چکیده :
بسم الله الرحمن الرحیم
زینب کبری (س)اسوه و مقتدای مجاهدان در جنگ نرم
چکیده :
زینب کبری (س) ذو ابعاد در همه عرصه های علم ، معرفت ، جهاد و … است و بعد جهادی او کمتر مورد توجه قرار گرفته است . او با داشتن شاخص های یک مجاهد ، مانند : ایمان ، آگاهی ، شحاعت ، پایداری و تلاش ، پرچمی را که امام حسین (ع) در مقابله با جنگ نرم اموی ها برافراشت ، به دست گرفت و توانست ارکان حکومت بنی امیه را که نیم قرن با جنگ نرم یعنی دروغ ، فریب و … استوار شده بود ، درهم بشکند و خانه عنکبوتی آل ابوسفیان را ویران کند . و این کار ساده ای نبود ، چرا که حزب شیطانی بنی امیه توانسته بود با شیوه جنگ نرم بر تمامی قلمرو اسلامی ، سلطه پیدا کند و اسلام ابوسفیانی را جایگزین اسلام ناب نماید و با احیاء تفکر جاهلی و حاکمیت فرهنگ سکولار و لیبرالیسم به سلطه همه جانبه دست یابد و با شهادت امام حسین (ع) مقتدرانه جشن پیروزی بدون مانع بگیرد .
لکن عقیله بنی هاشم با اقتدار و با وجود تمام مصائب ، وارد میدان شد و راهکارهای غلبه حق بر باطل را به نمایش گذاشت . راهکارهایی که زینب کبری (س) در مقابله با جنگ نرم سنگین و گسترده حزب اموی در پیش گرفت عبارت بود از : دفاع از امامت و ولایت ، احیاء ارزش ها و باورهای به حق ، افشاگری ماهیت بنی امیه ، بصیرت بخشی، تحقیر دشمن ، پایداری و اقامه عزا داری سالار شهیدان ، و طولی نکشید که بیداری اسلامی و قیام ها شکل گرفت و ظرف چهار سال بعد حکومت بنی امیه سقوط کرد.
کلید واژه ها : زینب کبری ، جنگ نرم ، ابن زیاد ، یزید ، کوفه ، شام ، راهکارها ، مؤلفه های جنگ نرم
مقدمه:
زینب کبری (س) همانند پدرش امیر مؤمنان (ع) ذو ابعاد متضاد در همه عرصه های ایمان ، زهدو عبادت ، سلوک و عرفان ، دانش و معرفت، شجاعت ، استقامت ، سخنوری ، تربیت ، عفت ، مجاهدت و … بود که بعد جهادی آن حضرت در عرصه جنگ نرم کمتر مورد توجه پژوهشگران و نویسندگان قرار گرفته است .
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
آنچه در این نوشته به آن پرداخته می شود ، بعد مجاهدت های عقیله بنی هاشم در عرصه های فرهنگی و مقابله با جنگ نرم بنی امیه است . پرچم جهاد فرهنگی را که ابا عبد الله الحسین (ع) بر افراشت زینب کبری (س) همچنان آن را برافراشته نگهداشت و نگذاشت پس از شهادت برادر بر زمین بیفتد.
اسلام ناب ،آیین جهاد و فداکاری است « ان الحیاه عقیده و جهاد » .و جهاد فرهنگی و حفظ عقیده و آرمان ، زن و مرد نمی شناسد . اگر امیر مؤمنان (ع) در شب لیله المبیت و نبرد بدر و احد و احزاب و … خود را آماج شمشیرهای آخته مشرکان قرارداد تا پیامبر (ص) به سلامت باشد ، زینب کبری (س) هستی خود را در مسیر بلاها و مصائب و مجاهدت ها قرار داد تا رسالت جدش رسول خدا (ص) و دستاوردهای مجاهدت های پدرش و پرچم خونین برادرش دراهتزاز بماند .
اگر نبود آن همه ایثار و فداکاری و مجاهدت ، معلوم نبود امروز نامی از سالار شهیدان بر زبانها جاری می شد. آنچه در این نوشتاربه صورت گذرا وتیتروار در مورد نقش آفرینی زینب کبری (س) در عرصه مقابله با جنگ نرم به آن پرداخته می شود ، موضوعات ذیل است :
در بازار داغ سیاست و دنیا طلبی ، حزب شیطانی بنی امیه ، جنگ نرم گسترده و پرهیاهویی علیه اسلام نام محمدی و علوی راه انداخت و در تثبیت و نهادینه کردن اسلام ابوسفیانی بسیار کوشید . منع احادیث نبوی ، جعل هزاران روایت از زبان رسول خدا (ص) ، تأویل آیات قرآنی به نفع اسلام ابوسفیانی ، معرفی معاویه به عنوان کاتب وحی و کعب الاحبار یهودی به عنوان مبلغ اسلام ، تنها بخشی از جنگ روانی سنگین و پیچیده آل ابوسفیان بود . آنان با تبلیغات گسترده و زنجیره ای ، چنان فضای جامعه را آلوده و غبار آلود کرده بودند که دیگر شناخت حق از باطل ناممکن می نمود. خواص و نخبگان جامعه یا به حزب اموی پیوسته و یا سکوت اختیار کرده بودند . وضعیت عوام هم که معلوم بود.
مثلث زر و زور و تزویر ، سه حلقه مکمل یکدیگر بودند که پیروزی را تمام عیار ، برای استمرار حکومت بنی امیه و گسترش اسلام ابوسفیانی ، تسهیل و رقم می زدند .
آنچه را که حزب شیطان بنی امیه به رهبری ابوسفیان در جنگ سخت مانند جنگ بدر ، احد ، احزاب و … نتوانسته بود به دست آورد ، به آسانی در جنگ نرم به آن رسید . جنایت تاریخی کربلا ، آخرین گام پیروزی بود که بنی امیه در تکمیل جنگ نرم به آن روی آورد و به زعم خود ، حکومتشان را بیمه کرد.
اهدافی را که حاکی از سلطه همه جانبه سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، نظامی و اقتصادی حزب بنی امیه بود ، می توان چنین نام برد:
وقتی عثمان بن عفان از حزب اموی به حکومت رسید ، ابوسفیان خیلی خوشحال شد. و خوشحالی خود را با خطاب به بنی امیه این چنین ابراز کرد .
