فهرست مطالب
مقدمه
فصل اول.آیات مربوط به ارث
گفتاریک.اهتمام به ارث
گفتاردو.ارث درمکتب پیامبران درقرآن
گفتارسه.فریضه بودن قانون ارث درقرآن
گفتارچهار.وجودمصالح واقعی درارث
گفتارپنج . چه کسانی ارث می برند؟
گفتارشش .اولویت درطبقات ارث درقرآن
گفتارهفت.چرایی دوبرابری ارث مردان برزنان
گفتارهشت .وارثان طبقه اول درقرآن (والدین وفرزندان)
گفتارنه .وارثان طبقه دوم درقرآن (برادروخواهر)
گفتارده .ارث زن وشوهر درقرآن
گفتاریازده.سهم ارث هریک اززن ومرد درقرآن
گفتاردوازده : پرداخت دیون ووصیت قبل ازتقسیم ارث
گفتارسیزده.استحباب بهره مندی خویشان محروم ازارث به هنگام حضوردرتقسیم ارث گفتارچهارده .پایبندی به قوانین ارث درقرآن
گفتارپانزده.درصدسهم الارث در قرآن
فصل دوم معنا یابی ارث
گفتارشانزده .مفهوم شناسی ارث
گفتارهفده .تفاوت سهم الإرث بین زن ومرد
گفتارهیجده .عول،تعصّیب وردّ
گفتارنوزده .محرومین ازارث
گفتاربیست .حاجب ازارث
گفتاربیست ویک .حبوه(سهم پسر بزرگ ).
گفتار بیست ودو .وارثان دوسببی یابیشتر
گفتاربیست وسه.خمس ارث
گفتار بیست وچهار .سهم خویشاوندان ارث نبرومساکین
گفتاربیست وپنج پرداخت کامل ارث یتیم
فصل سوم. طبقات ارث
گفتاربیست وشش.وارثان چهارطبقه اند:
گفتار بیست وهفت .طبقۀ اوّل(پدرومادر+فرزند)
گفتار بیست وهشت .طبقۀ دوّم،خواهروبرادر،جدّ(پدربزرگ)وجدّه(مادربزرگ)
گفتار بیست ونه .طبقۀ سوّم. عمو،عمّه،دایی وخاله
گفتار سی .طبقۀ چهارم.ارث زن وشوهر
مقدمه
۱.یکی ازمسائل مالی خانواده ها مسئله ارث است.گاهی به دلیل روشن نبودن سهم هریک ازوراث، حقوق برخی ضایع شده وگاه به مناقشه کشیده می شود.
۲.باتوجه به نیازجامعه دینی، احساس کردم کتاب جامعی لازم است که به تمام مسائل ارث پرداخته وهمه نیازها را پاسخگو باشد.
۳.پژوهش پیش رو،مسئله ارث را ازمنظرقرآن وروایات وفقه درسه فصل به تفصیل مورد بررسی وکنکاش قرارداده است.
۴.مسائل مربوط به طبقات ارث، به صورت پژوهشی-کاربردی، تمام مسائل ارث مربوط به هرطبقه را به روشنی بیان کرده است.
۵.جهت رفع اشکالات احتمالی واعتمادخوانندگان،کتاب توسط کارشناس محترم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ عبدالرحمن انصاری – که دراین زمینه پژوهشی داشتند وخبره کاربودند-بطورکامل بررسی وارزشیابی شده است.به همین جهت ازنام برده صمیمانه تشکرمی کنم.
وآخردعوانا الحمدلله رب العالمین.
اردیبهشت۱۴۰۲
درقرآن حدود۱۶آیه به مسئله ارث پرداخته واهمیت ومسائل آن رابیان کرده است.
۱.وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ (بقره:۲۳۳)
مادران، فرزندان را دو سال تمام، شير مىدهند. (اين) براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند. و بر آن كس كه فرزند براى او متولد شده [پدر]، لازم است خوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته (در مدت شير دادن بپردازد، حتى اگر طلاق گرفته باشد.) هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايى خود نيست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به كودك را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نيز لازم است اين كار را انجام دهد [هزينه مادر را در دوران شيرخوارگى تامين نمايد].
آیه شریفه »وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ« به وارثان سفارش می کند -حتی درصورت اختلاف یا متارکه والدین- وراث حق ندارندبه کودک شیرخوارضرربرسانندوحق اوراپایمال کنند!واین اهتمام به مسئله را تداعی می کند.
گفتاردو.ارث درمکتب پیامبران
پیامبران نیزچون سایرمردم وارثانی دارندکه درمال واموال ازآنان ارث می برند.درقرآن به مواردی تصریح شده است.مانند: زکریا وسلیمان.
یک. زکریا
۲… فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ( مریم:۵و۶)
زکریا گفت: (خدایا) به قدرتت جانشينى به من ببخش. كه وارث من و آل يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده.
منظور از ارث در آیه شریفه چيست؟
بسيارى از مفسران شيعه معتقدند” ارث” در اموال است، وفقط جمعى از علماى تسنن ، آن را اشاره به مقام نبوت دانستهاند.
علمای شیعه به ظهور كلمه” ارث” استناد كردهاند، زيرا اين كلمه هنگامى كه مجرد از قرائن ديگرباشد به معنى ارث مال است. و اگر مىبينيم در برخی از آيات قرآن ارث در امور معنوى به كار رفته مانند آيه: ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا (فاطر:۳۲) ما كتاب آسمانى را به بندگان برگزيده خود به ارث منتقل كرديم”، به خاطر قرائنى است كه در اينگونه موارد وجود دارد .[1]
علاوه از برخی روايات استفاده مىشود كه در آن زمان، بنى اسرائيل هدايا و نذورات فراوانى براى” احبار” (علماى يهود) مىآوردند، و زكريا رئيس احبار بود. [2]
از اين گذشته همسر زكريا كه از دودمان سليمان بن داود بود، با توجه به وضع مالى فوق العاده سليمان و داود، اموالى را به ارث برده بود.وزكريا از اين بيم داشت اين اموال به دست افراد ناصالح و فرصت طلب و زراندوز، يا فاسق و فاجر بيفتد و منشا فسادى در جامعه گردد.
لذا زکریااز پروردگار خويش تقاضاى فرزند صالحى كرد تا بر اين اموال نظارت كند و آنها را در بهترين راه مصرف نمايد.
آیت الله مکارم می فرماید:به عقيده ما اگر از مجموع مباحث فوق چنين نتيجه بگيريم كه” ارث” در اينجا مفهوم وسيعى دارد كه هم ارث اموال را شامل مىشود و هم ارث مقامات معنوى را، مطلب خلافى نخواهد بود، چرا كه براى هر طرف قرائنى وجود دارد. و با توجه به آيات قبل و بعد و مجموعه روايات، اين تفسير كاملا نزديك به نظر مىرسد.
اما جمله إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ مِنْ وَرائِي (من از بستگانم بعد از خودم بيمناكم) با هر دو معنى سازگار است. چرا كه اگر افراد فاسدى صاحب اختيار آن اموال مىشدند براستى نگران كننده بود. و نيز اگر رهبرى معنوى مردم بدست افراد ناصالح مىافتاد آن نيز بسيار مايه نگرانى بود. بنا بر اين خوف زكريا در هر دو صورت قابل توجيه است.[3]
دربرخی روايات اهل بيت ع ،فاطمه زهرا(س) براى اثبات باغ فدك به عنوان ارث پدری،در برابر خليفه اول(ابوبکر)به آيه فوق استدلال كرد. واین شاهدى بر اين مدعى است که منظورارث مالی است.
مرحوم طبرسى در كتاب” احتجاج” چنين نقل مىكند:
هنگامى كه خليفه اول تصميم گرفت فدك را از فاطمه ع بگیرد و اين سخن به بانوى اسلام رسيد نزد او آمد و چنين گفت: اى ابو بكر! آيا در كتاب خدا آمده كه تو از پدرت ارث ببرى ولی من نبرم؟ چيز عجيبى است! آيا به عمد كتاب خدا را رهاکرده و پشت سر افكندهايد؟ در آنجا كه در داستان يحيى بن زكريا مىگويد: زكريا گفت: خداوندا از سوى خودت جانشينى (فرزندى) به من ببخش تا از من و خاندان يعقوب ارث ببرد”.[4]
برخی ازمفسرین اهل سنت که نظرمخالف دارند،به روایت :»نحن معاشر الانبياء لا نورث« ما پيامبران ازخود ارثى نمىگذاريم. استدلال کرداند. لیکن این حديث چون مخالف كتاب اللَّه است از درجه اعتبار ساقط است. [5]
۳.وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ(نمل :۱۶) سليمان ازداود ارث برد.
سوال:منظور از” ارث” در آیه چيست؟ ارث دراموال یا ارث درعلم ؟
بعضى مفسران آن را منحصر به ميراث علم و دانش دانستهاند. با این تصورکه پيامبران ارثى از اموال خود به جای نمىگذارند.
بعضى ديگر منحصرا ميراث مال و حكومت را ذكر كردهاند. چون كه اين كلمه قبل از هر چيز، مفهوم ميراث مال را به ذهن تداعى مىكند.
و برخی گفته اند:منظورعلم سخن گفتن با پرندگان (منطق الطير) است.
ولى با توجه به اينكه آيه مطلق است و در جملههاى بعد سخن از علم به ميان و از تمام مواهب آمده (أُوتِينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ) دليلى ندارد كه مفهوم آيه را محدود كنيم.بنا بر اين سليمان وارث همه مواهب پدرش داود می باشد.[6]
گفتارسه.فریضه بودن قانون ارث
۴….فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (نساء:۱۱)
قانون ارث یک فریضه واجب الهی برای مسلمانان است وقابل تغییرنیست.چون براساس علم و حكمت الهی که دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است بناشده است.[7]
گفتارچهار: وجودمصالح واقعی درارث
۵.لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً… (نساء:۱۱) نمی دانیدکدام یک ازوارثان سودبیشتری به حال شمادارند.
خداوندحکیم سهم وارثان را، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار ساخته است، هر چند انسان بدان بىتوجّه باشدویابه فلسفه وحکمت آن واقف نباشد.چون درحقیقت نمی داندکدام یک ازوارثان سودبیشتری به حال اودارند! [8]
گفتارپنج : چه کسانی ارث می برند؟(ارحام،دوستان وهم پیمانان)
وراث پنج طبقه اند:طبقه اول:والدین وفرزندان؛طبقه دوم:خواهروبرادروجد وجده؛طبقه سوم:عموودایی وعمه وخاله؛طبقه چهارم:زن وشوهر؛وطبقه پنجم:دوستان وهم پیمانان.
الف.ارحام نسبی وسببی
۶. لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً ( نساء:۷)
براى مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود مىگذارند سهمى است و براى زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مىگذارند سهمى، خواه آن مال كم باشد يا زياد، اين سهمى است تعيين شده و لازم الاداء.
شان نزول:
در عصر جاهليت عرب، رسم چنين بود كه تنها مردان را وارث مىشناختند و معتقد بودند آن كس كه قدرت حمل سلاح و جنگ و دفاع از حريم زندگى و احيانا غارتگرى ندارد ارث به او نمىرسد، به همين دليل زنان و كودكان را از ارث محروم مىساختند و ثروت ميت را در ميان مردان دورتر قسمت مىكردند.تا اينكه يكى از انصار به نام” اوس بن ثابت” از دنيا رفت در حالى كه دختران و پسران خردسالى به جاى گذارد، عموزادههاى او به نام” خالد” و” ارفطه” آمدند و اموال او را ميان خود تقسيم كردند، و به همسر و فرزندان خردسال او چيزى ندادند، همسر او شكايت به پيامبر ص كرد، و تا آن زمان حكمى در اين زمينه در اسلام نازل نشده بود، در اين موقع آيه فوق نازل شد و پيامبر ص آن دو نفر را خواست و به آنها دستور داد كه در اموال مزبور، هيچ گونه دخالت نكنند و آن را براى بازماندگان درجه اول يعنى فرزندان و همچنين همسر او بگذارند تا طرز تقسيم آن در ميان آنها در پرتو آيات بعد روشن گردد. [9]
نکته ها:
یک.خویشان میت نسبی وسببی؛ وارثان واقعی (فرض)بشمارمی آیند.آیه۶احزاب هم دال براین موضوع می بشد.
