايتگر از خاندان پيامبر اكرم(ص) مى‏باشند. [محمد بن اشعث… فقال: يا حسين بن فاطمة ايّة حرمة لك من رسول اللَّه ليست لغيرك؟ فتلا الحسين هذه الايه؟ان اللَّه اصطفى… ثم قال… »واللَّه ان محمداً من آل ابراهيم، و انّ العترة الهادية لمن آل محمد«]

در ديگر روايتى كه گفتگوى امام رضا(ع) و مأمون را حكايت كرده است، مأمون پرسيد:»هَل فَضْلَ اللَّهُ العِترَة عَلى سائِر النّاسِ؟« آيا خدا، عترت را بر ساير مردم برترى داده است؟

امام رضا(ع) فرمود: خداوند برترى عترت بر ساير مردم را در آيات محكمش علنى‏كرده است. مأمون گفت: آن آيات چيست؟ امام رضا(ع) فرمود: »ان اللَّه اصطفى آدم…« [الميزان، ج 3، ص 168 به نقل از عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 230، ح 1، باب 23.]

از امام باقر(ع) روايت شده كه آن حضرت آيه شريفه »اِن اللَّه اصطفى… ذُرّية بَعضُها مِن‏بعض« را قرائت كرد و فرمود »نحن منهم و نحن بقية تلك العترة« ما از آن ذريه هستيم و ماييم‏بقيه آن عترت. [همان به نقل از تفسير عياشى، ج 1، ص 168، ح 29.]

7. أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِي السَّماءِ.

 )ابراهيم: 24)

آيا نديدى چگونه خداوند »كلمه طيبه« و [گفتار پاكيزه] را به درخت پاكيزه‏اى تشبيه كرده كه‏ريشه آن [در زمين] ثابت، و شاخه آن در آسمان است.

با استناد به روايتى كه در تفسير آيه شريفه وارد شده، امام حسين(ع) از مصاديق بارز آيه‏شريفه يعنى شجره طيبه به شمار مى‏آيند.

عمرو بن حريث مى‏گويد: از امام صادق(ع) در مورد آيه »اَلَم تَر كَيف ضَرِبَ اللَّهُ…«پرسيدم. فرمود: »رَسولُ اللَّه اَصلُها، وَ اَميرالمُؤمنين فَرعُها، وَالاَئمَة مِن ذُرّيتها اَغصانُها، وَ عِلم الاَئِمةثَمرتُها وَ شيعَتهُم المُؤمنون وَرقُها« رسول خدا(ص)، اصل آن و اميرمؤمنان(ع)، فرع آن و امامان‏از ذريّه آن حضرت، شاخه‏هاى آن و دانش ائمه ثمره آن و شيعيان مؤمن، برگ‏هاى آن]درخت پاكيزه [هستند. [اصول كافى، ج 1، ص 42، ح 80، بيروت؛ الميزان، ج 12، مترجم، ص 89 و 90. در تفسير الميزان روايات ديگرى‏آمده كه به همين روايت بسنده كرديم.]

8. وَلاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مُظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً.

 (اسراء: 33)

و كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده، نكشيد، جز بحق! و آن كس كه مظلوم كشته‏شده، براى ولّيش سلطه )و حقّ قصاص( قرار داديم.

حرمت قتل نفس و احترام خون انسانها در همه شرايع آسمانى آمده است، و آن را يكى‏از بزرگ‏ترين گناهان شمرده‏اند. يكى از خونهايى كه مظلومانه ريخته شد، خون اباعبداللَّه‏الحسين(ع) و اصحاب او بود. روايات فراوانى وجود دارد كه آيه فوق را بر امام حسين(ع)تطبيق داده‏اند.

امام صادق(ع) فرمود:

قَتلُ النَّفس الَّتى حَرَّم اللَّه، فَقد قَتلوا الحُسين(ع) فى اَهل بَيتهِ؛ [بحارالانوار، ج 44، ص 218 به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 290.]

كسى را كه خداوند خونش را حرام شمرده بود، كشتند. هر آينه حسين بن على(ع) را در ميان‏خانواده‏اش به قتل رساندند.

همچنين در روايتى ديگر فرمود: آيه شريفه در مورد حسين(ع) نازل شده است. [همان، ص 219 به نقل از روضه كافى، ص 255.]

سلام بن مستنير از امام باقر(ع) در مورد آيه »و من قتل مظلوماً…« فرمود: »هُو الحُسين بنُ‏عَلى(ع) قُتل مَظلوماً وَ نَحن اَولياءهُ وَالقائِمِ مِنا اِذا قامَ طَلب بِثاَر الحُسين(ع)«؛ او حسين بن على‏است كه مظلوم كشته شد و ما ولى او هستيم و قائم ما وقتى قيام كند به خونخواهى‏حسين(ع) اقدام مى‏كند. [همان، ص 218، به نقل از تفسير عياشى، ج 2، ص 290.]

9. وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَيَتِيماً وَأَسِيراً × إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنكُمْ‏جَزَاءً وَلاَ شُكُوراً )انسان: 9 – 8)

و غذاى )خود( را با اينكه به آن علاقه )و نياز( دارند، به »مسكين« و »يتيم« و »اسير« مى‏دهند!)و مى‏گويند( ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‏كنيم؛ و هيچ پاداشى و سپاسى از شمانمى‏خواهيم.

ابن عباس مى‏گويد: حسن و حسين(ع) بيمار شدند، على و فاطمه و فضه )خادمه آنان(نذر كردند اگر آنها شفا يابند سه روز روزه بگيرند، طبق برخى روايات حسن و حسين(ع)نيز گفتند: ما هم نذر مى‏كنيم روزه بگيريم. [تفسير نمونه، ج 25، ص 344.]  آن دو بزرگوار شفا يافتند و خانواده على(ع)،از لحاظ مواد غذايى دستشان خالى بود، امام على(ع) سه من جو قرض نمود و فاطمه يك‏سوم آن را آرد كرد و نان پخت، به هنگام افطار مستمندى به در خانه آمد، آنان همگى سهم‏خود را به او دادند، و با آب افطار كردند. شب دوّم يتيمى به در خانه آمد و تقاضاى كمك‏كرد، آنان همه نان خود را به او دادند و شب سوم اسيرى در خانه را كوبيد و همه سهم غذاى‏خود را به او دادند و با آب افطار كردند. صبح هنگام على(ع) دست حسن و حسين(ع) راگرفت و خدمت پيامبر(ص) برد در حالى كه از گرسنگى مى‏لرزيدند. رسول خدا(ص) باديدن آنان بسيار ناراحت شد. به خانه فاطمه(س) آمد، ديد در حال عبادت است و بى‏رمق.در اين حال جبرئيل نازل شد و سوره هل اتى را بر آن حضرت نازل كرد. [تفسير نمونه، ج 25، ص 344.]

10. كهيعص (مريم: 1)

از حضرت ولى عصر(ع) از تأويل اين آيه سؤال شد، فرمود »هذهِ الحُروف من اَنباء الغَيب اطَّلع‏اللَّهُ عَليها عَبدَه زَكريّا، اِلى اَن قال: فانباه اللَّهُ تَبارك وَ تَعالى عَن قِصّته، فقال »كهيعص« فالكافُ‏اِسمُ كَربلاء وَالهاء هَلاكُ العِترة ]الطاهرة[ وَالياء يَزيد وَ هُو ظالم الحسين(ع) و العين عَطشه‏والصّاد صَبره« [عوالم العلوم و المعارف، ج 17، ص 108 – 107.]

اين حروف از اخبار غيبى است كه خدا بنده‏اش زكريا را بر آن آگاه كرده است، تا آنجا كه‏فرمود: پس خداوند داستان او )حسين(ع)( را برايش بازگو نمود و گفت: »كهيعص«، »كاف« نام‏كربلاست، »هاء« هلاكت خاندان پاك اوست، »ياء« يزيد آن ستمكار بر حسين(ع)، »عين«عطش و »صاد« صبر او است.

11. أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. )حج: 39)

به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا كه مورد ستم‏قرار گرفته‏اند، و خداوند بر يارى آنها تواناست.

امام باقر(ع) در باره آيه شريفه فرمود: مراد علىّ و حسن و حسين(ع) هستند. [قال:… على و الحسن و الحسين(ع)]

12. اللَّهُ نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُكَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ. )نور: 35)

خداوند نور آسمانها و زمين است، مثل نور خداوند همانند چراغدانى است كه در آن چراغى)پرفروغ( باشد، آن چراغ در حبابى قرار گيرد، حبابى شفاف و درخشنده همچون يك ستاره‏فروزان.

در برخى روايات آيه شريفه به اميرمؤمنان(ع)، فاطمه زهرا(س)، امام حسن و امام‏حسين(ع) تفسير شده است. [تفسير نمونه، ج 14، ص 485 به نقل از نورالثقلين، ج 3، ص 602.]

امام صادق(ع) فرمود: مراد از »مشكوة« فاطمه(س)، و »مصباح«، حسن(ع) و »زجاجة«حسين(ع) مى‏باشد. [تفسير برهان، ج 3، ص 133.]

13. وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ. (زخرف: 28)

و آن را كلمه‏اى پاينده در نسل‏هاى بعد از خود قرار داد.