ای فرزندان عبدالشمس این حکومت را بگیرید و ریاست را همانند گوی دست به دست هم دهید پس سوگند به خدا بهشت و جهنمی وجود ندارد . [1]
روایت دیگری می گوید : ابوسفیان سر قبر حمزه سید الشهدا ء -بر دامنه کوه احد -رفت و پای بر قبر کوبید و گفت : « اکنون برخیز و بنگر آنچه را به خاطرش می جنگیدیم ، امروز کودکان ما با آن بازی می کنند . [2]
معاویه بن ابی سفیان ، همان عقیده پدر را تعقیب می کرد ، روزی به مغیره بن شعبه ، مشاورش گفت : من از این که روزی پنج بار گفته می شود : اشهد ان محمد اٌ رسول الله ، آرام ندارم ، به خدا تا آن را دفن نکنم آرام نمی گیرم . [3]
یزید بن معاویه نیز در مجلسی که در کاخش برای ورود اسیران اهل بیت برگزار کرده بود به صراحت گفت :
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نزل
هاشم با حکومت و ریاست بازی دارد . نه خبری از جانب خدا آمده و نه وحی نازل شده است
امیر مومنان (ع) درسخنی فرمود: به خدا سوگند بنی امیه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آن که حلال شمارند ، و پیمانی نمی ماند جز آن که همه را بشکنند… در حکومتشان دو دسته بگریند : دسته ای برای دین خود که آن را از دست داده اند و دسته ای برای دنیای خود که به آن نرسیده اند . [4]
جنگ نرم مؤلفه هایی دارد که آن را از جنگ سخت متمایز می کند مانند :
شیوه هایی که حزب شیطان بنی امیه برای اهداف پلید خود در جنگ نرم پیش گرفتند به اختصار عبارت بودند از :
سردمدار و پیشتاز جنگ نرم آل ابوسفیان معاویه بود . شرب خمر ، ربا خواری ، خواندن نماز جمعه در روز چهار شنبه ، استلحاق زیاد بن ابیه به خود ، کشتن انسان های بی گناه مانند حجر بن عدی ، عمربن حمق ، رشید هجری و … هتک حرمت مقدسات دین و… بخشی از کارهای معاویه بود . [6]
یزید آشکارا شراب می نوشید با سگ ها و بوزینه ها بازی می کرد ، لباس های رنگارنگ و جلف می پوشید ، با معشوقه ها و سوگلی ها یش به فساد می پرداخت ، ترانه می سرود ، در یکی از ترانه هایش آمده : ای دوستان برخیزید و صدای موسیقی را بشنوید و پیاله ها بنوشید و مسائل معنوی را فراموش کنید … نغمه های تار ، مرا از شنیدن اذان باز داشته است و من شراب کهنه مانده در ته ظرف را با حورالعین عوض نمی کنم . [7]
امام حسین (ع) به معاویه نوشت : … ای معاویه چگونه وجدانت قبول کرد آدم شارب الخمر را بر امت محمد (ص) ولایت بدهی . درحالی که شرابخوار از فاسقان و از اشرار شمرده می شود . شراب خوار بر درهمی امین نیست چگونه می تواند بر امتی امین باشد .[8]
بنی امیه مصداق بارز آیاتی از جمله این آیه بودند:
«إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (نور: 19)
کسانی که دوست دارند زشتی ها و گناهان در میان مردم با ایمان شیوع یابد ، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خدا مید اند و شما نمی دانید .
جمله « یحبون » و « الفاحشه » و « آمنوا » به خوبی بیان گر این مطلب است که آنان می کوشیدند فساد و فحشا و گناه را در جامعه دینی ترویج کنند و آن را از ارزش های الهی تهی نمایند.
این شمه ای بود از جنگ نرم حزب بنی امیه که همچنان در نابودی اسلام ناب محمدی (ص) و احیاء اسلام ابوسفیانی چهار اسبه می تاخت .
اباعبدالله الحسین (ع) آن حجت و ولی الله الاعظم ، اصل و اساس اسلام را در خطر دید. از این رو پرچم مقابله با جنگ نرم بنی امیه را بر افراشت و حرکت خود را امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدش اعلان کرد. فرمود:
انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامه براع مثل یزید . [9]
ما همه از خدا ییم و به سوی او باز می گردیم و باید از اسلام خدا حافظی کرد ، وقتی که امت اسلامی دچار حاکمی مانند یزید شده است .
همچنین فرمود: الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه .10
آیا نمی بینید به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی گردد.
سرانجام در دفاع از اسلام ناب در یک مصاف نابرابر با جنگاوران جنگ نرم به شهادت رسید ولی پرچم برافراشته او به زمین نیفتاد . زینب کبری (س) آن پرچم را به اهتزاز در آورد و با افشاگری و بصیرت بخشی ، پایه های حاکمان بنی امیه را لرزان نمود و اسلام ناب را زنده کرد.
رمز موفقیت یک مجاهد در جنگ نرم ، برخورداری وی از شاخص هایی است که او را پیروز میدان می کند . مانند : داشتن ایمان راسخ ، علم و آگاهی ، شجاعت ، صبر و پایداری ، تلاش و پشتکار بی وقفه .
این شاخص ها در وجود زینب کبری (س) در حد اعلای توصیف ناپذیری ، موج می زند . ایمانش به مانند مادرش فاطمه زهرا(س) وصف ناپذیر بود . در خرد سالی تحسین پدر را برانگیخت ، روزی در دامن پدر نشسته از او پرسید آیا ما را دوست داری ؟ آری دخترم . فرزند پاره تن انسان است . پرسید : چگونه ممکن است دو محبت ، محبت خدا و فرزند ، در قلب انسان مؤمن جمع شود؟ آنگاه خود که سراسر وجودش لبریز از محبت وعشق به خدا بود ، چنین ادامه داد : این دو محبت ، نسبت به فرزند مهر ورزی است و نسبت به خدا محبت و عشق . 11
در روایت دیگر پیرامون توحید آمده است : روزی امیر مؤمنان (ع) فرمود : دخترم بگو واحد . زینب گفت واحد ( یعنی خدا یکی است ) حضرت فرمود : بگو اثنان (دو) زینب ساکت شد. حضرت فرمود : نوردیده چرا سخنی نمی گویی ؟ زینب گفت : پدر . با زبانی که واحد گفته ام ، توان گفتن دو را ندارم . حضرت از این سخن بسیار خوشحال شد و پیشانی او را بوسید 12
عبادت و مناجاتش با خدا کم نظیر بود . در دوران زندگیش هیچگاه شب زنده داریش ترک نشد .13 فاطمه دختر امام حسین (ع) می گوید : در شب عاشورا عمه ام زینب همواره در جایگاه خویش در حال عبادت ایستاده بود و به درگاه خدای متعال استغاثه می کرد. 14
و در شب یازدهم محرم با وجود سختی ها،خستگی هاومشکلات نماز شب خود را ترک نکرد.15
در قرآن کریم سوره تحریم آیه 11و 12 دو خانم به عنوان اسوه مومنان مثال زده شده است :
آسیه دختر مزاحم ، زن فرعون و ملکه مصر ، که در کاخ کفر به خدا ایمان آورد و با شکنجه های فرعونی تا شهادت پایدار ماند . ومریم دختر عمران ، مادر عیسی (ع) که عفیقه ، صدیقه و قانته بود. ولی این دو خانم در برابر زینب کبری (س) الفبای ایمان و استقامت و عفت را مشق کردند . آسیه و مریم کجا و زینب کبری کجا؟ زینبی که نامش را خدا انتخاب کرد و دهها ویژگی منحصر به فرد به او عطا نمود مانند : نابغه ، عارفه ، زاهده ، عالمه ، عفیفه ، کامله، عابده آل علی ، عقیله الوحی ، شمسه ، قلاده االجلاله (خورشید منظومه بزرگواری)محبوبه المصطفی ، قره عین المرتضی ، قبله البرایا (کعبه آفریدگان ) رضیعه الوحی (از پستان وحی شیر مکیده ) باب حطه الخطایا( محل آمرزش گناهان ) بطله الکربلا (قهرمان کربلا ) سلیله الزهراء ( چکیده حضرت زهراء ) امینه الله ، وحیده ، فاضله ، محدثه ، شجاعه ، عقیله النساء ، فهیمه ، نائبه الزهرا ء ، نائبه الحسین ، ملیکه الدنیا ، سلاله الولایه ، بلیغه ، نصیحه ،اسوه المجاهدین و … بخشی از صفات آن بانوی بزرگوار است .
