چکیده
به نام خداوند
قدرت تصمیم گیری واجرا
مصطفی آخوندی
عضو هیات علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی
آبان1390
دست اصلاح اذر90
چکیده
قدرت تصمیم گیری وپیاده سازی، به عنوان معرف نخست ،شاخص قابلیت فرماندهی،دارای دوسنجه است:1.تصمیم گیری درست وبه موقع.2.ثبات وقاطعیت درپیاده سازی تصمیمات. در دو بخش و با نگاهی به آموزه های دینی مورد بحث قرار می گیرند . تصمیم گیری با انواعش دارای فرایندی است که اهم آن را شناخت موضوع و فراهم نمودن اطلاعات لازم و گزینش بهترین راه حل ممکن ، مشاوره و توکل برخدا تشکیل می دهد . قاطعیت در اجرا و پیاده سازی تصمیم بخش دیگری است که مدیر باید عنایت خاص به آن داشته باشد و مؤلفه هایی چون شجاعت ، اعتماد بنفس ، مقاومت و … می طلبد .
کلید واژه ها:قدرت تصمیم گیری،مشورت،قاطعیت ، پیاده سازی وتوکل.
مقدمه
نخستین معرف قابلیت فرماندهی، قدرت ،تصمیم گیری وپیاده سازی تصمیمات است که از ارکان مهم مدیریت وفرماندهی محسوب می شود.
از تعریف
ها و تعبیرهایی که از صاحب نظران پیرامون تصمیم گیری شده چنین استنباط می شود که تصمیم گیری بمثابه روح در کالبد
وظیفه ای مدیریتی است. وهسته مركزى و اساس فرايند مديريت و فرماندهی
بشمار می آید. به عبارت دیگر اجراى درست فرايند مديريت(يعنى برنامهريزى،
سازماندهى، رهبرى و نظارت و كنترل) به مهارت وقدرت تصميمگيرى اثربخش وقاطیت
درپیاده سازی تصمیمات، متكى ا ست. و بدون آن ناقص می باشد. [1]
در
این نوشتار جهت تبیین قدرت تصمیم گیری
وپیاده سازی، به تشریح دوسنجه ، از نگاه آموزه های دینی پرداخته
شده است:
1 .تصمیم گیری درست وبه موقع.
یعنی تصمیمات بهنگام ودرستی که همراه بااطلاعات لازم وبا مشورت مشاوران دارای صلاحیت ،اتخاذ شده باشد.به گونه ای که با اجرای آن در رده های تحت امر هیچگونه اختلال وبلاتکلیفی و سر در گمی پدید نیاید.
2.ثبات وقاطعیت درپیاده سازی تصمیمات.
یعنی قاطعیت وعدم تزلل و دو دلی در اجرای تصمیمات اتخاذ شده و برخوداری از قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران.
بخش نخست.تصمیم گیری درست وبه موقع
الف.تعریف
تصمیم ،یعنی انتخاب راه حل از میان گزینه های ممکن.
تصمیم گیری ،فرآیندی است که از طریق آن یک راه کار به عنوان راه حل مناسب برای موضوع ومسئله ای مشخص انتخاب گردد. بطوری که بیشترین انطباق را با اهداف مورد نظر داشته و در اجرا وپیاده سازی با کمترین
مشکل رو به رو شود.
ب.فرايند تصميمگيرى[2]
1. شناسايى موضوع يا مشكل.در مورد چه چيزى بايد تصميمگيرى شود؟
2.جمع آوری اطلاعات لازم جهت تصمیم گیری.به چه اطلاعاتی نیاز دارد؟
3 . تجزيه و تحليل اطلاعات.چه راه حلهايى براى حل مشكل وجود دارد؟
4.مشاوره .نظرات موافق و مخالف كدامند؟
5. ارزيابى راه حلهاى مختلف و گوناگون. راه حل های گوناگون کدامند؟
6. مشخص كردن و گزينش راه حل ممكن.كدام گزينه بهترين راه حل ممكن بشمار می آید؟
تصمیمگیری درست وکارآمد= شناخت مسئله و فراهم نمودن اطلاعات لازم + مشورت با مشاوران + توکل بر خدا
توضیح:
در این مرحله سه فعالیت عمده صورت میگیرد: تشخیص مساله وموضوع، شناسایی اهداف تصمیم وگزینش بهترین راه حل.
شناخت موضوع ومسئله یا مشکل واهداف تصمیم به عنوان مهم ترین مرحله در فرایند تصمیم گیری شناخته می شود. اگر مساله درست تشخیص داده نشود، سایر مراحل و نهایتا تصمیم اتخاذ شده بی اثر یا کم اثر خواهد بود. هنگامی که مدیر وفرمانده مساله و هدف را اشتباه تشخیص دهد و دراجرای آن، نیرو وتجهیزات وامکانات را سازماندهی و آماده نماید و تصمیم اشتباه را محقق کند ، مرتکب سه خطای عمده شده است:نخست. به هدف نرسیده است.دوم. زمان وفرصت را ازدست داده است.سوم. امکانات وتجهیزات ونیرو را بیهوده به کار گرفته است.