دو.زنان وفرزندان نیزچون مردان به سهم خودارث می برند.
ب.وارثان هم پیمان
۷.وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (نساء:۳۳)
براى هر كس وارثانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند و (نيز) كسانى كه با آنها پيمان بستهايد نصيبشان را بپردازيد، خداوند بر هر چيز شاهد و ناظر است.
نکته ها:
یک.اعلان احکام ارث.اموالی که پدران و مادران و نزديكان از خود به جای مىگذارند طبق احکام خاصى در ميان آنها تقسيم مىگردد. (وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ )
۲.هم پيمانانی که ارث می برند سهم آنان رابپردازید. (وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ).
کدام هم پیمان؟ آنچه به مفهوم آيه نزديكتر است، پيمان” ضمان جريره” مىباشد كه قبل از اسلام وجود داشت، و اسلام آن را اصلاح كرد، و چون جنبه سازنده داشت بر آن صحه گذاشت، و آن چنين بود كه:” دو نفر با هم قرار مىگذاشتند كه در كارها” برادروار” به يكديگر كمك كنند، و در برابر مشكلات يكديگر را يارى نمايند، و به هنگامى كه يكى از آنها از دنيا برود، شخصى كه بازمانده است از وى ارث ببرد” اسلام اين پيمان دوستى و برادرى را به رسميت شناخت، ولى تاكيد كرد كه ارث بردن چنين هم پيمانى منحصرا در زمينه عدم وجود طبقات خويشاوندان خواهد بود، يعنى اگر خويشاوندى باقى نماند شخصى كه با او” ولاء ضمان جريره” پيدا كرده و چنان معاهدهاى را بسته است از وى ارث مىبرد.[10]
ج.سهمی برای دوستان
۸.وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهاجِرِينَ
إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُورا(احزاب:۶)
و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤمنان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولى هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانشان نيكى كنيد (و سهمى از اموال خود به آنها بدهيد) اين حكم در كتاب الهى نوشته شده است.
نکته ها:
یک.ابتدا این آیه برارث خويشاوندان نسبی وسببی نسبت به يكديگر واولویت طبقات ارث اشاره دارد.( وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ)
دو. اگرکسانی خواستند براى دوستان و كسانى كه مورد علاقه آنهاست چيزى به ارث بگذارند- هر چند از طريق وصيت نسبت به ثلث مال باشد- مانعى ندارد (إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً). [11]
۹.وَأُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (انفال:۷۵)
و خويشاوندان نسبت به يكديگر (از ديگران) در احكامى كه خدا مقرر داشته سزاوارترند خداوند به همه چيز دانا است.
نکته ها:
یک.آیه شریفه وآیه قبل (احزاب:۶)اشاره به اولویت درطبقات ارث دارد.بدین معنی که تاطبقه اول(پدرومادروفرزندان)هستند،نوبت به طبقه دوم(خواهر وبرادروجدوجده)نمی رسد.وباوجودطبقه دوم،نوبت به طبقه سوم(عموودایی وخاله وعمه)نمی رسد. (وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ).[12]
دو. البته زن وشوهرازاین قانون استثنا است وباوجود همه طبقات ازیکدیگرارث می برند.
گفتارهفت:چرایی دوبرابری ارث مردان برزنان
طبق احکام شرع مرد دوبرابرسهم زن ارث می برند.
علامه طباطبایی درچرایی تفاوت ارث زن ومرد می فرماید: سهم هر زنى فى الجمله نصف سهم مرد، و سهم مردها دو برابر سهم زنان است، علتش اين است كه اسلام مرد را از جهت تدبير امور زندگى كه ابزار آن عقل است قوىتر از زن مىداند و مخارج مرد را هم بيش از مخارج زن دانسته چون مخارج زن هم به عهده مرد است، و بدين جهت فرموده: وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ” (نساء:۳۴)هزینه زندگی زنان برعهده مردان است.درنتیجه گرچه اسلام تدبير و اداره دو ثلث ثروت دنيا را به عهده مردان، و تدبير يك ثلث آن را به عهده زنان گذاشته، ولی كسرى در آمد زن را با فرمانى كه به مردان صادر نموده (كه رعايت عدالت را در حق آنان بكنند) تلافى كرده است، زيرا وقتى مردان در حق زنان در مال خود كه دو ثلث است رعايت عدالت را بكنند يك لقمه، خود بخورند و لقمهاى به همسر خود بدهند، پس زنان، با مردان در آن دو ثلث شريك خواهند بود. يك ثلث هم كه حق اختصاصى خود زنان است، پس در حقيقت زنان از حيث مصرف و استفاده، دو ثلث ثروت دنيا را مىبرند ومردان یک ثلث را.و نتيجه اين تقسيمبندى حكيمانه و اين تشريع عجيب اين مىشود كه مرد و زن از نظر مالكيت و از نظر مصرف وضعى متعاكس دارند، مرد دو ثلث ثروت دنيا را مالك و يك ثلث آن را متصرف است و زن يك ثلث را مالك و دو ثلث را متصرف است.[13]
در روایتی از امام جواد وامام رضاعليهما السلام آمده است: هيچگونه هزينه فردى و اجتماعى بر عهده زن نيست، علاوه بر آنكه هنگام ازدواج مهريه مىگيرد، ولى مرد هم مهريه مىدهد، هم خرج زن را عهدهدار است.[14]
زن بىهيچ مسئوليّتى سهم ارث دريافت مىكند و حقّ پسانداز دارد ولى در بهرهگيرى، از همان سهم مرد بهره مىگيرد.[15]
گفتارهشت :وارثان طبقه اول درقرآن (والدین وفرزندان)
۱۰. يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً (نساء:۱۱)
خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش ميكند كه (از ميراث) براى پسر به اندازه سهم دو دختر باشد و اگر فرزندان شما (دو دختر و) بيش از دو دختر بوده باشد دو سوم ميراث از آن آنها است و اگر يكى بوده باشد نيمى (از ميراث) از آن او است، و براى پدر و مادر او (كسى كه از دنيا رفته) هر كدام يك ششم ميراث است اگر فرزندى داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد و (تنها) پدر و مادر از او ارث برند براى مادر او يك سوم است و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم ميبرد (و پنج ششم باقيمانده براى پدر است) (همه اينها) بعد از انجام وصيتى است كه او كرده است و بعد از اداى دين است- شما نمىدانيد پدران و مادران و فرزندانتان كداميك براى شما سودمندترند- اين فريضه الهى است و خداوند دانا و حكيم است.
نکته ها:
یک.آیه شریفه به وارثان طبقه یک اشاره دارد.یعنی:پدرومادروفرزندان. وجود والدین،موجب وجود فرزند،ووجودفرزندان تداوم بخش وجود والدين است. همچنان که خصوصيّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزندان منتقل مىشود، اموال هم به فرزندان منتقل می گردد. (يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُم)
رسيدن ارث به فرزند، انگيزهى فعّاليت بيشتر است. اگر انسان بداند كه اموالش به فرزندش نمىرسد، چندان تلاش وتحرّك از خود نشان نمىدهد. در فرانسه، هنگامى كه قانون ارث لغو شد، فعّاليتهاى اقتصادى ضعيف شد.[16]
علاوه هيچ رابطه خويشاوندى نزديكتر از رابطه فرزند و پدری نیست.
دو.پسران دوسهم ودختران یک سهم ارث می برند. (فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ)
سه. آیه شریفه سهم ارث زنان رابیان می کند.وجمله كُنَّ نِساءً…عطف به جمله قبل است که می گفت:سهم مرد دوبرابرسهم زن است.دراین آیه هم می فرماید:دوزن دوسوم سهم دارند.یعنی هرکدام یک سوم ازسه سهمی که دوسومش ازمرداست. (فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ) [17]
چهار.اگروارث فقط یک دخترباشد نصف ماترک به اومی رسد.وازاین فهمیده می شودکه اگروارث فقط یک پسرباشد تمام اموال را به ارث می برد.(وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْف)
پنج.سهم ارث پدرومادردرصورت داشتن فرزند یک ششم است. (وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَد)
شش.سهم ارث پدرومادردرصورت نداشتن فرزند، سهم مادر يك ثلث ومابقی سهم پدرمىباشد. (فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ)
هفت. سهم پدر و مادر درصورت نداشتن فرزند،سهم مادربا داشتن حاجب یعنی برادرها يك ششم ومابقی سهم پدرمىباشد. واقع شدن جمله:” فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُس ” بعد از جمله
” فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ” بر اين دلالت دارد كه اخوة (برادران) در طبقه دوم قرار دارند و بعد از پسران و دخترانند، يعنى با وجود پسران و دختران ميت، از ميت ارث نمىبرند، تنها اثرى كه در وجود اخوة هست، اين است كه نمىگذارند مادر ثلث ببرد. [18]
هشت.قبل ازتقسیم ارث،به وصیت میت تا ثلث مال بایدعمل شود.اگرمیت وصیتی داشته باشد. وصيّت حقّ انسان است، وبر حقوق وارثان مقدّم است. (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها )
نه. قبل ازتقسیم ارث بایدبدهکاری های میت پرداخته شود. حقوق مردم، بر حقوق وارثان و بستگان مقدّم است. (..أَوْ دَيْنٍ)
ده.درتقسیم ارث اولویت باپدرومادروبعدفرزندان است.درصورت مرگ فرزندان،نوه ها ونتیجه ها ارث می برند.[19]
گفتارنه :وارثان طبقه دوم درقرآن (برادروخواهر)
الف. برادروخواهرپدری
۱۱. يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالاً وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (نساء:۱۷۶)
از تو (در باره ارث خواهران و برادران) سؤال مىكنند، بگو خداوند حكم كلاله (خواهر و برادر) را براى شما بيان مىكند: اگر مردى از دنيا برود كه فرزند نداشته باشد و براى او خواهرى باشد نصف اموالى را كه به جا گذاشته از او (به ارث) مىبرد و (اگر خواهرى از دنيا برود و وارث او يك برادر باشد) او تمام مال را از آن خواهر به ارث مىبرد، در صورتى كه (شخص متوفى) فرزند نداشته باشد، و اگر دو خواهر (از متوفى) باقى بماند دو ثلث اموال را مىبرند و اگر برادر و خواهر با هم باشند (تمام اموال را ميان خود تقسيم مىكنند به اين ترتيب كه) براى هر مذكر دو برابر سهم مؤنث خواهد بود- خداوند (احكام خود را) براى شما بيان مىكند تا گمراه نشويد و خداوند به همه چيز دانا است.
نکته ها:
یک.برادران و خواهران جزء طبقه دوم ارث هستند، و تنها با نبودن پدر و مادر و فرزند ارث مىبرند.
دو.دوآیه درموردسهم ارث خواهروبرادر(کلاله) آمده است.یعنی وارثان فقط خواهروبرادرهستند. آيه مورد بحث در باره خواهران و برادران” پدر و مادرى” يا” پدرى تنها” سخن مىگويد.ولی آيه ۱۲سوره نساء، ناظر به برادران و خواهران” مادرى” است.
سه. برادران و خواهران پدرى، يا پدر و مادرى، سهم ارث پدر را ميبرند كه دو سوم است.چون از طريق پدر، يا پدر و مادر مربوط مىشوند.وبرادران و خواهران مادرى به اندازه سهم مادر ارث مىبرند كه يك سوم است. چون از طريق مادر با متوفى مربوطند.
چهار. هر گاه مردى از دنيا برود و فرزندى نداشته باشد و فقط يك خواهر داشته باشد نصف ميراث او به آن يك خواهر مىرسد. (إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ)
پنج.اگر زنى از دنيا برود و فرزندى نداشته باشد و تنها يك برادر (برادر پدر و مادرى يا پدرى تنها) ازاومانده است، تمام ارث او به يك برادر ميرسد. (وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ).
