بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
حقیقت وشگفتی های نماز
کلید همه نعمت الهی
گذرنامه بهشت
(چرانمازها بی خاصیت اند؟)
فهرست
مقدّمه ………………………………………………………………..۵
فصل اول.اهتمام اسلام به نماز……………………………………….۶
گفتاریک.نمازعمود و خیمه دین ………………………………….۶
گفتاردوم.نمازاوّلین عمل موردمحاسبه…………………………….۶
گفتارسوم.نماز،مرزایمان وشرک ………………………………..۷
گفتارچهارم. آراستگی نمازگزار به فضایل اخلاقی ………………۷
گفتارپنجم.اقامۀ نماز،اولویت اوّل هرکاری ……………………….۹
گفتارششم.تعطیل وساقط نشدن نمازدرهیچ حالتی حتی درجنگ …..۹
گفتارهفتم. لزوم اقامه و ترویج نماز ……………………………..۱۰
فصل دوم.آثارترک وضایع کردن نماز ……………………………..۱۱
گقتارهشتم. زندگی سخت(ضنک) ………………………………۱۲
گقتارنهم. جهنّمی شدن …………………………………………۱۳
فصل سوم.حقیقت وباطن نماز …………………………………..۱۵
گفتاردهم. نماز ازلشکریان عقل ……………………………….۱۵
گفتاریازدهم. نماز اتصال به مبدأ نوروعامل تقرب به خدا ………۱۶
گفتاردوازدهم. نماز،معراج مؤمن ونردبان حیات طیّبه ………..۱۷
گفتارسیزدهم. نماز، پناهگاه در برابر شیطان …………………۱۸
گفتارچهاردهم.پیشگیری از گناهان (تنهی عن الفحشاء و المنکر).۲۰
گفتارپانزدهم.نماز،پاک کننده آلودگی هاوگناهان ………………..۲۱
گفتار شانزدهم. راهی به صراط مستقیم و ولایت مداری ………۲۲
گفتارهفدهم.امنیت فردی واجتماعی ……………………………..۲۲
گفتار هیجدهم.نماز،نمادهمبستگی و وحدت کلمه ………………..۲۳
گفتار نوزدهم.. نماز، گره گشای سختی ها ………………………۲۴
گفتاربیستم. اسرارارکان نماز(قنترس) …………………………..۲۶
گفتاربیست ویکم. فضيلت سوره حمد …………………………..۳۵
گفتاربیست ودوم.بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم(حمد:۱) …………………..۳۸
گفتاربیست وسوم.الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (حمد:۲) ……………….۳۹
گفتاربیست وچهارم.الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (حمد:۳) …………………..۴۲
گفتاربیست وپنجم.مالِكِ يَوْمِ الدِّين(حمد:۴) ……………………….۴۴
گفتاربیست وششم.إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين(حمد:۵) ……………..۴۶
گفتاربیست وهفتم. اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ …(آیه۶و۷) …………..۴۸
گفتاربیست وهشتم.غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين(حمد:۷) ….۵۴
فصل چهارم.چرا برخی نماز ها بی تاثیر وبی خاصیتند؟ ………….۵۵
گفتاربیست ونهم.برخی علل بی خاصیت بودن نمازها …………..۵۶
گفتارسی.مراحل نماز(صحت،قبولی وکمال) ……………………۵۹
گفتارسی ویکم. بسترهای ضایع کردن نماز …………………….۶۲
فصل پنجم.مقدمات والزامات نماز …………………………………۶۴
گفتارسی ودوم.شرايط حضوردر نماز ………………………….۶۴
گفتارسی وسوّم.وقت نماز ……………………………………..۶۴
گفتارسی وچهارم.قبله …………………………………………۶۶
گفتارسی وپنجم. لباس نمازگزار …………………………….۶۷
گفتارسی وششم.مکان نماز …………………………………..۶۹
گفتارسی وهفتم. اذان ……………………………………….۷۱
مقدّمه
بی تردید بشر در جستجوی امنیت وسعادت ونیل به ارزشهای مادی ومعنوی است. و برای رسیدن به آن به ابزارها و شیوه های گوناگون مادّی و معنوی تمسّک می جوید، و گاه به جنگ و دفاع می پردازد، و حاضر می شود برای دستیابی به آن هزینه هایی بپردازد، هرانسانی می خواهد آرامش روحی و روانی داشته باشد، بدون ترس و اضطراب زندگی کند، شمیم عطر دلنشین و آرامش بخش خوبی ها، زیبائی ها، مهر و محبّت ها و ارزش های انسانی- الهی فضای خانه و محیط زیست او را پُر کند، و از ظلم ، دروغ، بی عدالتی ،فریب، کلاهبرداری و دهها رفتار و گفتار ضد ارزشی وضدانسانی به دور باشد. اودوست دارد مسیر کمال و سعادت را بپیماید و به قله های معرفت دست یابد.تنهاعملی که می تواند آدمی را دراین مسیریاری دهد ودست انسان را بگیرد،نمازاست.
امام خامنه ای درموردجایگاه بی مثال نماز،به عنوان کلید همه نعمت الهی فرمود:نماز را نمیتوان در شمار نیازهای جاریِ فرد و جامعه مسلمان دانست. این فریضه بزرگ بسی فراتر از این نیازها نقش میآفرینند. آن را باید، همچون روح برای اندامهای بدن انسان یا همچون هوا در مقایسه با دیگر نیازهای مادی انسان دانست. اینکه قبول همه عبادتها و خدمتهای خدائی به قبول نماز وابسته شده، و اینکه امر به نماز و ایستادگی بر آن از پیامبر مطالبه شده، و این که نماز نخستین الزام در حاکمیت صالحان دانسته شده، و این که اقامه آن و تاکید بر آن بیش از هر واجب دیگر در قرآن تکرار شده، همه دلیل بر جایگاه بیمثال این فریضه الهی است.[1]این نوشته شامل پنج فصل وچهل وشش گفتاراست.
فصل اول.اهتمام اسلام به نماز
با نگاهی به آموزه های دینی،اهتمامی که به نمازبه عنوان رکن دین شده شایدکمتربه عبادتی دیگرشده باشد. وظرفیتی که نماز ازآن برخوداراست فوق تصوّر انسان های عادّی است، نمازنقش وکارکرد برجسته ای درسبک زندگی دارد.
خداوند در یک شبانه روز ، پنج نوبت: صبح، ظهر، عصر، مغرب وعشاء، ۱۷ رکعت نماز راواجب و ۳۴ رکعت نماز مستحبی مقرر داشته است[i].افزون بر آن، در هر جمعه نماز جمعه و در سال نماز عیدفطر و نماز عید قربان ونمازهای بیشمارمستحبی را مقرر کرده و تأکید حضور در نماز جماعت را داشته که همه حکایت از نقش نماز در زندگی فردی و اجتماعی دارد. کمتر عبادتی به این اندازه مورد تأکید و توجّه شریعت واقع شده است.بالغ برنودوپنج آیه وبالغ برهفت هزارروایت ازمعصومین علیهم السلام پیرامون نمازوجوددارد. به گونه ای به نمازاهتمام شده که از آن به عنوان مرز و فارق بین ایمان و کفر یادشده است
گفتاریک.نمازعمود و خیمه دین
هرساختمان وخیمه ای بدون ستون استوارنمی ماند.نماز،ستون دین اسلام شمرده شده است.واگرنمازی نباشد،روزه وحج وبقیه اعمالی باقی نمی ماند.
جابرازامام باقرع:نمازستون دین است.بمانندستون خیمه ای می ماند که میخ ها وطناب خیمه بدان استوارمی ماند.اگرستون خیمه کج شد ویا شکست،میخ وطنابی باقی نمی ماند وخیمه فرومی ریزد.[2]
گفتاردوم.نمازاوّلین عمل موردمحاسبه
ازامام صادق (ع): (درروزمحاسبه)،نمازنخستین عملی است که درپیشگاه خدا محاسبه می شود.اگر پذیرفته شد بقیه اعمال عبادی وغیره نیز پذیرفته می شوند.[3]
گفتارسوم.نماز،مرزایمان وشرک
نماز،هویت وشناسنامه یک مسلمان است.مسلمان را ازنمازش می شناسند.نمازمرزبین کفروایمان است ومسلمان را ازصف مشرکان وکفارجدا می سازد.
پیامبرص:بین بنده وشرک جزخواندن نماز فاصله نیست ،پس چون نماز ترک کند مشرک گردد.[4]
همچنین به معاذبن جبل فرمود: بعد ازاقراربه دین، بیشتر همّتت به نماز باشد که راس ونشانه مسلما نی است.[5]
امام حسن عسکری علیه السلام: هیچ چیز به مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی ساید ،پس نماز بگزار و بینی ابلیس را به خاک بمال.[6]
گفتارچهارم. آراستگی نمازگزار به فضایل اخلاقی
نمازگزاردر پرتو نقش وکارکرد وخواص درمانی نماز، به صفات ارزشی آسمانیان آراستهاست. واز رذایل اخلاقی مانند:حریص، بخیل ،ترسو و سایر صفات منفی دوراست. قرآن در سوره معارج آیه ۱۹ تا ۲۷ چنین میفرماید: انسان حريص و كم طاقت آفريده شد. هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مىكند. و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مىشود. مگر نمازگزاران. آنها كه نمازها را مرتبا بجا مىآورند.[7]
در آیه شریفه نمازگزاران را از انسانهای حریص، کم طاقت، بخیل وبی اعتقاد به خدا و قیامت و رذایل اخلاقی استثنا کرده است.
نماز چون اتصال به مبدا فضایل است، نمازگزار را آراسته به فضایل اخلاقی میکند و پیرایههای رذایل اخلاقی را از دامنش میزداید.
نمازگزار به هنگام روبرو شدن با مشکلات و بلاها جزع وناراحتی نمیکند، مقاوم وصبورانه با مشکلات و ناملایمات میجنگد.
نمازگزار تکیهگاه خود را خدا میداند و هیچ نوع چشم داشتی به کمک دشمنان ندارد .در سوره طلاق آیه ۳ میفرماید: کسی که به خدا توکل کند خدا او را کفایت میکند .[8]
مانند بچهای که در آغوش پدر و مادر آرام گرفته وبه دامن حامی خود پناه برده از هیچ حادثهای ترس ندارد.
نمازمظهر لطف خداست. یاروحافظ نمازگزار است.
امام صادق ع فرمود: عزرائیل هنگام قبض روح، یار و یاور انسان نمازگزار است. نمیگذارد شیطان به انسان نمازگزارنزدیک شود. [9]
نماز آتش جهنم را خاموش میکند. پیامبرص:هرگاه وقت نمازشودفرشته ای ندا دهد:ای مردم به پا خیزید وآتشی را که (با گناهانتان)برافروختید،با نمازتان خاموش کنید. [10]
نماز در قبر متمثل میشودبه چهره ای نورانی. مانند حج و روزه و ولایت مونس تنهایی انسان می گردد.
گفتارپنجم.اقامۀ نماز،اولویت اوّل هرکاری
نماز گوهر گرانبهاوالماس گران قيمت است كه برخي ارزش آن را نمی دانند وبا آن معامله سنگ ترازومي كنند . به جاي آنكه بانماز،چون الماس سخترين اشياءرا ببرند ومهم ترين مشكلات را حل كنند،مثل سنگ ترازوآن رادر كفه ترازو گذاشته،جنس هاراوزن مي كنند!به نمازنگوییدکاردارم،به کاربگویید وقت نمازاست.
سفارش امام علی ع به مالک اشتر: از كارهايى كه به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهى، انجام واجباتى است كه ويژه پروردگار است، پس در بخشى از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزديك مىكند بىعيب و نقصانى انجام ده، اگر چه دچار خستگى جسم شوى.[11]
گفتارششم.تعطیل وساقط نشدن نمازدرهیچ حالتی حتی درجنگ
نمازدرهیچ حالتی،درسلامت وبیماری حتی حین کارزاروجنگ هم ساقط نشده است. درسوره نساءآیه ۱۰۲ به دستورخواندن نمازخوف درجنگ اشاره شده است.
»اگر شما را بیم خطری از دشمن باشد بهر حال میسر است پیاده شوید ویا سواره نماز بجای آورید آنگاه که ایمنی یافتید (با آداب و شرایط )خدا را یاد کنید زیرا او شما را بیاموخت آنچه را که نمیدانستید.[12]
جمعى از منافقان گرمى هوا را بهانه کرده در نماز جماعت شركت نمىكردند و به دنبال آنها بعضى از مؤمنين نيز از شركت در جماعت خوددارى كرده بودند و جماعت مسلمين كاهش يافت، پيغمبر اكرم ص از اين جهت ناراحت بود حتى آنها را تهديد به مجازات شديد كرد.در حديثى از” زيد بن ثابت” نقل شده كه پيامبر ص در گرماى فوق العاده نيمروز تابستان نماز (ظهر) را با جماعت مىگذارد و اين نماز براى اصحاب و ياران سختترين نماز بود، به طورى كه گاه پشت سر پيامبر ص يك صف يا دو صف بيشتر نبود، در اينجا فرمود: من تصميم گرفتهام خانه كسانى را كه در نماز ما شركت نمىكنند بسوزانم، آيه فوق نازل شد و اهميت نماز ظهر را به جماعت تاكيد كرد.[13]
گفتارهفتم. لزوم اقامه و ترویج نماز
نکته قابل توجّه، حدود ۹۵مورد در قرآن که نامی از نماز برده شده، فرموده نمازرابه پادار (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ (هود :۱۱۴) وازنمازحفاظت وصیانت کنید. (حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى (بقره: ۲۳۸) و این حکایت از نکته ای ظریف دارد که باید نماز را بپاداشت و از آن پاسداری کرد.باتوجه به این نکته کلیدی اگر انسان نمازهای واجب را با حفظ شرایط در طول شبانه روز به خوبی انجام دهد مدال لاخوف علیهم و لاهم یحزنون را به دست خواهد آورد. مدال آرامشبخشی که به نام اولیاء الهی ثبت شده است[ii].
امام سجادع:حق نماز اين است كه بدانى ورود به درگاه خداوند است، و در آن حال برابر خداوند ايستادهاى، چون اين (نكته) را بدانى شايسته است همچون بندهاى ذليل، خواهنده، بيمناك، ترسان، اميدوار، درمانده و زار بايستى، بندهاى كه براى اداى احترام و تعظيم حق، با آرامش، سرافكندگى، افتادگى، تواضع، در دل با او راز و نياز دارد و آزادى جانش را كه خطا بر آن احاطه كرده و گناه بهلاكتش كشيده از او مىخواهد، و لا قوة الا باللَّه.[14]
امام خامنه ای:ترویج نماز در میان نسل جوان و نوجوان، کلید گسترش این نعمت الهی و جایگزین شدن آن در جایگاه شایسته آن است. متصدیان کارهای مرتبط با جوانان و نوجوانان، از خانواده، تا مدرسه، و تا دانشگاه، و تا محیطهای ورزشی، و تا عالمان دینی در مدارس و دانشگاهها، و تا مجموعههای بسیجی در مساجد، و تا همه واحدهای بسیج، و تا مجموعههای جهاد سازندگی و گروههای جهادی و نظائر اینها، باید خود را مخاطب: اقیموا الصلاهْ بدانند، راههای آموختن و گزاردن نماز و کیفیت بخشیدن به آن را برای نسل نو هموار کنند. به نماز، به مسجد، به حضور قلب، به توجه به معانی نماز، به دانستن احکام نماز، جاذبه ببخشند، و به معنای واقعی، نماز را اقامه کنند. از خداوند متعال توفیقات همگان را خواستارم.[15]
فصل دوم.آثارترک وضایع کردن نماز
انسانی که پشت به نماز کرده به جاده خاکی زده و فرمان را به دست شیطان سپرده است که هرجا بخواهد او را میبرد. شیطان از انسان کینه به دل دارد. وسوگند خورده تا انتقام نگیرد دست از او برنمی دارد. مهم ترین شیوه وتاکتیک انتقام شیطان دور کردن انسان از نمازاست. و با این شیوه نرم وآسان او را از خدا و پیامبروامامان جدا کرده به سوی جهنم می کشاند.
امام سجاد ع فرمود: بسیار شگفت است از کسانی که برای دنیای زودگذر خود کار میکنند و خون دل میخورند ولی آخرت ابدی را رها و فراموش مینماید.[16]
امام صادق (ع)درموردعواقب ترک وضایع کردن نمازفرمود: کسی که نسبت به نمازش سستی کند…، خداوند برکت را از عمر و از روزیش میگیرد، سیمای نیکوکاران را از چهرهاش پاک میکند. عملی از او پذیرفته نمیشود… دعایش به آسمان نمیرود، و ششم آن که از دعا صالحین محروم میشود.[17]
۱.زندگی زندگی سخت (ضنک) ۲.بی برکت شدن عمر و مال ۳.بی برکت شدن روزی(کم روزی شدن). ۴.محرومیت از شفاعت. ۵.مستجاب نشدن دعا. ۶.بی بهره شدن از دعای صالحین و خوبان.
گقتارهشتم. زندگی سخت(ضنک)
قرآن درسوره طه آیه ۱۲۴-۱۲۶می فرماید:و هر كس از ياد من روىگردان شود زندگى تنگ (و سختى) خواهد داشت، و روز قيامت او را نابينا محشور مىكنيم.مىگويد: پروردگارا! چرا مرا نابينا محشور كردى؟ من كه بينا بودم!.مىفرمايد: اين بخاطر آن است كه آيات من به تو رسيد و آنها را فراموش کردی.امروز نيز تو فراموش خواهى شد. [18]
ضنك” به معنى سختى و تنگى است، اين كلمه هميشه به صورت مفرد به كار مىرود و تثنيه و جمع و مؤنث ندارد.[19]
ذکردرآیه مصادیقی دارد.مانندولایت امیرمومنان ع [20] ونماز ازمصادیق بارزذکراند.
علامه طباطبایی می فرماید:كسى كه از یادخدا(نماز) روگردان شود،معيشتى تنگ دارد. چون كسى كه خدا را فراموش كند، و با او قطع رابطه نمايد، ديگر چيزى غير دنيا نمىماند كه وى به آن دل ببندد،در نتيجه فقط به اصلاح زندگى دنيايش می پردازد، و روز به روز آن را توسعه بيشترى داده، به تمتع از آن سرگرم می شود. و اين معيشت، او را آرام نمىكند، چه كم باشد و چه زياد.به حدّی قانع وراضى نمىشود، و حریصانه دائما چشم به اضافه ترمىدوزد، پس چنين كسى دائما در فقر و تنگى بسر مىبرد. علاوه بر غم و اندوه و ترسى كه از نزول آفات و روى آوردن ناملايمات و فرا رسيدن مرگ و بيمارى دارد، و صرفنظر از اضطرابى كه از شر حسودان و كيد دشمنان دارد، پس او على الدوام در ميان آرزوهاى بر آورده نشده، و ترس از فراق آنچه بر آورده شده به سر مىبرد. [21]
در حالى كه اگربه سوی پروردگارمى آمد و بانمازبه ياد او بود،دلش آرام می گرفت،وخود راغنی می دید.
