چکیده
به نام خدا
چکیده
کلیدواژه
مقدمه
1.ضرورت کسب حلال وپاکیزه
2.ارزش کسب حلال
3.دشواری کسب حلال
4.گونه های کسب ودرآمد
5.آثاروپیامدهای کسب حلال
نتیجه
چکیده
درآمد حلال و طیب از خواسته های اکید اسلام است.در فقه اسلامی به تفصیل پیرامون کسب های حلال،حرام،مستحب ومکروه بحث به میان آمده ودر آموزه های دینی به آثار و پیامدهای آن پرداخته شده است.کسب حلال از ارزش والایی بر خور داراست. در عین حال به دست آوردن آن بسیار دشوار است.کسب حلال تاثیر فراوانی در سعادت و کمال انسان دارد وبستر مناسبی برای بهره مندی از عنایات ویژه خداوند می باشد.
کلید واژه ها:کسب حلال،پیامدهای حلال خواری،ارزش کسب حلال،ملاکاظم.
مقدمه
کسب حلال در مقابل در آمد حرام ،در
اموزه های دینی و فقه اسلامی مورد بحث وگفتگو قرار گرفته است.فقیهان جهت دستیابی به کسب و درآمد حلال،شرایطی بیان داشته و از احکام حلال و حرام ومکروه ومستحب آن به تفصیل بحث کرده اند.مبحث کسب حلال ،ابعاد فقهی و حقوقی و آثار آن و در پی آن کسب حرام،به صورت سلسله مقالات تقدیم عزیزان خواننده خواهد شد.آن چه در این شماره تقدیم می گردد،مباحثی با عناوین:ضرورت کسب حلال وپاکیزه،ارزش کسب حلال و طیب،دشواری کسب حلال،گونه های کسب حلال وآثار و پیامدهای کسب حلال می باشد.
1.ضرورت كسب حلال وپاکیزه
بر شخص مسلمان واجب است كه در حدّ ضرورت و به قدر توان، كار كند و مخارج خود و خانوادهاش را تأمين سازد. شغل انسان بايد مباح باشد و نيز مالى را كه صرف هزينههاى زندگى خود مىكند، بايستى حلال باشد .انسان نباید تن پرور وسربار جامعه باشد.وچشم به دستاورد دیگران بدوزد.وبخواهد از طریق اخاذی به اموال مردم دستبرد بزند.اسلام آدم های بی کار و تن آسا را دوست نمی دارد.
شخصى حضور امام صادق (ع) شرفياب شد و عرض كرد: من نمىتوانم با دست خود كار كنم يا به تجارت بپردازم، در حالى كه فردى محروم و نيازمند هستم (چه كنم؟)، امام (ع) فرمود:
اعْمَلْ وَاحْمِلْ عَلى رَأْسِكَ وَاسْتَغْنِ عَنِ النَّاسِ. «محجه البیضاء،ج3،ص143»
كار كن و با سرت بار ببر و خويشتن را از مردم بىنياز كن.
كسى كه توان كار كردن دارد و مىتواند از راه مشروع امرار معاش كند، ولى بيكار و سربار جامعه است و بدين وسيله شخصيت خود را خوار وپايمال مىسازد، انسان ارزشمندى نيست.
رسول خدا (ص) اگر به مردى نظر مىكرد و خوشايند او بود، مىپرسيد: «كارى دارد؟» اگر پاسخ منفى بود، مىفرمود: «از چشمم افتاد!» وقتى علت را مىپرسيدند، مىفرمود: «مؤمن وقتى شغل وحرفهاى نداشته باشد با (هزينه كردن) دينش ارتزاق مىكند.» «سنن النبی ص140
معنای روایت این است که چنین کسی دینش رابرای ارتزاق وزندگیش در معرض فروش وحراج می گذارد.
با توجه به روایات ذکر شده و دهها روایت دیگر در زمینه کار و اشتغال،اسلام انسان بیکار و سربار جامعه شدن را دوست نمی دارد.لیکن هر نوع کار ودرآمدی نیزمورد پسند اسلام نیست.بلکه کارودرآمدی مورد پسند است که حلال و پاکیزه باشد.چرا که اولا.خداوند رزق وروزی حلال و طیب را برای انسان در نظر گرفته است.آیات بسیاری در قران کریم براین موضوع تاکید دارد.از جمله:
وَ رَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(انفال:26)
و از روزيهاى پاكيزه بهرهمند ساخت شايد شكر نعمتش را بجا آوريد!
وَ الطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فىِ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَة(اعراف :32)
و روزيهاى پاكيزه را بگو: «اينها در زندگى دنيا، براى كسانى است كه ايمان آوردهاند.
واز دیگر سوی بر آن تاکید ورزیده و انسان را براندیشه به آن فرا خوانده است.
فَلْيَنظُرِ الْانسَانُ إِلىَ طَعَامِه(عبس:24)
انسان بايد به غذاى خويش (و آفرينش آن) بنگرد!
نظر یعنی نگاه عمیق و با دقت.یعنی انسان باید به حلال و حرام و پاک ونجس بودن غذایش با دقت و تفکر بیندیشد.
ثانیا.رزق و در آمد پاکیزه وحلال،آدمی را در راستای نظام هستی قرار می دهد واو را در ستایش وعبادت خداوند یاری می بخشد.از این رو قران کریم رزق طیب را زمینه وبستر ساز عمل صالح معرفی کرده است.می فرماید:
يَأَيهَُّا الرُّسُلُ كلُُواْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ اعْمَلُواْ صَالِحًا إِنىِّ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ(مومنون:51)
اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد، و عمل صالح انجام دهيد، كه من به آنچه انجام مىدهيد آگاهم.