شش. اگر كسى از دنيا برود و تنها دو خواهر از او به يادگار بماند، دو ثلث از ميراث او را ميبرند. (فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ)
هفت.اگر ورثه ، فقط چند برادر و خواهر باشند (از دو نفر بيشتر) تمام ميراث را ميان خود تقسيم مىكنند، بطورى كه سهم هر برادر دو برابر سهم يك خواهر شود. (وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ).
هشت. خداوند اين حقايق را براى شما بيان ميكند تا گمراه نشويد و راه سعادت را بيابيد. (يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ)
ب.برادرو خواهرمادری(کَلالَةً)
۱۲.وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ. (نساء:۱۲)
و اگر مردى است كه كلاله (خواهر يا برادر) از او ارث مىبرد يا زنى كه برادر يا خواهرى دارد، سهم هر كدام يك ششم است (اگر برادران و خواهران مادرى باشند) و اگر بيش از يك نفر باشند آنها شريك در يك سوم هستند پس از انجام وصيتى كه شده و اداى دين، بشرط آنكه (از طريق وصيت و اقرار به دين) به آنها ضرر نزند اين سفارش خدا است و خدا دانا و حليم است.
نکته ها:
یک. درآیه، منظوربرادروخواهرمادری (كَلالَةً) است.
راغب” در كتاب” مفردات” مىگويد:” كَلالَةً ” به كسانى گفته مىشود كه از متوفى ارث مىبرند، در حالى كه پدر و مادر يا فرزند و فرزندزاده او نيستند. (وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً )
دو.اگرمرد یازنی ازدنیا برود وتنها یک برادروخواهرباقی مانده، سهم ارث هریک يك ششم مال است. (وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ).
سه. اگرمیت بیش از يك خواهر وبرادرداشته باشند، مجموعا يك ثلث ميبرند.از تعبير” فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ” استفاده مىشود كه آنها يك ثلث را در ميان خود بطور مساوى تقسيم مىكنند و زن و مرد در اينجا هيچ گونه تفاوتى ندارند. زيرا مفهوم شركت مطلق مساوى بودن سهام است. (فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ) [20]
چهار.تقسیم ارث بعدعمل به وصیت (اگروصیت داشته)،وپرداخت دیون وبدهی میت است که جنبه ضرربه ورثه نداشته باشد.( مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارّ)
پنج. اين دستور الهى بايد محترم شمرده شود، زيرا خداوند به منافع و مصالح انسان ها واز نيت وصيت كنندگان آگاه مىباشد، در عين حال خداوند” حليم” است. (وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ)
گفتارده : ارث زن وشوهر درقرآن
زن و شوهرباوجودهمه طبقات ارث،از يكديگرارث می برند. ولی ارث بردن مرداززن نباید با ناراحتی واجبارزن باشد.
۱۳.يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً (نساء :۱۹)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد براى شما حلال نيست كه از زنان از روى اكراه (و ايجاد ناراحتى براى آنها) ارث ببريد.
شان نزول:
در تفسير مجمع البيان از امام باقر ع نقل شده كه اين آيه در باره كسانى نازل گرديده كه همسران خود را بدون اين كه همچون يك همسر با آنها رفتار كنند، نگه مىداشتند، به انتظار اين كه آنها بميرند و اموالشان را تملك كنند. [21]
نکته ها:
یک.زنان را بخاطر اموالشان زندانى نكنيد- همانطور كه در شان نزول گفته شد يكى از رفتارهاى ظالمانه مردان، در دوران جاهليت اين بود كه با زنان ثروتمندى كه از زيبايى بهرهاى نداشتند ازدواج مىكردند، سپس آنها را به حال خود وامىگذاردند، نه آنها را طلاق مىدادند و نه همچون يك همسر با آنها رفتار مىنمودند، به اميد اين كه مرگشان فرا رسد و اموالشان را تملك كنند.[22]
دو. ارث بردن مرد اززن از روى اكراه و ايجاد ناراحتى برای زن ، حلال نیست.
گفتاریازده.سهم ارث هریک اززن ومرد درقرآن
۱۴.وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ (نساء:۱۲)
و براى شما نصف ميراث زنانتان است اگر آنها فرزندى نداشته باشند و اگر فرزندى براى آنها باشد يك چهارم از آن شماست پس از انجام وصيتى كه كردهاند و اداى دين (آنها)، و براى زنان شما يك چهارم ميراث شما است اگر فرزندى نداشته باشيد و اگر براى شما فرزندى باشد يك هشتم از آن آنها است، بعد از انجام وصيتى كه كردهايد و اداى دين.
شان نزول:
” عبد الرحمن بن ثابت انصارى” برادر” حسان بن ثابت” شاعر معروف صدر اسلام از دنيا رفت در حالى كه يك همسر و پنج برادر از او به يادگار مانده بود، برادران، ميراث عبد الرحمن را در ميان خود قسمت كردند و به همسر او چيزى ندادند. او جریان را به خدمت پيامبر ص عرض كرد، و از آنها شكايت نمود، در اين هنگام آيات فوق نازل شد و در آن، ميراث همسران دقيقا تعيين گرديد.[23]
نکته ها:
یک.سهم مرد ازارث
یک. مرد نيمى از اموال همسر خود را در صورتى كه او فرزندى نداشته باشد به ارث مىبرد. (وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ)
دو. ولى اگر زن فرزند و يا فرزندانى داشته باشد (حتى اگر از شوهر ديگرى) شوهر تنها يك چهارم مال را به ارث ميبرد (فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ).
سه. البته اين سهم بعد از پرداخت بدهىهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست. ( مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ)
دو.سهم زن ازارث
یک.سهم ارث زنان از اموال شوهران در صورتى كه شوهر فرزندى نداشته باشد يك چهارم اصل مال است. ( وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ)
دو.ولى اگر شوهران فرزندى داشته باشند (اگر چه اين فرزند از همسر ديگرى باشد) سهم زنان به يك هشتم مىرسد. ( فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ)
سه. اين سهم بعد از پرداخت بدهىهاى همسر و انجام وصيتهاى مالى اوست. ( مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ)
گفتاردوازده : پرداخت دیون ووصیت قبل ازتقسیم ارث
همچنان که درآیات تصریح شده تقسیم ارث پس ازپرداخت دیون وبدهی های میت درهمه طبقات انجام می گیرد.مانند:بدهی هایی که میت به مردم دارد (حق الناس) .ویابدهی های خمس وزکات وکفارات وحج و…(حق الله)که به گردن میت است. (مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِها أَوْ دَيْنٍ).
همچنین تقسیم ارث بعدعمل به وصیت میت است.(اگرمیت وصیت مالی داشته)
البته در صورتى عمل به وصيت و ديون لازم است که وصيت و همچنين دين جنبه زيان رسانيدن به ورثه نداشته باشد. یعنی»غَيْرَ مُضَارّ«باشد. به اين معنى كه بيش از ثلث مال وصيت نكند، زيرا طبق رواياتى كه از پيغمبر اكرم ص و ائمه اهل بيت ع وارد شده وصيت بيش از ثلث(یک سوم)” اضرار” به ورثه است و نفوذ آن مشروط به رضايت ورثه مي باشد. و يا اينكه براى محروم ساختن ورثه و زيان رسانيدن به آنها، اعتراف به ديون و بدهىهاي دروغ وغیرواقعی كند. در حالى كه بدهكار نباشد.[24]
گفتارسیزده:استحباب بهره مندی خویشان محروم ازارث به هنگام حضوردرتقسیم ارث
۱۵. وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (نساء : ۸)
و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقهاى كه ارث نمىبرند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.
نکته ها:
یک. آيه شریفه بعد از قانون تقسيم ارث نازل شده است.زيرا مي گويد: هر گاه در مجلس تقسيم ارث، خويشاوندان و يتيمان و مستمندان حاضر شدند چيزى از ماترک به آنها بدهيد.
دو. آیه شریفه به یک حكم اخلاقى و استحبابى اشاره دارد.جمعى از خويشاوندان درجه ۲ يا ۳ و همچنين بعضى از يتيمان و مستمندان كه با وجود طبقات نزديكتر، از ارث بردن محرومند، اگر در مجلس تقسيم ارث حضور داشته باشند ، چيزى از مال به آنها بدهيد، و به اين ترتيب جلو تحريك حس حسادت و كينه توزى آنها را كه ممكن است بر اثر محروم بودن از ارث شعله ور گردد بگيريد و پيوند خويشاوندى انسانى خود را به اين وسيله محكم كنيد.
سه.گرچه كلمه” يتامى” و” مساكين” بطور مطلق ذكر شده ولى ظاهرا منظورايتام و نيازمندان فاميل است. زيرا طبق قانون ارث، با بودن طبقات نزديكتر طبقات دورتر، از ارث بردن محرومند. [25]
گفتارچهارده :پایبندی به قوانین ارث درقرآن
۱۶.تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِيها وَ لَهُ عَذابٌ مُهِينٌ (نساء:۱۳-۱۴)
اينها مرزهاى الهى است، و هر كس اطاعت خدا و پيامبرش را كند (و مرزهاى قوانين او را محترم بشمرد) وى را در باغهايى از بهشت وارد مىكند كه همواره آب از زير درختان آن جارى است و جاودانه در آن مىمانند و اين پيروزى بزرگى است.
– و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد او را در آتشى وارد مىكند كه جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات توهين- آميزى است.
نکته ها:
یک.آيه با كلمه” تلك” به قوانين ارث كه در آيات گذشته آمده اشاره دارد.
دو. آنها كه از حدود و حريم ومرزها وقوانین الهی عبورکنند وآنها را نادیده بگیرند، گناهكار و مجرم شناخته مىشوند.
گفتارپانزده.درصدسهم الارث در قرآن
ا. نصف سهم الارث ، درسه آیه:
الف.یک خواهر:((وَ إِن کانَتْ واحِدَةً فَلَها النِصفْ)).
ب. شوهردر صورتی که اولادونوه برای زوجه نباشد.(وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ )(نساء :۱۲)
ج. یک خواهر پدری مادری باشدیاپدری فقط:(إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَانِصْفُ مَاتَرَکَ) (نساء :۱۷۶)
۲.ثلث(یک سوّم) سهم الارث دوآیه :
الف)مادردرصورت نداشتن حاجب (فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ (نساء:۱۱).
ب) دوکلاله یابیش تر(خواهروبرادرمادری) که ثلث درمیان آن ها تقسیم می شود:
(فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ) (نساء:۱۲).
۳. دوسوّم سهم الارث در دو آیه:
الف.دویابیش ازدودختر (فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ (نساء:۱۱)
ب.دویا بیش ازدوخواهرپدری ومادری ویاپدری (إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ )(نساء:۱۷۶).
۴. ربع(یک چهارم) سهم الارث یک آیه
شوهردرصورتی که همسرش صاحب اولادباشد(فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ )(نساء:۱۲).
۵.سدس(یک ششم) سه آیه:
الف.پدرومادرمیت که فرزندیانوه داشته باشد. وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ (نساء:۱۱).
ب.مادرهرگاه میّت فرزندی نداشته باشد:فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ (نساء:۱۱)
ج . یک نفرکلاله (یعنی خواهرویابرادر مادری):( وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ (نساء:۱۲)
۶.ثمن(یک هشتم) سهم الارث دریک آیه:
زن در صورتی که از شوهرش دارای فرزند باشد:( فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ)(نساء:۱۲)
گفتارشانزده.مفهوم شناسی ارث
۱ . معنی ارث.ارث یعنی دریافت مال میّت بدون خریدوفروش که یابه فرض وواجب ویابه قرابت وخویشاوندی است.
۲.ارث ازدوطریق حا صل می شود: نسب وارحام ویاسبب وازدواج.
۳.ماترک میّت اعمّ ازاموال منقول وغیرمنقول ودیه متعلّق به ارث می باشد.