پیامبر اکرم (ص) به ابن مسعود فرمود:
« یابن مسعود اذا عملت عملاً فاعمل بعلم وعقل و ایاک وان تعمل عملاً بغیر تدبیر وعلم فانه جل جلاله یقول : « ولا تکونوا کالتی تقضت غزلها من بعد قوة انکا ثا» [3]
ابن مسعود ! هر گاه کاری انجام دادی ، از روی علم وعقل باشد. بپرهیز از کاری که بدون تدبیر وآگاهی وشناخت انجام دهی ، به درستی که خداوند جل جلاله می فرماید:همانند آن« زن (سبک مغز) نباشید که رشته های تابیدۀ خود را پس از استحکام ، وا می تابید!
افرادی که کاری را بدون آگاهی و شناخت وبدون هدف شروع می کنند همانند آن پیر زن پس از مدت کوتاهی با حالتی پشیمان به حالت اول باز می گردند.
علم،
از منابع مهمّ تقويت عقل است كه از طريق منابع گوناگون حاصل مىشود. هر چه علم
بيشتر باشد، تصميمگيرى درست وصحیح، عينيت بيشترى مىيابد.
رسول خدا(ص) فرمود:
مَن عَمِل عَلى غَيرِ عِلمٍ كانَ ما يُفسدُ اَكثرَ مِمّا يُصلِحُ[4]
كسى كه بدون علم، تصميم بگيرد و كارى انجام دهد، فساد او بيش از اصلاح است.
امام علی (ع) فرمود:
التدبیرقبل العمل یومنک من الندّم[5]
تدبیروتصمیم گیری درست پیش از انجام کار ، تورا از پشیمانی ایمن می سازد.
توجه به چند نکته دراین مرحله ضروروی است:
اول. شناخت خطرات احتمالىوتعادل بين عقل و عواطف نباید مورد غفلت قرار گیرد.
دوم.استفاده
از يك روش منظم در تصميمگيرى باعث مىشود مدير بتواند تمامى جوانب امر
فرايند را به دقت بررسى كند و يك برنامه اجرايى منطقى و اثربخش ارائه دهد.[6]
سوم. تصمیمات و تعیین هدف یا اهداف نباید تخیّلی وتصوری کاذب وبلند پروازانه باشد، بلکه باید واقع بینانه ومتناسب با امکانات ومقتضیات سازمان تدوین شود.
چهارم. جهت بهره وری بهینه از نیروها ، سرمایه ها ،امکانات و فرصت ها وپیشگیری از اتلاف آن ها، تعیین اولویت ضروری است. [7]
پنجم. هنگامى
كه درستى و منطقى بودن يك تصميم محرز شد، در اجراى آن نبايد درنگ
كرد.[8]
2.فرصتشناسى و گرفتن تصميمات به موقع
كوتاهى
عمر مديريتها در سمت فرماندهى، آدمى را در گذرگاههاى حساس ضرورت
فرصتشناسى قرار مىدهد.
گذر
پرشتاب و بىبازگشت مسئوليتها چنان است كه در كلام بزرگان دينى، فرصتها به
ابرهاى زودگذر بهارى، برق و باد، آب روان و… تشبيه شده است.
امام على(ع) فرمود:
وَالفُرصة تَمُرُّ مَرَّ السَّحاب فَانتَهِزوا فُرَص الخَير[9]
فرصتها مانند ابر مىگذرد، پس فرصتهاى نيك را دريابيد.
فرصتها
هيچگاه تكرار نمىشوند، و فرصتهاى طلايى كه در موقعيتهاى خاص و حسّاس
پيش مىآيد، كمتر اتفاق مىافتد. مدير باهوش و با تدبير آن است كه با تصميمات به
موقع، به
شكار فرصتها بپردازد.
اميرمؤمنان(ع) فرمود:
وَبادِر الفُرصة قَبل اَن تَكُون غُصّةً [10]
پيش از آن كه فرصت از دست برود، و اندوه و غصه سربرسد، از فرصتها استفاده كن.
خداوند پيامبرش را به از دست ندادن فرصتها سفارش كرده است:
فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ (انشراح: 7)
هنگامى كه از كار مهمّى فارغ شدى، به مهم ديگر پرداز.
غفلت؛ [11]تنبلى و سستى ، [12] امروز و فردا كردن و به تأخير انداختن تصميمها[13] ونااميدى و مأيوس شدن[14]، بزرگترين آفت فرصتها به شمار می آیند.