علم و آگاهی و دانش بی انتهایش او را ممتاز ساخته بود . او از پستان وحی شیر مکیده و از شجره نبوت و از سرچشمه رسالت بهره مند بود . 16
دانشش لدنی و مستقیم از سرچشمه وحی می آموخت ، نیازمند در س و مدرسه نبود .
امام سجاد (ع) در یک کلام او را چنین توصیف کرد:
یا عمه انت بحمد الله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه . عمه جان تو دانشمندی بی معلم و اندیشمندی غیر آموزش دیده ای . 17
در مقابله جنگ نرم باید دشمن را شناخت و آشنای به مکتب وحی بود . زینب کبری از هر دو برخوردار بود . ماهیت و هویت و اهداف جبهه باطل و حزب شیطان اموی را خوب می شناخت و آموزه های مکتب وحی و اسلام ناب را کامل می دانست ، لذا خیلی خوب می فهمید چگونه باید در مقابل جنگ نرم بنی امیه بایستد و آن را خنثی نماید .
شجاعت و صبر و استقامتش مثال زدنی است . شجاعت حیدری داشت و صبر فاطمی . ایثار و فداکاریش را از مادربزرگش خدیجه کبری به ارث برده بود . لذا همه هستی اش را در پای غربت و تنهایی حسین (ع) و اهداف آن حضرت تقدیم کرد.
در یک کلام او عصاره پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین بود . و ترجمان قریب به چهارصد آیه جهادی از آیات الهی . از مصادیق بارز این کلام وحی بشمار می آمد:
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ( بقره : 207)
برخی از مردم ، جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و از هستی خود می گذرند.
توصیف بعد جهادی زینب کبری از زبان عالمان دینی
عالمان دینی چه توصیف های زیبایی از عقیله بنی هاشم در عرصه جهاد دارند . خانمی که در آن جو خفقان و سایه سنگین پلیسی ، تبلیغات دروغین بنی امیه را آشکار و ماهیت ضد دینی آنان را افشا نمود و به یاری دین خدا شتافت .
آیه الله خویی (ره) می فرماید: او (زینب کبری ) در دفاع از اسلام و شریعت جدش سرور پیامبران و جهاد در راه خدا شریک برادر بود .18
علامه اسد حیدر می نویسد: زینب ، شجاعت و قهرمانی خود را در جهادش نشان داد و در رویارویی با ناگواری و ناملایمات به سان کوه در مقابل تندبادها استوار ماند . مصیبت ها و سختی ها را به خاطر رضای خداوند متعال و جهاد در راهش و سرافرازی کلمه الله و آیینش تحمل کرد.19
علامه مامقانی می فرماید: زینب و چه زینبی و تو چه می دانی که زینب کیست و چیست ؟ او از خردمندان زن خاندان هاشم است . از صفات و ویژگی های برجسته ای برخوردار بود که پس از مادرش هیچ زنی بدان پایه نمی رسید. 20
زینب کبری (س) برای مقابله با جنگ نرم حزب شیطان بنی امیه ، راهکارهایی داشت و با همین راهکارها در مدت کوتاهی آنهم در زمانی که به دست دشمن اسیر بود توانست شاکله جنگ نرم دشمن را برهم بریزد و تار و پودش را به باد دهد .
راهکارهایی که آن حضرت در پیش گرفته بود عبارت بودند از :
همیشه دشمنان دین ، امامت و ولایت را به عنوان ستون اسلام و چراغ هدایت و بصیرت بخشی ، مورد هدف و تعرض قرار می دهند . استهزاها ، تحقیرها ، تهدیدها و … همه متوجه امامت و ولایت است .
بنی امیه از همان آغاز برای امامت و ولایت خط و نشان کشید و با شیوه ها و ابزارهای گوناگون کمر به محو امامت بست .
معاویه بردن نام علی (ع)را ممنوع ساخت ، دوستی علی (ع) را جرم دانست . پول های فراوانی هزینه کرد تا جاعلان حدیث فضایل علی (ع) را به نام معاویه و هم فکرانش ثبت و ضبط کنند.
امام حسین (ع) در کنار قر جدش خطاب به وی گفت : … فاشهد علیهم یا نبی الله . انهم قد خذلونی و ضیعونی و انهم لم یحفظونی … 21
ای پیامبر خدا بر این امت گواه باش که آنان مرا خوار و حق مرا پایمال کردند و حرمت مرا حفظ نکردند …
بنی امیه با جدا کردن امت از امامت و ولایت توانسته بودند به مقصود برسند . حضرت زینب (س) به این توطئه شوم دشمن کاملا واقف بود . از این رو باید امامت و نام های مرتبط به آن زنده می شد و بر زبان ها جاری می گشت . باید همه می دانستند که بنی ایمه مردم را با فریب و حیله از امامت جدا کرده و به مصاف با امام و حجت خدا کشانده است .
عقیله بنی هاشم ، نام های مقدسی را به رخ دشمن کشید و آنها را تابلو کرد تا دشمن بداند که این نامها همچنان بر تارک هستی خواهند درخشید و هیچ قدرتی ، توان خاموش کردن آنها را ندارد. در کاخ یزید به او گفت : هرچه از دستت بر می آید کوتاهی نکن ولی به خدا سوگند هرگز نمی توانی نام و نشان ما را نابود کنی . وقتی چشمش بر جسم بی سر و چاک چاک برادر افتاد فریاد برآورد: « شکایت می برم به خدا ، به محمد مصطفی ، به علی مرتضی ، به فاطمه زهرا و به حمزه سید الشهدا . ای محمد! این حسین ،کشته فرزندان بدکاره است که باد صبا خاک بر پیکرش می پاشد . آنگاه فرمود ای اصحاب محمد امروز جدم رسول خدا مرد…
جانم فدای کسی که جدش رسول خداست ، فرزند پیامبر هدایت ، محمد مصطفی ، به قربان کسی که فرزند خدیجه کبری ، علی مرتضی و فاطمه زهرا سرور زنان عالم است . فرزند کسی که خورشید برای او بازگشت تا نماز گزارد. 22
بردن و تکرار نام پیامبر (ص) و اهل بیت او درکنار نام خدا و اشاره به معجزه رد الشمس برای امیر مومنان (ع) حکایت از چه مطلبی دارد ؟ نوحه خوانی و عزاداری است یا در پی انتقال یک پیام بزرگ به جهانیان ؟
پیامبر (ص) در ضمن روایتی فرمود : … کیف بکم اذا رایتم المعروف منکرا و المنکر معروفا 23
چه خواهید کرد وقتی که ببینید نیکی و معروف منکر شده و منکر و گناه ، معروف و نیکی .
این پیش بینی رسول اعظم (ص) در عصر حکومت بنی امیه ، تحقق یافت . حکام بنی امیه در کسوت اسلام همه ارزشها و خوبی ها را نابود و به جای آن ضد ارزشها و گناهان را رواج داده بودند . امام حسین (ع) فرمود : آگاه باشید اینان (بنی امیه ) … فساد را ترویج و حدود الهی را تعطیل کردند . 24
تمسخر احکام الهی و مقدسات اسلام ، دروغ پردازی و افترا به ساحت قدس امامان تحت لوای اسلام وکسوت حاکم اسلامی ، بخشی از کارهای آنان بود .