عامل اصلي تنگناهای زندگی،اعراض از ياد حق است.
ياد خدا مايه آرامش جان، و تقوا و شهامت است و فراموش كردن او مايه اضطراب و ترس و نگرانى است. [22]
وقتی ازیاد خدا دورشد به اسارت شیطان درمی آید وبه حلقه شیاطین می پیوندد.ازشیوه های شیطان،ایجاد ترس ونگرانی دردل یاران خوداست. (إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ(آلعمران:۱۷۵)
” نيكسون” رئيس جمهور اسبق آمريكا در نخستين نطق رياست جمهوريش به اين واقعيت اعتراف كرد و گفت:” ما گرداگرد خويش زندگاني هاى تو خالى مىبينيم، در آرزوى ارضاء شدن هستيم، ولى هرگز ارضاء نمىشويم”! [23]
گقتارنهم.جهنّمی شدن
ازآثارترک نماز ویا سبک شمردن وبی اهمیت انگاشتن آن،رفتن به سوی جهنم است.نمازگذرنامه بهشت است.وکسی که گذرنامه نمازندارد،طبیعی است که راهی جزحزب شیطان قرارگرفته وهمان راهی را برگزیده که شیطان برگزیده است.
( بهشتیان) از مجرمان می پرسند:چه چيز شما را به دوزخ فرستاد؟ مىگويند: ما از نمازگزاران نبوديم! [24]
درسوره مریم آیه ۵۹ می فرماید:بعد از آنها فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند، و از شهوات پيروى نمودند كه به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد. [25]
در اينكه منظور از” اضاعه صلاة” در اينجا ترك نماز است و يا تاخير از وقت آن، و يا انجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند؟ مفسران احتمالهاى مختلفى دادهاند، ولى معنى اخير(یعنی ترک نماز)، صحيحتر به نظر مىرسد. [26]
در سوره ماعون آیه۵ مىفرمايد: واى بر نمازگزاران (غافل)،همان نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مىسپرند. [27]
” ساهون” از ماده” سهو” در اصل به معنى خطايى كه از روى غفلت سرزند، خواه در فراهم كردن مقدماتش مقصر باشد يا نه.نه ارزشى براى آن قائلند، و نه به اوقاتش اهميتى مىدهند، و نه اركان و شرائط و آدابش را رعايت مىكنند.[28]
ودرمورد منافقان درسوره نساء آیه۱۴۲فرمود: و هنگامى كه به نماز ايستند از روى كسالت مىايستند، در برابر مردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند.، [29]
برخی بی نمازان وسستی کنندگان نمازبه امید دستگیری وشفاعت امامان نشسته اند.ولی خیالی باطل.
امام صادق ع فرمود: شفاعت ما شامل سبک شمردگان نمازنمی شود.[30]
فصل سوم.حقیقت وباطن نماز
نمازبه مانند انسان صورتی(ظاهری) دارد وسیرتی(باطنی).
صورت نمازدرپنج وقت صبح وظهروعصرومغرب وعشا با آداب وارکان وواجبات تبلوریافته است.که هرکدام دارای رمزورازی است.
به گفته امام صادق ع: نماز از لشکریان عقل است وضد آن ضایع کردن نمازمی باشد.[31] انسان عاقل نمازش قضا نمی شود.
تفاوت عقل و اراده
بین عقل و اراده تفاوت است. برخی چون معتزله قائل به اصالت اراده اند. و برخی در مقابل معتزله قائل به اصالت عقل و اندیشهاند. تفاوت این دو به این است:
۱ امکان خطای اراده فراوان است. مانند اراده طاغوتها ومستکبرین. ولی خطای عقل کم است.
۲ . عقل خطای اراده را کشف میکند. ولی اراده نمیتواند خطای خود و خطای عقل را کشف کند.
۳.عقل خطای خود را میفهمد و در صدد جبران برمیآید بر خلاف اراده.
۴. عقل احساسات را که مانند چشمه فوران دارد، در مسیر درست هدایت میکند ولی اراده نمیتواندچنین کاری کند.
۵.هرچه عقل کاملتر، هدایتگری او بیشتر است. عقل به برکت آموزههای دینی، تلاش در حفظ و صیانت نماز میکند.
اصل سنخیت
اصل سنخیت چیز مهمی است. قطره آب اگر به آب بودن خودش پی ببرد میفهمد دریا آب است ولو طول و عرض دریا را نفهمد. انسان اگرخود را شناخت، هستی را میشناسد ولو طول و عرض جهان را نداند. چون او با هستی سنخیت دارد. انس و الفت به چیزی، به سنخیت بستگی دارد. چرا انسان با برخی حیوانات واشیاء مانوس میشود. مانند گربه، سگ، گوسفند، گاو، الاغ. چون در وجود انسان حیوانیت وجود دارد.هرچه سنخیت بیشتر،انس هم بیشتر است. ضد سنخیت، آشفتگی است.( نوریان را نوریان. ناریان را ناریان). سنخیت از مثل بودن بالاتر است. یک نوع زنبور، عسل میدهد وزنبوردیگر، زهر. این یکی زهر و آن دیگر عسل.با این که هردومثل هم زنبورند. رفیق و همنشین هم همین است.با هرکس انس والفت و دوستی گرفتی هم سنخ او میشوی. چه خوب وچه بد. دوست خوب گل راگل می کند.کمال همنشين در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم. دوست بد پسرنوح پیامبررا ناخلف می کند.درسوره فرقان آیه۲۸می خوانیم:اى واى بر من كاش فلان شخص گمراه را دوست خود انتخاب نكرده بودم” [32]
گفتاریازدهم. نماز اتصال به مبدأ نوروعامل تقرب به خدا
نماز مناجات بین بنده و مولای اوست.[33]
نمازعامل تقرب به خدا ودورشدن ازشیطان است.هرچه به خدانزدیک ترونورانی تر،وازتیررس شیطان دورترودرامان تر.
امام علی ع: نمازموجب تقرب اهل تقواست.[34]
نماز، ریسمان محکم الهی بین انسان و خالق و اتصال به نور هستی است، همچنان که یک لامپ با اتصال به مبدأ تولیدنور،روشنایی ونور می دهد، انسان نمازگزار نیز باارتباط با خالق هستی که نورالأنوار است، نور می گیرد وبه جامعه می بخشد.(اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض (نور:۳۵)
در دعای جوشن کبیر آمده است که خداوند نور نورها، روشنایی بخش روشنائی ها، آفریننده نور، تدبیر کننده نور، تقدیرکننده نور و نوری است که همانندش نیست و همه هستی در پرتو نور او پدید می آیند یا نورالنّور، یا منوّرالنّور..[35]
نماز،رها شدن ازظلمت واتصال به نور الهی است. وقتی آدمی به نور مطلق متّصل شد، دل او به واسطه آن روشن میگردد و ترس ها وآلودگیها، تاریکیها، غم و اندوهها و کدورتها از میان می رودوآرامش سراسروجودش را فرا می گیرد. هر انسانی به هر اندازه ظرفیتش که با نور الهی مرتبط گردد، به همان نسبت روشنایی کسب می کند.همانندلامپ که به اندازه ظرفیتش می تواند تا پروژکتورهای قوی نوربگیرد وروشنایی بخش گردد.
نور ویژگی هایی دارد:هم ظاهر است و هم مظهر. سرچشمه همه زیبایی ها و لطافت هاست، حیات بخش و رمز بقای همه موجودات است،امنیت آفرین است. در پرتو نور همه چیز دیده می شود،وانسان ازچیزی نمی ترسد. بر خلاف ظلمت و تاریکی،که ترسناک است.
گفتاردوازدهم. نماز،معراج مؤمن ونردبان حیات طیّبه
حقیقت نمازهمچون سفینه ای است که آدمی را از دنیا می کند وبه پرواز در می آورد.وبه آسمان ها و عرش اعلی عروج می دهد. .
نماز، معراج انسان باایمان است.الصلوةُ مِعراجُ المُؤمِن، معراج از نظر فلسفه دينى يك سير ارتقاء عمومى است كه در زبان اسلام نماز را براى هر فرد مؤمن معراج شمرده است.[36]
این عروج آن قدر لذّت بخش است که اولیای الهی جهت دستیابی به آن مشتاق و مترصّد رسیدن وقت نمازند. مازبالائیم وبالا می رویم.همان گونه که هواپیما وقتی اززمی کنده می شود واوج می گیردهرچه بیشتر اوج می گیرد، زمین و زمینیان در نظر خلبان و سرنشینان کوچک و کوچک تر می شوند. انسان الهی نیز در نماز هرچه بیشتر به اوج معنویت می رسد، خدا در نظرش با عظمت و غیرخدا در نظرش کوچک می آید. [37] در نماز وقتی روح نمازگزار اوج می گیرد، توجه به مادّیات کمتر و به آرامش خاصی دست می یابد که قابل وصف نیست.
طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت؟ بدرآی تا ببینی طیران آدمیت
نماز نردبان رهیافت به حیات طیّبه و زندگی پاکیزه است.
حیات طیّبه در پرتو ایمان وعمل صالح به دست می آید و مهم ترین رکن عمل صالح، اقامه نماز است. خداونددرسوره نحل آیه ۹۷ می فرماید: هر كس عمل صالح كند، در حالى كه مؤمن است، خواه مرد باشد يا زن، به او حيات پاكيزه مىبخشيم. [38]
حیات طیّبه چیست؟
حیات طیبه یعنی سبک زندگی وتحقق جامعه ای قرین با آرامش، امنیت ، رفاه، صلح، محبّت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسان، و در امان ماندن از نابسامانیها، و درد و رنجهایی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هواپرستی و انحصارطلبی، فریب کاری، و دوری از خدا پدید می آید، و زندگی را تیره و تار می سازد. [39]
گفتارسیزدهم. نماز، پناهگاه در برابر شیطان
شیطان، سوگند یادکرده که انسان را به کژراهه برده ، او را گمراه ساخته،(قال فبعزّتک ااُغوینّهم اجمعین(ص: ۸۲). سرانجام به سوی جهنم بکشاند.
مهم ترین ابزار شیطان بازداشتن وغافل کردن انسان از یاد خدا و نماز است.
شيطان مىخواهد … شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد. [40]
پیامبرص: نماز چهره شیطان را سیاه می کند. [41]
امام علی(ع) فرمود: نماز پناهگاهی استوار در برابر حملات شیطان است. [42]
۳ امام صادق فرمود: عزرائیل هنگام قبض روح یار و یاور انسان نمازگزار است . نمیگذارد شیطان به او نزدیک شده اوراگمراه سازد. [43]
در روایتی از ناحیه مقدسه حجة بن الحسن(عج) به گزارش محمدبن عثمان عمری(قدس سرّه) می خوانیم:
هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی ساید، پس نماز بگذار و بینی ابلیس را به خاک بمال.[44]
بنابراین مهمترین ابزارشیطان بی نمازکردن انسان هاست.وقتی آدمی ازنمازدورشد،به راحتی دردام شیطان گرفتارمی شود.وانسان در پناه نماز می تواند از شر حملات شیطان مصون و در امان بماند.
به همین دلیل است که خداوند برای تمامی شبانه روزآدمی،از سحرگاهان که از خواب برمی خیزد تا شامگاهان که به رختخواب می رود برنامه نماز تعریف کرده تا آدمی درمسیرحق و درمدارتوحید قرارگرفته و به دست شیطان اسیر نگردد. نمازهابه گونه ای درشبانه روززمان بندی شده که فرصت راازشیطان می گیرد.
شیطان کیست ؟
۱.شیطان دو برابر آدم بچه دارد ۲ .حضرت آدم وحوا را ازبهشت بیرون کرد.۳. دانشمندانی چون بلعم باعورا که اسم اعظم می دانست را به زمین زد.۴.شیطان دیده نمیشود ولی میبیند ۵. آنی که مشغول گمراهی ماست.درهمان حال مشغول گمراه ساختن همه بنی بشر است .۶. ذهن انسان را میخواند ۷. در خواب هم انسان را رها نمیکند. ماخوابیم واوبیداراست .۸.چون خون در رگهای آدمی میدود ۹. باوسوسه وابزارنرم به فریب انسان می پردازد.چون آب زیرکاه،اوهیچگاه باسلاح سخت به مصاف انسان نمی آید. با پنبه سرمی برد.باخنده وطرح دوستی وخیرخواهی ونمازنخواندن.۱۰.مهمترین ابزارشیطان جنگ نرم وشناختی است.اوبا شناختی که ارانسان ها دارد درپی تسخیرقلب وعقل واراده انسان است،وقتی قلب وعقل واراده انسان به تسخیردرآمد، باپای خوددرپی شیطان می دود. آیاتابحال شنیده ایدکه شیطان کسی را باشمشیروسلاح تسلیم خودساخته باشد؟!شیطان کسی رانمی کشد بلکه او را تسلیم واسیروبرده خودمی کند.وقتی انسان برده واسیرشیطان شدبه حزب شیطان می پیوندد وبه دستورشیطان عمل می کند. امروزنظام سلطه همان شیوه شیطانی یعنی جنگ شناختی وتسخیراراده ها را درپیش گرفته است.
گفتارچهاردهم.پیشگیری از گناهان (تنهی عن الفحشاء و المنکر)
نماز از بدی ها ، فساد و فحشاء پیشگیری می کند.همانندواکسنی که انسان رادرمقابل بیماری ها واکسینه می کند. إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر(عنکبوت:۴۵) ممكن نيست كسى نماز بخواند و هيچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد، هر چند آلوده گناه باشد، البته اين گونه نماز تاثيرش كم است، اين گونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند از اين هم آلودهتر بودند.[45]
علامه طباطبایی درتوضیح آیه ۴۵ عنکبوت میفرماید: سیاق آیه شان میدهد که مراد از بازداری نماز از فساد و فحشا، بازداری طبیعت نماز است. البته بازداری نماز به نحو اقتضا نه علیت تامه. به این معنا که هر کس نماز خواند دیگر نتواند گناه کند. [46]
درروایت مىخوانيم: جوانى از انصار نماز را با پيامبر ص ادا مىكرد اما با اين حال آلوده گناهان زشتى بود اين ماجرا را به پيامبر ص عرضه داشتند فرمود: سرانجام نمازش روزى او را از اين اعمال پاك مىكند. [47]
گفتارپانزدهم.نماز،پاک کننده آلودگی هاوگناهان
نماز به مثابه کپسول آتش نشانی، آتش های بر افروخته از گناه را ، خاموش میسازدوآلودگی ها را می سوزاند.
خداوند در سوره هود، آیه۱۱۴میفرماید: نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بر پا دار، چرا که حسنات، بدی وسیّئات(و آثار آنهارا) برطرف می سازد.( إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات)
امام علی (ع) اين آيه رااميد بخشترين آيه قرآن دانسته است.[48]
بدیهاوگناهان یعنی خروج از اعتدال و کشیده شدن به کژراهه شیطان که موجب از میان رفتن امنیّت و آرامش می گردد، این نماز است که گناهان و سیِئات را از میان برمی دارد و روح و روان را پاک و تطهیر می نماید.
از امیرمؤمنان(ع) چنین روایت شده است : با رسول خدا در مسجد به انتظار نماز بودیم،مردی آمدوگفت یارسول الله گناهی مرتکب شدم.پیامبرازاوروی برگرداند. نماز که تمام شد، همان مرد برخاست و سخنش را تکرار کرد. پیامبر(ص) فرمود آیا با ما نماز نخواندی؟ و برای آن به خوبی وضو نگرفتی؟ عرض کرد آری، فرمود: این کفّاره گناه توست.[49]
نماز، پاکیزه نگهداشتن روح و روان از زنگارهای گناه و آلودگی هاست.
همچنان که در پنج نوبت حمام کردن در روز، چرکی بر بدن باقی نمی ماند، با پنج نوبت نماز، گناه ازروح آدمی زدوده می شود. [50]
آراستگی نمازگزاران به فضایل اخلاقی
نمازگزاران در پرتو نماز عاری از آلودگیهای اخلاقی مانند: حریص، بخیل، ترسو و… نیستند. آنان از صفات رذیله اخلاقی دورند و به صفات ارزشی آسمانیان آراستهاند. در سوره معارج آیه ۱۹ تا ۱۲۷ به این مسئله اشاره دارد.در آیات شریفه نمازگزاران از انسانهای حریص وکم طاقت وبخیل وضعیف الاعتقاد استثنا شدهاند.نماز،پیرایههای رذائل اخلاقی را از دامنشان زدوده است. نمازگزار به هنگام روبرو شدن با مشکلات و تحریمها، جزع و ناراحتی نمیکنند. مقاوم میایستد و تهدیدها را تبدیل به فرصت میکند.
گفتار شانزدهم. راهی به صراط مستقیم و ولایت مداری
حقیقت نماز ولایت پذیری و قرارگرفتن در مدارصراط مستقیم است.
خدا باوران که به نماز می ایستند، پس از ستایش خداوند و استعانت از او، ثابت ماندن در صراط مستقیم،یعنی ولایت مداری را از حضرت حق خواستارند. اهدنا الصراط المستقیم.دربحث صراط مستقیم به آن پرداخته می شود.
گفتارهفدهم.امنیت فردی واجتماعی
حقیقت نمازامنیت آفرینی است. ألا بذکرالله تطمئن القلوب.)رعد:۲۸) آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مىگيرد
امنیت چیست ؟
امنیت از ریشة أَ-م-ن به معنای در امان بودن، ایمنی و آسودگی و از میان رفتن هراس و نگرانی است. [51] فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۵۴، واژه امنیت، راغب اصفهانی ،معجم مفردات الفاظ قرآن، ص۹۰، واژه أمن.و مؤمن به کسی گفته می شود که به واسطه ایمان به خدا به آرامش می رسد و به خدا نیز مؤمن گفته می شود، چون اَمن دهنده و آرامش بخش است، امنیت فردی یعنی انسان فارغ از ترسِ آسیب رسیدن به جان یا مال یا آبروی خود یا از دست دادن آن زندگی کندو امنیت اجتماعی نیز حالت فراغت همگانی از تهدیدات است. [52] .