نکته آیه شریفه این است که توفيق عمل صالح، در سايهى تغذيه حلال و طيب میسراست وبا توجه به اينكه نوع تغذيه در روحيات انسان مسلمان ناثیر گذار و غذاهاى مختلف، آثار اخلاقى متفاوتى دارد ارتباط اين دو جمله روشن مىشود كه مىفرمايد:
” از غذاهاى پاكيزه بخوريد” و” عمل صالح انجام دهيد”.(تفسیر نمونه،ج14،ص255)
ثالثا.دغدغه مومنان این است که جز به پاک و حلال بودن درآمد و تغذیه خود فکر نمی کنند.همچنان که قرآن اصحاب کهف را مثال می آورد .آنان پس از بیداری از خواب سیصد و اندی ساله خود دغدغه غذای حلال و پاکیزه را داشتند تا نور ایمانشان همچنان بدرخشد وخاموش نشود.
فَلْيَنظُرْ أَيهَُّا أَزْكىَ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ (کهف:19)
بنگرد كدام يك از آنها غذاى پاكيزهترى دارند، و مقدارى از آن براى روزى شما بياورد.
رابعا.قرآن کریم یکی از تمایز مومنان با کافران را در حلال و حرام غذا می داند.می فرماید:
وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَتَمَتَّعُونَ وَ يَأْكلُُونَ كَمَا تَأْكلُُ الْأَنْعَامُ وَ النَّارُ مَثْوًى لهَُّمْ(12)
افران از متاع زودگذر دنيا بهره مىگيرند و همچون چهارپايان مىخورند، و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آنهاست!
یکسان دانستن کافران و حیوانات در بهره گیری از مواهب دنیا،حاکی از بی هدفی وعدم توجه به حلال و حرام بودن آن است.
خامسا.انسان همچنان که در برابر خود مسئول است،در قبال همسر وفرزندان خود نیز وظیفه دارد که غذای حلال وپاکیزه در سفره آنان بگذارد.وبسترهای لازم را جهت کمال و سعادت برایشان فراهم آورد.وبا غذای حرام آنان را از مواهب الهی محروم نسازد .در غیر این صورت وزر و وبال گناه آنان را باید به گردن بگیرد.
به هر حال با توجه به مطالب گفته شده ضرورت پرداختن به کسب حلال وطیب آشکار می شد.
2.ارزش كسب حلال ورزق پاکیزه
آنچه در نظام اقتصادى اسلام، بيش از هر چيز اهميت دارد حلال وپاک بودن كسب و كار است؛ يعنى: به دست آوردن مال، از راهى كه مشروع است و ممنوعيّت شرعى ندارد. از اين
رو قرآن، به پيروانش سفارش می کندكه بنيان مالی و در آمدخود را بر پايه «ايمان خالص و تقوا» استوار سازند و روزى خود را از راهى به دست آورند كه آن را مجاز و مباح مىداند:
«وَ كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذى انْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» «مائده:88»
و از نعمتهاى حلال و پاكيزهاى كه خداوند به شما روزى داده است، بخوريد، و از [مخالفت] خداوندى كه به او ايمان داريد، بپرهيزيد .
دراین آیه شریفه رزق حلال با تقوای الهی گره خورده است.
«يا ايُّهَاالنَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِى الْارْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ انَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» «بقره:168»
اى مردم! از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد! و از گامهاى شيطان پيروى نكنيد چه اينكه او دشمن آشكار شماست.
دراین آیه از طرفى به كسب حلال امر مىكند و از سویی از پیروی و تبعیت از شیطان را نهی می نماید.در این امر ونهی نکته ای است:خدا امر به حلال خواری می کند. و درمقابل،این شیطان است که انسان را به حرامخواری و درآمدهای نامشروع فرا می خواند.
روزی حلال چنان ارزشمند است که بهترین جزیی از عبادات شمرده شده است.
پیامبر گرامى اسلام (ص) فرمود :
العِبادَةُ سَبعُونَ جُزءً وَ افضَلُها جُزءً طَلَبُ الْحَلالِ. «بحار،ج100،ص7»
عبادت هفتاد جزء است و بهترين جزء آن ، جستجوى روزى حلال است
خداوند منابع کسب روزی حلال را در اختیار انسان قرار داده ،تا انسان ها به سمت وسوی حرام نروند واز حریم الهی تجاوز ننمایند.چرا که تصرّف در مال حرام، و حلال دانستن آن از ديدگاه اسلام، بدعت در دين و تجاوز از حريم الهى است.
پيامبر اسلام صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ مىفرمايد:
… اى مردم! كُندى جريان روزى، شما را وادار نسازد كه آن را از راه معصيت بجوييد كه خداوند روزى بندگانش را از راه حلال تقسيم كرده، نه از راه حرام. پس كسى كه تقواى الهى پيشه كند و از خدا بترسد و بردبارى نشان دهد خدا روزى او را از راه حلال مىدهد و كسى كه پرده [عفاف و گناه] بدرد و در به دست آوردن روزى شتاب كند و روزيش را از راه حرام به دست آورد از روزى حلالش كاسته مىشود و در روز قيامت بر آن محاكمه مىگردد. «کافی،ج5،ص80»
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ خَلَقَ مَعَهُمْ ارْزاقَهُمْ حَلالا طَيِّباً فَمَنْ تَناوَلَ شَيْئاً مِنْها حَراماً قُصَّ بِهِ مِنْ ذلِكَ الْحَلالُ» «کافی،ج5،ص81»
خداوند خلائق را آفريده و همراهشان روزىهاى حلال و پاكيزهاى قرار داده است پس كسى كه مقدارى از روزى خود را از راه حرام بخورد همان مقدار از روزى حلالش كاسته مىگردد.
3.دشواری کسب ودرآمد حلال
كسب مال حلال از نظر كمّى و مصرف، محدود و در عين حال بسيار سخت و كمياب است، چنانكه حضرت على عليهالسلام مىفرمايد:
… ضَرْبَةُ السَّيْفِ عَلَى الْمُؤْمِنِ اهْوَنُ مِنَ الدِّرْهَمِ مِنْ حِلِّهِ» «نهج البلاغه ،خطبه229
… شمشير زدن بر مؤمن آسانتر از به دست آوردن يك درهم از راه حلال است!