۴.سهم الارث که به وارث می رسدیاتمام اموال است ویا نصف( )،ویاربع ( )ویا سدس( )ویا ثمن( ).
۵.ارث با توجه به آیۀ۷۵سوره انفال وآیة ۷سورۀ نساء برخلاف عصرجاهلیّت،بین خویشاوندان زن ومردتقسیم می شود.
۶.این آیات دوقانون را لغوومنسوخ اعلان می کند:یک قوانین عصرجاهلیّت را که زنان وکودکان راازارث محروم می کردند، دو قانون ارث بین مسلمانان ازطریق عقداخوّت را که مهاجروانصار درصدر اسلام عقداخوت بسته بودندکه ازیکدیگر ارث ببرند.
۷.ارث برای دوستان.در پایان آیه ۶سوره احزاب برای کسانی که از طریق وصیّت به ثلث ارثی رابرای دوستانشان گذاشته،راه راباز گذاشته است.﴿إِلّاأَن تَفْعَلُواْإِلَی أَوْلِیَآئِکُم مَّعْرُوفاً﴾ [26]
۸.لازم الإجراءبودن قانون ارث.
آیۀ«نَصِیباً مَّفْرُضاً»(نساء:۷) تأکیدی برلازم الاجرا بودن قانون ارث دارد.حتّی اگرپیامبران ثروت شخصی داشته با شند به عنوان ارث به بستگانشان می رسد.
۹.فریضه بودن قانون ارث.طبق آیۀ ۱۱سورۀ نساءفریضه ای ازجانب خدای داناوحکیم است که برنظام ثابتی که خیرو شر بشردرآن می باشد،قرارگرفته است﴿فَریضَةً مِّنَ ٱللَّهِ﴾
۱۰.امتیازات قانون ارث اسلامی
۱.هیچ یک از بستگان متوفی،ازارث محروم نمی شوند.
۲.به نیازفطری ومشروع انسان پاسخ می دهد.
۳.به تلاش و تولیددرعرصۀ اقتصادکمک می کند.
۴.ازتراکم ثروت جلوگیری می کند.
۵. نیاز واقعی وارثان درنظرگرفته شده است.
گفتارهفده.تفاوت سهم الإرث بین زن ومرد
۱۱.مردان دو برابر زنان ارث می برند.این طبیعی وطبق عدالت است.﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن﴾. (نساء:۱۱)
۱۲.درآیۀ ۳۲ سورۀ نساءمی فرماید:تفاوت هایی را که خداوندبرای برخی ازشما نسبت به برخی دیگرقائل شده هرگزآرزو نکنید.هریک ازمردان وزنان ازآنچه به دست می آورند،بهره ای می برند.ازفضل خداوند مسئلت کنید که خدابه هرچیزآگاه است. (وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً) (نساء:۳۲)
۱۳.درشأن نزول آیه آمده است:امّ سلمه ازهمسران پیامبر(ص)به رسول خدا(ص)عرض کرد:«چرامردان به جهادمی رو ندوزنان جهادنمی کنند؟وچرابرای مانصف میراث آنان مقرّرشده است؟ای کاش ماهم مردبودیم وهمانندآنها به جهاد می رفتیم وموقعیّت اجتماعی آنها راداشتیم!»آیۀ فوق نازل شد وبه این پرسش ها پاسخ داد. [27]
۱۴.قانون ارث،اسراری داردکه برانسان ها پوشیده است خداوند ارث را جهت نظام اجتماعی قرارداده که براساس عدا لت ومصلحت انسان هاست وچون هزینه های زندگی برعهدۀ مردان است وزن ها مال ارث خودرا ذخیره می کنندواز سهم ارث مردها استفاده می نمایند.
گفتارهیجده.عول،تعصّیب وردّ
۱۵. عول یعنی زیادشدن،ودراصطلاح فقه،یعنی مجموع سهام وارثان از ماترک میّت بیشترشود.
۱۶.تعصیب یعنی ماترک اموال میّت نسبت به سهام ورثه زیادتربیاید.
۱۷.ردّ،همانندتعصیب یعنی ترکه میت ازسهام وارثان زیادتر بیاید.
الف.حکم عول
۱۸.ازدیدگاه فقهای شیعی”عول”و”تعصیب”باطل است .
۱۹.عول را عمربن خطاب درارث واردکرد.دردوران حکومت وی،زنی ازدنیارفت وشوهرودوخواهرش وارث اوبودند.سهم شوهرنصف وسهم خواهردوسوم( )می شد.دراین صورت که شوهرنصف ترکه رابردارد،سهم خواهران ( ) به نصف تقلیل می یافت واگرخواهران اوّل دوسوّم ( ) رابردارند،سهم شوهرازنصف کمترمی شود.درهردوصورت سهم وارثان ازمال،کمترمی شود.عمربن خطاب گفت:به خداسوگند!نمی دانم کدامتان رامقدّم وکدامتان رامؤخّرنمایم.به خداسوگند!دراین مال بی ارزش چیزی بهترازاین نمی دانم که بطورمساوی بینتان تقسیم کنم. [28]
ابن عبّاس به این حکم اعتراض کردوگفت:اگروارثانی را که خدامقدّم داشته ووارثانی راکه خدامؤخّرداشته مؤخّر می داشتند،هیچ گاه “عول”لازم نمی آمد. [29]
۲۰.بنابردیدگاه فقهای شیعی،نقص بروارثان فرضی درقرآن مقرّرشده و ازسهم تعیین شده چیزی کاسته نمی شود. [30]
۲۱.از امام باقر(ع) چنین روایت شده: در ارث عول نیست. [31]
ب.حکم تعصیب
۲۲.تعصیب یعنی زیادی ارث برسهام ورّاث،ودادن آن به عَصبۀ میّت،تعصیب درفقه شیعه باطل است،ولی درفقه اهل سنّت جاری است.
۲۳.منشأ”تعصیب”رسم وسنّت جاهلی بودکه ارث رافقط به مردان وفرزندان پسر که توان جنگ داشتندمی دادندو دختر ان و کودکان صغیرمحروم بودند.چون نمی توانستندبجنگندوغنیمتی به دست آورند.
۲۴.درروایات اهل بیت علیهم السّلام به صراحت”تعصیب”نفی شده است وآنجاکه مال ارث وترکۀ میّت،بیش ازسهام ورّاث باشد آن راحقّ کسی می دانندکه نقص برآن واردشده است. [32]
ج.حکم رد
۲۵.اگرترکۀ میّت (مال ارث)ازسهام مفروض وارثان بیشترباشد(مثلاً سهم وارثان ۵ تومان شده ومال ارث۷ تومان است.) مقدار اضافی (۲تومان ) به فرض بران می رسد،جززوج وزوجه ومادرکه باوجودبرادر پدری ومادری میّت چیزی به آنان نمی رسد. دادن سهم اضافی به فرض بران را”ردّ” می نامند. [33]
گفتارنوزده.محرومین ازارث
۲۶.کافر ومرتد،ازمسلمان ارث نمی برد امّا مسلمان ازآنها ارث می برد.مثال:فرزندکافریامرتدّازپدرمسلمان ارث نمی برد.امااگرقبل ازتقسیم ارث،کافرومرتدمسلمان شد،به اوارث می رسد،ولی اگر بعداز تقسیم اموال، مسلمان شدبه او ارث نمی رسد.
۲۷. مسلمانان باهرعقیده ومذهبی(سنی،شیعه)به جزغُلات وخوارج وناصبی ها،ازهم ارث می برند.
۲۸.کفّار باهر ملل ونحلی ازیکدیگرارث می برند.
۲۹.قاتل از مقتول به قتل عمدوظلم،ونه قصاص یااجرای حدّودفاع.ارث نمی برد(مثلاًقاتل پدریاقاتل فرزند، محروم ازارث است )
۳۰. فرزند نامشرع (زنازاده)ازوالدین که عمل زنا انجام داده بعدباهم ازدواج کرده باشند ارث نمی برد.امّا فرزند نامشروع ازپدریامادرتنهاوهمچنین فرزندنامشروع از اقربا،ارث می برد.منسوبین به زانی،منع ازارث نیستند.
۳۱.لعان،یعنی متّهم کردن همسرخودبه زنا وعمل نامشروع، موجب محروم شدن ارث فرزنداز پدر می شود. امّافر زند از مادر و اقربا ارث می برد.(تحریر،۲/۳۶۳:کتاب المواریث)
۳۲.مسلمانی که غایب است ومکانش معلوم نیست واثری ازاونمی باشد،اموالش رانگه می دارندتازمانی که غالباً درآن زنده نمی ماند.مثلاً اگردرسنّ پنجاه سالگی غایب شده،پنجاه سال اموالش رانگه میدارند،چون دراین عصربیش ازیک صدسال کمترکسی عمرمی کند.وقتی حکم به وفاتش شد،اموالش بین ورثه تقسیم می شود.
ویااگرجستجوممکن است،جستجوکردندوپیدانشد،چهارسال اموالش رانگهمیدارند،وپس ازچهارسال بین ورثه تقسیم می شود.
۳۳.بچّه دررحم مادرارث می بردبه شرط آن که زنده متولّدشود.اگردررحم مادرمرد،ارث نمی برد.و اگر زنده به دنیاآمدبعدمرد،ارث می بردوسهم او به وارثش می رسد. [34]
گفتاربیست.حاجب ازارث
۳۴.حاجب یا حجب الحرمان ویا حجب النقصان،باعث می شودسهم یکی کمترودیگری بیشترشود.
۳۵.حاجب،برادروخواهرهستندکه مانع ارث بردن مادرزایدبریک ششم ( ) می شوند.دراین صورت سهم مادرکم وبرسهم پدر افزوده می شود.
۳۶.جاجب بودن پنج شرط دارد:
۱.بایددوبرادر یابیشتر،یایک برادرودویاچهارخواهرویاچهار خنثی باشد.
۲.کافروبنده نباشد.
۳.پدرزنده باشد.
۴.خواهروبرادراز یک پدرومادرویاازیک پدرباشند.
۵.متولّد شده باشند.
۳۷.حاجب،خاص برادروخواهراست،فرزندانشان حاجب نیستند. [35]
گفتاربیست ویک.حبوه(سهم پسر بزرگ )
۳۸.پسربزرگ علاوه بر ماترک،چیزهایی رابه عنوان “حبوه” به ارث می برد.مانند: ۱.لباس پدر. ۲.انگشتر.۳.شمشیر.۴.قرآن.
۳۹.برپسر بزرگ لازم است نماز وروزه ای که در ذمّۀ پدرش می باشدانجام دهد.
گفتاربیست ودو.وارثان دوسببی یابیشتر
اگردر وارثی دو سبب یابیشتراز سهم ارث وجودداشت،دو صورت دارد:
۴۰.یک. اگرسبب ها،اختلاف درطبقات داشت،فقط سبب مقدّم ارث می برد.مثلاً فردی پسرعمو وبرادر مادری است. پسر عمو در مرتبۀ سوّم است ارث نمی برد.ولی برادرمادری که درمرتبه دوم است ارث می برد.
۴۱.دو.اگر سبب ها تساوی درطبقات بودند، در همۀ مراتب ارث می برند.مثلاً اگر کسی هم عموبودوهم دایی،چون هردو در طبقۀ سوّم ارث هستند،این شخص هم سهم عمورا می برد و هم سهم دایی را.
گفتار بیست وسه.خمس ارث
۴۲.ارثی که به انسان می رسد خمس ندارد.
۴۳.می داند به مال میّت خمس تعلّق گرفته ومی داندپرداخت نشده قبل از تقسیم ارث بایدپرداخت شود.
مثلاً قبل ازسال خمسی مرحوم شده ومبلغی پس اندازدارد.یاپولی دست کسی داده که الآن به دست ورثه رسیده،یا اجاره ای قبل ازسال خمسی به دست ورثه رسیده است.یامی دانداین مغازه راباپول غیرمخُمس خریده است،دراین موارد باید خمس آنها رابدهد.