در آیاتی از قرآن آرامش و امنیت را ثمره ایمان و نماز و زکات بر می شمرد، مانند: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره:۲۷۷) كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است، و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند.
نماز به عنوان ذکر ویادخدامهم ترین رکن ایمان و عمل صالح دو عمل انجام می دهد:
اول: جلوی پیدایش بسترها و زمنیه های ناامنی مانند: فساد، فحشاء و… را می بندد.
دوم: در روح و روان آدمی، امنیت و آرامش پدید می آرود، ألا بذکرالله تطمئن القلوب.)رعد:۲۸)
گفتار هیجدهم.نماز،نمادهمبستگی و وحدت کلمه
یکی از بسترهای ناامنی در جامعه، اختلاف و تفرقه بین امت اسلام است که شیاطین و دشمنان اسلام نگاه راهبردی به آن دارند و با شیوه های گوناگون و ابزارهای نوین می کوشند مسلمانان را در مقابل یکدیگر قرار داده جامعه را ناامن کنند، نماز یکی از عوامل مهم و کلیدی در مقابله با این سیاست راهبردی دشمنان به شمار می آید. ساختار و الزامات نماز به گونه ای طراحی شده که وحدت و همبستگی بین امّت اسلام را در بر می گیردو بسترهای ناامنی را از جامعه دینی بر میچیند، ازقبیل:
این نوع نگاه و ساختار نمازحکایت ازچه چیزدارد؟ آیا جز برای وحدت کلمه و الفت و مهر ومحبّت وهمبستگی و امنیت بین امّت اسلام؟
گفتار نوزدهم.. نماز، گره گشای سختی ها
نماز، کیمیایی است که گره از مشکلات و سختی ها باز می کند و غم ها و ناراحتی ها را به آرامش تبدیل می نماید.کمک و یاری جستن از نماز در دو آِیه ۴۵ و۱۵۳سوره بقره آمده است: از صبر و نماز یاری جوئید. [53]
در این دو آیه دو راه اساسی برای فائق آمدن برمشکلات و اضطراب ها و دغدغه ها بیان شده است، یکی صبرواستقامت ، دوم نماز. گرچه در برخی روایات صبر به روزه تفسیر شده است، ولی مسلّماً صبر منحصر به روزه نیست. [54]
درسیره رسول خدا(ص) آمده هرگاه آن حضرت با مشکلی روبه رو می شد که او را ناراحت می کرد از نماز و روزه مدد می گرفت. [55].
امام صادق(ع) فرمود: چه مانعی دارد هرگاه که غم و اندوهی از غم های دنیا شما را فراگرفت، وضو گرفته، به مسجد بروید، نماز بخوانید و دعا کنید، زیرا خداوند دستور داده از صبر و نماز کمک بگیرید. [56]
همچنین در مورد سیره امیرمؤمنان(ع) فرمود: هرگاه مشکل مهمّی برای علی(ع) پیش می آمد، به نماز برمیخاست، سپس این آیه را تلاوت می کرد: از صبر و نماز یاری جوئید. [57]
سیره عالمان دین
درزندگی عالمان ربانی وشهیدان استعانت به نمازبسیاردیده می شود. به عنوان مثال: ملاصدرا.
هرگاه برای ملاصدرا مشکل علمی پیش می آمد و یا در حلّ یک قاعده فلسفی فرو می ماند از کهک به قم می آمد و برای حل مشکلات علمی دو رکعت نماز می خواند و از روح مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها استمداد می جست..
شهید بابایی ونماز
شهید سرلشکرعباس بابایی در بخشی از خاطراتش گفته است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند، تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم پرونده من در جلو او، روی میز بود، ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهار نظر میکرد. او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال های ژنرال بر میآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت دوسال زحمت آموزش خلبانی من داشت.واگرامضا نمی شد باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که شخصی آمد وژنرال را از اتاق بیرون برد.
وقت نماز ظهر بود.به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز شدم. در حال خواندن نماز ژنرال وارد اتاق شده است.نمازم را ادامه دادم. وپس ازنماز از ژنرال معذرتخواهی کردم.
ژنرال پس از چند لحظه سکوت نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟ گفتم: عبادت میکردم. گفت: بیشتر توضیح بده. گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعات زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم. ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست. این طور نیست؟ پاسخ دادم: آری همینطور است. او لبخندی زد. وبا چهرهای بشاش خود نویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید.
با نماز به مانند الماس که سخت ترین اشیاء را می برند، می توان مهم ترین مشکلات را حل کرد.هرچند برخی قیمت آن را نمی دانند و با آن معامله سنگ ترازو می کنند.
گفتاربیستم. اسرارارکان نماز(قنترس)
۱.قیام
قیام ازارکان نمازاست.بدون قیام نمازی به پا نمی شود مگرعذری داشته باشد.
عارف کامل میرزا جواد ملکی تبریزی می نویسد: حقیقت قیام عبارت است از: ادای حق عبودیت و بندگی؛ جلب خیرات پروردگاری؛ انس گرفتن با خدا و محبوب او شدن (إنّ الله یحب التّوابین)؛ لذت مناجات و گفتگو با حضرت حق؛ چاره کار برای توقف طولانی خود در روز قیامت و دفع هول و هراسی که در انتظار انسان هاست؛ قیام در پیشگاه حضرت حق، یعنی ایستادن در مقام خوف و رجا (ترس و امید) و تواضع در محضر سلطانی بی همتا در عالم که همه چیز در دست اوست. [58]
۲.نیت وتکبیرة الاحرام
الله اکبریعنی خداوند بزرگ ترازآن است که به وصف آید.
نیت قربة الی الله
نیّت ازارکان نمازبشمارمی آید. نماز بدون نیّت قربة الی الله، برپانمی شود.
دراسلام ارزش هر عمل بستگى به نيّت آن دارد، نه به ظاهر آن، گر چه نيّت يك امر باطنى است، اما ممكن نيست كسى نيتى در دل داشته باشد، واثر آن در گوشه و كنار عملش ظاهر نشود، هر چند در پردهپوشى فوق العاده استاد وماهر باشد.[59]
امام سجادع:هیچ عملی جزبا نیّت پدیدنمی آید. [60]
نیت ها ، کانون تصمیم گیری و چرایی وچگونگی انجام عمل است . وکارها،ثمره نیت ها هستند. نیت پاک ، عمل پاک ودرست را چون یک میوه سالم در پی دارد .مانند:مسجدقبا.و نیت پلید ،گناه و ناهنجاری وکارهای زشت و بی عدالتی را پدید می آورد. مانند: مسجد ضرار.(توبه:۱۰۷)
امام علی (ع) :نیت اساس عمل وکارها نتیجه و ثمره نیّت هاست.[61]
پیامبرص:نیت مومن برترازعمل اوست.ونیّت کافربدترازعملش.هرعاملی طبق نیتش عمل می کند.[62]
درروایت امام صادق ع،علت جاودان ماندن مومنان دربهشت وکافران درجهنم،نیّت آنان شمرده شده است.چون نیت مومن دردنیا این بوده که هرچه عمرکندازخداونداطاعت کند.ونیت کافراین بوده که همیشه معصیت خدا را بکند.آنگاه امام ع این آیه راخواندند: «بگو هر كس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مىكند.»یعنی طبق نیّت خود.[63]
نیت ها یا الهی هستندویا غیرالهی(شیطانی)
نیت های الهی، برمبنای قوانین الهی انجام می گیرد.مومن کاری را که خدا جایزندانسته انجام نمی دهد،ولوبه سوداوباشدواورا به هدفش نزدیک کند.مسلم بن عقیل سفیرامام حسین به کوفه حاضرنشد ابن زیاد فاسد رادرخانه هانی غافلیرانه به قتل برساند.ودرپاسخ شریک بن اعورازسران شیعه،که این پیشنهادرا داده بود،فرمود:رسول خدا فرموده:ایمان مهارکننده مکروحیله است ومومن اهل مکروحیله نیست.[64]
نیت های شیطانی به هروسیله ای ولونامشروع می خواهدبه هدف دست یابد.
نیت باید قربة الی الله باشد.قرب یعنی نزدیک شدن.منظورازقرب الهی،قرب مقامی است نه قرب مکانی.چراکه خداوندمکان ندارد وازما به ما نزدیکتراست.درآیه وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون (واقعه:۱۰-۱۱) یعنی پيشگامان در ايمان واعمال خير و صفات و اخلاق انسانى ازمقربان درگاه الهی اند.
نمازبانیت قربة الی الله آغازمی شود.یعنی هرنمازی می باید قدمی به خدانزدیک کند.برخی نمازهاچنین هستند.
بنابراین قرب و نزدیک شدن به خدا یک امر معنویست زمانی و مکانی و اعتباری نیست بلکه راهی که بین بنده و خدا هست یک امر تکوینی و خارجی است…عدهای مقربینند وعدهای کلماتشان یا خودشان به سوی خدا صعود میکندوعدهای تقوایشان نیل الی الله است.[65]
قرب الهی مقدمات و شروطی لازم دارد. برای استخراج طلا و الماس و برلیان هزینههای فراوانی صرف میکنند.باید چندین هزار خاک و سنگ غربال شود تا به یک مثقال طلا یا چند گرم الماس دست پیدا کرد.برای فتح یک قله گاهی چندین کوهنورد با تجهیزات کامل و هزینههای بسیار صعود می کنند.
تکبیرة الاحرام
با الله اکبر،بسیاری از کارهایی که قبل از نماز جایز بوده حرام می شود، مانند: حرف زدن، خوردن، خندیدن، گریستن، این سو و آن سو نگاه کردن و… گفتن تکبیر یعنی کندن از زمین و پرواز کردن و اوج گرفتن.هر چه بیشتر اوج بگیرد زمینیان و خاکیان در چشمش کوچک و کوچک تر میآیند.
الله اکبر یعنی حک کردن توحید ناب بر دل و جان و پیرایش از هر چه شرک و طاغوت است.
تکبیره الإحرام یعنی تولّی و تبرّی، پذیرش محبت و ولایت خداوند و تبرّی و بیزاری جستن از دشمنان خدا و شیاطین.
الله اکبر یعنی خدا بزرگتر از آن است که به وصف آید، یعنی خدای قادر، عالم، مالک، بیهمتا، بیشریک، بزرگ و بلند مرتبه، نور آسمانها و زمین، دانای به راز سینه ها، دارای صفات جمال و جلال و…برگرفته از آیه و ربّک فکبّر(مدثر:۳) خدایت را بزرگ شمار.
برخی تکبیرشان صوری است.آنان الهه نفس را میپرستند وبزرگ می شمارند. أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواه(فرقان:۴۳). خداوند متعال نزد اینان کوچک و دنیا در چشمانشان بزرگ جلوه میکند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنگاه که تکبیر گفتی، آنچه بین خاک و افلاک است کوچک شمار و کبر یائی و عظمت بزرگی خدا را سرآمد همه بدان. چرا که خدای سبحان، به قلب بنده آنگاه که تکبیر گوید، نظر کند، اگر از حقیقت آن تکبیر روی گردان شود، به او گوید: ای دروغگو، مرا فریب می دهی؟ به عزت و جلالم سوگند، از حلاوت یاد خودم محرومت کنم و از قرب به خویش محجوب، و سرور و شادمانی مناجاتم را به تو نچشانم. [66]
۳.رکوع
رکوع یعنی به عظمت و بزرگی یاد کردن خدا و این که تدبیر و حول و قوه به دست خداست. رکوع،نشان تعظیم است.وبه جزبرای خدا جایز نیست.ذکررکوع ازآیه فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيم(واقعه:۷۴) برگرفته شده است.
حقیقت وروح رکوع به این است که قلب بنده بر صفت تفکر و عمل او عمل متوکلین باشد. و در عالم وجود، مدبر و فاعل مستقلی به جز ذات پاک ذوالجلال نبیند. و از این که برای خود حول و قوهای قائل باشد تبری بجوید . رکوع ادب است و سجده قرب الهی و نزدیکی به خدا. آن کس که ادب را نیکو نگه ندارد شایسته قرب و نزدیکی نخواهد گشت.[67]
۴.سجده
سجده نهایت خضوع وخشوع است. وبه کسی اختصاص داردکه درنهایت بزرگی وکبریایی باشد،وآن جزخداوند کسی نیست.وذکرسجده برگرفته ازآیه سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى(الاعلی:۱)است. سجده از افضل اعمال بدنی است.
امام صادق فرمود: نور را در دو چیز یافتم: در گریه و سجده. نزدیکترین حالات بنده به خدا حالت سجده است. جمعی از رسول خدا خواستند که از طرف خداوند بهشت را برای آنها تضمین کند. حضرت فرمود: به این شرط که مرا به طول سجده یاری کنید.به حضرت صادق گفته شد: چرا خداوند متعال حضرت ابراهیم را خلیل خود گردانید؟ فرمود: به خاطر بسیاری سجده او بر زمین.
سجده جزبرای خدا جایزنیست.ازاین روسجده فرشتگان برشخص آدم نبود،بلکه آدم قبله آنهابود.وسجده یعقوب وفرزندانش بریوسف نبود،بلکه سجده شکربود.لذاسجده بردرگاه امیرمومنان ودیگرامامان علیهم السلام،اشکال دارد.مگراین که سجده به درگاه خداوندبه عنوان سجده شکرباشد،که خداوندتوفیق زیارت آن بزرگواران را نصیب ساخته است. [68]
ملکی تبریزی:خداوند خداوند معنای سجود را سبب تقرب دل و سر و روح آدمی به خود دانسته است و آن کس که به خدا نزدیک شود از غیر او دور خواهد شد آیا همین ظاهر را نمیبینی که انسان به سجده ه میرود به همه چیز پشت پا میکند و آنچه را ه دیده میشود از نظر او نهان میگردد.درسجده همه چیز برای نمازگزار فانی و در محضر خدای متعال حضور می یابد.
سجده شکر
در روایت صحیح آمده که بنده هرگاه نماز بگذارد سپس به سجده رود و سجده شکر به جای آورد، خداوند متعال حجابی که بین او ملائکه است را برمیگیرد و میگوید: ای ملائکه من! به این بنده بنگرید که فریضه من را به جای آورد و عهد مرا تمام نمود و سپس به خاطر نعمتهایی که به او ارزانی داشتم سجده شکر به جا آورد. ای ملائکه من بگویید: چه چیز برای اوست؟ ملائکه میگویند: بار الها رحمت تو. خطاب میرسد دیگر چه چیز؟ میگویند: بهشت تو. خطاب میرسد دیگر چه چیز: ملائکه یگویند: کفایت مهمات او. خطاب میرسد دیگر چه چیز؟ … میگویند: بارالها ما دیگر چیزی نمیدانیم. خطاب میرسد همچنان که او مرا سپاس گفت و شکر نمود، من هم سپاسگزار او خواهم بود و رو سوی او خواهم کرد و خود را به او نشان خواهم داد…درسجده ذکر یونسیه را بر زبان آورند لا اله در حالی که خود را در زندان طبیعت زندانی ببیند و قید و بند اخلاق رذیله را بر خود مشاهده کند و به این حقیقت که او خود این قید و بند را برای خود فراهم آورده و در این زندان محبوس نموده اعتراف کند و خود را نسبت به خود ظالم و ستمکار بداند نه خدا را. [69]
۵.تشهد و صلوات درتشهد
تشهد یعنی، شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر(ص).خداپرستی بدون ایمان به رسول خاتم، دروغی آشکار است. اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) اطاعت از خداست.(اطیعوا الله و اطیعوا الرسول).
ذکر صلوات از واجبات تشهد و بدون آن نماز باطل است.
صلوات ازدوبعد معنوی وسیاسی برخورداراست.دربعدمعنوی درزیارت جامعه کبیره، چهاراثربرای آن شمرده شده است.:پاکی فطرت وخلقت،پاکیزکی نفس ،تزکیه جان وکفاره گناهان است.[70]
امام صادق (علیه السلام): هر گاه نام پیامبر (صلی الله علیه وآله) برده شد بسیار بر او صلوات بفرستید. هرکس یکبار صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) بفرستد خداوند با هزار صف از فرشتگان بر او هزار بار درود فرستد و آفریده ای نیست مگر آن که به خاطر صلوات خدا و فرشتگان بر این بنده صلوات می فرستند (اسرار الصلوة ،ص۴۳۵).
صلوات هم مداد است و هم پاک کن. پاداش می نویسد و گناه پاک می کند.
دربعدسیاسی صلوات یعنی برخورداری ازنعمت ولایت اهل بیت علیهم السلام.وبراءت وبیزاری ازولایت ستمگران وغاصبان وطاغوت ها.
امام سجاد ع درصحیفه سجادیه درهرفرازازدعاهایش برمحمد وآل محمدصلوات می فرستد،این تکرارمی خواهد بفهماند که اصل وریشه دین وراه درست،پذیرفتن ولایت پیامبروامامان معصوم ع است وغیرازاین کج راهه است.
خداوند وقرشتگان برپیامبرص صلوات می فرستند وبه مومنان دستورمی دهدبراو صلوات بفرستند.إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَىالنَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً (احزاب:۵۹)
صلوات بایدکامل باشد.وابتروناقص نباشد.صلوات کامل یعنی صلوات برمحمدوآل او.
پیامبرص فرمود:” هرگز بر من صلوات ناقص نفرستيد! عرض كردند: صلوات ناقص چيست؟
فرمود: اينكه فقط بگوئيد:” اللهم صل على محمد”و ادامه ندهيد، بلكه بگوئيد:اللهم صل على محمد و آل محمد.[71]
۶.سلام درنماز
سلام یعنی امان از بلای دنیا و عذاب آخرت؛ سلام، نامی از اسماء الهی است که در میان خلق به ودیعت نهاده شده تا در معاشرت ها بهره گیرند. سلام یعنی سلامت دین و قلب و عقل و دوری از ظلمت های گناه. [72]
درپایان نمازسه سلام گفته می شود.یک.سلام به پیامبرص به صورت مخاطبی که حضوردارد.(السلام علیک ایها النبی..). انسان غایب مشمول خطاب نمی شود.درزیارت نامه ها سلام به پیامبران مانند:آدم،نوح،ابراهیم،موسی وعیسی به صورت غیابی گفته می شود السلام علی آدم…وَعلی نوح….ولی سلام به پیامبرخداص، اورا مخاطب ساخته سلام می دهیم.چون پیامبرص به عنوان شاهدبراعمال ما حضوردارند.وشاهدباید درصحنه حضورداشته باشدوعمل را ببیند. (يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً)(احزاب:۴۵).