امام باقر عليهالسلام مىفرمايد:
«مَطْلَبُ الْحَلالِ عَزيزٌ» «الحیاه،ج4،ص123»
به دست آوردن مال حلال بسيار مشكل ودشوار است.
کسب و در آمد حلال ازحدود و شرایط دشواری بر خور دار است.که رعایت آن به این سادگی امکان پذیر نیست.مال وثروت چنان جاذبه ای دارد که چشم پوشی از آن مشکل است.امتحانش مجانی است.اگر مسلمانی نیاز به حراج مالش داشته باشد و حاضر شود آن را زیر قیمت بفروشد ما چه میکنیم؟یا اگر بخواهیم جنسی را بفروشیم آیا عیوب پنهان آن را به خریدار می گوییم؟
یکی از دانشمندان آرزوی زیارت حضرت بقیة الله (عج) را داشت . مدتها ریاضت کشید تا سر انجام توفیق یافت آن حضرت رادر بازار آهنگران در دکان پیر مردی قفل ساز ملاقات کند. دید حضرت آنجا نشسته اند و با پیر مرد گرم سخنان محبت آمیز است، سلام کرد .امام داد و اشاره به سکوت کرد .
در این حال پیر زنی نا توان ، قد خمیده و عصا زنان جلو آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت : ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید زیرا من به پولش نیاز دارم . پیر مرد قفل را گرفت و نگاه کرد ، دید بی عیب و سالم است ، گفت : خواهرم این قفل دو عباسی ( هشت شاهی) ارزش دارد .
پیر زن گفت : شما این قفل را سه شاهی از من بخرید ، دعایتان می کنم .
پیر مرد در کمال سادگی گفت : خواهرم تو مسلمانی ، من هم مسلمانم،چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حقّ او را ضایع کنم . این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد ، من اگر بخواهم منفعت ببرم ، به هفت شاهی می خرم . چون من کاسب هستم و باید نفعی ببرم ، یک شاهی ارزانتر می خرم .
شاید پیر زن باور نمی کرد که این مرد درست می گوید ، چون هیچ کس راضی نشده بود قفل رابه سه شاهی بخرد. پیر مرد هفت شاهی پول به آن زن داد و قفل را خرید . همین که پیر زن رفت ، امام (ع ) به آن عالم فرمود : آقای عزیز ! این منظره را دیدی و تماشا کردی ؟ این طور شوید ، تا ما به سراغ شما بیاییم . از اول بازار این پیر زن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند همه در مقام آن بودند که مال او را ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیر مرد به هفت شاهی خرید ، هفته ای بر او نمی گذرد مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجویی و احوالپرسی می کنم .
) پرهای صداقت /ص 52 باتلخیص)
4.گونه های کسب حلال
کسب ودر آمد حلال راه ها گونه های مختلفی دارد.از قبیل:
تجارت وخرید و فروش،کشاورزی، دامداری،صنعت وتولید،حقوق کارمندی،کارگری،اجاره خانه و مغازه ،مضاربه و دلالی وواسطه گری و….از این میان برخی گونه ها از برتری خاصی بر خوردارند.وشغل برخی پیامبران وامامان به شمار می آمده است.
پیامبر اعظم (ص)پيش از آنكه به پيامبرى برانگيخته شود، به كارهاى متداول آن زمان مثل دامدارى و تجارت اشتغال داشت. در نوجوانى همراه عمويش ابوطالب به سفر تجارى شام رفت و در جوانى كالاهاى فراوانى را كه از آن خديجه بود به شام برد و پس از فروش آن، اجناس ديگرى خريد و براى فروش به مكه باز آورد. «سیره ابن هشام،ج1،ص191»
ائمه معصومین علیهم السلام به کشاورزی می پرداختند.
على بن حمزه مىگويد: روزى امام كاظم (ع) را در مزرعهاى ديدم كه عرق مىريخت و كار مىكرد. گفتم: «فدايت شوم! كارگرانت كجا هستند؟» فرمود:
«اى على! كسانى كه از من و پدرم بهتر بودند، روى زمين كار كردند.» گفتم
«منظور كيست؟» فرمود: «پيامبر و امير مؤمنان و همه اجداد من با دست خويش كار مىكردند؛ ساير پيامبران و صالحان نيز چنين مىكردند.» «من لایحضره الفقیه،ج3،ص98»
شخص مشهورى به نام محمد بن منكدر روزى به يارانش گفت:
«خواستم محمد بن على (ع) را اندرز دهم؛ ولى او مرا اندرز داد.» گفتند
چگونه؟ گفت: «در ساعتى بسيار گرم در حوالى مدينه با امام باقر (ع) روبه رو شدم؛ با خود گفتم:، شگفتا! بزرگى از قريش در چنين وضعيتى در پى دنيا است.» به او نزديك شدم و سلام كردم عرق از سر و رويش مىريخت. گفتم:
«بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت گرم در پى دنيا است. فكر كردهاى اگر در اين حالت، عمرت به پايان رسد، چه خواهى كرد؟» پاسخ داد: «اگر در چنين حالتى مرگم فرا رسد، در اطاعت خدا هستم و با كسب حلال، خود و عيالاتم را از نياز به تو وامثال تو بازداشتهام. بيم آن دارم كه اجلم هنگامى در رسد كه در معصيت خدا باشم!» گفتم: «درود خدا بر تو! راست مىگويى! من قصد اندرز به شما داشتم، ولى شما مرا اندرز دادى. «تهذیب الاحکام،ج6،ص325»
در منطق اهل بيت (ع)، كار و تلاش، صرف نظر از درآمد حلال و امرار معاش، فضيلتى خدايى به شمار مىآيد. به همين دليل، اولیاءخدادر صورت عدم نيازمالی نیز بيكار نمىماندند. امام صادق (ع) فرمود:
من در برخى از اراضى مزروعى خود به حدى كار مىكنم كه عرق مىريزم تا خداى متعال مرا در حال كسب روزى حلال ببيند با اينكه كسانى را دارم كه اين كارهاى مشكل را بر عهده بگيرند. «وسائل الشیعه،ج12،ص23
هچنین فرمود:
انى احِبُّ انْ يَتَاذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشِّمسِ فى طَلَبِ المَعيشَةِ. «وسائل الشیعه،ج12،ص23»
دوست دارم كه مرد براى كسب معيشت، در گرماى آفتاب،کار کند و رنج كشد.