سیوطی می نویسد : ولید فاسق و دائم الخمر بود . از هتک حرمت احکام الهی و لواط و نکاح امهات و اخوات خویش باکی نداشت ، می خواست بر بام کعبه اتاقکی بسازد و در آنجا به میگساری و هوس بازی بپردازد ، حتی توسط مهندسان ، مقدمات کار را نیز آماده کرده بود که مرگ مهلتش نداد . او با دهن کجی به همه ارزش ها ، معشوقه خود را با ناپاکی و جنابت به مسجد فرستاد تا برای مردم امامت نماز صبح کند .25
این نمونه ای از اعمال و رفتار حکام بنی امیه بود . تو خود کتاب مفصل بخوان از این مجمل .
جامعه نیز تحت تأثیر جنگ نرم بنی امیه در خواب زمستانی فرو رفته بود.
از راهکارهای مهم حضرت زینب (س) ، در مقابله با جنگ نرم اموی ، افشای ماهیت کفر و شرک و فساد آلود حزب بنی امیه بود . تا مردم ماهیت حکام فاسد اموی فریب گر را بشناسند و به کفر آنان پی ببرند . عقیله بنی هاشم افشاگری ها را از کاخ ابن زیاد آغاز کرد.
این زیاد که سرمست از غرور پیروزی ظاهری بود ، مجلسی با حضور سران قبایل ،لشکری وکشوری، خواص و درباریان ترتیب داد تا پیروزی خود را به رخ اهل بیت عصمت و طهارت کربلا بویژه حضرت زینب (س) بکشد.
این استاد فریب و دغلکاری توانسته بود ، گروه گروه مردم را به جبهه کفر ملحق کند و برای کشتن امام حسین (ع)به کربلا بفرستد . الان هم فکر می کرد می تواند سالارشهیدان کربلا را خارجی و خود را برحق معرفی کند . لذا با همان شیوه فریب کاری و عوام فریبی با ژستی پیروزمندانه خطاب به حضرت زینب گفت :
الحمدلله الذی فضحکم و قتلکم و اکذت احدوثکم
سپاس خدای را که شما را رسوا کرده و کشت و دروغ شما را آشکار ساخت .
سخن این زیاد پایان جنگ نرم علیه نبوت و امامت و حق و حقیقت بود . او تصورمی کرد با شهادت امام حسین (ع) بساط امامت برچیده و نور نبوت برای همیسه خاموش شد.لذا با جسارت تمام در میان جمعی به ظاهر مسلمان ، مکنونات قلبی خود را بیرون ریخت و وحی و رسالت وامامت را دروغ خواند و انکار کرد . این نهایت جسارت یک جنگاور جنگ نرم است که به نام خدایی که قبولش ندارد این اتهامات را به رهبران الهی بزند .
زینب کبری آن اسوه مجاهدان ، با صلابت و استوار به مقابله با این دغلکاری پرداخت و تارو پود این اندیشه فاسد را از ریشه زد و ابن زیاد و همدستانش را رسوا نمود . در پاسخ او فرمود :
الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه محمد و طهرنا من الرجس تطهیرا ، انما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله . 26
سپاس خدای را که ما را به واسطه پیامبرش محمد (ص) گرامی داشت ، و از پلیدی پاکمان کرد، بی تردید فاسق رسوا می شود و فاجر و تبهکار دروغ می گوید و آن ما نیستیم و ستایش مخصوص خداست .
آن حضرت ، با انتساب پیامبر به خود و پاک و مطهر بودن اهل بیت رسالت از رجس و پلیدی و فاسق و فاجر و دروغگو خواندن ابن زیاد و حکام بنی امیه ، ریشه پوشالی و دروغین آنان را هدف گرفته ، جبهه حق و باطل را روشن کرد .
در جبهه حق، پیامبر (ص) و خاندان پاک و مطهر او قرار دارند .کسانی که آیه تطهیر درباره آنان نازل شده است. و درجبهه باطل، انسان های فاسق و تبهکاری هستند که به نبرد با حق و حقیقت برخاستند .و پیدا است که فاسق و فاجر در جبهه باطل چه کسانی اند !
ابن زیاد انتظار چنین پاسخی را نداشت و تصور نمی کرد بانویی با آن همه مصیبت این چنین او را رسوا سازد و ماهیت کفر و شرک آلودش را عیان نماید لذا به خشم آمده دستور داد عقیله بنی هاشم را به شهادت برسانند . و عمروبن حریث با سخنی او را آرام کرد . گفت: ای امیر . او زنی است و زنان را به گفتارشان مؤاخذه نکنند . 27
خشم ابن زیاد حاکی از آن است که افشاگری زینب کبری (س) تا مغز استخوان او اثر گذاشته بود و دروغ و فریب های آنان را آشکار ساخته بود .
نمونه دیگر افشاگری حضرت زینب کبری (س) در مجلس یزید بود . یزید پلید به ابن زیاد دستور داد خاندان اهل بیت (ع) را به عنوان اسیران جنگی به شام بفرستد و چنین تبلیغ کرده بودند که اینان از شورشیان بر خلیفه بوده مردانشان کشته و زنانشان به اسارت گرفته شده اند .
به دستور یزید شهر شام را برای جشن پیروزی ، آذین بندی و چراغانی کرده بودند و هنگام ورود اهل بیت به شهر شام ، هزاران زن و مرد شامی تحت تأثیر جنگ نرم حکومت ، با لباس های رنگارنگ، شادی و پایکوبی و آوازه خوانی می کردند و کاروان اهل بیت (س) را دشمن خویش پنداشته از بالای بام به سوی آنان سنگ پرتاب می نمودند .
یزید برای کامل کردن حلقه جنگ نرم که پیروزی نهایی را رقم می زد ، مجلس با شکوهی ترتیب داده می خواست جنایات خود را به عنوان پیروزی ، به رخ همگان بکشد . تاجی از در و یاقوت بر سر نهاده و بر تخت نشسته بود ، نیروهای لشکری و کشوری نیز بر صندلی های طلا و نقره قرار گرفته بودند . در چنین محیطی به دستور او اسیران آل الله و سر مقدس سالار شهیدان را وارد مجلس کردند.
یزید سرمست از غرور و شادی که گویا کشوری را فتح کرده نگاه به سر مقدس امام حسین (ع) می کرد و با چوبی که در دست داشت به لب و دندان آن عزیز زهرا می زد و پیاله شراب سر می کشید و به اطرافیان می داد و می گفت : « شرابی است مبارک ، درحالی آن را می نوشیم که سر دشمن ما نزد ماست و خوان طعام ما به همین مناسبت گسترده است و با خیالی آسوده و بی دغدغه غذا می خوریم و شراب می نوشیم . 28
آن گاه اشعاری را خواند که کینه و انتقام جنگ بدر و احد و خندق و .. را واگویه می کرد و به صراحت به انکار نبوت و رسالت پیامبر (ص) می پرداخت.
لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نزل
هاشم با حکومت بازی کرد و الا نه خبری آمد و نه وحی نازل شد.29
جنگ نرم بنی امیه چنان پیش رفته بود که این همه کفر گویی و فساد آشکار و شرابخواری و اهانت یزید را به عنوان خلیفه مسلمانان کسی پاسخگو نبود. درحالی که یزید ، امام حسین (ع) را کافر و از دین بیرون رفته معرفی می کرد و اسارت خاندان اهل بیت (ع) را به حق جلوه می داد .30
زینب کبری (س) آن پرچمدار نهضت کربلا ، در سایه سار آن مجلس سنگین و سکوت های معنی دار، لب به افشاگری گشود و ماهیت پلید و کفرآلود یزید و بنی امیه را آشکار و خانه عنکبوتی بنا شده بر جنگ نرم را ویران ساخت و جشن پیروزی آنان را تبدیل به عزا نمود .
یزید خطاب به حضرت زینب گفت : پدر و برادر تو از دین بیرون رفتند .
زینب کبری در پاسخ فرمود: تو و پدر و جدت ، دین خدا و دین پدر و برادرم را پذیرفتید و به دست جد من هدایت یافتید.
آنگاه عقیله بنی هاشم (س) از جا برخاست و با سخنان افشاگرانه ، کاخ یزید را به لرزه در آورد . در این سخنان نکات بیشماری نهفته است به آنچه مناسب افشاگری درحد گنجایش این نوشتاراست اشاره شده است .
پس از حمد خدا و درود بر رسول خدا و آل او این آیه را که بیان کننده ماهیت و عاقبت گناهکاران و تبهکارانی چون یزید و آل ابوسفیان بود قرائت کرد:
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوءى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ (روم : 10)
سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند ، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.
سپس خطاب به یزید فرمود : آیا پنداشته ای که عزیزان ما را کشتی و ما را همانند اسیران به این شهر و آن شهر کشانده ای ، تو نزد خدا گرامی و ما خوار هستیم ؟! و مغرور از این که دنیا به کامت شده است ؟ آهسته تر ، مگر گفتار خدا را فراموش کرده ای که فرمود :
وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ «آل عمران 178»
کافران نپندارند که آنان را مهلت داده ایم به سود آنان است . آنان را مهلت داده ایم تا برگناهشان بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده ای است .
حضرت با این آیات ماهیت کفر و گناه آلود و فساد انگیز و فرجام یزید را آشکار ساخت . آنگاه با خطاب « یا بن الطلقا » ای فرزند آزاد شدگان ، غرور او را شکست و به مردم فهماند اینانی که امروز فرزندان رسول خدا (ص) را کشتند همان کسانی اند که به دست رسول خدا(ص) در فتح مکه در حال کفر آزاد شدند . سپس فرمود چگونه از دشمنی با ما کوتاهی کند کسی که همواره با بغض و کینه به ما نگاه می کند ؟ و با کمال افتخار اجداد خود در جنگ بدر را فرا می خواند که به او مرحبا بگویند که از رسول خدا انتقام گرفته و فرزندش را به شهادت رسانده است . غافل از آن که ای یزید به زودی به آنها ملحق می شوی و آرزو می کنی ای کاش دستت خشک شده بود و چنین جنایتی مرتکب نمی شدی . و بعد اعلان می دارد که یزید پرچمدار حزب شیطان است که به مصاف حزب خدا شتافته است .
الا فالعحب کل العحب لقتل حزب الله النجباء بحزب الشیطان الطلقاء فهذه الایدی تنطف من دمائنا
آگاه باشید ، چه شگفت است که حزب خدا ونجیبان به دست حزب شیطان آزاد شدگان به شهادت می رسند. پس این دست های شماست که به خون ما آغشته شده است. ای یزید به خدا سوگند نمی توانی نام و نشان ما را محو کنی و سروش ما را بمیرانی 31
این سخنان و افشاگری ها طومار جنگ نرم آل ابوسفیان را درهم پیچید ، فطرت های خفته را بیدار ساخت و چنان توفانی به پا کرد که فریاد اعتراض ها حتی سفیر روم را که دین مسیحی داشت برانگیخت .
خطبه ای غرا بیان فرمود در کاخ یزید کاخ استبدا د را از ریشه ویران کرد و رفت
از کلام حق پسندش شد حقیقت آشکار اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت
شام غرق عیش و عشرت بود دروقت ورود وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت 32
از راهکارهای مهمی که زینب کبری(س)،پرچمدار فرهنگ مقابله با جنگ نرم دشمن در پیش گرفت، بصیرت بخشی به مردم بود . مردمی که نیم قرن با جنگ نرم از راه درست و حق و حقیقت دور و سیاهی لشکر حزب شیطان شده بودند. .
مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای می فرماید:
« بی بصیرت ها فریب می خورند ، بی بصیرت ها در جبهه باطل قرار می گیرند بدون آن که خود بدانند همچنان که در جبهه ابن زیاد کسانی بودند که از فساق و فجار نبودند ولی از بی بصیرت ها بودند . 33
روشنگری ها و بصیرت بخشی ها ی زینب کبری (س) دیوار حائل ترس و وحشت برخاسته از جنگ نرم را فرو ریخت . هسته اولیه توابین شکل گرفت ، سکوت معترضین شکسته شد . بیداریهای اسلامی روز به روز گسترش یافت و قیام ها یکی پس از دیگری سازمان گرفت .
روشنگری ها و بصیرت بخشی ها ، در مجلس یزید اشک بسیاری را در آورد ، حتی بر خانواده یزید تأثیر گذاشت ، در کوفه مردم را متحول و آنان را به پشیمانی و توبه کشاند .
وقتی چشم زینب (س) به پیکر غرق به خون برادر درگودال قتلگاه افتاد ، فرمود:… قتیل اولاد البغایا …. او را زنا زاده ها کشتند . یعنی ای مردم بیدار و آگاه باشید که چه کسانی بر شما حکومت می کنند .
وقتی امام حسین (ع) در گودال قتلگاه افتاد و به محاصره لشکر این سعد درآمد ، زینب کبری (س) خود را به بالای بلندی رساند خطاب به ابن سعد و کوفیان فریاد زد : یابن سعد ایقتل ابوعبدالله و انت تنظر الیه ؟ اما فیکم مسلم ؟ 34
ای پسر سعد آیا اباعبدلله کشته می شود و تو نظاره می کنی ؟ (ای کوفیان) آیا در میان شما مسلمانی نیست؟ آن حضرت می دانست که آن جماعت دست از امام حسین (ع) بر نمی دارند ولی می خواست با بصیرت بخشی وجدان خفته آنان را بیدار سازد . چون می دانست آن قوم خود را به اسلامی پیوند زده اند که آل ابوسفیان برایشان ترسیم کرده است . اسلامی که رهبرانش بویی از انسانیت نبرده و برای کشتن حجت خدا ، لحظه شماری کرده بر هم سبقت می گیرند.
فریاد « اما فیکم مسلم؟ » فریاد جانکاهی بود برای بیداری اسلامی . نوشته اند همین جمله کوتاه زینب کبری ، تزلزلی در ارکان لشکر دشمن افکند و برخی را به خود آورد . به نقل برخی تواریخ گروهی خود را ازمعرکه کنار کشیدند و در اندیشه قیام بر ضد بنی امیه و ابن زیاد افتادند. 35
خطبه های عقیله بنی هاشم درکوفه و شام به مردم بصیرت بخشید و با کالبد شکافی فتنه ای که آل ابوسفیان به پا کرد مردم را بیدار نمود . دیگر امویان نتوانستند پرده بر جنایتی که مرتکب شدند بکشند و با جنگ نرم مردم را فریب دهند .