۴۴.اگرورثه راضی نشدندووصی هم قدرت گرفتن خمس راندارد،هرکدام ازورثه خمس سهم الإرث خودراجداگانه بپردازند.
۴۵.می داندبه مال میّت خمس تعلّق گرفته ولی نمی داندپرداخت شده یانه؟خمس دارد.
۴۶.شک داردکه خمس به مال میّت تعلّق گرفته،خمس ندارد.
۴۷.آیاجستجو وتفحّص لازم است که خمس تعلق گرفته یانه؟لازم نیست.
۴۸.سودارث،خمس دارد.
گفتاربیست وچهار .سهم خویشاوندان ارث نبرومساکین
۴۹.قرآن می فرماید:اگربه هنگام تقسیم ارث،خویشاوندان(طبقه ای که ارث نمی برند)ویتیمان ومستمندان حضورداشته باشند،چیزی ازاموال رابه آنها بدهیدوباآنان به طرزشایسته سخن بگویید.
﴿ وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفا﴾ (نساء:۸)
و اگر به هنگام تقسيم (ارث) خويشاوندان (و طبقهاى كه ارث نمىبرند) و يتيمان و مستمندان حضور داشته باشند، چيزى از آن اموال را به آنها بدهيد و با آنها به طرز شايسته سخن بگوئيد.
۵۰.آیۀ شریفه به یک حکم اخلاقی واستحبابی دربارۀ طبقاتی که ازارث محرومندودرهیچ طبقه ای ازورّاث نمی گنجنداشاره دارد.
۵۱.خویشاوندان درجۀ دووسه،برخی یتیمان،مستمندان که درمجلس تقسیم ارث حضوردارند،به عنوان هدیه چیزی ازماترک به آنها داده می شود.این عمل جلب محبّت می کندونیزجلوی تحریک حسّ حسادت وکینه ورزی را می بندد.
۵۲.منظورازیتیمان ومستمندان،یتیمان ومستمندان فامیل هستند.ودرپایان نیزبازبان نرم وبرخوردخوب وشایسته باآنان سخن گفته شود. ۱
گفتار بیست وپنج.پرداخت کامل ارث یتیم
۵۳.به ایتام محارم مانند:برادروخواهریابرادرزاده وخواهرزادۀ صغیردرچندین آیه بسیارسفارش شده است.بویژه اموال وسهم الإرث آنان.قرآن می فرماید:
﴿ وَ آتُوا الْيَتامى أَمْوالَهُمْ وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَهُمْ إِلى أَمْوالِكُمْ إِنَّهُ كانَ حُوباً كَبِيراً ﴾(نساء :۲)
اموال یتیمان را[پس ازرشدشان]به آنان بدهید،و[اموال] پست و بی ارزش[خود]رابا[اموالِ] مرغوب و با ارزش [آنان] عوض نکنید؛ و اموالشان را با ضمیمه کردن به اموال خود نخورید؛(زیرا آن گناهی بزرگ است. (
شأن نزول :
شخصی ازقبیلۀ((بنیغطفان))برادرثروتمندی داشت که ازدنیارفت. اوبه عنوان سرپرست یتیم برادر،اموال اورابهتصرّف درآوردوهنگامی که برادرزاده اش به حدّبلوغ ورشدرسید،ازدادن حق اوامنتاع ورزید،موضوع بهگوش پیامبر(ص)رسید،آیۀ فوق نازل شدومردغاصب باشنیدن این آیه توبه کردواموال رابرگرداندوگفت: (اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْحُوبِ الْکَبِیرِ ) .به خداپناه می برم ازاین که آلوده به گناه بزرگی شوم. ۱
نکته ها:
۵۴.یک.مال یتیمان رابه آنان برگردانید.تصرّف شما دراموال آنان به عنوان امین،ناظر و وکیل است نه مالک.
۵۵.دو.اموال پاک وارزشمندآنان رابااموال پست وناپاک و بی ارزش خودمخلوط نکنید.
۵۶.سه.اموال آنان رانخورید.
درآیۀ دیگری می فرماید:
وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيبا(نساء:۶)
و يتيمان را بيازمائيد تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند، (در اين موقع) اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد، و پيش از آنكه بزرگ شوند اموال آنها را از روى اسراف نخوريد، و هر كس (از سرپرستان) بى نياز است (از برداشت حق الزحمه) خوددارى كند و آن كس كه نيازمند است به طرز شايسته (و مطابق زحمتى كه مىكشد) از آن بخورد، و هنگامى كه اموال آنها را به آنها مىدهيد شاهد بر آنها بگيريد (اگر چه) خداوند براى محاسبه كافى است.
نکته ها:
۵۷.یک.یتیمان راقبل ازدادن اموالشان بیازماییدوببینیدازلحاظ عقلی رشدیافته اندیانه.
۵۸.دو. هنگامی که قدرت ازدواج یافتند،برای تشکیل خانواده،نیازمند مال وسرمایه هستند.
۵۹.سه.اموال یتیمان رابه هیچ وجه حیف ومیل نکنید.
دستمزد از اموال یتیم
۶۰.کسی که ثروتمنداست دستمزدی ازاموال یتیمان رابرندارد.کسی که فقیراست به اندازۀ زحماتی که می کشدازا موال آنان بردارد .
۶۱..به هنگام تحویل مال به یتیم،شاهد بگیرید.
۶۲.همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، در حقيقت، آتشى را در شكم خود فرو مىبرند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.(إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً (نساء:۱۰)
گفتاربیست وشش.وارثان چهارطبقه اند:
۶۳.طبقۀاوّل:پدرومادر+فرزندان وفرزندآنها(نوه هاونتیجه ها)،هرچه پایین رود.
آیۀ ۱۱سورۀ نساء براین طبقه اشاره دارد.
۶۴.طبقۀ دوّم:جدّوجدّه وهرچه بالارودبه اضافه برادروخواهرواولادآنهاهرچه پایین بیاید.فرزندان وفرزندآنها(نوه هاونتیجه ها)،هرچه پایین رود.
آیۀ ۱۷۶سورۀ نساء ﴿ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ … وَ لَهُ أُخْتٌ … ﴾به این طبقه اشاره دارد.
۶۵.طبقۀ سوّم:عمووعمّه(منسوب پدری)ودایی وخاله(منسوب مادری)هرچه بالا رود واولادآنهاهرچه پایین بیاید.
۶۶.نکته۱:دو طبقۀ اوّل ازباب فرض وواجب است وگروه سوّم ازباب قرابت وخویشاوندی.
۶۷.نکته۲:دراین سه طبقه،تاطبقات قبل وجودداشته باشد طبقات بعدی ارث نمی برد.
قرآن می فرماید:وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ (انفال:۷۵)
۶۸.طبقۀ چهارم:زن وشوهر،باوجودهمۀ طبقات ارث، ازیکدیگرارث می برند.
گفتاربیست وهفت .طبقۀ اوّل(پدرومادر+فرزند)
یکم:پدرومادر
۶۹.فقط پدر مانده= تمام اموال میّت.
۷۰.فقط مادر مانده= تمام اموال میّت.
۷۱.پدرومادرباحاجب. یک ششم ( ) مادر،مابقی سهم پدر.
۷۲.پدرومادربدون حاجب. ثلث( ) مادر،مابقی سهم پدر.﴿فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ (نساء:۱۱)
دوّم:پدرومادروفرزندان میّت
۷۳.پدرومادر ویک پسر.یک ششم( ) سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم پسر.
۷۴.پدرومادروچندپسر.یک ششم( ) سهم هریک ازپدرومادر،ومابقی به تساوی بین پسر ها تقسیم می شود.
۷۵.پدرومادروچندپسر.یک ششم( ) سهم هریک ازپدرومادر،ومابقی به تساوی بین پسر ها تقسیم می شود.
۷۶. پدرومادرویک دختر باحاجب(مثلاًپدراین دختر یک یادو برادرودویاچهارخواهرپدری داشته که ازمیّت ارث نمی برند ولی حاجب دختر میّت می شوند).یک ششم( )سهم هریک ازپدرومادر، ومابقی سهم دختر(نصف به فریضه و نصف ردّ)
﴿وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ ﴾ (نساء:11).
اگر یک دختربود،نصف و پدرومادرش هرکدام یک ششم ازماترک ارث می بردند.
۷۷.قرآن سهم دختررانصف دانسته وازنصف دیگرسخنی نگفته است.نصف دیگربه عنوان »ردّ«به دخترپرداخت می شود ،که دربیان روایات معصومین علیهم السّلام آمده است.
۷۸.ولی دررسالۀ امام مسئلۀ ۲۷۳۳ آمده که نصف باقیمانده را چهارقسمت می کنند یک قسمت به پدروسه قسمت را به دختر می دهند. (رسالۀ محشی ۲/۷۱۰ م ۲۷۳۳).
۷۹.پدرو مادرویک دختر بدون حاجب. یک پنجم سهم هریک ازپدرومادر ومابقی سهم دختر(رسالۀ محشی ۲/۷۱۰ م ۲۷۳۳).
۸۰.پدرو مادروچنددختر. یک پنجم سهم هریک ازپدرومادرومابقی سهم دختر،بین خودبه تساوی تقسیم می کنند. (همان،م۲۷۳۴).
۸۱.پدرومادر وچندپسرو چنددختر.یک ششم( )سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم پسرهاودخترها. ولی پسرها دو برابر دخترها.
سوّم:پدروفرزندان باقیمانده ازمیّت
۸۲. پدرویک پسر.یک ششم( )سهم پدرومابقی سهم پسر.
۸۳.پدروچندپسر.یک ششم( )سهم پدرومابقی سهم پسرها مساوی.
۸۴.پدرویک دختر.یک چهارم( )سهم پدرومابقی سهم دختر.
۸۵.پدروچنددختر.یک پنجم ( )سهم پدرو مابقی سهم دخترهابه تساوی.
۸۶.پدرویک پسر و یک دختر.یک ششم( )سهم پدرومابقی سهم پسرودختر،پسردوبرابردختر.
چهارم:مادروپسرودخترباقیمانده ازمیّت
۸۷.مادرویک دختر.یک چهارم( )سهم مادرومابقی سهم دختر.
۸۸.مادروچنددختر.یک پنجم ( )سهم مادرو مابقی سهم دخترهابطورمساوی.
۸۹.مادرویک پسر.یک ششم( )سهم مادرومابقی سهم پسر.
۹۰.مادروچندپسر.یک ششم( )سهم مادرومابقی سهم پسرها مساوی.
۹۱.مادروپسرودختر.یک ششم( )سهم مادرومابقی سهم پسرودختر، سهم پسردوبرابردختر.
۹۲.مادروچندپسروچنددختر.یک ششم( )سهم مادر،مابقی سهم پسرهاودخترها. سهم پسرها دو برابر دخترها.
پنجم:فرزندان(پسرها ودخترهای میّت)
۹۳.یک پسرمانده.تمام اموال(ماترک) .
۹۴.یک دخترمانده.تمام اموال(ماترک) .
۹۵.چندپسرمانده.تمام اموال به تساوی .
۹۶.چنددخترمانده.تمام اموال به تساوی .
۹۷. یک پسرویک دختر. تمام اموال،سهم پسر دوبرابردختر.
۹۸.یک پسروچنددختر.تمام اموال،سهم پسردوبرابر سهم دخترها.
۹۹.چندپسروچنددختر.تمام اموال،دوسهم پسریک سهم برای هریک ازدخترها. ﴿لِلذَّکَرِمِثْلُ حَظِّ ﭐلْأُنثَیَیْنِ(نساء:۱۱)
تذکّر
۱۰۰.باوجود پسرودختر،نوبت به نوه ها نمی رسد.
۱۰۱.سهم ارث نوهها همانندسهم پدرومادراست.یعنی نوۀ پسری خواه پسریادختر،دوسهم؛ ونوۀ دختری خواه پسرباشدیادختر، یک سهم.
۱۰۲.بچّه ای زنده متولّدشده وهمان ساعت بمیرد،هم ارث می بردو هم ازاوارث برده می شود.