از امير مؤمنان(ع) روايت شده كه فرمود:

وَ فينا نُزلت هذه الايةُ »و جعلها…« وَالاِمامَة فى عقَبِ الحُسين(ع) اِلى يَومِ القِيامَة« [تفسير برهان، ج 3، ص 293.]

اين آيه درباره ما نازل شده است، يعنى امامت در نسل حسين(ع) تا روز قيامت پاينده است.

14. وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ‏شَهْراً. )احقاف: 15)

ما به انسان سفارش كرديم به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناخشنودى حمل نمودو با ناراحتى بر زمين گذاشت و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است.

امام صادق(ع) فرمود:

لمّا حَملَت فاطمةُ بالحُسين(ع) جاءَ جبرئيلُ الى رسول اللَّه فقال: اِن فاطمةَ سَتَلِدُ غلاماً تَقتُله‏اُمَّتُك مِن بَعْدِكَ فَلَمّا حَمَلت فاطمةُ بالحُسين كرهت حَملَه و حين وَضَعْتهُ كَرِهَت وَضعَهُ. ثم قال:ابوعبداللَّه: لم تَرَ فى الدّنيا اُمٌّ تَلِدُ غلاماً تَكرَهُهُ و لكنَّها كَرِهَتْهُ لِما عَلِمَتْ اِنَّهُ سَيُقتَل. قال: وَ فيه‏نَزلت هذِه الايَةُ: »و وصينا الانسان…« [كافى، ج 1، ص 464.]

چون فاطمه(س) به حسين(ع) باردار شد. جبرئيل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: ازفاطمه (س) به زودى پسرى به دنيا مى‏آيد كه امتت بعد از تو او را مى‏كشند. از اين روهنگاميكه فاطمه (س) به حسين(ع) بار دار شد، از بارداريش ناخشنود بود و زمان زايش هم‏به دنيا آمدن فرزندش را خوش نمى‏داشت.

 سپس امام صادق(ع) فرمود:

در دنيا مادرى ديده نشده كه پسرى به دنيا آورد و از اين پديده ناخشنود باشد. اما علت‏ناخشنودى فاطمه(س) آگاهى او به كشته شدن فرزندش در آينده‏اى نزديك بود. و فرمود:اين آيه )و وصينا الانسان…( در همين مورد نازل شده است.

15. مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ × بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لاَ يَبْغِيَانِ ×….× يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ.(الرحمن: 22 – 19)

دو دريا را كنار هم قرار داد در حالى كه با هم تماس دارند. ميان آن دو برزخى است كه يكى برديگرى غلبه نمى‏كند… از آن دو دريا مرواريد و مرجان بيرون مى‏شود.

امام صادق(ع) در تفسير آيه فرمود:

علىٌ و فاطمةُ(ع) بَحرانِ مِن العلمِ عَميقانِ لا يَبغى اَحدُهما على صاحبِهِ »يَخرُج مِنْهما اللُّؤلُؤوَالمرجان«: الحَسنَ والحُسين(ع). [تفسير برهان، ج 4، ص 266.]

على و فاطمه(ع) دو درياى ژرف و لبريز از دانش هستند كه يكى بر ديگرى طغيان نمى‏كند.»از آن دو دريا درّ و مرجان خارج مى‏شود« يعنى حسن و حسين(ع).

16. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ × ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً. (فجر:28 – 27)

اى نفس آرام يافته به سوى پروردگارت باز گرد. در حالى كه هم تو از او خشنودى و هم او از توخشنود است.

امام صادق(ع) فرمود: »اِقرأوُا سُورَة الفَجر فى فَرائِضكُم و نَوافلِكم فَانّها سُورةُ الحُسين بنِ‏عَلى(ع) وَ اَرغبوا فيها رَحِمكم اللَّهُ تعالى؛ سوره فجر را در نمازهاى واجب و مستحب خودبخوانيد كه آن سوره حسين بن على(ع) است. و بدان تمايل ورزيد تا خدا شما را موردرحمت خود قرار دهد. ابواسامه كه در مجلس حاضر بود پرسيد: چگونه اين سوره به‏حسين(ع) اختصاص يافته است؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: »آيا سخن خدا را نشنيدى كه‏فرمود: »يا ايتها النفس المطمئنه…« منظور از نفس مطمئنه، حسين بن على(ع) است كه داراى‏روح آرام يافته‏اى است كه هم او از خدا و هم خدا از او خشنود است. [بحار الانوار، ج 44، ص 219 – 218.]

ابوبصير از امام صادق(ع) نقل مى‏كند كه »يا ايتها النفس المطمئنه… يعنى الحسين بن‏على(ع)« [همان به نقل از تفسير على بن ابراهيم.]

18. وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً × فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَاداً لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُواخِلاَلَ الدِّيَارِ. (اسراء: 5 – 4)

و برترى جويى بزرگى خواهيد نمود، هنگامى كه نخستين وعده فرا رسد، گروهى از بندگان‏پيكارجوى خود را بر ضدّ شما مى‏انگيزيم )تا شما را سخت درهم كوبند؛ حتى براى به دست‏آوردند مجرمان(، خانه‏ها را جستجو مى‏كنند، و اين وعده‏اى است قطعى!

از امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه روايت شده كه فرمود: »وَلَتَعْلُنَّ عُلُوّاً كَبِيراً« يعنى‏كشتن حسين بن على، »فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاَهُمَا« يعنى هنگامى كه زمان يارى حسين بن على(ع)فرا رسد. گروهى برمى‏انگيزانيم و اينان قومى هستند كه خداوند قبل از قيام قائم آنان را برمى‏انگيزد. [عن ابى عبداللَّه(ع) فى قوله اللَّه عزوجل: »و لتعلن علواً كبيراً« »قتل الحسين بن على(ع)« »فاذا جاء وعد اوليهما«قال: »اذا جاء نصر الحسين بن على« بعثنا عليكم عباداً لنا اولى بأس شديد فى سوا خلال الديار« قوماً يبعثهم اللَّه‏قبل قيام القائم]

18. وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (صافات: 107)

و ما قربانى بزرگى را فداى او (اسماعيل) كرديم.

ابن قتيبه از فضل روايتى از امام رضا(ع) را چنين نقل مى‏كند: از امام رضا(ع) شنيدم كه‏فرمود: خداى عزيز و بزرگ به ابراهيم(ع) امر نمود كه به جاى فرزندش اسماعيل‏گوسفندى را كه خدا برايش فرستاده بود قربانى كند، و ابراهيم درخواست نموده بود كه‏فرزندش اسماعيل را با دستش ذبح كند، و اگر به كشتن گوسفند امر نمى‏شد همين كار رامى‏كرد، تا آن داغى را كه به قلب پدرى كه عزيزترين فرزندانش را با دست خود قربانى‏نموده، به دل او هم وارد شود و سزاوار درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.

خداوند به او وحى كرد: اى ابراهيم از آفريدگانم چه كسى را بيشتر دوست دارى؟ اوگفت: پروردگارا! كسى را نيافريدى كه از دوستت محمد(ص) محبوب‏تر باشد.

خداوند فرمود: او را بيشتر دوست دارى يا خود را؟ گفت: او را بيشتر از خود دوست‏دارم. فرمود: فرزند او نزد تو محبوب‏تر است يا فرزند خودت؟ گفت: فرزند او. فرمود:كشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بيشتر به درد مى‏آورد يا كشته‏شدن فرزندت به دست خود در راه اطاعت از من؟

عرض كرد: پروردگارا! كشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بيشتر به درد مى‏آوردفرمود: اى ابراهيم! گروهى كه گمان مى‏كنند كه از امت محمد(ص) هستند به زودى بعد ازاو دست به خون فرزندش آغشته مى‏سازند و او را به ستم چون گوسفندى ذبح مى‏كنند وبدين وسيله موجب خشم من خواهند شد. ابراهيم(ع) بى‏تاب شد و دلش به درد آمد وگريست. خداى بزرگ و بلند مرتبه به او وحى كرد: اى ابراهيم! فديه بى‏تابى بر فرزندت‏اسماعيل – اگر او را قربانى مى‏كردى – به اندوهگينى‏ات بر حسين(ع) و كشته شدندش برابرگشت، و براى تو بلندترين درجات اهل ثواب بر مصيبت‏ها خواهد بود. و آن سخن خداى‏عزوجل است كه فرمود: و فديناه بذبح عظيم. [بحار الانوار، ج 44، ص 226 – 225.]

مجله پیام شماره 80

اشتراک گذاری
0
asanweb
asanweb

مطالب مرتبط

در بین کلیه مذاهب اسلامی، شیعه تنها مذهبی است که نگاهش به ولایت فقیه است. ولایت پذیری شیعه که بر اساس «صلاحیت» شکل می‌گیرد، او را تهدید ناپذیر کرده است.

مهر 3, 1402

ولایت فقیه


اطلاعات بیشتر
شهریور 29, 1402

زینب کبری (س) درمصاف با بنی امیّه درجنگ نرم


اطلاعات بیشتر
خرافه چهارشنبه سوری آخرسال
بهمن 16, 1401

اطلاعات بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق برای نویسنده محفوظ است .

کاری از گروه طراحی آسان وب