زینب کبری (س) در کوفه خطاب به مردم فرمود: ای مردم کوفه … آیا می دانید چه جگر گوشه ای را از رسول خدا (ص) گرفتید ؟ … چگونه می توانید ننگ کشتن فرزند خاتم پیامبران و معدن رسالت و سرور جوانان بهشت را از دامن خود ، پاک نمایید ؟ .. 36
راوی گفت مردم با شنیدن سخنان زینب کبری (س) که گویا صدای علی (ع) را می شنیدند حیرت زده می گریستند و دست های خود را از حسرت با دندان می گزیدند . 37
حیات جامعه دینی به حفظ ارزش های الهی است . وقتی ارزش ها کم رنگ یا بی رنگ شوند ، آن جامعه به سوی تباهی پیش می رود . از جمله ارزش های دینی که در حاکمیت بنی امیه به فراموشی سپرده شده بود ، فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و فرهنگ جهاد و ایثار و شهادت بود.
بنی امیه کوشیده بود جامعه را از این فرهنگ که موتور محرک و حیات جامعه محسوب می شود تهی کند و مردم را به سوی فرهنگ سکولار ، اباحی گری ، تسامح و تساهل ، بی تفاوتی ، دنیا گرایی و… سوق دهد.
از این رو « ان الجهاد باب من ابواب الجنه 38 و دهها روایت دیگر و آیه « و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون » (مائده : 35) و دهها آیه دیگر بر فضیلت جهاد در راه خدا به فراموشی سپرده شده بود . و همین موجب گردیده بود حکومت بنی امیه پا بگیرد و عاشورا را پدید آورد . به این روایت توجه کنید . پیامبر خدا (ص) فرمود:
«خلافت اسلامی بر فرزندان ابوسفیان و بر آزاد شدگان و فرزندان مشرکان حرام است ، هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید شکم او را پاره کنید» .
امام حسین (ع) فرمود : سوگند به خدا مردم مدینه ، معاویه را بر منبر جدم رسول خدا (ص) دیدند ولی دستور پیامبر (ص) را اجرا نکردند و خداوند آنها را به پسرش یزید دچار کرد. خدا عذاب او را در آتش زیاد کند .39
چرا مردم از دستور رسول خدا (ص) شانه خالی کردند ؟ پاسخ روشن است . چون فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر و جهاد و ایثار و شهادت فراموش شده بود .
زینب کبری (س) پس از اباعبد الله الحسین (ع) پرچم این فرهنگ فراموش شده را بر افراشته نگاه داشت و آن را احیاء کرد . آن حضرت در صحرای تفدیده کربلا و مشهد شهیدان ، با صلابت وصف ناپذیر ، در مقابل چشمان جبهه باطل ، کنار بدن مطهر امام حسین (ع) حضور یافت و دستهای مبارک خود را زیر بدن مطهر برد و سر بر آسمان بلند کرده فرمود : « الهی تقبل منا هذا القربان » 40 خدایا این قربانی را از ما قبول فرما. این جمله کوتاه بسیار پر معنی و ترجمان آیه قرآن است . همان آیه ای که زینب کبری (س) در مجلس یزید خطاب به او قرائت کرد :
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ « آل عمران : 169»
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند ، مردگانند . بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.
قربانی و شهادت در راه خدا ، کرامت و افتخار اهل بیت و مردان خداست . بزرگ ترین فضیلت و ارزش است . موتور محرک جامعه محسوب می شود.
در مجلسی که ابن زیاد ترتیب داده بود ، وقتی از حضرت زینب (س) پرسید : کیف رأیت صنع الله باهل بیتک ؟ رفتار خدا را با برادرت چگونه یافتی؟ قهرمان کربلا با لحنی افتخار آمیز در پاسخ ابن زیاد فرمود : ما رایت الا جمیلا 41
جز زیبایی چیزی ندیدم . اینان مرگ در راه خدا را برگزیدند ، مرگی شرافتمندانه ، افتخار آمیز و عزت آفرین . کسانی که در راه خدا در مسیر امر به معروف و نهی از منکر به شهادت رسیدند و لقای الهی را نصیب خود کردند . سالکان و عارفان از درک جایگاه و مقامات شاهدان و شهیدان کربلا عاجزند چه رسد به انسان هایی که چون کرم خاکی در لجن زار دنیا می لولند .
زینب کبری (س) با بیان این سخنان ، به فرهنگ جهاد و شهادت جلوه و حیاتی دوباره بخشید.
از دیگر ارزشها که زینب کبری (س) بر آن پای می فشرد ، رعایت عفاف و حجاب بود . اعتراض اهل بیت به هتک حرمت خاندان رسالت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم های آلوده تأکیدی بر حفظ این مسئله است . زینب کبری (س) در کاخ یزید خطاب به او چنین اعتراض کرد:
ای فرزند آزاد شدگان ، آیا عدل و انصاف است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای دهی ، ولی دختران رسول خدا را به مانند اسیران ، به این سوی و آن سوی بکشانی ؟ پرده حجاب ایشان را بدری و سرو رویشان را بگشایی و دشمنان ، ایشان را از شهری به شهری ببرند و افراد بیگانه و فرومایه چهره آنان را بنگرند؟ 42
آن حضرت با این گفتار اعلان کرد که حجاب و عفاف چون صدفی حافظ گوهر وجود زنان است . حجاب مصونیت می آورد نه محدودیت .
بنی امیه و آل ابوسفیان در جنگ نرم ، در پی تحقیر پیامبر و آل او بودند . معاویه برای تحقیر پیامبر (ص) به جای بردن نام آن حضرت ، لقب « ابن ابی کبشه » (فرزند قوچ ) را به کار می برد. ابن زیاد و یزید برای کوچک شمردن و تحقیر خاندان پیامبر (ص) دست به کارهایی می زدند . به دستور یزید کاروان اهل بیت را سه شبانه روز جلوی دروازه شام نگهداشتند تا آنان را تحقیر کنند .
زینب کبری (س) به این جنگ نرم دشمن پاسخ دندان شکنی داد و ابن زیاد و یزید را در کاخ هایشان ، در میان جمع تحقیر کرد و کوچک شمرد و دماغ استکباریشان را به خاک مالید
عقیله بنی هاشم چندین بار ابن زیاد را تحقیر کرد . یکبار خطاب به او فرمود: « ثکلتک امک یابن مرجانه » مادرت به عزایت بنشیند ای فرزند مرجانه . بردن نام یابن مرجانه به جای القاب دیگر در جمع لشکریان و کشوریان و سران قوم ، صرفا جهت تحقیر او بود . خطاب« یابن مرجانه » که ابن زیاد را به مادرش نسبت می دهد ،وبه ناپاکی وتر دامنی مادرش و نامعلوم بودن پدرش اشاره دارد، برای امیری که با غرور تمام جشن پیروزی گرفته خیلی شکننده بود . 43
بار دیگر وقتی ابن زیاد گفت : خدا دل مرا با کشتن طاغیان و متمردان از خاندان تو (یعنی حسین ) خنک کرد ! حضرت زینب (س) با شنیدن این جسارت ، آهی جانسوز کشید و فرمود : به جانم سوگند ! سرورم را کشتی ، شاخه عمرم را قطع کردی و ریشه ام را کندی ، اگر این باعث خنگی دلت می شود که به آرزویت رسیده ای و شفا یافته ای !44
یعنی این جنایت بزرگ که در تاریخ سابقه ندارد ، از روی کینه و انتقام بوده است . می خواستید از علی (ع) انتقام بگیرید ، عاشورا را پدید آوردید . این پاسخ در جمع اشباح الرجالی که سکوتشان ، ابن زیاد را تشویق به جنایت می کرد فرزند زیاد را شرمنده و تحقیر نمود . به گونه ای که فرزند زیاد سخن را با این جمله پایان داد : این زن سجع و قافیه نیکو می داند و سخن به سجع و قافیه می گوید . پدرش هم چنین بود. 45
آن مجاهد فی سبیل الله با خطبه ای که در کاخ یزید خطاب به او ایراد کرد ، تماما تحقیر و به ذلت کشاندن یزید در جمع لشکریان و کشوریان بود.