سلام دوم،سلام به خودمان به عنوان نمازگذاروسلام به انسان های صالح،یعنی به یادآنان بودن وتمنای همنیشی با آنان داشتن.درروایتی ازرسول الله آمده: با یاد صالحین ،رحمت الهی نازل می شود.[73]
سلام سوم به صورت جمع مخاطب(السلام علیکم…) ابن بابویه(صدوق)نقل کرده است.مردی ازامیرمومنان ع ازمعنی السلام علیکم پرسید؟آن حضرت فرمود:امام جماعت ازجانب خدای عزوجل به نمازگذاران امان یافتن آنان ازعذاب روزقیامت رابشارت می دهد.[74]
علامه مجلسی درتوضیح روایت می فرماید:وقتی نمازمعراج مومن محسوب می شود،پس سلام ،کنایه ازحضوردرمجلسی خاص وجایگاه امن وامان است.گویا بشارتی است ازامن ازعذاب روزقیامت.یا کنایه ازاین است که وقتی امام به مامومین به دستورخداوندمتعال سلام می دهد،گویا آنان را به سلامتی ورحمت وبرکات الهی بشارت می دهد. [75]
گفتاربیست ویکم. فضيلت سوره حمد
چرا باید در ۲۴ ساعت شبانه روز ۴۵بار سوره حمد در نمازهای واجب و مستحب خوانده شود؟(۱۰واجب، ۳۵ نافله) همچنین در نماز غفلیه، نماز احتیاط، آیات، نماز طواف، شفای بیماران، آمرزش اموات و.. این چه اکسیری است که خداوند به بندگانش در سوره حمد ارزانی داشته است؟
چرا فضیلت سوره حمدازهمه سوره ها بیشتر است؟چراهیچ نمازی بدون سوره حمد،نمازنیست؟
پیامبرص فرمود:نمازبدون فاتحة الکتاب،نمازنیست.[76]
پاسخ:
۱.سوره حمد،سبع مثانی نام دارد. مثانی، یعنی انعطاف وگرایش آیات قرآن نسبت به یکدیگر.۲. برخی گفتهاند: سوره حمد دو بار نازل شده است؛ ۳. نخستین سوره نازل شده بر پیامبر (صلی الله علیه وآله). ۴.ترجیح بر کل قرآن و برتر از گنج های عرش الهی؛ ۵. شفاء روحی و جسمی؛ ۶. حاوی اسم اعظم؛ ۷. جان وروح نماز؛ ۸. عصاره معارف الهی (مبدأ، معاد و راهنما شناسی)[77]
از حضرت رضا ع :خداى تعالى فرموده:فاتحة الكتاب را بين خودم و بندهام تقسيم كردم، نصفش از من، و نصفش از بنده من است، و بندهام هر چه بخواهد به او مي دهم، چون او مي گويد:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.
خداى عزّ و جل مي گوید: بندهام كار خود را با نام من آغاز كردی، و بر من است كه امور او را تمام كنم، و در احوالش بركت دهم، و چون مي گويد:الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. پروردگار متعالش مي گويد:
بنده من مرا حمد گفت، و اقرار كرد: كه نعمتهايى كه در اختيار دارد، از ناحيه من است، و بلاهايى كه به وى نرسيده، باز بلطف و تفضل من است، و من شما فرشتگان را گواه مىگيرم، كه نعمتهاى دنيايى و آخرتى او را زياده نموده، بلاهاى آخرت را از او دور كنم، همانطور كه بلاهاى دنيا را از او دور كردم.
و چون او مي گويد:الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.خداى جل جلالش مي گويد: بندهام شهادت داد: كه من رحمان و رحيم هستم، من شما قرشتگان را شاهد مىگيرم، كه بهره او را از نعمت و رحمت خود فراوان ساخته، نصيبش را از عطای خودبسيار كنم.
و چون او مي گويد:مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ، خداى تعالی مي گويد: شما شاهد باشيد، همانطور كه بندهام اعتراف كرد به اين كه من مالك روز جزا هستم، در آن روز كه روز حساب است، حساب او را آسان مىكنم، و حسنات او را قبول نموده، از گناهانش صرفنظر مىكنم.
و چون او مي گويد:إِيَّاكَ نَعْبُدُ ، خداى عز و جلش مىفرمايد: بندهام راست گفت، و براستى مرا عبادت كرد، و بهمين جهت شما را گواه مىگيرم، در برابر عبادتش پاداشى دهم، كه هر كس كه در عبادت، راه مخالف او را رفته بحال او رشك برد.
و چون او مي گويد:وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، خداى تعالی مي گويد: بندهام از من استعانت جست، و به من پناهنده گشت، من نيز شما را شاهد مىگيرم، كه او را در امورش اعانت كنم، و در شدايدش بدادش برسم، و در روز گرفتاريهايش دست او را بگيرم.
و چون او مي گويد:اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ، تا آخر سوره، خداى عز و جلش مي گويد: همه اينها و آنچه غير اينها درخواست كند بر آورده است، من همه خواستههايش را استجابت كردم، و آنچه آرزو دارد برآوردم، و از آنچه مىترسد ايمنى بخشيدم. [78]
سوره حمد كلام خداى سبحان است، و در قرآن هيچ سورهاى نظير آن ديده نمي شود.
و با همه كوتاهيش بتمامى معارف قرآنى اشعار دارد،به عبارت دیگرچکیده قرآن است.[79]
ملاصدرا می گوید:سوره حمدهشت بخش دارد،مرتبط با هشت درب بهشت.نمازگذاری که حمد رابا آداب ویژه آن درنمازبخواند،ازهمه درهای بهشت راه می یابد.نمازکلیدبهشت است.
۱.درب معرفت. إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْض(انعام:۷۹)
۲.درب ذکر. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم.
۳.درب شکر. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين.
۴. درب امید(رجا) . الرَّحْمنِ الرَّحِيم.
۵. درب ترس(خوف). مالِكِ يَوْمِ الدِّين.
۶. درب اخلاص. إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين.
۷. درب دعا وتضرع . اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيم.
۸. درب اقتدا به ارواح پاک. صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم.
ودرپایان ازخداوند درخواست بسته شدن درهای جهنم را خواستاراست. غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّين. [80]
گفتاربیست ودوم.بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم(حمد:۱)
سوره حمد با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم آغازمی شود.
آغازهرکاربردن نام خدا،آن عمل را باموفقیت وکارآمدبودن به پایان می برد.دربسم الله نام اعظم الهی نهفته است که مشکل گشا وکلیدهرگرفتاری وشفای هربیماری است.حضرت عیسی ع به رفیقش گفت:بسم الله بگووپشت سرمن روی آب راه برو.با نوشتن بسم الله روی کاغذ وگذاشتن کناربیمار،شفای بیماررادرپی داشت.تخت بلقیس ازیمن به فلسطین دریک چشم بهم زدن،با بردن نام خدا صورت گرفت.ازاین رو درهمه کارها،ازخوردن غذا ونوشیدن آب گرفته تا پوشیدن لباس وانعقادنطفه وشیردادن بچه وذبح حیوان و… بردن نام خدا سفارش شده است.
امام َحسَنُ عَسْكَرِيُّ ع ازپدرانش ازعلی ع:پیامبرص فرمود:درهرکاری که نام خدابرده نشود،بی نتیجه است.[81]
دردعا می خوانیم:با نام خدا!هرناخوشایندی را برطرف می کنم وهرمحبوبی رابه دست می آورم که نخستینش خشنودی خداست.[82]
بسم الله،ورد زبان چنگ زنندگان به ریسمان الهی وذکردایم پرهیزکاران است. [83]
الله نام خاص خدا،آفرینده همه موجودات عالم هستی است.ازلی وابدی وهمه صفات جلال وجمال دراوجمع است.۱۶۳۰۱باردرقرآن آمده است.
چرا دربرخی جاها بردن نام خدا وبسم الله پاسخ نمی دهد؟
پاسخ:اشکال دربسم الله نیست.بلکه اشکال درگوینده آن می باشد.طرف شنیده بود صدقه دفع بلامی کند.پولی به صندوق صدقات انداخت وازخیابان که ردمی شدتصادف کرد.پیش خودگفت:چراصدقه جواب نداد؟به اوگفتند:مشکل از صندوق صدقات نبود،مشکل ازخودت بود.
گفتاربیست وسوم.الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (حمد:۲)
سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.
نمازگزار،ابتدا زبان به حمد وستایش وسپاس ازخداوند ربّ العالمین می گشاید.
مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است… خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش، شايستهى ستايش و به خاطر احسانها و نعمتهايش، لايق شكرگزارى است.[84]
تشکرازمبدء بزرگ عالم هستى و نعمتهاى بىپايانش كه سراسر وجود ما را احاطه كرده و راهنماى ما در شناخت خود و هم انگيزه ما در راه عبوديت است.
تفاوت ” حمد” و” مدح” و” شكر”
” حمد” در لغت عرب به معنى ستايش كردن، در برابر كار يا صفت نيك اختيارى است، يعنى هنگامى كه كسى آگاهانه كار خوبى انجام دهد، و يا صفتى را براى خود برگزيند كه سرچشمه اعمال نيك اختيارى است، ما او را حمد و ستايش مىگوئيم.
” مدح” به معنى هر گونه ستايش است، خواه در برابر يك امر اختيارى باشد يا غير اختيارى، به عنوان مثال تعريفى كه از يك گوهر گرانبها مىكنيم، عرب آن را” مدح” مىنامد.بنابراین مفهوم مدح، عام است در حالى كه مفهوم حمد خاص مىباشد.
” شكر” ، تنها در برابر نعمت هايى است كه از ديگرى با ميل و اراده او به ما رسيده است . الف و لام ” الحمد” به اصطلاح ” الف و لام جنس” است و در اينجا معنى عموميت را مىبخشد. چنين نتيجه مىگيريم كه هر گونه حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است …
ستايش ازکسانی که به ماخدمت کرده انداز ستايش خدا سرچشمه مىگيرد، چرا كه همه اين مواهب در اصل از ناحيه ذات پاك او است، … جمله” الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ”، اشارهاى است هم به توحيد ذاتی و هم توحيد صفاتی و هم توحيد افعالی.[85]
نکات پیرامون ربّ
درجای جای نماز، کلمه “ربّ”،تکرارشده است. در حمد،قنوت، ذکررکوع ،ذکرسجده وتعقیبات نماز.
خداتنهامربی جهان است. یعنی خط بطلان به همه رب النوع ها ی خودخوانده.
احتجاج پیامبران با مشرکان روی کلمه ربّ بود.مشرکان خداوند را به عنوان خالق وآفریننده قبول دارند،ولی خدا را به عنوان مربّی قبول ندارند.
۱.رَبّ صفت الله است.خداوند،هم خالق است وهم مربی جهان هستی.وچون به تمام نیازهای موجودات وانسان واقف است، برای تربیت انسان برنامه جامع دارد.
واژه ربّ درقرآن حدود۸۹۰بارودرسوره الرحمن۳۱بارآمده است.ودرروایات ودعاها فراون به چشم می خورد. (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى)(اعلی:۱) این نشان ازاهمیت آن دارد.
كلمه” ربّ” در اصل به معنى مالك و صاحب چيزى است كه به تربيت و اصلاح آن مىپردازد. [86]
خداوند،هادی،حاکم،عالم،قادر،بصیر،سمیع،مدیر،مدبر،رازق،رحمن،رحیم،بی نیاز،شکست ناپذیر، و…است.ودرهمه حال حضوردارد.وهیچگاه مخلوقات خویش را رها نمی کند.
حضرت موسی ع با اطمينان و اعتماد رو به جمعيت وحشت زده بنى اسرائيل که خودرادرمحاصره لشکرفرعون می دیدند گفت: چنين نيست آنها هرگز بر ما مسلط نخواهند شد، چرا كه پروردگا من با من است و به زودى مرا هدايت خواهد كرد. (قالَ كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِين)(شعراء:۶۲)
فرق مرّبی بامعلّم
۱.معلم آموزش می دهد وعلم خود را به دانش آموختگان انتقال می دهد.ولی مربی همان علم ودانش را درعمل به دیگری انتقال می دهد.دستم بگرفت وپا به پا برد.
۲.مربی آگاه ودلسوز،وضعیت وتوان شاگرد را می بیندوبه اندازه توانش تکلیف می دهد. (لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها)(بقره:۲۸۱).
۳.مربی با حضورپیوسته درمیدان،مواظب شاگردان خودهست. (وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (محمد:۳۵)
وجه تمایزمسلمانان ازمشرکان،درپذیرش کلمه “ربّ”است.مشرکان، خدا را به عنوان خالق هستی قبول دارند،ولی خدا را به عنوان”ربّ”یعنی مربیّ وهدایتگروتربیت جهان هستی قبول ندارند.لذاحیات ومرگ ونزول باران وزلزله وحوادث طبیعی را به طبیعت ویا جنّ وغیره نسبت می دهند.
موحدان برخلاف مشرکان وکافران،خالق هستی را مربیّ عالم می دانند.براین عقیده اند که خداوند پس ازخلقت هستی آنها را به خود وانگذاشته است.بلکه برایشان برنامه تربیتی دارد.اوست که به اسباب، سببیّت می بخشد.(وتَسببّت به الاسباب).تشخیص بیماری توسط پزشک،اثربخشی به دارو،پذیرش داروتوسط بدن و…همه ازاین قبیل می باشد.علاوه به انسان- این برترین مخلوق الهی-عقل واندیشه وتدبیروغریزه داده تابه درستی بتواند دستورات ربّ العالمین را دریافت کند وبه آن عمل نماید.
وقتی حضرت موسی ع به همراه برادرش هارون، ماموربه هدایت فرعون شدند وبه کاخ فرعون راه پیدا کردند،فرعون از موسی پرسید:این ربّی که شما را به اینجا فرستاده ومحکم پشت شما ایستاده کیست؟ موسی درپاسخ گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر موجودى آنچه را لازمه آفرينش او بود داده، سپس رهبريش كرده است. [87]
امام سجادع:پروردگار،فوق کل عالم هستی است. [88]
همه حیوانات وجانداران، ربّ بودن خدا را پذیرفته وطبق غریزه به آنچه خدا هدایتشان کرده،حرکت وعمل می کنند وازآن تخطی نمی کنند.زنبورعسل،مورچه،وسایرحیوانات طبق غریزه عمل می کنند.
ولی این انسان کفوروجهول است که ربّ العالمین رافراموش کرده ومتکی به خود شده است.به جای تکیه به مربی عالم، به علم ودانش،وقدرت،وثروت – که هرسه راخدا دراختیارش قرارداده – روآورده است.ولی غافل ازاین که بدون هدایت وراهنمایی مربّی عالم راه به جایی نمی برد.
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
به گفته باباطاهر:
توکه ناخوانده ایی علم سماوات توکه نابرده ایی ره به خرابات
توکه سود وزیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات هیهات!
آدمی اگر به دستورات ربّ العالمین ومربی دانا ومهربان عمل کند، به مراتب کمال وعزّت دست می یابد.به درجات محسنین،اولیای الهی،صالحین،مخلصین،معصومین ارتقا پیدا می کند.وخیلفة الله درروی زمین می گردد.آن قدراوج می گیرد که به قاب وقوسین می رسد.
درپیمودن پله های ترقی ورهیافت به درجات بالا،می بایست گوش به فرمان مربّی وپروردگار عالم داد.وبه دستورات وهدایت های اوگوش جان سپرد وبه عمل کرد.
گفتاربیست وچهارم.الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (حمد:۳)
كلمه «الرحمن»(مهربان) ازصفات خداوند،به معناى مبالغه و شدّت در رحمت و گستردگى آن برگستره عالم است. تدبير و تربيت الهى، همراه محبّت و رحمت است.اومهربان است.
دو صفت رحمن ورحیم،كه از مهمترين اوصاف الهى است در نمازهاى روزانه ما حد اقل ۳۰ بار تكرار مىشوند (دو مرتبه در سوره حمد و يك مرتبه در سورهاى بعد از آن مىخوانيم) و به اين ترتيب ۶۰ مرتبه خدا را به صفت رحمتش مىستائيم. اين در حقيقت درسى است براى همه انسانها كه خود را در زندگى بيش از هر چيز به اين اخلاق الهى متخلّق كنند. [89]
تکرارصفت رحمانیت خداوند ۶۰ بار در ۲۴ سوره قرآن، یعنی خداوند نسبت به بندگانش خیلی مهربان است و رحمت او بر غضبش پیشی دارد. [90]
پیامبر (صلی الله علیه وآله): خداوند صد باب رحمت دارد، یکی از آن را به زمین نازل کرده است، تمام مهر و محبت خدا به بندگان در پرتو همین یک رحمت است. ۹۹ باب رحمت دیگر را به قیامت برای بندگانش گذاشته است. [91]
مشکل کافران ومشرکان با رحمن ورحیمیت خداوند
هنگام نوشتن پیمان نامه صلح حدیبیه،پیامبرص به علی ع فرمود:بنویس:بسم الله الرّحمن الرّحیم.سهیل بن عمرو،نماینده مشرکان قریش مکه گفت:ما رحمن ورحیم را نمی شناسیم.بنویس:باسمک اللهم!وپیامبرص به جهت مصالحی پذیرفت. [92] قرآن به این اندیشه مشرکان که بارحمت خداوند زندگی می کردند این چنین اشاره می کند : وهنگامى كه به آنها گفته شود براى خداوند رحمان سجده كنيد مىگويند رحمان چيست؟! (ما اصلا رحمن را نمىشناسيم). (وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ(فرقان:۶۰)
مهرومحبت،بیش از خشونت پاسخ می دهد.درآموزش،تربیت،خانواده،جامعه و…
قصه باد و خورشید
روزی باد باغروروخشونت از خورشیدمهربان خواست مسابقه ی قدرت بدهند ولباس مردی در حال عبور را ازتنش بیرون آورند.ابتداباد با تمام خشونت شروع به وزیدن کرد.ولی هر چه بیشتر تلاش می کرد مرد لباسش را محکم تر نگه میداشت. سرانجام باد خسته شد و کاری ازپیش نبرد.
نوبت به خورشید رسید.او با مهربانی می درخشید. مرد کمی احساس گرما کرد و کتش رادرآورد. خورشید بیشتر تابید. مرد که بسیار گرمش شده بود با دست خود لباس های روئین را درآورد.خورشیدبامهربانی وخوش اخلاقی توانست مرد راتسلیم خود کند ودرمسابقه پیروزشود.اما باد که باخشونت به میدان آمده بود،نه تنهاکاری ازپیش نبرد که مرد را واداربه موضع گیری وایستادگی ودفاع کرد.ولی خورشید،مرد را تسلیم خودکرد.خوش اخلاقی تیزی طرف مقابل رامی گیرد.مثل گوشت نرمی که چاقوی تیزراکند می کند. وقصاب مجبوراست باراها چاقوی خودراتیز کند.اما خشونت وبداخلاقی طرف مقابل را به واکنش وامی دارد.