آن چه مهم است رعایت مرزها وشرایطی است که در این گونه ها وجود دارد.مثلا یک کارمندوقتی می تواند به حلال بودن حقوقش اطمینان حاصل کند که با صداقت وتعهد به وظایف خود عمل کند.و از زیر بار مسئولیت فرار نکند.و از وقتش نزند.
5.آثار وپیامدهای کسب حلال
حلال خواری آثار وپیامد هایی دردنیا وآخرت در پی دارد،که بخشی از آنها در روایات منعکس شده است. به برخی از آثاراشاره می کنیم:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ بقره:172
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم، بخوريد و شكر خدا را بجا آوريد اگر او را پرستش مىكنيد!
آيه شريفه به مطلب عمده ای تذكر می دهد. اولين وظيفه مؤمنان در زندگى، كسب حلال و خوردن حلال مىباشد چراكه کسب حلال تأثير تامّ در وصول به سعادت نفسانى و ترقيات انسانى دارد و موجب توفيق و قبولى طاعات و عبادات می شود . ر.ک. تفسير اثنا عشري، ج1، ص: 316
1. بهره مند ازعنایا ت خداوند
انسان حلال خواردر حفظ و حمايت خداوند قرار گرفته واز عنایات خاص حضرت حق بر خوردار می شود.همچنان که در حديث قدسىآمده است:
يا احمد انّ العبادة عشرة اجزاء تسعة منها طلب الحلال فاذا طيبت مطعمك و مشربك فانت فى حفظى و كنفى. «مستدرک وسائل الشیعه،ج2،ص417»
خداى تعالى می فرمايد: ای احمدعبادت ده جزء باشد، نه جزء آن طلب روزی حلال است، پس هر گاه غذا ونوشیدنی تو حلال شد ، پس تو در حفظ و حمايت من هستى.
قصه کربلایی کاظم ساروقی که خداوند مهربان دراین دنیااو را از مواهب خویش بهره مند کرده ونور قرآن را دردل او جا داده بهترین الگوی حلال خواری به شمار می آید..
کربلایی کاظم جوا نی بود که سواد نداشت و «الف« را از « ب» تشخیص نمی داد ، اما در اثر اجتناب از مال حرام و بها دادن به دستورات دینی وحلال خواری، مشمول لطف و عنایت خاص خداوند قرار گرفت و در زمره اولیای الهی قرار گرفت و تا پایان عمر، همة قرآن را در سینه داشت و هر آیه ای از او پرسیده می شد ،با آیة قبل و بعد آن می خواند و اگر از او می خواستند که آیه ای از قرآن را نشان دهد ، فوراً صفحة مورد نظر را می گشود و بی درنگ دست بر روی همان آیه می گذاشت .
کربلایی کاظم در روستای ساروق ، از توابع فراهان اراک ، در خانواده ای فقیر چشم به جهان گشود و پس از گذراندن ایام کودکی به کار کشاورزی پرداخت . یک سال، در ماه مبارک رمضان ، مبلّغی از سوی آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حایری به روستای ایشان می رود و در سخنرانی خود از نماز ، خمس و زکات می گوید و تأکید می کند که هر مسلمانی حساب سال نداشته باشد و حقوق مالی خویش را ندهد، نماز و روزه اش صحیح نیست. کسانی که گندمشان به حد نصاب برسد و زکات و حق فقرا را ندهند ، مالشان به حرام مخلوط می گردد و اگر با عین پول آن گندمهای زکات نداده خانه یا لباس تهیه کنند ، نماز در آن خانه و با آن لباس باطل است .
محمد کاظم که می دانست ارباب و مالک ده، خمس و زکات نمی دهد ، ابتدا به او تذکر می دهد ، ولی او اعتنا نمی کند. از این رو، تصمیم می گیرد روستای خود را ترک کند و برای ارباب ده کار نکند . هر چه خویشان ، به خصوص پدرش ، بر ماندن او پا فشاری می کنند ، او حاضر نمی شود در آن روستا بماند و شبانه از ده فرار می کند و تقریباً سه سال برای امرار معاش در دهات دیگر به عملگی و خارکنی می پردازد ، تا با دسترنج حلال گذران عمر کند . یک روز مالک ده از محل او مطلع می شود و برای او پیغام می فرستد که من توبه کرده ام و خمس و زکات مالم را می دهم و از تو می خواهم که به ده برگردی و نزد پدرت بمانی .
او به روستای خود بر می گردد و در زمینی که ارباب در اختیار او می نهد، مشغول کشاورزی می شود و از همان آغاز نیمی از گندمی را که در اختیارش نهاده شده بود، به فقرا می بخشد و بقیه را در زمین می افشاند . خداوند به زراعت او برکت می دهد؛ به حدی که فزون تر از حد معمول برداشت می کند . او به شکرانة برکت یافتن زراعتش تصمیم می گیرد هر ساله نیمی از محصولش را بین فقرا تقسیم کند .