گاه با خطاب « یابن الطلقا » ، گاه با خطاب « حزب الشیطان الطلقاء » و گاه این سخن که فرمود: اگر مصائب روزگار مرا به این جا کشانده که ناچار شدم تو را مخاطب سخن خود بدانم ، در عین حال هیچ ارزشی برای تو قائل نیستم و قدر و مقامت را بسیار پست می شمرم و به شدت تو را سرزیش و نکوهش می کنم …. ای یزید هر کاری از دستت بر می آید کوتاهی نکن ! به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را خاموش کنی .
این سخنان یزید مغرور و مستکبر را تحقیر و کوچک شمرد و از اریکه سلطنت به زیر کشید و دماغ استکباری اورا به خاک ذلت کشاند.
از شیوه های جنگ نرم دشمن ، شکستن مقاومت و پایداری و به سازش کشاندن رهبران دینی است . تحقیرها ، استهزاءها ، افتراها ، تهمت ها ، دروغ گو خواندن ها ، توهین ها، تهدید ها و … برای این منظور است .
ابن زیاد و یزید بارها سعی کردند با نیش و کنایه ، نمک پاشیدن بر زخم ها ، تحقیر ، تهدید ، اذیت و آزار ، مقاومت حضرت زینب (س) را بشکنند و او را به سازش بکشانند ولی ناکام ماندند .
تحمل آن همه مصائب در روز عاشورا و بعد ار آن ، نتوانست پرچمدار مقابله با جنگ نرم دشمن را به زانو در آورد و او را سست و ناتوان نماید .
زینب کبری علی رغم توطئه ها و تهدید ها با تمام وجود در مقابل ستمگران ایستاد .
برخی از مورخین می نویسند : روزی که می خواستند کاروان اهل بیت را از شام به سوی مدینه حرکت دهند ، یزید دستور داد اموالی در اختیار اهل بیت قرار دهند و به زینب و ام کلثوم گفت : این اموال را در مقابل خون حسین بپذیرید ! یعنی این اموال را به عنوان دیه و سر بها بگیرید و قضیه را تمام کنید و آن را فراموش نمایید. زینب کبری (س) از این عمل برآشفت و فرمود: ویلک ما اقل حیائک و اقسی قلبک و اصلب وجهک ، تقتل اخی و تقول خذوا عوضه مالا . لا والله لا یکون ذلک . 46
وای بر تو ! چه کم حیا و سنگ دل و بی پروایی . برادرم را می کشی و در عوض ، به من مال می دهی . به خدا سوگند ! هرگز چنین چیزی نخواهد شد. !
یزید به شیوه جنگ نرم دیگری روی آورده بود . می خواست با پرداخت به اصطلاح خون بهای امام حسین (ع) قضیه را تمام کند و با فریب کاری این چنین تبلیغ کند که اگر ما حسین را کشتیم ، خون بهای او را هم پرداخت کردیم ! در این میان عده ای عوام و بی بصیرت نیز هستند که منطق یزید را بپذیرند . ولی زینب کبری با تیزهوشی و زیرکی متوجه این توطئه خطرناک شد و آن را خنثی نمود .
در آموزه های دینی سفارش اکید شده که برای امام حسین (ع) و شهیدان کربلا مجالس عزا به پا کنند . مجالس عزاداری در بیداری اسلامی ، بصیرت بخشی و حفظ فرهنگ عاشورایی نقش به سزایی دارد .
پس از خطبه های بصیرت بخش و افشاگری های حضرت زینب کبری (س) و امام سجاد (ع) درشام ، مردم شام تا حدودی به حقایق و مظلومیت اهل بیت (ع) آشنا شدند و کم و بیش به عملکرد حکومت اعتراض می کردند . این موقعیت ها ، بسترها و زمینه هایی را فراهم ساخته بود تا زینب کبری (س) با تبدیل تهدیدها به فرصت ، بهترین بهره را در جهت اهداف خود ببرد و به معرفی خاندان رسالت بپردازد .
شیخ عباس قمی در نفس المهموم می نویسد:
زینب کبری کسی را پیش یزید فرستاد تا به آنها اجازه دهد که برای امام حسین (ع) مجلس عزا بر پا کنند . یزید هم اجازه داد.. مدت هفت روز عزای حسینی بر پا شد . هر روز عده کثیری از زنان در آن مجلس حاضر می شدند و نسبت به حقایق بیشتر آشنا می گشتند . آگاهی مردم روز به روز افزون می شد . مروان از این کار آگاه شد و به یزید گزارش داد. او با احساس خطر آگاهی مردم ، به یزید پیشنهاد کرد ، مصلحت نیست اهل بیت در شام بمانند . یزید هم وسایل حرکت آنان به مدینه را فراهم کرد. 47
وقتی کاروان حسینی به مدینه بازگشت، اقامه عزاداری ها گسترده تر شد . چرا که مدینه به عنوان ام القرای اسلام بیش از دیگر شهرها دستخوش جنگ نرم بنی امیه شده بود .
مسعودی می نویسد : در اثر تظاهر یزید به گناه ، گسترش فساد و فحشا در بین کارمندان حکومت عصر وی شایع گردیده بود . حتی در مکه و مدینه- دو شهر مذهبی- غنا و استعمال آلات لهو و نوشیدن شراب آشکارا انجام می گرفت به نحوی که بهترین مغنیان و مطربان در مدینه آموزش دیده و به دربار اموی راه می یافتند. 48
با چنین وضعی ، اهل بیت در انزوای کامل و مظلومیت قرار داشتند . در این شهر تنها گزینه مقابله با جنگ نرم دشمن ، اقامه عزاداری و برپا کردن مجالس برای امام حسین (ع) و شهیدان کربلا بود . از این رو جای جای مدینه ، مجلس سوگواری شهیدان کربلا شد . عبدالله بن جعفر مجلس سوگواری به پا کرد . ام البنین در قبرستان بقیع صورت چهار قبر به نام چهار فرزندش درست کرد و به مرثیه خوانی پرداخت
مجالس عزا به بیداری اسلامی و بصیرت بخشی تبدیل شد . سکوت ها شکسته و ترس ها ریخته شد . گویندگان و نویسندگان به اعتراض پرداختند . ربیع بن خیثم ، حسن بصری ، هر کدام سکوت را شکسته لب به سخن گشودند. 49
ابن عباس نامه ای اعتراض آمیز به یزید نوشت . 50
کم کم هسته اولیه قیام حره شکل گرفت و بیداری اسلامی به دیگر شهرها سرایت کرد و شهرها از اختیار حکومت یزید خارج شد و بیش از چهار سال طول نکشید که یزید سرنگون گشت .