گفتاربیست وپنجم.مالِكِ يَوْمِ الدِّين(حمد:۴)
مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكيّتهاى اعتبارى،مانند مالکیت های انسانها واقعى وحقیقی نيستند.چون ازخودشان نیست. با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوهى ديگرى دارد.
لفظ «دين» گرچه در معانى گوناگون به كار رفته ولی دراین آیه به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مىباشد.
مالک یوم الدین،یعنی به یادمرگ وقیامت وزندگی حقیقی بودن.
خداوندمالک یوم الدین است؛ یعنی جایگاه قدرت نمایی خدا در روزقیامت.روزی که هیچ کس مالک چیزی نیست.وکارتنهابه دست خداست.(انفطار: ۱۶)
(در آن روز ندا آيد:) امروز حكومت براى كيست؟ (و پاسخ آيد:) براى خداوند يكتاى قهّار. (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ(غافر:۱۶)
علامه طباطبایی درتفسیرآیه می فرماید: اين جمله سؤال و جوابى است از ناحيه خداى سبحان كه با اين سؤال و جواب حقيقت روز قيامت را بيان مىكند كه روز ظهور ملك و سلطنت خدا بر خلق است، ملك و سلطنت على الاطلاق. [93]
درقیامت تمام واسطهها و اسباب قطع مىشوند. تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ (بقره:۱۶۶) نسبتها و خويشاوندىها از بين مىرود. فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ (مؤمنون:۱۰۱)
مال و ثروت و فرزندان، ثمرى ندارند. لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ (شعراء:۸۸) بستگان و نزديكان نيز فايدهاى نمىرسانند. لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ (ممتحنه:۳) نه زبان، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است.
روزقیامت هرکس عین آن چه را که کرده،به عنوان جزای کرده اش می بیند.پاداش وکیفرهرکس همان عمل اوست. (إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون)(تحریم:۷)
امام علی ع دروصف قیامت می فرماید: رستاخیزروزی است که خداوندهمه انسان ها را زنده کرده جمع می کند.مردم دودسته می شوند:فرمان برداران وگناهکاران. اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جاى دهد و در بهشت جاويدان قرار دهد….و امّا گنه كاران را در بدترين منزلگاه در آورد… در عذابى كه حرارت آتش آن بسيار شديداست. [94]
روزقیامت مجرمان وستمگران عالم برای رهایی ازعذاب،دوست دارند، فرزند و همسر و برادر و قبيله كه هميشه از او حمايت مىكردند و تمام مردم روى زمين را فداکنند تا ازعذاب الهی رهایی یابد.(معارج:۱۱-۱۸) درقیامت همه مردم می بینند که طاغوت ها وفرعون ها وقدرت طلب ها وستمگران وسلطه جویان که دردنیا کرکری وانا ربکم الاعلی می خواندند،چگونه دربرابرقدرت خداوند،مالک حقیقی،به زانونشسته اند!روزی که هیچ کاری ازکسی ساخته نیست وحكم و فرمان فقط با خداست. (يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (انفطار:۱۸)
گفتاربیست وششم.إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِين(حمد:۵)
الف. إِيَّاكَ نَعْبُدُ
۱. إِيَّاكَ نَعْبُدُ، یعنی منیّت و خودیت کنار میرود. وقتی خود را در مقابل حضرت حق میبیند بلکه خود را بنده او میداند،دیگر من وتو واومعنی پیدانمی کند. اگر روزی این سه منیّت کمرنگ شوند، تو و او هم نخواهد بود.کلمه نعبد جمع است برای اینکه منیت را کمرنگ کند. وهمه منها ما شوند. نَعْبُدُ وحدت آفرین است. یکی شدن ما هاست.ما تنها او را عبادت می می کنیم.
۲.تنها صاحب اختيار و مالك روز قیامت خداست. پس عقل حكم مىكند كه بايد تنها او را پرستيد و از او كمك خواست.
۳.إِيَّاكَ نَعْبُدُ.یعنی تنها معبود حقیقی خداست. وهمه هستى عبد و بندهى او هستند. «إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً» (مریم:۹۳) پس چرا اورا نپرستم!دیگر معبودهای عالم ،همه دروغین وشیطانی هستند،وجزبه گمراهی ما نمی اندیشند.
۴.جمله «نَعْبُدُ» هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند.
ب.إِيَّاكَ نَسْتَعِين
۵. إِيَّاكَ نَسْتَعِين .یعنی تنها خداوندقابل اعتماداست.پس چرا به اوتکیه نکنیم وازاوکمک نگیریم؟!تنهاتاثیرگذاردروجودجزاونیست.(لاموثرفی الوجودالاالله.)تقدیم مفعول (ايَّاكَ)برفاعل (نَسْتَعِين)،دلیل برانحصاروابستگی به خداست.لامپ بدون اتصال به برق روشنی ندارد.
۶.کلمه نَعْبُدُ ونَسْتَعِين به صورت جمع ذکرشده است.نفرمود:من عبادت می کنم واستعانت می جویم.فرمود:ما عبادت می کنم واستعانت می جویم.یعنی عبادت واستعانت ازخدا به صورت جمعی خواست خداست.انسان خودها رانمی بیند،بلکه جمع مومنان را می بیند.در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مىگويد:خدايا نه فقط من كه همهى ما بنده توايم، و نه تنها من كه همهى ما محتاج و نيازمند لطف توايم وازتوکمک می طلبیم. [95]
۷.کاردست خداست.اگراوخواست می شود.واگرنخواست نمی شود.
قصه گدا وسلطان محمودغزنوی شنیدنی است.
دو گدا یکی چاپلوس و دیگری آرام جلوی کاخ سلطان محمودغزنوی می نشستند.
گدای چاپلوس وقتی شاه محمود و وزیرانش را می دید باچاپلوسی و تعریف وتمجید ،ازآنان چیزی نصیب خود می ساخت.ولی رفیق اوبی بهره بود.
روزی گدای چاپلوس به رفیقش گفت: چرا وقتی شاه رو می بینی ازاوتعریف نمی کنی تا به تو هم سکه ای بدهد.
گدای ساکت گفت: کار، خوبه خدا درست کنه، سلطان محمود خر کیه؟
این سخن به گوش سلطان محمود غزنوی رسید.گفت حالا که این طوری فکر می کنه فردا مرغی بریان شده که در شکمش الماسی باشد را به گدایی که چاپلوسی می کند بدهید تا رفیقش بفهمد سلطان محمود خر کیه ؟
نوکران شاه فرمان را انجام دادند مرغ بریان شده که درشکمش الماس قیمتی گذاشته بودند را تحویل گدای چاپلوس دادند.غافل از این که قبلا وزیرشاه بوقلمونی برای گدا برده و گدای متملق سیر بود.ومرغ را به رفیقش داد.
گدای متکی به خدا مرغ راگرفت.همین که لقمه اوّل را کند چشمش به الماس قیمتی افتاد.ازجا برخواست و به رفیقش گفت: فکر می کنم از فردا دیگر همدیگر را نبینیم .
فردای آن روز سلطان محمود که ازکاخ بیرون می آمد دید که گدای چاپلوس نشسته و گدایی می کند.از او پرسید چرا هنوز گدایی می کنی ؟
گفت: خوب باید خرج زن و بچه ام را درآورم .
سلطان محمود با تعجب پرسید : مگر ما دیروز برای شما تحفه ای نفرستادیم ؟
گدای متملق گفت: آری. ولی وزیر قبل از اینکه شما مرغ را بفرستید بوقلمونی آوردند و من خوردم .چون سیر بودم مرغ را به رفیقم دادم و دیگر خبری هم از اوندارم .
سلطان محمود عصبانی شد و گفت: دست و پایش را ببندید و به قصر بیاوریدش.
در قصر گدا رابه فلک بستند. سلطان محمودبه گدا گفت: بگو: کاررو باید خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه .گدا می ترسید و نمی گفت و سلطان محمود می گفت: بزنیدش تا بگه. سلطان خطاب به گدا گفت : من می گم تو هم بگو:کار، خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه ؟
گفتاربیست وهفتم. اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم (آیه۶و۷)
درشبانه روز ۱۷باردرنمازواجب وبامحاسبه نوافل یومیه ۵۳بارازخدا طلب قرارگرفتن درصراط مستقیم،می شود.
كلمهى «صراط» بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكرى صحيح، نشانهى شخصيت انسان است.
تفاوت صراط و سبيل
درقرآن صراط و سبيل آمده است.صراط یکی بیش نیست.ولی سبيلها متعددند. (وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا(عنکبوت:۶۹) كسانى كه در راه ما جهاد كنند، ما بسوى راههاى خود هدايتشان مىكنيم .
علامه طباطبایی ره می نویسد:از آیات قرآن معلوم مي شود كه سبيل غير از صراط مستقيم است، چون سبيل متعدد است، و بااختلاف احوال رهروان ،راه عبادت مختلف مي شود، بخلاف صراط مستقيم، كه يكى است، كه در مثل بزرگ راهى است كه همه راههاى فرعى بدان منتهى ميشود [96]
درخواست هدایت برای جمع
اهدنا،باضمیرجمع«نا»ذکرشده،یعنی درخواست جمعی.اسلام به جمع بسیاراهمیت داده،چون خداوند باجماعت است.
امام علی ع فرمود:دست خدا همراه جماعت است.ازتفرقه بپرهیزید.انسان جدا شده ازجماعت اسیرشیطان می شود،همچنان که گوسفندجداشده ازگله نصیب گرگ می گردد. [97]
بسیاری از نعمتها جمعی است، مانند نعمت امنیت، حکومت دینی، برکات آسمانی(اعراف۹۶-۹۸)
دونوع هدایت داریم.هدایت تکوینی وهدایت تشریعی.دراین آیه هدایت تشریعی وقرارگرفتن درراه مستقیم را طلب می کنیم.
امام صادق(ع) در معنای آیه « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ » میفرماید: خدایا ما را به راهی ملتزم کن که به سوی محبت تو منتهی شود و ما را به بهشت برساند، و از پیروی هواها و آرای نفسانی ما که موجب هلاکت میگردد جلوگیری کند.[98]
صراط مستقیم،یعنی درخواست راهنما،(راهنماشناسی). یعنی تولّی و ولایت پذیری.راه رسیدن به قله، طولانی ودشواراست وپرپیچ وخم.شیاطین وراهزنهای باورها وایمانها درکمین نشسته اند،اگرراهنمایی معصوم ومورداعتمادنباشد،انسان به مقصدکه نمی رسد هیچ،بلکه سقوط می کند.
صراط مستقیم،راه اعتدال وميانهروى و پرهیز از هر نوع افراط و تفريط است، چه در عقيده و چه در عمل. يكى در عقايد از راه خارج مىشود و ديگرى در عمل و اخلاق. يكى همه كارها را به خدا نسبت مىدهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّال ما يشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون مىخواند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.
يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به درخت و ديوار،وهرچیزی متوسل شده و ريسمان مىبندد. يكى اقتصاد را زير بنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد.
در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى ازغیرت بویی نبرده است. يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند.اينگونه رفتار و كردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است.
صراط مستقیم چیست؟
۱.خداوند دين پا برجا و استوار خود را، راه مستقيم معرّفى مىكند. (انعام: ۱۶۱).[99]
أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيل (انعام:۵۳)
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله آیه را چنین توضیح دادند.با استفاده ازروش نمايشى ،با دست مبارك خود خط مستقيمى بر زمين كشيد و فرمود: اين راه مستقيم است كه يكى بيش نيست.سپس خطوطى از راست و چپ آن خط ترسيم كرده و فرمود: اينها راههايى است كه شيطان به آن دعوت مىكند. [100]
۲. پیامبرخدا ص،صراط مستقیم معرفی شده است. تو(ای پیامبر)برصراط مستقیم قرارداری. (ِانَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيم (زخرف:۴۳)
۳. امامان معصوم (علیهم السلام)
صراط مستقیم، بدون ایمان به امامام معصوم معنی پیدانمی کند.مگرمی شودپیامبرص را قبول داشته باشیم ولی جانشینان اوراکه به دستورخداوندمعرفی کرده،قبول نداشته باشیم!
امام صادق(ع) درپاسخ مفضل میفرماید: صراط،یعنی راهی به سوی شناخت ومعرفت الهی.وآن دو صراط است، یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت. صراط در دنیا امام واجب الاطاعه است که هر کس او را در دنیا شناخت و به او اقتدا کرد، از پل صراط عبور میکند، و هر کس در دنیا او را نشناخت قدمهایش در پل صراط میلغزد و وارد جهنم میشود. [101]
امام صادق ع فرمود:صراط مستقیم، امیرمومنان ع است.[102]
امام باقرع فرمود:راه مستقيم، ما هستيم.[103]
حمران می گوید:ازامام باقرع شنیدم:درمعنی آیه شریفه وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً …و اين (دستورها) راه مستقيم من است. پس آن را پيروى كنيد و راههاى ديگر را پيروى نكنيد كه شما را از راه خداوند پراكنده كند»فرمود:علی بن ابیطالب وامامان ازفرزندفاطمه،اینان صراط الله هستند،هرکس ازاینان پیروی کرد،راه مستقیم را پیموده است.[104]
درزیارت جامعه می خوانیم:هرکس ازشما پیروی کردنجات یافت وهرکس پیروی نکردهلاک شد. [105]
بنابراین نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن به سوی قله سعادت وحیات طیبه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل: عبادت ،اخلاق ،كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به خانواده وخاصه سبک زندگی،و… برنامه داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند.
بدون امام وراهبرمعصوم،نه عملی موردقبول حق قرارمی گیرد ونه دعایی به اجابت می رسد.ودرروزقیامت سرگردان وآواره است.
کسی که ولایت خداوپیامبرص وامامان معصوم را پذیرفته،درراه ومسیری که حرکت می کند شک ندارد،اعتراضی ندارد،توجیه گرنیست،پیش رونده نیست بلکه همراه است.البته می داند که ولایت پذیری هزینه دارد.
هرکه دراین راه مقرب تراست چوب بلا بیشترش می زنند.
کسی که درساحل دریاقرارگرفته،بیشترخیس می شود.
بی ولایتی ها
آنان که ولایت رانپذیرفتند،دربی راه می روند، وحاضرند زیرپرچم هرستمگروطاغوتی سینه بزنند.
مردی ازبنی اسرائیل چندین سال دعامی کردودعایش مستجاب نمی شد.
حضرت موسی ع ازدلسوزی به خداعرض کرد:چرا دعای این شخص پذیرفته نیست.پاسخ آمد:چون اوتورابه عنوان پیامبر خدا قبول ندارد.لذادعایش قبول نمی شود.
طیّ این مرحله، بی همرهی خضر مکن++++ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
۴.اولیای الهی
صراط مستقیم یعنی راه کسانی که خداوند آنان را غرق در نعمتها ساخته است. (صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ )در سوره نساء آیه ۶۹ آنان را چنین معرفی می کند:
آنانی که در صراط مستقیم قرار گرفته و خداوند به آنان نعمت ها بخشیده است، از پیامبران، صدیقین، شهداء و صالحان هستند که چه خوب رفیقانی می باشند.[106]
اینان بهترین الگوهای سبک زندگی به شمار می آیند که به درستی ما را به مقصد و مقصود هدایت می کنند.
در صراط مستقیم فقط حزب خدا حاکم است. به همین جهت صراط مستقیم امن ترین راهی است که به سعادت منتهی می شود. بر خلاف راه های غیرمستقیم که شیاطین بر آنها حکومت می کنند. [107]
علامه طباطبائی(ره) می فرماید: صراط مستقیم بدون هیچ قید وشرطی رهرو خود را به سوی خدا هدایت می کند و می رساند. چون صراط به معنای راه روشن است، زیرا از ماده صرط گرفته شده که به معنای بلعیدن است و راه و روش گویا رهرو خود را بلعیده و نمی گذارد به این سو و آن سو منحرف شود و کلمه مستقیم یعنی روی پای خود ایستاده و بر امور مسلّط است . پس صراط مستقیم یعنی صراطی که در هدایت مردم و رساندشان به سوی غایت و مقصدشان تخلّف نکند. [108]
صراط مستقیم ،راه امن وآرامش است.راهی عطرآگین همراه با نغمه فرشتگان،راهی امیدآفرین وسلامتی بدون خوف ونگرانی ازشیاطین انس وجن که پیوسته انسان را باترس ووحشت وناامیدی همراه می سازند. (آل عمران:۱۷۵)
ازاین رو انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد.
مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه بایداز اتصال به نيروگاه بگيرد.
در راه مستقيم بودن، تنها خواستهاى است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىكند، حتّى رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مىخواهند. [109]
جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين نشسته است. [110]
گفتاربیست وهشتم.غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين(حمد:۷)
نمازگزاراز خداوند مسئلت می کند که او را در مسیری که گمراهان وگمراه گران و غضب شدگان در پیش گرفته اند، قرار ندهد(غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّين ). مانند:استکبار، یهود، مسیحیت، گروههای انحرافی،منافقین و… اینان همان حاکمان شهوت و غضب هستند که حاضرند برای منافع دنیوی خود همه چیز را به آتش بکشند، میلیون ها انسان را برده و نابود کنند.