یک سال در زمان برداشت محصول ، هنگامی که خرمنش را کوبیده بود ، منتظر وزیدن باد می ماند تا گندمها را باد دهد و کاه را از گندم جدا کند ؛ ولی هر چه منتظر می ماند باد نمی وزد. نا امیدانه به ده بر می گردد . در راه یکی از فقرای روستا او را می بیند و می گوید : »امسال چیزی از محصولت را به ما ندادی و ما را فراموش کردی« . او می گوید: «خدا نکند که من فقرا را فراموش کنم! راستش، هنوز نتوانسته ام محصولم را جمع کنم». آن فقیر خوشحال به ده بر می گردد ، اما محمد کاظم دلش آرام نمی گیرد و آشفته حال به مزرعه باز می گردد و با زحمت زیاد، مقداری گندم را برای او جمع می کند و نیز قدری علوفه برای گوسفندانش می چیند و آنها را بر می دارد و روانة دهکده می شود. در راه بازگشت ، برای رفع خستگی گندمها و علوفه را در کناری می نهد و روی سکوی درِ باغ امامزاده 72 تن ، که نزدیک روستا قرار دارد، می نشیند . ناگاه می بیند که دو سید جوان عرب نورانی و بسیار خوش سیما ، نزد او می آیند .وقتی به او می رسند ، می گویند : محمد کاظم نمی آیی برویم در این امامزاده فاتحه ای بخوانیم؟ او تعجب می کند که چطور آنها که هرگز او را ندیده اند او را به اسم صدا می زنند؟ محمد کاظم می گوید: »آقا ، من قبلاً به زیارت رفته ام و اکنون می خواهم به خانه برگردم«، ولی آنها می گویند: بسیار خوب ، این علوفه ها را کنار دیوار بگذار و با ما بیا فاتحه ای بخوان . بنابراین محمد کاظم به دنبال آنها روانة امامزاده می شود.
آن دو جوان مشغول خواندن چیزهایی می شوند که محمد کاظم نمی فهمد و ساکت کناری می ایستد ، اما ناگاه مشاهده می کند که در اطراف سقف امامزاده، کلماتی از نور نوشته شده که قبلاً اثری از آن کلمات بر سقف نبود. یکی از آن دو به او می گوید : کربلایی کاظم چرا چیزی نمی خوانی ؟ او می گوید : »من نزد ملا نرفته ام و سواد ندارم .« آن سید می گوید: تو باید بخوانی. سپس نزد محمد کاظم می آید و دست بر سینة او می گذارد و محکم فشار می دهد و می گوید: حالا بخوان . محمد کاظم می گوید : »چه بخوانم ؟« آن سید می گوید: این طور بخوان :
بسم اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحِیم . إِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَواتِ وَالارضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ ثُمَّ استَوَی عَلَی العَرشِ یُغشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یَطلُبُهُ حَثیثاً وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتِ بِأمرِهِ ، ألاَ لَهُ الخَلقُ وَ الاَمرُ تَبَارَکَ اللهُ رَبُّ العَالمَیِنَ اعراف/ 54
محمد کاظم آن آیه و چند آیة بعدی را به همراه آن سید می خواند و آن سید همچنان دست به سینة او می کشد، تا می رسند به آیة 59 اعراف که با این کلمات پایان می پذیرد:إنِّی اَخَافُ عَلَیکُم عَذَابَ یَومٍ عَظِیم.
محمد کاظم پس از خواندن آیات ، سرش را بر می گرداند تا با آن آقا حرفی بزند ، اما ناگهان می بیند که خودش تنها در داخل حرم ایستاده است و از نوشته های روی سقف نیز چیزی بر جای نمانده است . در این موقع ترس و حالت مخصوصی به او دست می دهد و بی هوش بر زمین می افتد .
صبح روز بعد که به هوش می آید ، احساس خستگی شدید می کند و چیزی از ماجرا را به یاد نمی آورد . وقتی متوجه می شود که داخل امامزاده است ، خودش را سرزنش می کند که چرا دست از کار کشیده ای و در امامزاده خوابیده ای!؟
بالاخره از جای بر می خیزد و از امامزاده خارج می شود و با بار علوفه و گندم به سوی ده حرکت می کند . در بین راه متوجه می شود که کلمات زیادی بلد است و نا خود آگاه آنها را زمزمه می کند و داستان آن دو جوان را به یاد می آورد و خود را حافظ قرآن می یابد .
او بی درنگ نزد پیشنماز محل، آقای حاج شیخ صابر عراقی ، می رود و داستان خود را نقل می کند . ایشان می گوید:» شاید خواب دیده ای« محمد کاظم می گوید : »خیر ، بیدار بودم و با پای خود و همراه آن دو سید به امامزاده رفتم و حالا نیز همة قرآن را حفظم« . روحانی روستا ، قرآن می آورد و سوره رحمن ، یس ، مریم و چند سوره دیگر را از او می پرسد و او همة آن سوره ها را از حفظ و بدون اندکی درنگ، تلاوت می کند. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی به نقل ازمجله سروش وحی فرورین واردیبهشت 1383ش11
2.مستجاب شدن دعا
پيامبر اكرم صلىالله عليهوآله فرمود
مَنْ احَبَّ انْ يُسْتَجابَ دُعاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَمَكْسَبَهُ بحار،ج 93ص373
هر كس مىخواهد دعايش، مستجاب شود، بايد خوراك و درآمدش را پاك كند.
امام صادق عليهالسلام فرمود:
اذا ارادَ احَدُكُمْ انْ يُسْتَجابَ لَهُ فَلْيَطِبْ كَسْبَهُ، وَلْيَخْرُجْ مِنْ مَظالِمِ النَّاسِ، وَانَّ اللَّهَ لا يَرْفَعُ دُعاءَ عَبْدٍ وَ فى بَطْنِهِ حَرامٌ، اوْعِنْدَهُ مَظْلَمَةٌ لِاحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ بحارج93ص321
هرگاه يكى از شما بخواهد، دعايش مستجاب شود بايد كسب خود را پاك كرده، از عهده حقوق مردم خارج شود وهمانا خدا، دعاى بندهاى كه در شكمش لقمه حرام باشد يا حقى از بندگان خدا نزدش، باشد، قبول نمىكند
مردى خدمت پيامبر اسلام ص عرض كرد دوست دارم دعايم مستجاب شود، فرمود:
طهر مأكلك و لا تدخل بطنك الحرام
” غذاى خود را پاك كن، و از هر گونه غذاى حرام بپرهيز”(تفسیر نمونه،ج14،ص255)
حضرت امير مؤمنان عليه السّلام در وصاياى به كميل بن زياد فرمايد:
يا كميل انّ اللّسان يبوح من القلب و القلب يقوى من الغذاء فانظر فيما تغذّى قلبك و جسمك فان لم يكن ذلك حلالا لم يقبل اللّه تسبيحك و لا شكرك: «بحار،ج77،ص273»
اى كميل زبان، از قلب تراوش كند ، و قلب با غذا قوّت يابد ، پس در آنچه قلب و جسم تو تغذيه می کند تأمل نما. پس اگر آن حلال نباشد، خدا تسبيح و شكر تو را قبول نکند.