نتیجه گیری
حزب شیطانی بنی امیه و آل ابوسفیان ، بهترین راه سلطه همه جانبه بر جامعه اسلامی را از طریق حنگ نرم یافته بود . از این رو با این شیوه توانست به اهداف شوم خود دست یابد و با احساس قدرت و بدون رقیب ، خود را حاکم علی الاطلاق و همیشگی کشور اسلامی بنامد و با شهادت امام حسین (ع) و یارانش ، جشن پیروزی بگیرد.
زینب کبری(س) با شناختی که از آل امیه و شیوه جنگ نرم آنان داشت ، پرچمی را که امام حسین (ع) و یارانش برای مقابله با جنگ نرم دشمن ، به رنگ خون در آورده بودند ، به دست گرفته به اهتزاز درآورد و توانست در مدت اندکی طومار حکومت ظلم و ستم آل ابوسفیان را درهم پیچید .
وجود همه خستگی ها ، گرسنگی ها و تشنگی ها ، مصیبت های روز عاشورا و روزهای سخت اسارت ، نیش و کنایه و توهین و تحقیرهای دشمن ، نتوانست عقیله بنی هاشم را به سکوت وادارد و او را خانه نشین کند. او اسوه و مقتدای مجاهدان در مقابله با جنگ نرم شد و به فرزندان انقلاب آموخت که جهاد فرهنگی و دفاع از اسلام ناب محمدی و علوی ، زن و مرد نمی شناسد ، خستگی نمی داند ، یأس و نا امیدی ندارد ، از هیاهوها و قدرت های پوشالی ، ترس و وحشت به دل راه نمی دهد.
همچنین یاد داد که برای خنثی کردن جنگ نرم دشمن ، باید با برنامه ریزی وارد عمل شد . چرا که عقیله بنی هشام با انتخاب واژه ها و سخنان در مقابل یزید و ابن زیاد و کوفیان و شامیان ، در پی افشا گری و بصیرت دهی و آگاهی بخشی بود نه برانگیختن احساسات و عواطف زود گذر مردمان . ویا خالی کردن غم درون خود.
آن حضرت با طراحی راهکارهای مناسب ، توانست بر جنگ نرم حزب اموی غلبه کند و کاخ های ستم آنان را متزلزل نماید .
راهکارهایی چون : افشاگری ، تحقیر دشمن ، آگاهی بخشی ، اقامه عزاداری شهیدان کربلا ، چنان دشمنان سرمست و مغرور را غافلگیر ساخته بود که برای رهایی از آن درمانده شده راه به جایی نمی بردند و گاه به تهدید متوسل می شدند.
زینب کبری (س) توانست با درایت و صلابت و برنامه ، تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و با راهکارهای بر شمرده شده ، تارو پود جنگ نرم حزب بنی امیه را درهم نورد د ، ماهیت دروغ و فریبشان را آشکار نماید و با بصیرت بخشی زمینه و بستر قیام های مردمی را پایه ریزی کند .
والسلام
[1] . بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی،ج33،ص208،چ الوفاءبیروت.
[2] . شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید ، ج 3، ص 444،چ بیروت.
[3] . مروج الذهب، مسعودی ج 3،ص454-455.
[4] نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، خ 98 ص 183،موسسه امیرالمومنین(ع).
[5] ر. ک . ناتوی فرهنگی ، علی سعیدی ، مجله حصون ش 13، ص 14-16.
[6] کشف الهاویه دراعمال و زندگانی معاویه ، ذبیح الله محلاتی ، ص130.
[7] . زمینه های قیام امام حسین ،ص234، تاریخ طبری ج 4،ص34.
[8] موسوعه کلمات امام حسین (ع) موسسه تحقیقاتی باقرالعلوم(ع)،ص258
[9] . فرهنگ سخنان امام حسین (ع) ،محمد دشتی، ص 441 ، ح 25،موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین(ع)،چ اول1377.
10.همان،ص318،ح181.
11.پیام زینب،عبدالرحمن انصاری،ص48،زمینه سازان ظهورامام عصر(عج)،اول1376.
12.زینب کبری، شیخ جفر نقدی،ص 25،منشورات حیدریه نجف.
13.همان ص 61
14.ریاحین الشریعه، ذبیح الله محلاتی،ج 3،ص 62، تهران، دارالکتب الاسلامیه
15.مع بطله الکربلا ، ص 61
16. زینب کبری ص 25
17.بحارالانوار،علامه مجلسی، ج 45 ص 64
18.معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه ، آیت الله خویی،ج 23، ص 191،مرکزنشرآثارشیعه.
19. مع الحسین و نهضته ، ص 294
20.تنقیح المقال ،عبدالله مامقانی ج3، ص 79 ،مرتضویه نجف 1353.
21.فرهنگ سخنان امام حسین (ع) ،محمد دشتی، ص 446، ح 253
22.لهوف ، سید بن طاووس،ص 57و 58 ،قم ،رضی1364.
23.قرب الاسناد ، ص 26
24.زمینه های قیام امام حسین (ع) ،ص 234به نقل از تاریخ طبری ، ج4، ص 34.
25.تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام ، دکتر علی اکبر حسنی ، ص .145 به نقل از تاریخ الخلفا ، ص 199 .
26. نفس المهموم ، شیخ عباس قمی،ص 256 ،تهران،مکتبه الاسلامیه1368.
27.مقتل الحسین ،عبدالرزاق موسوی مقرم ، ص 324،دارالکتب الاسلامیه بیروت،پنجم1399م.
28.عیون اخبار الرضا ، شیخ صدوق، ج 2 ص 22و 23 ، قم ،چاپ اول ، 1378 ق
29.مقتل الحسین خوارزمی ، ج 2، ص 58،قم،انوارالهدی 1418ق.
30.ر.ک وقعه الطف ، ابومخنف،ص 271-272،نشر اسلامی1417ق.
31.مقتل مقرم ، ص 357-359
32.پیام زینب ، عبد الرحمن انصاری،ص 121
33.سخنرانی مورخه 22/4/71، در جمع بسیجیان.
34. ارشاد ،شیخ مفید ، ج2، ص 112 ، مقتل مقرم ، ص 184
35.ر.ک . پیام زینب ، ص 68
36.نفس المهموم ،شیخ عباس قمی، ص 247.
37.پیام زینب ، ص 104-105.
38.نهج البلاغه ، خطبه 27 .
39.فرهنگ سخنان امام حسین (ع) ، محمد دشتی ، ص 442-443.
40.مقتل مقرم ، ص 307
41.نقس المهموم ، ص 256، مقتل الحسین مقرم ، ص 324.
42.مقتل الحسین ،مقرم ، ص 357-359.
43. همان ، ص 324.
44.ارشاد ، شیخ مفید،ج 2، ص 115-116، مقتل الحسین ، مقرم ، ص 235.
45.پیام زینب ، عبد الرحمن انصاری،ص 86.
46.نفس المهموم ، ص 296، ریاحین الشریعه ، ذبیح لله محلاتی،ج 3، ص 196.
47.همان ، ص 286
48. مروج الذهب ،مسعودی، ج3 ص 79 .
49. تذکره الخواص ، ابن جوزی،ص 286،قم،دارالهجره،1363ش
50. ریاحین الشریعه ، ذبیح الله محلاتی، ج3، ص 205