ازاین رونمازگزارجبهه خودراازجبهه منحرف جدامی کند. فرقی هم نمی کند که مغضوب علیهم جبهه یهود باشد یا غیر آن. ضالیّن جبهه مسیحیت باشد یا غیر آن. قرآن بارها نسبت به جبهه کفّار و مشرکان و ستمگران و تبهکاران هشدار داده و مؤمنان را از گرایش و نزدیک شدن به آنان پرهیز داده است.درسوره هودآیه۱۱۳فرمود: و تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مىشود آتش جهنم شما را فرو گيرد و در آن حال جز خدا هيچ ولى و سرپرستى نخواهيد داشت و يارى نمىشويد.[111]
این آیه هشدار مىدهد درمقابل صراط مستقیم،دوجریان انحرافی غضب شده ها وگمراهان وجود دارد.این جریانهای انحرافی همانانی هستند که درقران،موردلعن ونفرین قرارگرفته اند.مانند:منافقان،فتنه گران، کفارومشرکان،مسیحی ها ،یهودیها،کسانی که مسخ شده به صورت میمون وخنزیرو…درآمدند.البته تمامی جریان های انحرافی باهرنام ونشانی،جزء غضب شده ها وگمراهان هستند. [112]
و نمازگزار با توجه به این هشدارها است که بارها در شبانه روز از خداوند می طلبد که در سیطره و جبهه این گمراهان قرار نگیرد.درحقیقت نمازنوعی جهادکبیراست . جهادکبیر،نه گفتن به گمراهان و گمراه گرانی است که کارشان فتنه گری، ایجاد ناامنی، شرارت، تبهکاری و… است، از این رو مورد لعن و غضب خداوند قرار دارند.از كافران اطاعت مكن و به وسيله قرآن با آنها جهاد بزرگى بنما. [113]
جهادکبیر یعنی بااطاعت نکردن وعدم تبعیت وتکیه به بیگانگان ودشمنان درهمه عرصه ها ومیدانها مرزوجبهه خودرابادشمنان تعیین می کندوبامقاومت وایستادگی دربرابرآنان،برعزّت وخودباوری واستقلال وامنیّت جامعه پای می فشردودست رد برسینه گمراهان وگمراه گران می زند.
فصل چهارم.چرا برخی نماز ها بی تاثیر وبی خاصیتند؟
میلیونها مسلمان سنی و شیعه در دنیا نماز می خوانند ولی مرتکب گناه و فحشاء و منکر میشوند، دروغ میگویند، اهل رشوهاند، در پی جمع مال حرامند، شراب مینوشند، فساد می کنند.برخی علمای اهل سنت فتوا به حلال بودن گوشت حیوانات حرام گوشت مانندسگ وگربه ،خرچنگ ولاک پشت و… میدهند. با ضالّین و مضلّین(آمریکا وصهیونیست ودشمنان خدا) ارتباط می گیرندوازآنها حمایت می کنند. فتنهگری مینمایند، و هزاران خلاف دیگر، درعین حال پنج وقت هم به نماز میایستند.چرا؟
گفتاربیست ونهم.برخی علل بی خاصیت بودن نمازها
۱.اولاً نماز از روی حقیقت خوانده نمی شود.بلکه نمازرا ضایع می کنند.
نمازیعنی برای رسیدن به خدا باید از پیامبر خدا(ص) آغاز کرد. گفتار و رفتار پیامبر(ص) را الگو قرار داد، و به او اقتدا نمود. ازخدا وپیامبرش پیشی نگرفت و از او عقب نیفتاد.[114]ولی برخی ولایت پیامبر(ص) را دور زدند وبه آن چه پیامبر خدا (ص) گفته عمل نمی کنند.ومهمترین وصیت آن حضرت یعنی جانشینان آن حضرت را کنارگذاشتند.
به گفته قرآن برخی نماز می خوانند ولی آن را ضایع می کنند، چون به دامن گناهان وشهوات افتادند(أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ( مریم:۵۹)
ابوسعید خدری از پیامبر چنین روایت می کند: پیامبر آیه أَضاعُوا الصَّلاةَ را قرائت کرد و فرمود: پس از شصت سال، کسانی روی کار می آیند که نماز را ضایع می کنند و در شهوات غوطه ور می شوند و به زودی نتیجه گمراهی خود را خواهند دید و بعد از آنان گروه دیگری روی کار می آیند که قرآن می خوانند ولی از شانه های آنان بالاتر نمی رود. [115]
اگر مبدأ شصت سال را هجرت پیامبر(ص) بگیریم درست بر عصر یزید منطبق می شود که بر کرسی قدرت تکیه زد و امام حسین(ع) را به شهادت رساند. [116]
دوران حاکمیت بنی امیّه و بنی عباس مردم نماز می خواندند ولی از سویی با ولایت امامان معصوم(ع) و مبلغان راستین اسلام فاصله گرفته وبرآستان حاکمیت طاغوت بنی امیّه و بنی عباس سرسپرده بودند. طبیعی است چنین نمازی که درزیرچترطاغوت خوانده می شودنه تنهاخاصیت نداردکه پوششی برای فتنه گری وناامنی جامعه می گردد.اقامه نماز با ولایت پذیری طاغوت وولایت ستیزی پیامبر،باخشونت ، رباخواری، بی بندو باری، ولنگاری، شهوت رانی، بی عدالتی، دزدی، دروغ، رشوه و کلاهبرداری، ظلم وستم، و… سازگار نیست.
۲. نبودن حضوردرنماز
نماز یا لفظی است یا ذهنی یا کتابی و یا عینی،
-اگر لفظ و واژه ای گفته یا نوشته شود ، مانند آتش.لفظ آتش کسی را نمی سوزاند ، یا لفظ آب کسی را سیراب نمی کند. با حلوا حلوا کردن دهنی شیرین نمی شود.
– نماز را در ذهن تصور کردن نیز بی تأثیر است، مانند آتش که نمی سوزاند و تصور آب ، تشنگی را برطرف نمی کند .
-اثر بخشی نماز به عینیت یافتن آن است . انسان باید خود را در نماز و دعا رها کند ، تمام حواس خود را متوجه آن نماید ، به نماز و دعا ایستادن و ذهن را به هزار جا فرستادن ، در نماز نیست . بلکه در پی انجام کارهای شخصی است.
آتشی می سوزاند که در آن قرار بگیری ، آبی سیرابت می کند که آن را بنوشی . کلمات و واژه هایی پر خاصیت است که با اخلاص و خشوع خوانده شوند.
نمازگزار می باید در تمام حالات نماز، حضور قلب و توجه به معبود خویش داشته باشد. از نماز همان مقدار پذیرفته می شود که حضور در آن باشد.
حضور،یعنی به یاد عظمت و بزرگی خدا بودن و خود را در پیشگاه با عظمت حضرت حق دیدن و خود را مقصر و گناهکار شمردن.
حضور،یعنی در بین خوف و رجا حرکت کردن و نمازی چون آخرین نماز خواندن.
حضور،یعنی قلب را از موانع قبولی نماز چون خودپسندی، حسد، بزرگ بینی،و… خالی کردن.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله: خداوند نماز بنده ای را که دلش همراه تنش نیست نمی پذیرد. [117]
در حدیث قدسی آمده است: بنده من،تو هنگامی که به نماز می ایستی،من چنان به سخنانت گوش می دهم که گویی همین یک بنده را دارم، ولی تو چنان غافلی که گویا صدها خدا داری.
امام صادق(ع) به عبدالله بن جندب فرمود:
ای پسر جندب، خداوند عزّوجل می فرماید: همانا من نماز کسی را می پذیرم که در برابر بزرگواری ام فروتنی کند، و خود را از برای من از شهواتش باز دارد و روزش را در ذکر من به سر آرَد، و بر خلقم بزرگی نفروشد، گرسنه را سیر کند و برهنه را بپوشاند و به آسیب رسیده ترحّم کند و غریب را جای دهد، این است که نورش چون خورشید بتابد، در تاریکی به او نور دهم و در نادانی به او حلم بخشم، به عزّت خودم نگهش دارم، فرشته هایم پاسبانیش کنند، مرا بخواند و پاسخش گویم و از من بخواهد به او عطا کنم، نمونه این بنده نزد من نمونه جنّات فردوس است که میوه اش پایدارو هیچگاه دگرگون نشود. [118]
.نماز به قدر قبولی بالا میرود.درورقه امتحان غلط ها را حساب کرده وازنمره کم می شود.درنمازآنچه حضورقلب داشته ودرنمازبوده قبول می شود.
نمازاول وقت می درخشد وآخروقت می سوزد.مانند:نان تازه ونان بیات شده وکپ زده.
نماز اول وقت و کامل چون خورشید درخشده و متمثل میشود و با نمازگزار سخن میگوید.
امام صادق ع فرمود: نماز اوّل وقت به سوی صاحبش باز میگردد با صورتی سفید و درخشنده و به صاحبش میگوید: مرا حفظ کردی، خدا تو را حفظ کند. امّا اگر در غیر وقت و بدون رعایت حدّ و حدودش خوانده شود، به سوی صاحبش باز میگردد با صورتی سیاه و ظلمانی و میگوید: مرا ضایع کردی، خدا تو را ضایع کند.[119]
۴.نبود تقوا در نماز
نقش تقوادر نماز مهم است تقوا مغز نماز و اعمال دست و پا همه از صاحب نماز است تقوا مانند موتور ماشین و اعمال انسان به مثابه سوئیچ است. خداوند اعمال با تقواها را میپذیرد اما عملی که تقوا نداشته باشد قبول نمیکند مانند لیوان آبی که مگس در آن افتاده باشد، انسان آن آب را نمینوشد. إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِين (مائده:۲۷)
گاهی انسان عملی را انجام میدهد. گاهی انسان عمل صالحی انجام میدهند ولی آن را با اعمال نادرست و گناه مخلوط میکند. مانند یک صندوق پرتقال که یکیش سالم وبقیهاش خراب شده است.مانند نمازگزاربد دهن وفحاش،بداخلاق ویا این که به ولی خدا اهانت کند. مانند گاو شیردهی که شیر میدهد و بعد با لگد آن را میزند و میریزد .
گفتارسی.مراحل نماز(صحت،قبولی وکمال)
نماز سه مرحله دارد: ۱.صحت ۲ .قبولی ۳ .کمال .هر کدام از این مراحل شرایطی دارد. در صحت نماز باید واجبات نماز به خوبی انجام گیرد. در قبولی باید از لحاظ اعتقادی، مالی، اخلاقی، اجتماعی مراعات کند.و در مورد کمال باید توجّه و خضوع داشته باشد.
تیر باید به هدف بخورد و الا هزار تیر هم که رها شود و به هدف نخورد فایدهای ندارد.
۱.ازلحاظ اعتقادی می بایدتقوا واعتقاد کامل به خدا و ولایت داشته باشدوریایی نباشد. [120]
مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ می گوید:ازامام صادق ع شنیدم می فرمود:خداوندبلندمرتبه می گوید:هرکس به ولی من اهانت کند،به محاربه با من برخواسته است.ومن به سرعت به یاری ولی خود می شتابم. [121]
۲.عبادی. حقیقتا نمازخوان باشد.نه این یک روزبخواند ولی چندروزنخواند.نمازگذرنامه است. اگر دهها کارت هیئت علمی دانشگاهی،تخصصی، جانبازی و غیره داشته باشد ولی گذرنامه نداشته باشد به او اجازه عبورنمی دهند.
سفارش امام علی ع به مالک اشتر: از كارهايى كه به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهى، انجام واجباتى است كه ويژه پروردگار است، پس در بخشى از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آنچه تو را به خدا نزديك مىكند بىعيب و نقصانى انجام ده، اگر چه دچار خستگى جسم شوى. [122]
آیت الله حسنزاده فرمود: در نماز عابد نباشید عبد باشید. ابلیس ۶۰۰۰ سال عابد بود ولی عبد نبود.
۳.اقتصادی.نمازگزارباید بامال حلال، خمس و زکات داده به نمازبایستد.
۴.اخلاقی واجتماعی.نمازگزاربایدگفتارورفتارش ازلحاظ اخلاقی واجتماعی درترازاسلام ناب باشد.پیامبر فرمود: کسی که در خانواده همسرش را بیازارد نمازش قبول نمیشود. [123]
به مومنان حسن ظن داشته باشد، آنان رانیازارد.
امام صادق ع: خداوند عمل مومنی که برادر مومنش را بیازارد قبول نمیکند. [124]
۵.خواندن به عنوان آخرین نماز
به روایت ابوایوب انصاری،اعرابی حضورپیامبرص رسید،گفت:ای رسول خدا مرا به صورت کوتاه پندده.فرمود: هر گاه نماز می گزاری نماز وداع کننده (نمازآخر) به جای آور.[125]
۶. نمازجماعت
نماز جماعت یک نفر ۱۵۰ نماز دو نفر۶۰۰ نماز ۱۰ نفر لا تحصی پاداش دارد.
از امام صادق(عليه السلام) : نماز به جماعت در خانه معادل ۲۴ و نماز به جماعت در مسجد معادل ۴۸… و نماز فرادي در مسجد برابر با ۲۴ نماز است.[126]
امام صادق(ع) از رسول الله ص: ….هر كسي نماز مغرب و عشاء و نماز صبح را در مسجد به جماعت بخواند، گويا تمام آن شب را از اول تا آخر شب زندهداري نموده است… [127]
محمد بن عماره ميگويد: پيكي را به امام رضا (عليه السلام) فرستادم و سؤال كردم از مردي كه نماز واجبش را به تنهايي در مسجد كوفه بخواند بهتر است يا نمازش را در جماعت بخواند؟ امام (عليه السلام) فرمود: نماز در جماعت بهتر است.[128]
پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله ميفرمايد: كسي كه براي نماز جماعت به سوي مسجد ميرود، در برابر هر قدمي كه بر ميدارد، خداوند هفتاد هزار حسنه به وي پاداش ميدهد…[129]
گفتارسی ویکم. بسترهای ضایع کردن نماز
ریا،غرور، غفلت ،نفاق،نمازرا به آخروقت انداختن و…ازعوامل ضایع کردن کردن نماز، بشمارمی آیند.
نمازریایی ونشان دادن به دیگران،به طبل توخالی وبادکنک می ماند.
گاهی انسان خیال میکند که عبادت میکند.درسوره کهف آیه۱۰۴می خوانیم: زيانكارترين مردم كسانى هستند كه كوششهايشان در زندگى دنيا، گم و نابود شده با اين حال گمان مىكنند كار نيك انجام مىدهند”! (الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعا) ودرسوره فاطرآیه۸آمده است: شیطان اعمال نادرست وزشت انسان را جلوه میدهد و آن را برای انسان زینت بخشیده آرایش می دهد. (أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنا)
یکی از یاران حضرت عیسی به دستورآن حضرت بسم الله الرحمن الرحیم گفت و پشت آن حضرت گام در دریا گذاشت ، گویا روی زمین خاکی را ه می رود . یکبار به ذهنش آمد که شخصّیت مهّمی شده و به مقام عیسی رسیده است ! همین که غرور در ذهنش شکل گرفت ، زیر پایش نرم شده وکم کم در آب فرو رفت ، حضرت عیسی را طلبید ، دستش را گرفت و از آب بیرون کشید.و به او یادآور شد که غرورت باعث بی تأثیری نام خدا شد ، نام خدا اشکالی ندارد و مشکل از خود ماست. صندوق صدقه مشکلی ندارد عیب درنیت دادندصدقه است.
شیر دارای خواص بسیار بالای غذائی است، اما همین که در ظرف فاسدی ریخته شد نه تنها خاصیتش راازدست می دهد بلکه فاسد شده مضرّ می شود. آیه های قرآن نور و برای مؤمنان شفاء است ، امّا همین نور برای کافران و ستمگران، خسارت آور است. [130]
باران پاک وقتی برزمین پاک ببارد گل ولاله می رویاند.ولی وقتی به زمین آلوده وفاضلاب ببارد بوی نامطبوع ازآن بلندمی شود. بنابراین اگر کلمات نورانی نماز بی تأثیر می شود، مشکل از ماست که به جهت ناخالصی در باور و رفتارمان آن را از خاصیت می اندازیم. ظرف فاسد مظروف خودرافاسدمی کند. به لامپ سوخته ای می ماندکه نمی تواندنور و روشنائی بگیرد.فعل خوب فاعل خوب می طلبد.
مممقدمات والزامات نمازممقدمات والزامات نمازقد
مات والزامات نماز
نماز اول وقت و آخر وقت،درمسجد ،درخانه،درمکه،درمسجدالحرام،باجماعت ،فرادی،باخضوع ،بدون خضوع، تفاوت دارند.همچنان که قیمت ها ی یارانه ای وآزاد تفاوت دارد.
فصل پنجم.مقدمات والزامات نماز
گفتارسی ودوم.شرايط حضوردر نماز
نمازورود به منطقه وحريم الهي است،که با پادشاه همه جهانيان سخن می گويد،وتنها با خالق هستي به گفتگو می نشيند.گرچه درب اين خانه براي ملاقات باز است و ايستگاه بازرسي ندارد.ولي گذرنامه ومقدمات وشرايطي مي طلبد.
-بايد مسلمان باشد. كافران ومشركان رادراین درگه كاري نيست.آنان خود منكرچنين شخصيتي هستند.پس چگونه مي توانند با اوملاقات داشته باشند؟
–طهارت كسب كنند.غسل ووضو،بايد خودراپاكيزه كند، دستي به نور داشته باشد تا راه خوب بپيمايد،وضو نور است.انسان نجس بوي تعفٌن می دهد.
– جهت ملاقاب باخداي جميل وزيبايي مطلق، لباس پاكيزه ومرتب بپوشد. خودرا معطرکند. به خانه خدا ومسجد برود. روبه قبله جهت گيري كند.مقدمات نماز:
۱.وقت نماز۲.قبله۳.لباس نمازگزار۴.مکان نماز۵.اذان و اقامه
قرآن در ۴ آیه به وقت نمازهای پنجگانه پرداخته است.
یک. درسوره نساء:۱۰۳نماز را وظیفه ثابت در اوقات معین برای مؤمنان دانست است. انّ الصلوة کانَت علی المؤمنین کتاباً موقوتاً. (نساء:۱۰۳)
موقُوت از ماده وقت به معنی زمان و اوقات نماز.
در برخی روایات موقوت به معنی ثابت و واجب تفسیر شده که منافاتی با معنی قبلی ندارد.نماز هم واجب و هم در اوقات معین است.
دو. درسوره اسراء،آیه۷۸وقت نمازصبح وظهروعصروکغرب وعشا رابیان کرده است. أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا(اسراء:۷۸)
دلوک-زوال آفتاب-وقت نماز ظهر.
غسق-نیمه شب-پایان نماز عشاء.
الفجر-وقت نماز صبح.در این آیه شریفه وقت نمازهای صبح،ظهر و عصر و مغرب و عشاء بیان شده است.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه فرمود: دُلُوكِ الشَّمْسِ به معنی زوال آن (از دائره نصف النهار) وغَسَقِ اللَّيْلِ یعنی نیمه شب.چهار نماز (ظهر ،عصر،مغرب و عشاء) است که پیامبر (ص) برای مردم زمان بندی کرد.[131]
سه. درسوره هود آیه۱۱۴ به وقت نماز صبح و نماز مغرب وعشا اشاره دارد. وَأَقِمِ الصَّلاَةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّيْل(هود: ۱۱۴)
طَرَفَيِ النَّهَارِ یعنی اول صبح و اوّل غروب (دو طرف روز) که به نماز
زلفّا من اللّیل یعنی نزدیکی شب که بر نماز عشا منطبق است. [132]
چهار. درسوره بقره آیه۲۰۷تاکید برصیانت نمازها بویژه نمازظهردارد. حافِظُوا عَلَي الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطي (بقره:۲۳۸)
الصَّلَواتِ یعنی همه نمازها.الصَّلاةِ الْوُسْطي به دلیل روایات و شأن نزول،نماز ظهر است.تأکید بر نماز ظهر به دلیل گرمی هوا یا کار و کسب اهمیت دارد. [133]
فلسفه اوقات نمازها
چرا نمازها در اوقات معین خوانده می شوند؟
پاسخ: اگر مسائل تربیتی تحت ضوابط و شرایط معیّن قرار نگیرد عده ای آن را فراموش می کنند و از اساس متزلزل می گردد.