لقمهاى كاو نور افزود و جمال آن بود آورده از كسب حلال
چون ز لقمه تو حسد بينىّ و دام جهل و غفلت زايد آن را دان حرام
مثنوی زايد از لقمه حلال اندر دهان ميل خدمت عزم رفتن آنجهان
3.توفیق از جانب خدا
درآمد مشروع و حلال زمينههاى وارستگى و توفیق الهی را فراهم مىسازد
امیر مومنان (ع)فرمود:
. «مِنْ تَوْفيقِ الْحُرِّ اكْتِسابُهُ الْمالَ فِى حِلِّهِ» «شرح غررودرر،ج6،ص36»
از موفقيّتهاى انسان آزاده، كسب مال از راه حلال است.
4.برخوردار از ارج و منزلت ويژه نزدخدا
کسی كه در پى كسب روزى حلال است، در فرهنگ اسلام از ارج و منزلت ويژهاى برخوردار است و تلاش و كوشش او، همچون جهاد در راه خدا قلمدادمی شود.
امام صادق عليه السلام مىفرمايد :
«الْكادُّ عَلى عِيالِهِ كَالُمجاهِدِ فى سَبيلِ اللَّهِ» «فروع کافی،ج5،ص88»
كسى كه با تلاش، در راه تأمين هزينه خانوادهاش مىكوشد مانند مجاهد در راه خداست.
5.ورود در قیامت با چهره ای نورانی
پیغامبر صلی الله علیه و آله فرمود :
مَنْ طَلَبَ الدُّنیا استعفافا عَنِ المسئلةِ وَسَعْیا عَلی عِیالهِ و تَعَففا علی جارِهِ لَقِیَ اللّه ُ تعالی یوم القیامه و وَجْهُهُ کَالقَمَرِ لَیلَةَ البَدْرِ….شرح کافی،صالحی مازندرانی،ج8،ص312،ح9
هر که از دنیا رزق حلالْ طلب کند تا از خلق بی نیاز شود و یا با همسایه و خویشاوندان خویش نیکویی کند، روز قیامت می آید و چهره وی چون ماهِ شب چهارده باشد.
******
به نام خدا
کسب حلال ،ابعاد فقهی و حقوقی وپیش شرطهای آن(2)
1.حفظ حرمت مال مردم وعدم جوازتصرف آن
2.پرهیز از معاملات باطل وحرام
3.لزوم آموختن احکام کسب وتجارت
4.آشنایی با شرایط خرید وفروش
5.پرداخت حقوق درآمد(حق الله وحق الناس)
1.حفظ حرمت مال مردم وعدم جوازتصرف درآن
اسلام هرگونه تصرف درمال مردم را بدون مجوّز قانونى با رضايت صاحب مال، «غصب» و حرام شمرده است و چنين كارى را سبب فساد و هرج و مرج اقتصادى مىداند؛
«فَجَناةُ ايْديهِمْ لا تَكُونُ لِغَيْرِ افْواهِهِمْ» «1»
دستاورد (كار و تلاش) مردم براى غير دهان خودشان نيست.
يعنى هر كسى زحمت مىكشد واز راه حلال، درآمد كسب مىكند، مال خود اوست وديگران حق ندارند در آن تصرف كنند.تصرف در اموال دیگران حرام است ودر مقابل ضامن است.
اين مسأله تا آنجا اهميت دارد كه درروایات بر آن تاکید شده است.
امام باقر عليهالسلام نيز مىفرمايد
«اعْظَمُ الْخَطايا اقْتِطاعُ مالِ امْرِءٍ مُسْلِمٍ» «بحارج78ص55»
بزرگترين جرم، گرفتن (ناحق) مال مرد مسلمان است
رسول اكرم صلّى الله عليه وآله در مراسم حجّ ودر سرزمين منى- كه همه حاجيان گردهم آمدهاند- برآن تأكيدكرده وفرمودهاست
«انَّ دِماءَكُمْ وَامْوالَكُمْ عَلَيْكُمْ حَرامٌ كَحُرْمَةِ يَوْمِكُمْ هذا فى شَهْرِكُمْ هذا فى بَلَدِكُمْ هذا الى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ …» «وسائل ج29ص10»
همانا خون و مالتان بر يكديگر حرام است مثل حرمتى كه امروزتان در اين ماه و اين سرزمين دارد، تا روزى كه خدا را ملاقات كنيد.
هم چنین در سخنى دیگر، احترام مال مؤمن رادر حداحترام جانش دانسته وفرمودهاست
«حُرْمَةُ مالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ» «وسائل ج12ص152»
حرمت مال مؤمن مثل حرمت خونش است.
امام رضا (ع) مىفرمايد
«… وَحَرَّمَ غَصْبَ الْامْوالِ وَاخْذَها مِنْ غَيْرِ حِلِّها لِمافيهِ مِنْ انْواعِ الْفَسادِ …» «وسائل ج28ص241»
خداوند، غصب اموال وتصرف نامشروع آنها را حرام كرده چون منشأ انواع تباهيهاست.
و درباره علت تحريم سرقت نيز مىفرمايد:
«… وَحَرَّمَ السِّرْقَةَ لِمافيهِ مِنْ فَسادِ الْامْوالِ وَقَتْلِ الْانْفُسِ لَوْكانَتْ مُباحَةً» «وسائل ج28ص241»
خداوند، دزدى را نيز به اين خاطر حرام كرد كه اگر جايز بود سبب تباهى ثروتها و كشتن نفوس مىشد.