گفتار بیست وهشت.طبقۀ دوّم،خواهروبرادر،جدّ(پدربزرگ)وجدّه(مادربزرگ)
۱۰۳.طبقۀ دوّم ارث،جدّ وجدّه و هرچه بالاتررودوبرادر و خواهر هستند.اینان چون باواسطه به میّت محرم می باشند،در طبقۀ دوّم قرار می گیرند.یعنی باوجودطبقۀ اوّل(پدرومادروفرزند)طبقۀ دوّم سهمی ازارث نمی برند.
۱۰۴. خواهروبرادر وقتی ارث می برند که میّت ،فرزند(پسریادختر)نداشته باشد﴿ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْت(نساء:۱۷۶)﴾
۱۰۵.جدوجده وقتی ارث می برندکه میت پدرومادرش ازدنیارفته باشند.این شرط ازآیه
این شرط ازآیۀيُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْن(نساء:۱۱)استفاده می شود.
الف: خواهر و برادر
۱۰۶.در دوآیه از قرآن از خواهر وبرادر باواژۀ ((کلاله)) یادشده است.
وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَة(نساء:۱۲) ، يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ (نساء:۱۷۶)
۱۰۷.آیۀ نخست مربوط به کلالۀمادری است.اگریک نفرباشدیک ششم( )ترکه رابه ارث می بردواگر بیش از یک نفرباشد،ثلث( )ترکه بطور مساوی میان آنها تقسیم می شود.(فهم شرکاءفی الثلث).
۱۰۸.آیۀ دوّم مربوط به کلاله های پدری یا یدری ومادری است،واگر بیش ازیک نفربودند؛سهم مردهادوبرابر زنهااست﴿فَلِلذَّکَرِمِثْلُ حَظِّ ﭐلْأُنْثَیَیْنِ ﴾ واین اجماع فقهااست.
۱۰۹.واژۀ کلاله همچنان که ازاشارۀ آیات وکلمات مفسّران و روایات وگفته ی فقهابه دست می آید،به معنی خواهروبرادر،وارثان گروه دوّم می باشد.درآیۀ ۱۲سورۀ نساءمی فرماید﴿وَلَهُوأَخٌ أَوْأُخْتٌ﴾ودر آیۀ۱۷۶نساءمی فرماید:إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْت ،واین تصریح به ارث بردن برادرو خواهرمیتی است که وارث درجۀ یک یعنی فرزندوپدرومادر ندارد.
۱۱۰.ازامیرمؤمنان(ع)چنین نقل شده است:کلاله یعنی برادران وخواهران. [36]
۱۱۱.اکثرفقها شایدبه دلیل روشن بودن واژۀکلاله به آن نپرداختندوتنهااحکام آن راذکرکردند.
ازاین میان شیخ طوسی درکتاب الخلاف توضیح مختصری درمفهوم کلاله داده است:
وی می گوید:کلاله به دوقسم تقسیم می شود:کلالۀمادری یعنی برادران وخواهران مادری میّت.وکلالۀ پدری یعنی برادران وخواهران پدری یاپدری ومادری میّت.سپس گوید:کلاله یعنی کسی که بالاوپایین نداردبلکه وسط است. [37]
منظورشیخ این است که کلاله غیرازپدرومادر است.
۱۱۲.خواهرو برادرسه قسمند:اوّل خواهروبرادرازیک پدرومادر.دوّم فقط ازپدری.سوّم فقط ازمادری.
۱۱۳.خواهروبرادرپدری ومادری وتنهاپدری،سهم خودراازقرار سهم پسردوبرابردختر،می برند.
۱۱۴.برادر و خواهر مادری همیشه بطورمساوی سهم می برند.
گروه اوّل:برادروخواهرازیک پدرومادر.
۱۱۵.برادرتنهامانده= تمام اموال میّت.
۱۱۶.چندبرادر= تمام اموال بطورمساوی تقسیم می کنند.
۱۱۷.خواهرتنهابازمانده= تمام اموال میّت
۱۱۸.چندخواهر= تمام اموال بطورمساوی.
۱۱۹. برادروخواهر= تمام اموال،سهم برادردوبرابرسهم خواهر.
گروه دوّم:برادروخواهرپدری(پدرشان یکی است ومادرشان متفاوت ).
۱۲۰.یک برادرپدری تنهامانده= تمام اموال.
۱۲۱.چندبرادرپدری= تمام اموال بطورمساوی تقسیم می کنند.
۱۲۲.یک خواهرپدری= تمام اموال.
۱۲۳.چندخواهرپدری= تمام امول بطورمساوی .
۱۲۴.برادرو خواهرپدری= تمام اموال،سهم برادردوبرابرسهم خواهر.
گروه سوّم.برادروخواهرمادری(مادرشان یکی است وپدرمتفاوت)
۱۲۵.یک برادرتنهابازمانده= تمام اموال.
۱۲۶.چندبرادر= تمام اموال بطورمساوی.
۱۲۷.یک خواهر= تمام اموال.
۱۲۸.چندخواهر= تمام اموال بطورمساوی.
۱۲۹.برادروخواهر= تمام اموال بطورمساوی.
جمع سه گروه(پدری ومادری+پدری +مادری)
۱۳۰.باوجودگروه اوّل (خواهروبرادرپدری ومادری):به گروه دوّم پدری سهمی نمی رسد.
۱۳۱.در صورت جمع گروه پدری ومادری،با گروه مادری،به هر یک ازخواهروبرادرمادری یک ششم( )می رسد.و باقی اموال برای برادروخواهرپدری ومادری است.
۱۳۲.اگرگروه مادری،بیش ازیک خواهروبرادرباشند،یک سوّم ( ) ماترک ازآنان بطورمساوی ودوسوّم( )سهم پدری ومادری است خواه یک نفر یا چندنفرباشند.
۱۳۳. در صورتی که گروه مادری نباشد،گروه پدری سهم آنان را می برند.
۱۳۴. در جمع بین گروه پدری وگروه مادری،اگرمادری ها یکی بودیک ششم( )اموال سهم آنان وبقیّه سهمپدری است .
۱۳۵.در جمع بین گروه پدری وگروه مادری.اگرمادری ها بیش ازیکنفربودندیک سوم( )مال بهآنان می رسدودو سوم ( )سهم پدری هاست.
ب. جدّ و جدّه(پدرومادربزرگ) و هرچه بالاترروند
۱۳۶.فقط جدّپدری یا جدّمادری مانده. تمام اموال ازاوست.
۱۳۷.فقط جدّۀ پدری یامادری(مادربزرگ)= تمام اموال.
۱۳۸.جدّ و جدّۀ پدری مانده= ثلث( )سهم مادربزرگ وبقیّه سهم پدربزرگ.
۱۳۹.جدّ و جدّۀمادری= تمام اموال به تساوی.
صورت جمع جدّ وجدّۀ پدری وجدّوجدّۀ مادری
۱۴۰.جدّ و جدّۀ پدری یا جدّ و جدّۀ مادری یایکی ازآن دو،باقی مانده باشند.سهم مادری یک ثلث( ) وسهم پدری دو ثلث( ) است.
۱۴۱. جدّوجدّۀ پدری،سهم جدّ دو برابر سهم جدّه است.
۱۴۲. جدّ و جدّۀ مادر ی بطور مساوی سهم می برند.
۱۴۳.جدّه(مادربزرگ)باخواهر وبرادر پدری باقیمانده،سهم برادردوبرابرسهم جدّه(مادربزرگ)وخواهریا خواهرها .
۱۴۴. جدّه و خواهر و خواهرها. ماترک بطور مساوی .
۱۴۵. جدّه وبرادر و برادرها. سهم برادرها دو برابرجدّه.
سه . جدّمادری(جدّ با خواهر و برادرمادری)
۱۴۶. جدّمادری(پدربزرگ)با برادریا خواهرمادری.سهم خواهر یا برادریک ششم ( )ومابقی سهم جدّ.
۱۴۷.جدّو برادرها وخواهرها،ثلث مال( )،سهم برادر ها وخواهرها بطورمساوی و بقیّه ( )سهم جدّ(پدربزرگ).
۱۴۸. جدّه(مادربزرگ)با برادروخواهرمادری مانده،سهم برادردوبرابرسهم مادربزرگ وخواهریاخواهرهاست.
جدّ پدری با برادروخواهر از یک پدرو مادر
۱۴۹.جدّپدری با برادریابرادرهای ازیک پدرومادر:سهم هرکدام از ماترک بطورمساوی هرچندنفر که باشند.
۱۵۰.جدّپدری با یک خواهریاخواهرها(ازیک پدرومادر):سهم جدّدوبرابرسهم خواهرها از ماترک.
۱۵۱.جدّپدری بایک خواهرویک برادر(ازیک پدرومادر):سهم جدّوبرادر دوبرابرسهم خواهرازماترک خواهر بود.
جدوبرادروخواهرپدری
۱۵۲.جدّپدری بابرادر یا برادرها و خواهر یا خواهرهاپدری:سهم جدّوپسرهادوبرابرسهم دخترهااست﴿لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ ﭐلْأُنْثَيَيْنِ﴾
۱۵۳.جدّويک خواهریابرادرمادری.یک ششم ( )سهم برادریاخواهرمادری،مابقی سهم جدّ(پدربزرگ).
۱۵۴.جدّوچندبرادروخواهر مادری،یک سوّم( )سهم خواهروبرادرها بطور مساوی،مابقی سهم جدّ(پدربزرگ).
جدّه پدری (مادربزرگ) بابرادر و خواهراز یک پدرومادر
۱۵۵.جدّه (مادربزرگ) بایک برادر یاچندبرادر،سهم برادر و برادر ها دوبرابرسهم جدّه.
۱۵۶.جدّه (مادربزرگ) بایک خواهر یاچندخواهر،سهم هرکدام بطور مساوی.
۱۵۷.جدّه(مادر بزرگ) بابرادر یابرادرها و خواهروخواهرها)سهم هریک از ماترک بطورمساوی.
جدّپدری(پدربزرگ)با برادروخواهرمادری
۱۵۸.جدّویک برادریایک خواهر،.یک ششم ( )سهم برادریاخواهرمادری،مابقی سهم جدّ(پدربزرگ).
۱۵۹.جدّو چند خواهرو برادر.یک سوّم( )سهم خواهروبرادرها بطور مساوی،مابقی سهم جدّ(پدربزرگ).
۱۶۰.جدّوبرادروخواهر. یک سوّم( )سهم خواهروبرادرها بطور مساوی،مابقی سهم جدّ(پدربزرگ).
گفتار بیست ونه .طبقۀ سوّم. عمو،عمّه،دایی وخاله
۱۶۱.اگر از طبقۀ اوّل ودوّم وارثی نباشد،نوبت به طبقۀسوّم می رسد.
۱۶۲. اگرعمّه وعمو ودایی وخاله زنده نباشند،فرزندانشان ارث می برند.
۱۶۳. بازمانده یک عمو یا یک عمّۀ پدری ومادری ، تمام اموال رابه ارث می برد.
۱۶۴.چندعمویاچندعمّه پدری ومادری،یاپدری،یامادری،تمام اموال رابین خودتقسیم می کنند.
۱۶۵.عمووعمّۀ پدری ومادری،یاپدری،سهم عمودوبرابرسهم عمّه ازکل ماترک.امام خمینی:درعموو عمۀ مادری احتیاط در مصالحه است.
۱۶۶.باوجود عمووعمّۀ پدری ومادری،به عمووعمّۀ پدری چیزی نمی رسد.ولی درصورت نبودپدری ومادری، پدری جای آنهارا می گیرد.
۱۶۷.جمع بین عمووعمّۀ پدری ومادری یا عمووعمّۀ مادری،سهم عموو عمّۀ مادری اگر یک نفرباشند یک ششم ( ) و اگر بیشتراز یک نفربودند یک سوّم( ) سهم می برند وباقیمانده سهم پدری ومادری است.
جمع عمو و عمّۀ پدری ومادری بامادری ها
۱۶۸.یک عمو ازپدری ومادری یامادری مانده یک ششم( ) سهم مادری،مابقی سهم پدری ومادری است .