-وقتی نماز تحت انضباط دقیق قرار گرفت هیچ عذر و بهانه ای برای کسی باقی نمی گذارد.
-نماز در وقت معین بخصوص به صورت جماعت، شکوه و تأثیر و عظمت خاصّی دارد،و یک کلاس بزرگ انسان سازی تشکیل می دهد.
خداوند می خواهد در تمام اوقات شبانه روز به یاد او باشیم تا شکار شیاطین نگردیم.[134]
در سوره بقره آیه ۱۴۲-۱۴۵ پیرامون قبله مسلمانان (کعبه) سخن گفته است:(ای پیامبر)صورتت رابسوی مسجدالحرام برگردان.(وای مسلمانان)هرجاهستیدصورتتان رابه جانب آن برگردانید. [135]
پیامبر(ص) ۱۳ سال در مکه و ۱۷ ماه در مدینه به سوی بیت المقدس نماز میخواند. یهودیان تبلیغ می کردند: شمابه سوی قبله ما نماز میخوانید پس ما بحقّیم. واین بر پیامبر(ص) سنگین بود. لذا از خدا تقاضای تغییر قبله کرد.
نیمه رجب سال دوّم هـ پیامبر(ص) به دعوت امّ بشر به میان طائفه بنی سالم (شمال غربی مدینه) آمد.به هنگام نماز ظهر دو رکعت نماز به سوی بیت المقدس،و با نزول فرمان الهی دو رکعت دیگر را به سمت کعبه خواند.بدین مناسبت درآن مکان مسجد ذوقبلتین (دو قبله) ساخته شد. [136]
و از آن به بعد کعبه قبله دائمی مسلمانان گشت و مسلمانان موظف شدند به سوی کعبه نماز بخوانند، مردههاشان را به سوی کعبه دفن کنند و حیوانات را رو به سوی کعبه ذبح نمایند. همچنین در حال نشستن، در حال قرآن خواندن و در حال خوابیدن مستحب است رو به قبله باشند.
قبله مسلمانان کعبه، مرکزهستی، نخستین خانه هدایت و مبارک، که به دست دوپیامبربزرگ حضرت ابراهیم خلیل واسماعیل بنا شد.
داستان اصحاب فیل حکایت ازاین دارد کعبه، شدیدامورد حمایت خداوند قراردارد.
کعبه تنها خانه ای است که طواف بر گرد آن جایز و پرثواب می باشد.
گفتارسی وپنجم. لباس نمازگزار
.نمازگذارمی بایست برای نمازبهترین لباس رابپوشد. ای فرزندان آدم،برای رفتن به مسجد (و نماز) زینت خود را برگیرید.[137]
زینت هم شامل زینت های جسمانی وهم زینت های معنوی می شود.
زینت های جسمانی مانند:لباس مرتب،پاکیزه و تمیز،شانه کردن موها و عطر زدن.
زینت های معنوی،یعنی پاکی نیت و اخلاص و ملکات اخلاقی و انسانی.
آیه ۳۱سوره اعراف، اعراب جاهلی که برهنه طواف می کردند و کسانی که با لباس های کثیف و مندرس و لباس کار و منزل به مسجد می روند را نکوهش می کند. [138]
امام حسین(ع) بهترین لباس را برای نماز می پوشید،و در پاسخ به چرایی آن می فرمود:
خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد،و من برای راز و نیاز با پروردگارم لباس زیبا می پوشم (و خود را می آرایم)چون فرمود:زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید. [139]
عباد بن کثیر زاهد نما به امام صادق (ع) که لباس زیبایی به تن داشت،به طعنه گفت:تو از خاندان نبوتی و پدرت علی لباس ساده می پوشید! امام (ع) فرمود:وای بر تو عباد! چه کسی زینت های خدایی را بر بندگانش حرام کرده است! [140]
لباس نمازگزارباید پاک باشد، نجس نباشد. مباح باشد(غصبی نباشد)،ازپول خمس نداده نباشد. از اجزاء مردار نباشد. از حیوان حرام گوشت نباشد. [141]
عطر زدن برای نماز
امام صادق(ع): نماز کسی که خود را خوشبو نموده از هفتاد نماز بدون بوی خوش افضل است. [142]
حاج میرزا جواد ملکی تبریزی: این فضیلت به جهت شرافت عقل است. زیرا عطر مغز را تقویت و آن را از فساد حفظ میکند. و فساد مغز، عقل را که شریف ترین رکن آدمی است، فاسد میکند. عقلی که همه خوبیها و ارزش ها منسوب به اوست. تحلّی و آراستن نصف ایمان است. در مقابل تخلّی و تصفیۀ از رذایل و زشتیها که آن خود نصف ایمان است. [143]
مکان نمازگزار شرایطی دارد: مباح باشد،غصبی نباشد.
نماز درملک دیگری بدون اجازه مالک ودر ملک میت بدهکار خمس و زکات و بدهکار مردم و دارای صغیر یا بدون اجازه قیّم باطل است.مکان سجده گاه باید پاک باشد. [144]
مسجد،بهترین مکان نماز
مسجد یعنی مکان سجده وخانه خدا که با نمازخانه متفاوت است.
۱.انسان جنب وناپاک نمیتواند وارد مسجد شود لی میتواند به نمازخانه برود.
۲. آلوده کردن مسجد حرام است.
۳.پاداش ساختن مسجد فراوان است.ولوبه اندازه لانه مرغ سنگخوار(کنایه ازکوچکی)خداونددربهشت خانه ای برایش می سازد.
۴. خوابیدن در مسجد مکروه است.
۵. آبادانی مسجد جلوی عذاب الهی را میگیرد.
۶ . احترام به مسجد در قیامت با شادمانی روبرو میشود و نامه عملش به دست راستش داده میشود
کسی که از آلوده کردن مسجد پرهیز کند خداوند حسنهای برایش نوشته و گناهی را از او محو میکند.
۷ . حضور در مسجد و پیوستن به اجتماع، رهایی از شیطان است شیطان گرگی است که گوسفند جدا شده از گله را می رباید.
۸. نظافت مسجد پاداش آزاد کردن بنده را دارد بیرون بردن خاشاکی اندک (به اندازهای که در چشم فرو رود.) (کنایه ازکوچکی)رحمت دنیا و آخرت را دارد
۹ . ساختن مسجد ولو به اندازه لانه مرغ یعنی کوچیک خداوند بهشت خانهای برایش میسازد. [145]
ثواب نماز جماعت در مسجد
پیامبر(ص) فرمود: کسی که برای جماعت به مسجد می رود، برای هرقدم، هفتاد هزار حسنه و هفتاد هزار درجه می نویسند و اگر در این حال مرد خداوند هفتاد هزار ملک همراه او میکند، آنها مونس اویند، به او بشارت میدهند و تا برانگیخته شدن برایش آمرزش می طلبند. [146]
همچنین مسجد را حافظ انسان دانسته فرمود: شیطان گرگ انسان است، همانند گرگ که گوسفند جدا شده از گله را میبرد(و میدرد)، پس جدایی و تفرقه بپرهیزیدو بر شما باد به پیوستن به جماعت و حضور در مسجد. [147]
سوال. منظور از این که مسجد خانه خداست یعنی چه؟با اینکه همه مکان ها نسبت به ذات اقدس الهی یکسان است.(و لله ملک السموات و الارض)
پاسخ.خداوند نسبت به ما به واسطه مسجد،معاملۀ خانه خود می کند،یعنی مسجد و مکان های مقدسی مانند کعبه را محل ملاقات خود و مجلس انس و زیارت خویش قرار داده و با بندگانش معامله ملاقات حضوری دارد.و تعیین مکان نماز یعنی ملاقات حضوری را به ما واگذاشته است [148]
گفتارسی وهفتم. اذان
اذان=اعلان. مُؤذّن، کسی که با صدای بلند دخول وقت نماز را اعلام میکند.
اذان ارتباط با گوش دارد،لذا گوش را اُذن نامیدند.(وَ یقولون هو اُذن.توبه:۱۱)
اذان ازبزرگ شمردن خداوند وشهادت به وحدانیت خدا ورسالت پیامبرص آغازشده مردم را به نمازورستگاری وبهترین عمل فرا می خواند.
میرزا جواد آقاملکی تبریزی می نویسد: اذان، دعوت برای ملاقات است به همان گونه که روز قیامت مردم برای عرضه برخداوند فراخوانده میشوند، در این دنیا هم موذنین مومنان را به مجلس حضور و معراج و زیارت حضرت پروردگار فرا میخوانند. پس اگر معرفت انسان در این دنیا به حدی باشد که از این ندا لذت ببرد در آخرت هم از ملاقات حضرت حق بیبهره نخواهد شد. چرا که معرفت در این دنیا به منزله بذر مشاهده در آخرت میباشد. و اگر بر اثر جهل، حال انسان به گونهای باشد که این ندا او را خوش نیاید این امر سبب خواهد شد که ندای روز قیامت هم خوش آیند او نباشد. و اگر در این دنیا در هنگام شنیدن اذان در زمره غافلان باشد، حالش در آن روز مناسب با این غفلت خواهد بود و در سایر مقامات دین و نوامیس شرع امر به همین منوال است. [149]
خلاصه آنکه کیفیت فصول اذان مشعر این حقیقت است که مبدا هر چیزی خدا و مسیر و بازگشت همه چیز هم به سوی او و قوام و اعتماد تو بر حول و قوه اوست. [150]
پاداش اذان و اقامه
امام صادق(ع): اگر اذان و اقامه برای نماز گفتی دو صف و اگر فقط اقامه گفتی یک صف فرشتگان به تو اقتدا می کنند.
مفضل پرسید طول صف ها چقدر است؟
امام فرمود: اقلّ آن بین مشرق و مغرب و اکثر آن بین آسمان و زمین است.[151]
البته این پاداشها با رعایت شروط اذان و اقامه است.
از صفات امیرمؤمنان علی(ع) “مؤذّن” بودن است.
صدوق به سند خود از امام باقر(ع): امیر مؤمنان (ع) به هنگام بازگشت از جنگ نهروان آگاه شد که معاویه او را دشنام میدهد و یارانش را به قتل می رساند. آن حضرت خطابه ای ایراد کرد و فرمود:
مؤذّن(ندا دهنده) در دنیا و آخرت منم.خداوند میفرماید: فَاَذّن مُؤَذّن بینهم انّ لعنة الله علی الظالمین. (اعراف:۴۵ )آن مؤذّن منم وآیه اذان منّ الله و رسوله یوم الحج الاکبر. (توبه:۲) آن اعلان کننده نیز من بودم.(معاویه چه فکر می کند!) [152]
خلاصه.نمازرکن دین وپیشران دیگراعمال است.قبولی سایراعمال به قبولی نمازبستگی دارد.نمازحقیقت وباطنی دارد.اگربه درستی ادا شود،نمازگزاررا ازدسترسی شیطان حفظ واورا به سوی بهشت رهنمون می شود.
نمازبهترین مونس وراهگشای آدمی است.
نماز،بهترین راه برای خلاصی ازکژراه ها وناهنجاریهای اجتماعی،است.
درهیچ عبادتی مثل نمازبه آن اهتمام وسفارش نشده است.
پایان ۲۳تیر۱۴۰۳/۷محرم۱۴۴۶
[1] . پیام به کنگره نماز۱۵/دی ماه/۱۴۰۲ .
[2] . عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّينِ مَثَلُهَا كَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْكَسَرَ لَمْ يَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ. (وسائل الشيعة ،ج۴،ص۲۷،ح۴۴۲۴،باب۶)
[3] . إِنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ فَإِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَ(وسائل ۴/۱۰۸،ح۴۶۳۶))
[4] . ليس بين العبد و الشّرك إلّا ترك الصّلاة فإذا تركها فقد أشرك. نهج الفصاحة ( كلمات قصار پیامبرص)،ص۶۶۰،ح۲۳۹۶).
[5] . یا معاذ … وَ لْيَكُنْ أَكْثَرُ هَمِّكَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهَا رَأْسُ الْإِسْلَامِ بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِالدِّينِ(تحف العقول،ص۲۶).
[6] . فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطَانِ بِشَيْءٍ مِثْلِ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطَانِ (بحار ؛ ج۵۳؛ ص۱۸۲).
[7] . إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً إِلاَّ الْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (معارج:۱۹-۲۳).
[8] . وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.
[9] ….؟
[10] . مَا مِنْ صَلَاةٍ يَحْضُرُ وَقْتُهَا إِلَّا نَادَى مَلَكٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ أَيُّهَا النَّاسُ قُومُوا إِلَى نِيرَانِكُمُ الَّتِي أَوْقَدْتُمُوهَا عَلَى ظُهُورِكُمْ فَأَطْفِئُوهَا بِصَلَاتِكُمْ. (وسائل الشيعة،ج۴،ص۱۲۰،ح۴۶۷۸ ).
[11] . وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ (نهج البلاغة ، ترجمه دشتى ؛ نامه۵۳،ص۵۸۵،و صبحي صالح،ص۴۴۰)
[12] . فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُكْباناً فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَما عَلَّمَكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره:۲۳۹)
[13] . تفسير نمونه، ج۲، ص: ۲۰۶از تفسير مجمع البيان، ج ۱ و ۲، ص ۳۴۲
[14] . رساله حقوق،سیدحسن قبانچی،ترجمه صادق البوغبیش،ج۱-۲،هزاره دانش،قم۱۳۹۴،ص۲۳۷
[15] . پیام به کنگره نماز۱۵/دی ماه/۱۴۰۲.
[16] . عَجَباً كُلَ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدَارِ الْفَنَاءِ وَ تَرَكَ دَارَ الْبَقَاءِ. (بحار الأنوار (بيروت)،ج۷۰،ص۱۲۷،ح۱۲۹)
[17] . مَن تَهاوَن بِصلاتِه…یَرفعُ اللهُ البَرکَة مِن عُمرهِ وَ یَرفعُ اللهُ البرکةَ مِن رِزقِه و یَمحو اللهُ عزّوجل سیما الصّالحینَ مِن وَجهه وَ کُلُّ بعَملهُ لا یُوجَرُ عَلیهِ وَ لایَرفَعُ دُعلؤُهُ الی السَّماءِ و السّادِسَةُ لَیسَ لَهُ حَظٍّ فی دُعاء الصّالحین. (فلاح السّائل ابن طاووس ،ص۲۲).
[18] . وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (طه:۱۲۴-۱۲۶ ).
[19] . تفسير نمونه، ج۱۳، ص۳۲۸.
[20] . تفسير نمونه، ج۱۳، ص۳۳۰.
[21] . ر.ک.ترجمه الميزان، ج۱۴، ص۳۱۵.
[22] . تفسير نمونه، ج۱۳، ص۳۲۹.
[23] . معماى هستى،مكارم شيرازي، ناصر، ۱۳۰۵ – قم: نسل جوان، ۱۳۶۸،ص۴۵
[24] . يَتَساءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ( مدثر:۴۰-۴۳).
[25] . فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا.(مریم:۵۹)
[26] . تفسير نمونه، ج۱۳، ص:۱۰۲.
[27] . فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ(ماعون:۵).
[28] . تفسير نمونه، ج۲۷، ص۳۶۰
[29] . وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلِيلا (نساء:۱۴۲).
[30] . لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ (كافي (إسلامية) ،۶،ص۴۰۱،ح۷).
[31] . وَ الصَّلَاةُ وَ ضِدَّهَا الْإِضَاعَة(كافي (اسلامية) ؛ ج۱ ؛ ص۲۲،ح۱۴ ).
[32] . يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا(فرقان:۲۸).
[33] . الْمُصَلِّي إِذَا صَلَّى يُنَاجِي رَبَّهُ (عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ،ج۴،ص۳۹،ح۱۳۳)
[34] . الصَّلَاةُ قُرْبَانُ كُلِ تَقِيٍ (نهج البلاغة ،حکمت۱۳۲).
[35] . مفاتیح الجنان دعای جوشن کبیر.
[36] . أصول كافي ، ترجمه كمرهاى ، ج۳ ،ص۷۹۶.
[37] . عَظُمَ الْخَالِقُ فِي أَنْفُسِهِمْ وَ صَغُرَ مَا دُونَهُ فِي أَعْيُنِهِمْ (نهج البلاغه، خطبه همام،۱۹۳).
[38] . مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة(نحل:۹۷).
[39] . ر . ک ، نمونه، ج۱۱، ص۳۸۹.
[40] . إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ … وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ (مائده:۹۱).
[41] . الصّلاة تسوّد وجه الشّيطان (نهج الفصاحة،ص۵۵۰،ح۱۸۷۷).
[42] . الصَّلَاةُ حِصْنٌ مِنْ سَطَوَاتِ الشَّيْطَانِ (آمدى، عبد الواحد بن محمد تميمى، غرر الحكم و درر الكلم ،محقق مصطفى درايتى، قم دفتر تبليغات ۱۳۶۶)
[43] ….؟
[44] . فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّيْطَانِ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّيْطَانِ. (شیخ حرعاملی ،محمدبن حسن،وسائل الشیعه،قم،آل البیت۱۴۰۹ه، ج۴، ص۲۳۶، ح۵۰۲۳).
[45] . تفسير نمونه، ج۱۶، ص: ۲۸۷.
[46] . المیزان (مترجم)ج۱۶ ص۱۹۸.
[47] . انّ صلاته تنهاه يوما) تفسير نمونه، ج۱۶، ص: ۲۸۶).
[48] . تفسیرنمونه، ج۹،ص۲۷۰.