در همين راستا دوست، حق ندارد دراموال واشيايى كه متعلق به دوستش است، بدون رضايت واجازه او تصرف كند يا به عبارتى؛ تك بزند.
همسر، حق ندارد دراموال همسرش بدون اجازه و رضايت او دخل وتصرف كند و زن حق ندارد بدون اجازه شوهرش اموال او را به كسى ببخشد يا نذر كند.
وكيل، درچارچوب وكالت، مجاز به تصرف دراموال موكل خود مىباشد و فراتر از آن حق ندارد.
2.پرهیز ازمعاملات باطل وحرام
جهت رسیدن به مال حلال باید از در آمدهای حرام و معاملات باطل چشم بپوشد.مانند:
1.درآمد غصب، یعنی تسلط و تصرف مال کسی از روی ظلم، مانند غصب زمین ،مغازه،گوسفند و…منفعتی که از غصب به دست می آید مثلا از گوسفندی که غصب کرده،بره ای پیدا شود،مال صاحب مال است.(رساله امام،م2549
2.كسب و تجارت با مواد مضرّ و ناپاك (نجس) مانند خريد و فروش مشروبات الكلى و گوشت حيواناتى كه به طريق اسلامى ذبح نشدهاند، حرام است. «تحریرالوسیله ،ج1،ص 493،م1
خريد و فروش آلاتى كه منافع مقصود از آنها منحصر در راه حرام باشد مانند آلات قمار. كه حتى ساخت آن و اجرت دادن در برابر ساخت آن نيز حرام است. «همان،ص495،م8»
سؤال: شغل ما تعمير دستگاههاى گيرنده برنامههاى راديو و تلويزيونى است، در اين اواخر مراجعات زيادى براى نصب قطعات و تعمير آنتنهاى ماهوارهاى صورت مىگيرد، تكليف ما در اين باره چيست؟ خريد و فروش قطعات آنها چه حكمى دارد؟
جواب: اگر از اين دستگاه براى امور حرام استفاده شود كه غالبا همينطور است و يا شما علم داشته باشيد به اينكه كسى كه قصد تهيه آنتن ماهوارهاى را دارد، براى امور حرام از آن استفاده مىكند، خريد و فروش و نصب قطعات و راه اندازى و تعمير و فروش قطعات آن جايز نيست. «اجوبه،س1217»
3.معاملات تقلبى
تقلب در معامله، مانند معامله با پولهايى كه از اعتبار خارج شده است به جاى پول معتبر، يا كالاى تقلبى به جاى كالاى واقعى بدون اطلاع مشترى، مانند مخلوط كردن آب با شير و روغن حيوانى با روغن نباتى، حرام است. «تحریر،ج1،ص495و499،م7و17»
4.مالی که باعدم پرداخت مالیات به دست می آید
سؤال: بعضى از افراد و شركتها و مؤسسات خصوصى و دولتى براى فرار از پرداخت ماليات و عوارضى كه دولت مستحق دريافت آن است، از راههاى مختلف مبادرت به مخفى كردن بعضى از حقايق مىكنند، آيا اين كار براى آنان جايز است؟
جواب: خوددارى كردن از اجراى قوانين دولت جمهورى اسلامى و عدم پرداخت ماليات و عوارض و ساير حقوق قانونى دولت اسلامى براى هيچكس جايز نيست. «اجوبه،س1990»
5.معامله مضر به جامعه اسلامى
مانند فروش اسلحه به دشمنان دين كه با مسلمانان مىجنگند، ويابه دزدان وراهزنان، و همچنين به گروههايى كه عليه گروه حق از مسلمانان مىجنگند. «تحریر،ج1،ص496،م11
6.غنا .
اشتغال به كار غنا و شنيدن و معامله (صفحه و نوار و …) آن حرام است. مقصود … مناسب با مجالس لهو و محافل خوشگذرانى و شهوانى باشد. « تحریر،ج1،ص497،م13»
7.معاملاتى كه موجب كمك به ظالمين است
از پيغمبر اكرم (ص) روايت شده:
مَن مَشى مَعَ ظالِمٍ لِيُعينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظالِمٌ فَقَد خَرَجَ مِنَ الاسْلامِ. «بحار،ج72،ص377»
كسى كه با ظالم و ستمكار گام بردارد تا به او كمك كند در حالى كه مىداند كه او ظالم است، از اسلام خارج شده است
«تحریر،ج1،ص497،م14»
8.خريد و فروش كتابهاى گمراه كننده
نگهدارى، چاپ، قرائت و تدريس (و خريد و فروش) كتابهاى گمراه كننده حرام است؛ مگر اينكه بهرهگيرى صحيحى در آن باشد … « تحریر،ج1،ص498،م15»
9.سحر و جادوگرى سحر و جادو گرى و مزد گرفتن براى آن و نيز يادگرفتن و تعليم آن حرام است.
10.شعبده بازى
كار و كسب با عمل شعبده بازى نيز حرام است. شعبده بازى عبارت است از نشان دادن كار غير واقعى به صورت واقعى با حركت سريع. « تحریر،ج1،ص498،م16»
11.معاملات ربوى
معاملاتى كه در آنها ربا باشد، حرام است.در آمد از طریق ربا در حکم جنگ با خدا است.
12.احتكار
احتكار و انبار كردن موادغذايى مورد نياز وضرورت مسلمانان، براى گران شدن و بالا رفتن قيمت آن حرام است. شخص محتكر را بايد مجبور به فروش كنند؛ و فرشنده مىتواند تا جايى كه به مصرف كننده اجحاف نشود روى جنس خود سود بكشد، و در صورت اجحاف، بايد او را واداشت تا قيمت خود را پايين آورد، و چنانچه (قيمت مناسبى) براى كالا تعيين نكند حاكم شرع هر طور مصلحت بداند، قيمت گذارى مىكند. «تمحریرالوسیله،ج1،ص501،م23
ج- كارهاى مكروه در خريد و فروش
فروشنده از جنس خود بيش از حد تعريف كند.1
مشترى به عيب جويى و كم ارزش جلوه دادن كالا بپردازد.2
براى خريد و فروش متوسل به قسم شود.3
فروختن جنس در جايى كه عيب جنس را پنهان مىكند.4
.5..