بازمانده دایی وخاله
۱۶۹.یک دایی یایک خالۀ پدری یا مادری یاپدری ویا مادری مانده،تمام اموال سهم اوست.
۱۷۰.چنددایی ویاچندخاله پدری یامادری یاپدری ویامادری مانده،تمام اموال را بین خودمساوی تقسیم می کنند.
۱۷۱.جمع بین دایی وخاله پدری ومادری یاپدری یامادری،تمام اموال بطور مساوی بین آنها تقسیم می شود.
۱۷۲. باوجود دایی وخالۀ پدری ومادری،به پدری سهمی نمی رسد.
۱۷۳.درصورت نبود دایی وخالۀ پدری و مادری،نوبت به پدری هامی رسد.
۱۷۴.دایی وخالۀ مادری،خواه ازیک پدرومادروخواه ازپدری باشند.اگریک نفربازمانده بودیک ششم( )واگر بیش ازیک نفر بود یک سوّم( ) سهم می برند ومابقی سهم پدری ومادری یا پدری است.
جمع عمو وعمّه بادایی و خاله
۱۷۵. درصورت جمع یکی ازعمووعمّه بایکی ازدایی وخاله،یک سوّم( )ماترک،سهم دایی وخاله(خواه یک نفریاچند نفرباشند)مابقی سهم عمووعمّه است.
۱۷۶.دایی وخاله اگرهمه پدرومادری ویاهمه پدری ویاهمه مادری باشند،یک سوّم( )اموال رابین خودتقسیم می کنند. [38]
گفتار سی.طبقۀ چهارم.ارث زن وشوهر
۱۷۷.زن و شوهردرازدواج دائم که هنگام مرگ هم عقدزوجین برقرارباشد،ازیکدیگرارث می برند،ووجودطبقات ارث نمی تواندمانع ارث بردن آنان شود.
۱۷۸.زن ومرد درازدواج غیردائم(ازدواج موقّت)ازیکدیگر ارث نمی برند،مگرآن که درشرط ضمن عقدآمده باشد.
۱۷۹.تقسیم ارث بعدازهزینۀ کفن ودفن واداءدین وعمل به وصیّت میّت به یک سوّم است.اگروصیّی داشته باشد.
الف.ارث زن ازمرد
۱۸۰.قرآن می فرماید:ازتودربارۀ(ارث)زنان می پرسند،بگوخداوند به شماپاسخ می دهد.﴿وَ يَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّساءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِن (نساء:۱۲۷)
۱۸۱.اسلام برخلاف فرهنگ جاهلی که زنهاوکودکان راازارث محروم می کردند،ارث بردن زن راازحقوق مسلّم زنان برشمر ده وازآنان دفاع می کند.
ارث زن در حال بیماری وطلاق
۱۸۲.زنی که درحال بیماری شوهرکندوبه همان حال بمیرد(مثلاًکروناگرفته باشد)،اگرچه شوهرش بااو نزدیکی نکرده باشد، ارث می برد.(رسالۀ محشی۲/۷۴۶م۲۷۷۶).
۱۸۳.زن درطلاق رجعی،اگردربین عدّه بمیرد،ازشوهرش ارث می برد.ولی بعدازپایان عدّۀ رجعی یا درعدّۀ طلاق، ارث نمی برد(همان،م ۲۷۷۷)
۱۸۴. اگر شوهرزنش را درحال بیماری طلاق دهد،وقبل از۱۲ماه هلالی بمیرد،زن باسه شرط ازاو ارث می برد.
۱۸۵.اوّل :دراین مدّت شوهردیگری نکرده باشد.
۱۸۶ودوّم: زن راضی به طلاق نبوده است.
۱۸۷.سوّم:مردباهمان بیماری یاجهت دیگری درهمان زمان بمیرد.اما اگر مردخوب شود وبعد بمیردزن ازاو ارث نمی برد. (رسالۀ محشی۲/۷۴۷،م ۲۷۷۸).
ارث زن از اموال منقول و هوایی غیرمنقول
۱۸۸.زن فقط ازاموال منقول همسرش (مانند:ماشین،وسایل منزل،لباس وآنچه قابل نقل وانتقال است) ارث می برد.
۱۸۹.زن ازاموال غیرمنقول(مانند:زمین مسکونی،زمین کشاورزی،باغ،زمین ساختمان)ارث نمی برد.نه ازاصل زمین و نه قیمت زمین.تنهااز قیمت هوایی ساختمان،وهوایی درخت باغ ارث می برد.نه خودساختمان وباغ.لذابایدهوایی ساختمان و باغ را بدون احتساب زمین، قیمت کنندواز قیمت آن سهم زن را پرداخت نمایند.(ر.ک.رسالۀ محشی۲/۷۴۱،م ۲۷۷۱-۲۷۷۳
۱۹۰.از نظر قانون مدنی وقانون مصوب مجلس شورای اسلامی،زن ازاموال غیرمنقول هم ارث می برد.
اجازۀ تصرّف
۱۹۱.زن اگربخواهددرچیزی که ازآن ارث نمی بردتصرّف کندبایدازورثۀ دیگراجازه بگیرد.
۱۹۲. ورثه تاسهم زن را نداده اند به احتیاط واجب نبایددربنا و چیزهایی که زن ازقیمت آنها ارث می برد،بدون اجازه تصرّف کنند.وچنانچه قبل از پرداختن حقّ زن،اینهارا بفروشند در صورتی معامله صحیح است که زن اجازه دهدواِلّا نسبت به سهم اومعامله باطل است.(رسالۀ محشی ج ۲،ص۲۴۲،م۲۷۷۲)
۱۹۳.تذکّر:مراد اززن،همسرمرداست نه فرزندان دختراو.فرزندان درطبقه اول هستند.
۱۹۴.زن اگر فرزند نداشته باشد،یک چهارم ( )ترکه ارث می برد.﴿وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ ﴾(نساء:۱۲)
۱۹۵.زن اگرفرزندداشته باشدچه ازشماوچه ازهمسردیگر،یک هشتم سهم ارث می برد.(رسالۀ محشی ۲/۷۴۱،م۲۷۷۱)﴿فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم﴾(نساء:۱۲)
چند زن
۱۹۶.اگرمیّت بیش ازیک زن داشته ولوبابعضی نزدیکی نکرده باشد،اگرفرزندنداشته باشد،سهم زنان یک چهارم( )وا گر اولاد داشته باشد یک هشتم ( )به تساوی بین خودتقسیم می کنند.(رسالۀ محشی ۲/۷۴۴،م۲۷۷۵)
۱۹۷.اگرمرددربیماری که به سبب آن ازدنیارفته،زنی راعقدکرده وبااونزدیکی نکرده،آن زن ازاوارث نمی بردوحق مهر هم ندارد.(رسالۀ محشي،همان).
۱۹۸.زن تنهابدون فرزندوارث است. سهم اویک چهارم( )ازماترک همسر،ومابقی سهم امام.(درعصرغیبت مراجع تقليدنائب امام هستند)(تحریر،امام خمینی۲/۳۷۴،م۲)
۱۹۹.تنهاچندزن بدون فرزندوارثند،یك چهارم( )سهم زن ها بطورمساوی بین خود تقسیم می کنندومابقی متعلق به امام.﴿وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ ﴾(نساء:۱۲)
زن(مادر)وفرزند
۲۰۰.اگروارث فقط زن(به عنوان مادر)وفرزندانش باقی مانده وشوهرش وفات کرده باشد، یک هشتم ( )سهم مادرومابقی سهم بچّه هاست.(فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم(نساء:۱۲)
۲۰۱.زن(مادر)ویک پسر،یک هشتم( )سهم مادر،مابقی سهم پسر.
۲۰۲.زن(مادر)ویک دختر،یک هشتم( )سهم مادر،مابقی سهم دختر.
۲۰۳.زن(مادر)وچندپسر،یک هشتم( )سهم مادر،مابقی سهم پسرها بطورمساوی.
۲۰۴.زن(مادر)وچنددختر، یک هشتم( )سهم مادر،مابقی سهم دختر بطورمساوی.
۲۰۵.زن(مادر)وپسرودختر.یک هشتم سهم مادر،مابقی سهم پسرهاو دختر ها،سهم پسرهادوبرابردخترها.
زن وپدرومادرهمسرش
۲۰۶.اگر وارث زن و پدرو مادرهمسرش باشد،یک چهارم ( )ماترک سهم زن و مابقی سهم پدرومادرهمسرش می باشد.
۲۰۷.زن وپدرهمسر.یک چهارم( )سهم زن ،ومابقی سهم پدر.
۲۰۸.زن ومادرهمسر.یک چهارم( )سهم زن ،ومابقی سهم مادر.
۲۰۹.زن وپدرومادرهمسرباحاجب.یک چهارم( )سهم زن،ویک ششم ( )سهم مادر،ومابقی سهم پدر.
۲۱۰.زن وپدرومادرهمسربی حاجب.یک چهارم( )سهم زن،ویک سوم( ) سهم مادر،ومابقی سهم پدر.
زن و پدرو مادر،پسرودخترهمسر
۲۱۱.در مواردی که تنهاوارث میّت،زن به همراه پدر،مادرو فرزندان همسرش باشد، یک هشتم( )سهم زن و مابقی سهم پدرومادر و فرزندان همسراست.﴿فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم﴾(نساء:۱۲).
۲۱۲.زن،وپدرومادرو یک پسر ازمیّت.یک هشتم( )سهم زن ویک ششم ( )سهم هریک ازپدرومادر ومابقی سهم پسر.
۲۱۳.زن،وپدرومادروچندپسر.یک هشتم( )سهم زن،یک ششم ( )سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم پسر.
۲۱۴.زن،وپدرومادرباحاجب ویک دختر.یک هشتم( )سهم زن،یک ششم ( )سهم مادر،ویک چهارم ( )سهم پدرومابقی(یعنی ( )) سهم دختر.
۲۱۵.زن،وپدرومادربی حاجب ویک دختر.یک هشتم( )سهم زن،یک پنجم ( )سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم دختر.
۲۱۶.زن،وپدرومادروچند دختر.یک هشتم( )سهم زن،یک ششم ( )سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم دخترها بطورمساوی.
۲۱۷.زن،وپدرومادروپسرودختر.یک هشتم( )سهم زن،یک ششم ( )سهم هریک ازپدرومادر،مابقی سهم پسرو دختر.سهم پسر دو برابر دختر.
زن وخواهروبرادرهمسر
۲۱۸.زن ویک خواهرپدری همسر. زن یک چهارم وبقیه راخواهرپدری ارث می برد (نصف فرضاً وبقیه قرابةً)
۲۱۹.زن و خواهرهای پدری همسر. زن یک چهارم وبقیه راخواهرهابه طور مساوی. (دوسوم فرضاً وبقیه قرابةً)
۲۲۰.زن وبرادروبرادران پدری. زن یک چهارم واگربرادریک نفراست بقیه راتماماً واگرچندنفرندبه طورمساوی تقسیم می کنند.
۲۲۱.زن واجدادمادری واجداد پدری همسر. زن یک چهارم واگرزنها چندنفرباشند همان یک چهارم را بین خودبه تساوی تقسیم می کنندواجدادمادری یک سوّم به طورمساوی وبقیّه رااجداد پدری می برند.
۲۲۲. زن واجدادمادری واجداد پدری ویک نفرخواهرپدری و مادری یا پدری فقط. زن یک چهارم واجدادمادری یک سوّم به طورمساوی وبقیّه بین اجدادپدری وخواهرما دری یا پدری تقسیم می گردد.
۲۲۳.زن واجدادمادری ویک یا چندخواهرپدری ومادری یاپدری زن یک چهارم واجدادمادری یک سوّم و بقیّه سهم خواهرویاخواهران پدری ومادری یا پدری.