[49] . عَنِ الْحَارِثِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي الْمَسْجِدِ نَنْتَظِرُ الصَّلَاةَ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أَصَبْتُ ذَنْباً فَأَعْرَضَ عَنْهُ فَلَمَّا قَضَى النَّبِيُّ ص الصَّلَاةَ قَامَ الرَّجُلُ فَأَعَادَ الْقَوْلَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَ لَيْسَ قَدْ صَلَّيْتَ مَعَنَا هَذِهِ الصَّلَاةَ وَ أَحْسَنْتَ لَهَا الطَّهُورَ قَالَ بَلَى قَالَ فَإِنَّهَا كَفَّارَةُ ذَنْبِكَ. در لغت نامه آمده که مراد از اصبت ذنباً یعنی گناهی که حدّ بر آن واجب است(ابن منظور، محمد بن مكرم ،لسان العرب، ج۳، ص۱۴۰، همچنین ابن اثیر مبارک بن محمد در النهابه فی غریب الحدیث والأثر، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۷ش، ج۱، ص۳۵۲.
[50] . لم تبق الذّنوب وسائل الشیعه،همان،ج۴،ص۱۵.
[51] . فرهنگ فارسی، ج۱، ص۳۵۴، واژه امنیت، راغب اصفهانی ،معجم مفردات الفاظ قرآن، ص۹۰،
[52] . ر.ک. دائره المعارف قرآن کریم،ج۴،ص۳۹۰ .
[53] . واستَعینُوا بِالصَّبرِ والصَّلوة (بقره:۴۵و ۱۵۳)
[54] . تفسیر نمونه، ج ۱، ص۲۱۸.
[55] . تفسیر مجمع البیان، طبرسی،فضل بن حسن،ترجمه مترجمان، ج۱، ص۱۵۸.
[56] . وسائل الشّیعه، حرعاملی،محمدبن حسن، ج۸ ، ص۱۲۹، باب۳۱، استحباب الصلاه عند خوف المکروه .
[57] . كَانَ عَلِيٌّ ع إِذَا هَالَهُ شَيْءٌ فَزِعَ إِلَى الصَّلَاةِ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ (تفسير نمونه، ج۱، ص: ۲۲۰).
[58] . اسرار الصلاة،ملکی تبریزی، ترجمه رضا جبزاده، ص ۳۲۳.
[59] . تفسير نمونه، ج۸، ص۱۴۵.
[60] . لاعَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ (كافي (إسلامية)؛ج۲؛ص۸۴،ح۱، بَابُ النِّيَّةِ).
[61] . النیّة اساس العمل ،الاَعمال ُ ثمِارُ النیّات (غررودررالکلام،ص ۹۳)
[62] . نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ(کافی۲/۸۴،ح۲)
[63] . وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِي النَّارِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِيهَا أَنْ يَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِي الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِيَّاتِهِمْ كَانَتْ فِي الدُّنْيَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِيهَا أَنْ يُطِيعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّيَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ(اسراء:۸۴) قَالَ: عَلَى نِيَّتِهِ. (كافي (إسلامية) ؛ ج۲ ؛ ص۸۵،ح ۵)
[64] . إنّ الإيمان قيد الفتك، و لا يفتك مؤمن .( وقعة الطفّ،ابو مخنف كوفى، لوط بن يحيى، وفات ۱۵۸ ق، مصحح: يوسفى غروى، محمد هادى،جامعه مدرسين،قم۱۴۱۷ق،ص۱۱۴)
[65] . تفسیر آیات حج آیت الله جوادی صفحه ۳۳۹.
[66] . اسرار الصلوة،میرزاجوادملکی،ص۳۲۰ .
[67] . اسرارالصلاة ،میرزا جواد ملکی تبریزی، ص ۴۲۱.
[68] . ر.ک.عروة الوثقی،ج۱،ص۶۸،م۲۳و۲۴.
[69] . اسرارالصلاة، ص۴۲۴- ۴۲۸.
[70] . وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا ( من لا يحضره الفقيه ، ج۲،ص۶۱۳ ).
[71] . تفسير نمونه، ج۱۷، ص۴۲۰.
[72] . اسرار الصلوة،ص ۴۳۷.
[73] . عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ يَنْزِلُ الرَّحْمَةُ (بحار(بيروت)،ج۹۰،ص۳۴۹،باب۲۱ ).
[74] . قال فما معنى قول الإمام السلام عليكم فقال إن الإمام يترحم عن الله عز و جل و يقول في ترجمته لأهل الجماعة أمان لكم من عذاب الله يوم القيامة. (من لا يحضره الفقيه ج ۱ ص ۲۱۰).
[75] . لما كانت الصلاة معراج المؤمن فإذن السلام كناية عن دخوله المجلس الخاص للمعبود و هو دار الأمن و الأمان فكأنه بشارة بالأمن من عذاب يوم القيامة أو أن الإمام إذا سلم على المأمومين بأمره تعالى فكأنه بشرهم بالسلامة و الرحمة و البركات من مفيض الخيرات.(بحار الأنوار ( بيروت) ؛ ج۸۱؛ ص۲۵۵).
[76] . وقَالَ ص لَا صَلَاةَ إِلَّا بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ (عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ابن أبي جمهور،ج۱،ص۱۹۶،الفصل التاسع و فقه القرآن، راوندى، ج۱،ص۱۰۲).
[77] . ر.ک تفسیر تسنیم،آیة الله جوادی،ج۱،ص۲۵۸ .
[78] . ترجمه الميزان، ج۱، ص۶۳ ،ازعيون اخبار الرضا، ص۲۳۴،ح۵۹،باب۲۸.
[79] . ر.ک.ترجمه الميزان، ج۱، ص۶۴.
[80] . ر.ک.تفسیرتسنیم،آیة الله جوادی،ج۱،ص۲۷۲.
[81] . فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع …إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حَدَّثَنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ قَالَ كُلُ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَا يُذْكَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِيهِ فَهُوَ أَبْتَرُ. (وسائل الشيعة ،ج۷،ص۱۷۰،ح۹۰۳۲،باب۱۷ باب استحباب الابتداء بالبسملة ).
[82] . بِبِسْمِ اللَّهِ …أَسْتَدْفِعُ كُلَ مَكْرُوهٍ أَوَّلُهُ سَخَطَهُ وَ أَسْتَجْلِبُ كُلَّ مَحْبُوبٍ أَوَّلُهُ رِضَاهُ (مصباح كفعمي،ص۱۱۹ )
[83] . بِسْمِ اللَّهِ كَلِمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ وَ مَقَالَةِ الْمُتَحَرِّزِينَ (دعای روزشنبه).
[84] . تفسير نور، ج۱، ص۲۲.
[85] . ر.ک.تفسير نمونه، ج۱، ص۲۷-۳۰.
[86] . تفسير نمونه، ج۱، ص۳۰.
[87] . قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (طه:۴۹و۵۰).
[88] . فَلَكَ الْعُلُوُّ الْأَعْلَى فَوْقَ كُلِّ عَالٍ (صحیفه سجادیه دعای۴۶).
[89] . تفسير نمونه، ج۱، ص۳۶.
[90] . یا من سَبقَت رحمته غضبه (جوشن کبیر، بند ۲۰).
[91] . ان الله عزوجل مائة رحمة… (نمونه ،ج۱،ص۲۴).
[92] . فروغ ابدیت،آیة الله سبحانی،سوم بوستان کتاب۱۳۸۵،ص۶۷۷.
[93] . ترجمه الميزان، ج۱۷، ص۴۸۴.
[94] . نهج البلاغة ، ترجمه دشتى ؛ قم، اول، ۱۳۷۹ش.،ص۲۰۷،خطبه۱۰۹.
[95] . تفسير نور، ج۱، ص: ۲۸.
[96] . ر.ک.ترجمه الميزان، ج۱، ص۵۰.
[97] . فإنّ یدالله مع الجماعه و ایّاکم و الفرقه، فان الشاذ من الشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب( نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: ۸۱۶).
[98] . المیزان،مترجم،ج ۱، ص ۳۸.
[99] . إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيم (زخرف:۶۴)
[100] . تفسير نور، ج۳، ص۳۸۵از تفسير مراغى.
[101] . عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الْآخِرَةِ وَ أَمَّا الصِّرَاطُ الَّذِي فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الْإِمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي الدُّنْيَا وَ اقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ. (معاني الأخبار؛ابن بابویه(صدوق)، ص۳۲،ح۱، باب معنى الصراط وتفسیر نورالثقلین، ج۱، ص ۲۱، ح۹۱).
[102] . الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ ع.( معاني الأخبار،ص۳۲،ح۲).
[103] . تفسير نور الثقلين، ج ۱، ص ۲۰
[104] . عن حمران قال: سمعت أبا جعفر- عليه السّلام- [يقول]في قول اللّه- تعالى-: وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ.(انعام:۱۵۳)قال: عليّ بن أبي طالب و الأئمّة من ولد فاطمة- عليهما السّلام-. هم صراط اللّه. فمن أتاه، سلك السّبل)(تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب ؛ ج۴؛ ص۴۸۵)
[105] . من اتاکم نجا ومن لم یاتکم هلک. (زیارت جامعه).
[106] . وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً (نساء:۶۹)
[107] . تفسیر کنز الدقائق وبحر القرائب، ج۴، ص۴۸۵.
[108] . ر.ک.المیزان(مترجم)، ج۱، ص۵۳، ذیل آیه ۷سوره حمد .
[109] . تفسير نور، ج۱، ص: ۳۰.
[110] . اعراف:۶ تفسير نور، ج۱، ص: ۳۲.
[111] . وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (هود:۱۱۳)
[112] . تفسير نمونه، ج۱، ص: ۵۳
[113] . فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً (فرقان:۵۲).
[114] . يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِه (حجرات:۱).
[115] . المیزان، ج۱۴، ص۸۰.
[116] . تفسیر نمونه،همان، ج۱۳،ص۱۰۴.
[117] . وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ صَلَاةَ عَبْدٍ لَا يَحْضُرُ قَلْبُهُ مَعَ بَدَنِهِ. محاسن،ج۱،ص۲۶۱،باب۳۳نیت .
[118] . (وصیته لعبدالله بن جندب)… يَا ابْنَ جُنْدَبٍ قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فِي بَعْضِ مَا أَوْحَى إِنَّمَا أَقْبَلُ الصَّلَاةَ مِمَّنْ يَتَوَاضَعُ لِعَظَمَتِي وَ يَكُفُّ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِي وَ يَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِكْرِي وَ لَا يَتَعَظَّمُ عَلَى خَلْقِي وَ يُطْعِمُ الْجَائِعَ وَ يَكْسُو الْعَارِيَ وَ يَرْحَمُ الْمُصَابَ وَ يُؤْوِي الْغَرِيبَ فَذَلِكَ يُشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ الشَّمْسِ أَجْعَلُ لَهُ فِي الظُّلْمَةِ نُوراً وَ فِي الْجَهَالَةِ حِلْماً أَكْلَؤُهُ بِعِزَّتِي وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلَائِكَتِي يَدْعُونِي فَأُلَبِّيهِ وَ يَسْأَلُنِي فَأُعْطِيهِ فَمَثَلُ ذَلِكَ الْعَبْدِ عِنْدِي كَمَثَلِ جَنَّاتِ الْفِرْدَوْسِ لَا يُسْبَقُ أَثْمَارُهَا وَ لَا تَتَغَيَّرُ عَنْ حَالِهَا(تحف العقول،ص۳۰۶ وکافی،ج۴،ص۲۷۱).
[119] . إِنَّ الصَّلَاةَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِيَ بَيْضَاءُ مُشْرِقَةٌ تَقُولُ حَفِظْتَنِي حَفِظَكَ اللَّهُ وَ إِذَا ارْتَفَعَتْ فِي غَيْرِ وَقْتِهَا بِغَيْرِ حُدُودِهَا رَجَعَتْ إِلَى صَاحِبِهَا وَ هِيَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ تَقُولُ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ. (كافي (اسلامية)،ج۳،ص۲۶۸،ح۴ ).
[120] . وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ (من لا يحضره الفقيه ،ابن بابویه صدوق، ج۲،ص۶۱۶، زيارة جامعه کبیره).
[121] . قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي وَ أَنَا أَسْرَعُ شَيْءٍ إِلَى نُصْرَةِ أَوْلِيَائِي. (كافي (اسلامية) ؛ ج۲ ؛ ص۳۵۱،ح۵) .
[122] . وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ .(نهج البلاغة ، ترجمه دشتى ؛ نامه۵۳،ص۵۸۵،و صبحي صالح،ص۴۴۰)
[123] . عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ الْمُغَاضِبَةِ زَوْجَهَا هَلْ لَهَا صَلَاةٌ أَوْ مَا حَالُهَا قَالَ لَا تَزَالُ عَاصِيَةً حَتَّى يَرْضَى عَنْهَا. (وسائل الشيعة ؛ ج۲۰ ؛ ص۱۶۲،ح۲۵۳۱۲).
[124] . عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ … وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَى أَخِيهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً. (كافي (اسلامية) ؛ ج۲ ؛ ص۳۶۱،ح۸،باب السباب)
[125] . رَوَاهُ أَبُو أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ أَنَّ أَعْرَابِيّاً أَتَى النَّبِيَّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عِظْنِي وَ أَوْجِزْ فَقَالَ إِذَا صَلَّيْتَ فَصَلِ صَلَاةَ مُوَدِّعٍ (مجموعة ورام ،ج۱،ص۱۶۴).
[126] . عن رزيق قال: سمعت ابا عبدالله (عليه السلام) يقول: صلاة الرجل في منزله جماعة تعدل اربعا و عشرين صلاة و صلاة الرجل جماعة في المسجد تعدل ثمانيا و اربعين صلاة مضاعفة في المسجد و ان الركعة في المسجد الحرام الف ركعة في سواه من المساجد و ان الصلاة في المسجد فردا باربع و عشرين صلاة، … (وسائل الشيعة، ج ۵، ص ۲۴۰، ح ۶۴۴۳ ) .
[127] . عن محمد بن ابي بصير عن الصادق(عليهالسلام) عن آبائه عن علي(عليهمالسلام) قال: قال رسول الله(صلياللهعليه وآله وسلّم): …. فَمَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ فِي الْمَسْجِدِ جَمَاعَةً فَكَأَنَّمَا أَحْيَا اللَّيْل … (وسائلالشيعة، ج ۱۲، ص ۶۰، ح ۱۵۶۴۶).
[128] . عن محمد بن عمارة قال: أَرْسَلْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْمَكْتُوبَةَ وَحْدَهُ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ- أَفْضَلُ أَوْ صَلَاتُهُ فِي جَمَاعَةٍ فَقَالَ الصَّلَاةُ فِي جَمَاعَةٍ أَفْضَلُ. (وسائل الشيعة، ج ۵، ص ۲۴۰، ح ۶۴۴۲ ).
[129] . قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَنْ مَشَى إِلَى مَسْجِدٍ يَطْلُبُ فِيهِ الْجَمَاعَةَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ سَبْعُونَ أَلْفَ حَسَنَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ عَلَى ذَلِكَ وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ يَعُودُونَهُ فِي قَبْرِهِ وَ يُبَشِّرُونَهُ وَ يُؤْنِسُونَهُ فِي وَحْدَتِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى يُبْعَثَ. (وسائل الشيعة ،ج۸،ص۲۸۷،ح۱۰۶۸۱ ).
[130] . وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَساراً (اسرا:۸۲) ).
[131] . دلوکها زوالها،غسق اللّیل الی النصف اللّیل،ذلک اربع صلوات وضعهن رسول الله (ص) و وقتهن للناس و قرآن الفجر صلاة الغداة) (نمونه ۱۲/۲۲۲.از نور الثقلین ۳/۲۰۵)
[132] . نمونه،ج۹،ص۲۶۵.
[133] . نمونه،ج۲،ص۲۰۷.
[134] . ر.ک.تفسیرنمونه،ج۴،ص۱۰۶
[135] . … فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ…
[136] . تفسیرنمونه،ج۱،ص۴۹۱.
[137] . یا بنی آدم خُذوا زینتَکم عند کُلّ مسجد. (اعراف:۳۱).
[138] . يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد(تفسیرنمونه،ج۶،ص۱۴۸.)
[139] . اِنَّ الله جَمیلٌ یُحّبُ الجَمال،فَاتجّملُ لِرَبّی وَهُو یَقول:خذوا زینتَکُم عِندَ کُلّ مسجد. (نمونه ج۶،ص۱۵۱)
[140] . مَن حرَّم زینتَة اللهِ اَلّتی اَخرجَ لِعباده و الطّیباتِ مِن الرّزق. (اعراف:۳۲)(همان)
[141] . ترجمه تحریرالوسیله،ج۱،ص۲۶۱.
[142] . اسرار الصلوة ص۱۱۱.
[143] . اسرار الصلوة،ص۱۱۱.
[144] . ر.ک.تحریرالوسیله،امام خمینی،ج۱،ص۱۴۹
[145] . مفاتیح الحیات، آیت الله جوادی،ص ۵ ۶۶ تا ۵۷۰.
[146] . ومَن مَشی اِلی مسجد یَطلُب فیهِ الجَماعةَ کانَ لَه بِکُلِّ خَطوَةٍ سبعون اَلف حَسنةٍ وَ یَرفع لَه مِن الدَّرجاتِ مثلَ ذلک فان ماتَ و هُو عَلی ذلک وکّل اللهُ بِه سَبعَینَ الف ملکٍ یَعودُونَه فی قَبرهِ و یُبشّرونه و یُؤنِسونَه فی وَحدتِه وَ یَستَغفرونَ لَه حَتّی یَبعث. (وسائل،ج۸،ص۲۸۷،ح۱۰۶۸۱)
[147] . إن الشیطان ذئب الإنسان کذئب الغنم، یأخذ الشاۀ القاصیه والناصیه والشعاب وعلیکم بالجماعه والعامّه و المسجد (مفاتیح الحیاۀ، آیت الله جوادی آملی، ص۵۶۷، به نقل از مسند احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۳۳)
[148] . ر.ک.اسرار الصلوة،ملکی تبریزی،ص۱۶۵.
[149] . اسرار الصلاة،ص۲۹۲ و ۲۹۳.
[150] . همان ص۲۹۶.
[151] . اِنّک اِذا اَذِنت و اَقمتَ صَلّی خَلفکَ صَفّانِ من الملائکة،و ان اَقمتَ اِقامة بِغیرِ اذانٍ صَلّی خلفک صفٌ واحدٌ… اَقلّهُ ما بین المَشرقِ الی المَغرب.وَ اکثَرُهُ ما بین السّماءِ و الارض. (وسائل،ج۵،ص۳۸،ح۶۸۵۱و۶۸۵۶ ).
[152] . تفسیرنمونه،ج۶،ص۱۸۱،ازتفسیر برهان،ج۲،ص۱۷.