3.لزوم آموختن احکام کسب وکار
کسب ودر امدهای حلال به علت آثارتعیین کننده آن در زندگی وسرنوشت آدمی وحتی تاثیر گذاری آن برنسل آدمی ،از مباحثی است که در آموزه های دینی بویژه فقه وحقوق به آن توجه خاص شده وبرای آن شرائط واحکام وقوانینی وضع وبیان شده است.
يادگيرى احكام کسب وکار وتجارت وخريد و فروش، پيش شرط داد و ستد صحيح ودرآمد حلال است .
امام خمينى (ره) مىفرمايد:
بر هر كس كه به تجارت و ساير انواع كسب اقدام مىكند، واجب است احكام و مسائل مربوط به آن را ياد بگيرد، تا صحيح آن را از فاسدش بشناسد واز ربا سالم بماند، و مقدار لازم، آن است كه حكم تجارت و معاملهاى را كه انجام مىدهد در همان موقع انجام دادن- هر چند از روى تقليد- بداند. «تحریر الوسیله،ج1،ص500،م21
مردى به امير مؤمنان صلوات الله عليه عرض کرد: در پى كسب و كار هستم.
آن حضرت فرمود: آيا از احكام دينى خود، اطلاع دارى؟
گفت: پس از مشغول شدن به كار چنين خواهم كرد. فرمود :
وَيْحَكَ الْفِقْهُ ثُمَّ الْمَتْجَرُ، فَانَّهُ مَنْ باعَ وَ اشْتَرى وَ لَمْ يَسْأَلْ عَنْ حَرامٍ وَ لا حَلالٍ ارْتَطَمَ فِى الرِّبا، ثُمَّ ارْتَطَمَ. «مستدرک وسائل،ج13،ص247،ال البیت»
واى به حالت! نخست احكام (خريد و فروش وکسب وکار) را ياد بگير، سپس به تجارت بپرداز؛ زيرا اگر كسى خريد و فروش كند و از حلال و حرام آن نپرسد در رباخوارى فرو رفته، سپس گرفتار مىشود.
امام صادق عليه السلام در اين زمينه فرمود:
مَنْ ارادَ التِّجارَةَ فَلْيَتَفَقَّهْ فِى دينِهِ لِيَعْلَمَ بِذلِكَ ما يَحِلُّ لَهُ مِمَّا يَحْرُمُ عَلَيْهِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِى دينِهِ تَوَرَّطَ الشُّبَهاتِ. «وسائل الشیعه،ج12،ص283»
هر كه مىخواهد تجارت كند بايد با مسائل دينش آشنا شود، تا حلال و حرام را از هم بازشناسد و كسى كه قبل از فراگيرى احكام دينش، تجارت كند، داخل كارهاى شبههناك خواهد شد.
4.شرایط خرید وفروش
خرید و فروش شرایطی دارد.با رعایت آن شرایط درآمد حاصله از آن حلال می شود.مانند:
.
5.پرداخت حقوق درآمدها
الف. حق الله .مانند:وجوب خمس وزکات
منفعت كسب
درآمد حاصل از تجارت، صنعت، كسبهاى ديگر و حتى نماز و روزه استيجارى چنانچه از مخارج سال خود و خانوادهاش زياد بيايد، خمس دارد. «رساله امام م1752»
اگر به واسطه قناعت كردن، چيزى از مخارج سال انسان زياد بيايد، بايد خمس آنرا بدهد. «رساله امام م1756»
تا خمس مال را ندهد، نمىتواند در آن مال تصرف كند اگر چه قصد دادن خمس را داشته باشد. رساله امام م1790
كسى كه خمس بدهكار است نمىتواند آن را به ذمّه بگيرد؛ يعنى خود را بدهكار اهل خمس بداند و در تمام مال تصرف كند و چنانچه تصرف كند و آن مال تلف شود، بايد خمس آن را بدهد.همان،م1791 »
كسى كه خمس بدهكار است، اگر با حاكم شرع مصالحه كند، مىتواند در تمام مال تصرف نمايد و بعد از مصالحه منافعى كه از آن به دست مىآيد مال خود اوست. همان،م1792 »
ب.انفاق وصدقات
زكات در اصطلاح شرعى صدقهاى است كه پرداخت آن با وجود شرايطى بر انسان واجب مىشود.
الزَّكاةُ قَنْطرةُ الاسْلامِ فَمَنْ ادَّاها جازَ الْقَنْطَرَةَ وَ مَنْ مَنَعَها احْتَبَسَ دُونَها وَ هِىَ تُطْفِىءُ غَضَبَ الرَّبِّ. «بحارالانوار،ج74،ص405»
زكات، پل اسلام است هر كس آن را بپردازد از پل عبور كرده و هر كس آن را نپردازد در زير آن پل زندانى مىشود، و زكات خشم پروردگار را فرو مىنشاند.
احكام مالى 73 صدقه ….. ص : 72
لَيْسَ شَىْءٌ اثْقَلَ عَلَى الشَّيْطانِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَى الْمُؤْمِنِ، وَ هِىَ تَقَعُ فِى يَدِ الرّبّ تَبارَكَ وَ تَعالى قَبلَ أَن تَقَعَ فِى يَدِ الْعَبْدِ. «کافی،ج4،ص3»
براى شيطان امرى سنگينتر از صدقه دادن به مؤمن نيست، صدقه قبل از آنكه در دست بنده (صدقه گيرنده) قرار گيرد به دست خدا مىرسد.
اگر چه صدقه در فقه شامل زكات فطره و زكات مال كه پرداخت آنها واجب است نيز مىباشد، اما در اين بخش احكام صدقه مستحبى ذكر مىشود