۲۲۴.زن واجداد دری ویک یاچندبرادرویاخواهروبرادر پدرومادری یاپدری زن یک چهارم واجدادمادری به طورمسا وی یک سوّم وبقیه اگربرادریک نفراست او می بردواگرچندنفرندبه طور مساوی سهم می برندواگرخواهروبرادرندنسبت دوبه یک سهم می برند .
۲۲۵. زن واجدادمادری ویک خو اهرویک یاچندخواهروبرادرما دری– زن یک چهارم وبقیه بین اجدادمادری ویک یا چندخواهروبرادرمادری به طورمسا تقسیم می شود.
۲۲۶. زن بااجدادپدری باخواهریا برادریاخواهران یاخواهروبرادر پدری ومادری یاپدری — یک چهارم زن واگرمتعددندهمان یک چهارم رابین خودتقسیم می کنندوسه چهار م رامیان اجدادپدری ویک خواهروبرادر یاخواهران وبرادران پدری ومادری به نسبت دو به یک سهم می برند
۲۲۷. زن واجدادپدری ویک نفر خواهریابرادرمادری—- زن یک چهارم ویک ششم راخواهریابرادر وبقیه رااجدادپدری به نسبت دو سهم مرد، ویک سهم زن تقسیم می کنند.
۲۲۸. زن واجدادپدری وچندخو اهروبرادرمادری— زن یک چهارم ویک سوّم را خواهر وبرادر مادری به طورمساوی وبقیه را اجدادپدری به نسبت دوسهم مردهاوزن هایک سهم تقسیم می کنند.
۲۲۹. زن وخواهران وبرادران پدری— زن یک چهارم وبقیه را خواهران وبرادران پدری به نسبت دوبه یک تقسیم می کنند.
۲۳۰. زن ویک خواهرویابرادرمادری—- زن یک چهارم وبرادرویاخواهرمادری بقیّۀ ارث رامی برد.+ یک ششم فرضا وبقیّه قرابةً.
۲۳۱. زن وچندخواهرویابرادرمادری— زن یک چهارم وخواهران وبرادران مادری بقیّۀ ارث رامی برد.+ یک سوّم فرضا وبقیّه قرابةً.
۲۳۲. زن ویک خواهرپدرمادری— زن یک چهارم وبقیه راخواهرپدرمادری می برد.+ نصف فرضاًو بقیّه قرابةً
۲۳۳. زن و خواهران پدرمادری— زن یک چهارم وبقیه خواهران پدرمادری به طورمساوی تقسیم می کنند.+ دوسوّم فرضاًوبقیّه قرابةً.
۲۳۴. زن وخواهران یابرادران پدر مادر ی—- زن یک چهارم وبقیه راخواهران وبرادران پدرمادری به نسبت دوبه یک سهم می برند.+ دوسوّم فرضاًوبقیّه قرابةً.
۲۳۵. زن با یک نفرخواهریابرادر مادری با یک نفرخواهر پدری مادری یاپدری— زن یک چهارم وبرادروخواهرمادری یک ششم وبقیه راخواهرپدری مادری می برد.+ به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند .
۲۳۶. زن ویک نفرخواهریابرادر مادری وخواهران پدری یاپد ری ومادری—- زن یک چهارم وخواهریابرادرمادری یک ششم وبقیه راخواهران پدری مادری می برند.+ به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند .
۲۳۷. زن ویک نفرخواهریابرادر مادری ویک یاچندبرادریاچندخواهروبرادرپدری یاپدر ی ومادری— زن یک چهارم وخواهریابرادرمادری یک ششم وبقیه اگریک برادراست تمام واگرچندبرادرندبه طورمساوی ارث می بر ندواگرچندبرادروخواهرندبه نسبت دو به یک ارث می برند
۲۳۸. زن وخواهروبرادرمادری و یک خواهرپدری مادری یاپد ری— زن یک چهارم رامی بردوخواهروبرادر مادری به طورمساوی یک سوّم وبقیه را نیزخواهر پدرمادری یاپدری می برد
۲۳۹. زن وخواهران وبرادران ما دری ونیزخواهران پدرمادر ی یا پدری— زن یک چهارم وخواهران وبرادران ماد ری یک سوّم وبقیه راخواهران پدری ماد ری یاپدری می برد.
۲۴۰.زن باخواهروبرادرمادری با یک یاچندبرادریاچندخواهر وبرادرپدرمادری—- زن یک چهارم وبرادران وخواهران ماد ری یک سوّم به طورمساوی وبقیه رااگر یک برادراست تمام واگرچندنفرندبه طور مساوی واگرچندبرادروخواهرندبرادردوبرا برخواهرارث می برد
سهم ارث مرداززن
۲۴۱.مرداز همۀ اموال منقول وغیرمنقول همسر خودارث می برد.
۲۴۲.نصف اموال زن سهم الارث مرداست، اگرزن فرزندنداشته باشد.نصف دیگربین وارث زن(پدر،مادر،برادر،خواهرو دیگران تقسیم می شود)﴿وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ ﴾(نساء:۱۲).
۲۴۳.اگرزن،فرزندونوه داشته باشد(چه ازشوهرفعلی وچه ازشوهر قبلی اگرازدواج مجددداشته باشدیک چهارم( ) سهم ارث مردازهمۀ اموال است وسه چهارم ( )دیگرنیزبه سایرورثه می رسد. (رساله م ۲۷۷۰)﴿ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ﴾(نساء:۱۲).
ارث مرددرحال بیماری زن و عدّۀ طلاق زن
۲۴۴.اگرزن درحال بیماری شوهرکندوبه همان حال بمیرد،شوهرش گرچه بااونزدیکی نکرده باشد،ازاوارث می برد(محشی۲/۷۴۶م۲۷۷۶).
۲۴۵.اگرزن در بین عدّۀ طلاق رجعی بمیرد،شوهرش ازاو ارث می برد.ولی بعداز اتمام عدّۀ طلاق رجعی ویادرعدّۀ طلاق بائن، ارث نمی برد(همان م ۲۷۷۷).
زوج(پدر)وفرزندان
۲۴۶. زوج(پدر)ویک پسر مانده. یک چهارم( )سهم زوج(پدر)،ومابقی سهم پسر.
۲۴۷. زوج(پدر)وچندپسر. یک چهارم( )سهم زوج(پدر)،ومابقی سهم پسرها بطور مساوی.
۲۴۸. زوج(پدر)ویک دختر.یک چهارم( )سهم زوج(پدر)،ومابقی سهم دختر.
۲۴۹. زوج(پدر)وچنددختر. یک چهارم( )سهم زوج(پدر)،ومابقی سهم دخترهابه تساوی.
۲۵۰. زوج(پدر)وپسر ودختر. یک چهارم( )سهم زوج(پدر)،مابقی سهم پسرهاودخترها.سهم پسردوبرابر سهم دختر هااست.
منابع:
1.قرآن،تفسیرنمونه ،آیة ا…مکارم ،دارالکتب الاسلامیه،۱۳۶۸.
۲.تفسیرالمیزان،سیدمحمدطباطبایی،ترجمۀ سیدمحمدباقرموسوی همدانی،انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین قم
3.فرهنگ فقه،مطابق فرهنگ اهل بیت(ع)سیدمحمودهاشمی شاهرودی مؤسسه دائرةالمعارف.
4.الخلاف،شیخ طوسی،بی تا.
5.تفسیر شاهی یاآیات الأحکام،سیدامیرابوالفتوح حسینی جرجانی(م ۹۷۶ق)،گردآورنده ولی الله اشراقی،نویدتهران،۱۳۶۲.
۶. ارث دراسلام،آیة ا… شیخ محمدتقی گنجوی،بافتوای امام خمینی ،تنظیم عبدالرحمن انصاری وعلی فاضل،مؤسسۀ نشرآثاراسلامی دفترتبلیغات قم۱۳۶۳.
7.رسالۀ محشی امام خمینی وشانزده نفرازمراجع،جامعه مدرّسین،۱۳۹۸.
8.جزوۀ تقسیم ارث وشناخت واژه های آن،حسین طهماسبی شهرمیانی،اداره امورتربیت اخلاق حوزۀ علمیۀ قم بی تا.
اردیبهشت۱۴۰۲
. [2] نور الثقلين ،ج۳،ص ۳۲۳و ۳۲۴
[4]. اَ فى كتاب اللَّه ان ترث اباك و لا ارث ابى لقد جئت شيئا فريا! ا فعلى عمد تركتم كتاب اللَّه و نبذتموه وراء ظهوركم؟ اذ يقول فيما اقتص من خبر يحيى بن زكريا: ” اذ قال رب فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ” (مریم::۵) ( نور الثقلين جلد ۳ صفحه ۳۲۴ تفسير نمونه، ج۱۳، ص: ۱۱)
[5] تفسير نمونه، ج۱۵، ص: ۴۱۸.
[6] .تفسير نمونه، ج۱۵، ص: ۴۱۸
[8]. تفسير نور، ج۲، ص: ۲۵۲
[9] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۲۷۴
. تفسير نمونه، ج۳، ص: ۳۶۸[10] ۹
[11] . تفسير نمونه، ج۱۷، ص: ۲۰۱
[12]. تفسير نمونه، ج۷، ص: ۲۶۰
. ر.ک.ترجمه الميزان، ج۴، ص ۳۴۱ [13]
[14]. إِنَّ الْمَرْأَةَ لَيْسَ عَلَيْهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا عَلَيْهَا مَعْقُلَةٌ إِنَّمَا ذَلِكَ عَلَى الرِّجَالِ (كافي (اسلامية) ، ج۷،ص۸۵،ح۲).
[15] . تفسير نور، ج۲، ص ۲۵۰.
[16]. تفسير نور، ج۲، ص: ۲۵۱.
[17] . ر.ک.ترجمه الميزان، ج۴، ص: ۳۳۰.
[18] . ترجمه الميزان، ج۴، ص: ۳۳۱ .
[19] . تفسير نور، ج۲، ص: ۲۵۲.
[20] . تفسير نمونه، ج۳، ص۲۹۸ .
[21] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۳۱۸.
[22] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۳۲۰.
[23] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۲۸۴و۲۸۵ .
[24] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۲۹۸.
[25] . تفسير نمونه، ج۳، ص: ۲۷۶.
[26] . تفسیرنمونه ج ۱۷،ص ۲۰۱.
[27] . ۱ .تفسیرنمونه ج ۳ص ۳۶۲ ازمجمع البیانذیل آیه.
[28] ..تفسیرالمیزان،مترجم،ج۴،ص ۳۴۶ذیل سورۀ نساءآیۀ ۱۱
[29] . فرهنگ فقه،دائرة المعارف فقه شیعی،ج ۵ص۵۱۵-۵۱۶به نقل ازالخلاف،شیخ طوسی،ج۴،ص۷۳-۷۶ومسالک الافهام۱۳/۱۰۸-۱۱۳.
[30] . همان،ص ۵۱۶.
[31] . ۴ . تفسیرشاهی ،ج۲،ص۶۲۶.
[32] . تفسیرالمیزان،مترجم،ج۴،ص ۳۴۶،ذیل سورۀ نساءآیۀ ۱۱.
[33] . فرهنگ فقه،دائرة المعارف فقه اسلامی ،ج ۴،ص۸۶مادّۀ ردّ؛الروصة البهیة ح ۸ص۲۵۱و۲۵۲.
[34] . ارث دراسلام،گنجوی،ص ۲۳.
[35] . ارث دراسلام،گنجوی،ص ۱۷-۱۸.
۱ .ر.ک.نمونه،ج۳،ص۲۷۷.
۱ .نمونه،ج۳،ص۲۴۹.
[36] . [36] . ابوالفتوح رازی،روضة الجنان،ج۵ ،ص۱۷۸.
[37] .الخلاف،ج۴،ص۳۵-۳۶.
[38] . ۱ .برگرفته از کتاب ارث دراسلام،آیة الله شیخ محمّدتقی گنجوی ،بافتوای امام خمینی،تنظیم عبدالرحمن انصاری وعلی فاضل،مؤسسۀ نشرآثاراسلامی دفترتبلیغات،۱۳۶۳قم ،ص۱-۸۸.