الگوگيرى از رسول خدا(ص)
به يك
نمونه تاريخى از شكار فرصت و تبديل مهمترين تهديد به فرصت خوب، با تصميمگيرى
به موقع رسول خدا(ص) اشاره مىكنيم. آن حضرت در صلح حديبيه يك تهديد مهمّ را تبديل
به يك فرصت طلايى كرد كه دهها آثار نيك و اثربخش بر آن استوار شد و خداوند آن را
فتح بزرگ وفتح المبین
خواند.[15]
پيامبر(ص)
در سال ششم هجرى -پس از شكست سپاه احزاب- همراه 1400 نفر كه فقط سلاح
مسافر (شمشير) همراه داشتند، جهت زيارت خانه خدا و انجام عمره مفرده به سوى مكه
حركت كرد. مسلمانان در «ذوالحليفه» محرم شدند و در منطقه حديبيه (22 كيلومترى مكه)
اردو زدند. قريش كه از حركت رسول خدا(ص) آگاه شد، خالد بن وليد را با دويست سواره
نظام به
منطقه اعزام كرد تا جلوى ورود مسلمانان به مكه را بگيرند. مشركان در پى جنگافرزوى
بودند.[16] آنان
فکر کردند به فرصت مناسبی دست یافته ومی توانند تمام شکست های قبل را جبران کنند
واهدافی که قریب بیست سال با جنگ نرم وسخت تعقیب می کردند وبه آن نرسیدند، الان به
دست آورند.
پيامبر(ص)
از مسلمانان بيعت گرفت كه به بيعت رضوان معروف شد.[17] عدهاى
ازمسلمانان مخالف صلح بودند، اما رسول خدا(ص) با رايزنىها تلاش داشت صلح برقرار
شود.
سرانجام صلح نامهاى در پنج مادّه بين رسول خدا(ص) و نماينده قريش (سهيل بن عمرو)
به
امضا رسيد.
نتايج صلح حديبيه:
1. جنگهاى پياپى، مانع تماس مستقيم مردم با يكديگر شده
بود؛ اما صلح، پايهگذار ارتباط
آزاد انديشهها و بحث و گفتگوهاى اعتقادى گرديد و اين خود منشأ گسترش منطق نوين
اسلامدر جامعه عرب و نفوذ اسلام در دلها گرديد؛ به گونهاى كه در سال صلح حديبيه،
تعدادمسلمانان همراه رسول خدا(ص) 1400 نفر بود ولى در سال فتح مكه (دو سال بعد) ده
هزارنفر پيامبر(ص) را همراهى مىكردند.
2. با
ايجاد امنيت داخلى، دست رسول خدا در صدور نهضت جهانى اسلام به خارج مرزها و
اعلام رسالت جهانى باز گرديد و پيامبر(ص) نامههايى به پادشاهان فرستاد و آنان را
به اسلام
دعوت كرد.
3. صلح با قريش، مانع هرگونه اتحاد نظامى دشمنان كينهتوز جهت محو نهضت اسلامى وبراندازی نظام اسلامی بودو اين موقعيت را براى نيروهاى اسلام پيش آورد كه بتوانند دشمنان بزرگى مانند يهود خيبر را از سر راه بردارند. اگر صلح حديبيه نبود، فتح خيبر(کانون فتنه یهود) امكان نداشت.[18]
امام صادق(ع) در مورد فوايد صلح حديبيه فرمود: «هيچ جريانى در تاريخ زندگى پيامبراسلام، سودمندتر از صلح حديبيه نبود.»[19]
بنابراين،
شناخت فرصت و تصميمگيرى به موقع، از موفقيتهاى مدير كاردان به شمار
مىآيد.
3.مشاوره
مشاوره، در حقيقت همان عقل گروهى وجمعی است كه عدّهاى انديشههاى خود را روى هم مىريزند وبه يك تصميم استوار مىرسند.
اميرمؤمنان(ع) فرمود:
مَن شاوَر الرِّجالَ شاركَها فى عُقولِها[20]
كسى كه با مردان مشورت كند، در انديشه آنان شريك شده است.
خداوند به پيامبرش دستور مشاوره می دهد رسول خدا(ص)، عقل كل بود. در بلنداى انديشه، كسى به پاى او نمىرسيد؛ اما از جانب خداونددستور يافته بود در كارهاى عادى و مسائل نبرد با اصحاب و فرماندهان مشورت كند.
وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ (آل عمران: 159)
و با آنان [در جنگ] مشورت كن
سؤال: پيامبر(ص) در چه موضوعاتى مشورت مىكرد؟
پاسخ:
گرچه كلمه «الامر» در «شاورهم فى الامر» مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل
مىشود، اما مسلّم است كه رسول خدا(ص) هرگز در احكام الهى و قانونگذارى با مردم
مشورت نمىكرد و در اين امور تابع وحى بود. آن حضرت فقط در امور عادى، نظامى، نحوه
پياده كردن احكام الهى و اجراى قانون با مردم مشورت مىكرد.[21]
علاوه
مشاوره پيامبر(ص) با مسلمانان بدين جهت بود كه آنان را به اهميت مشورت و
همانديشى متوجه كند و نيروى فكر را در آنان ارتقا بخشد.
مضافا رسول خدا(ص) براى رأى افراد صاحب نظر ارزش قائل مىشد و به آن عمل مىكرد و گاه به احترام نظر مشاوران، از نظر خود دست مىكشيد.[22]
در
نبرد خيبر، اردوگاه سپاه اسلام در نقطهاى نامناسب و در تيررس دشمن قرار داشت و
فاقد امنيت نظامى بود. رسول خدا(ص) با مشورت فرماندهان، اردوگاه را به منطقه رجيع
در
پشت نخلستانها كه امنيت داشت و از تيررس دشمن بود، انتقال داد.[23]
آثار مشورت:
1. فردى كه به مشورت اهميت مىدهد كمتر گرفتار لغزش مىشود.
2.
افراد مستبد، هر چند از نظر فكرى فوقالعاده باشند، گرفتار اشتباهات خطرناك و
دردناك مىشوند.
3.
استبداد رأى، موجب كشته شدن شخصيت در زير مجموعه و نابودى افكار و
استعدادهاى درخشان مىشود.
4.
كسى كه با مشاوره كارى را انجام داده اگر موفقيت و پيروز شود، كمتر مورد حسد واقع
مىشود، و اگر شكست بخورد، كمتر مورد اعتراض و سرزنش و انتقاد قرار مىگيرد؛ چون
ديگراننيز خود را شريك او مىدانند.
5. در مشاوره، شخصيت افراد و ميزان دوستى (موافقت و مخالفت) آنان به دست مىآيد.[24]
6. نقاط قوّت و ضعف و دلايل تصميم به خوبی روشن مىشود.
حاصل این بخش که از آموزه های دینی استفاده می شود،آن که یک مدیر و فرمانده شایسته ولایق در مرحله عالی به کسی اطلاق می شود که همواره با علم واطلاعات کافی وبا مشورت لازم با مشاوران آگاه ،متخصص،متعهد وبا تجربه،حتی درشرایط عدم اطمینان،تصمیمات درست وبه موقع بگیرد وبا بازخوردگیری اصلاحات لازم را اعمال نماید. لیکن اگر فرماندهی هست که معمولا با اطلاعات لازم ومشورت ، تصمیم گیری درست می گیرد ولی در مواردی نیزتاخیر داشته باشد ،در مرحله ارزیابی ، یک مرحله پایین تر با نمره خوب ارزیابی می شود. ولی با تاخیر ونه به موقع ،فرصت سوزی می کند ودر رده اش نیز برخی امور معطل و بلاتکلیف می ماند،چنین فرماندهی درمرحله متوسط قرار می گیرد. مرحله ای که ضعیف وغیر قابل قبول می باشد این که معمولا تصمیمات درست نمی گیرد و در نتیجه در رده اش امور معطل وبلاتکلیفی وجود دارد.
بخش دوم.اجرای تصمیمات
اجرای تصمیمات اتخاذ شده و برخوداری از قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران ،روی دیگرسکه قدرت تصمیم گیری است.
پس از اتّخاذ تصميم نهايى نوبت پیاده سازی واجرای آن می رسد.
در پیاده سازی تصمیمات دو مولفه اساسی مطرح است: الف.” قاطعیت وثبات ” ب.”توکل”
در قرآن مجیدآمده است:
فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى الله ان الله یحب المتوکلین(آل عمران: 159)
پس چون تصميم (بر اجرا )گرفتى بر خدا توكّل كن همانا خداوند توکل کنندگان را دوست می دارد.
پيام آيه:
1.
ضمیر”هم “دركلمه «شاورهم» به صورت جمع آمده ولى ضمیر دركلمه «عزمتَ» به
صورت مفرد. اين نكته به اين مطلب اشاره دارد كه مطالعه روى موضوعى به صورت جمعى
انجام مىگيرد و هر كس نظر خودرا ابراز مىدارد، امّا هنگامى كه طرحى تصويب و
تصمیم گرفته شد، اراده واحدى آن را به
كارگيرد و به اجرا در آورد. در غير اين صورت، هرج و مرج پيش مىآيد.[25]
2.«عَزمت» يعنى تصميم قاطع وبدون تردید وتزلزل.
3. هنگام اجرا، بايد بر خدا توكّل كرد.
بنابراین آیه شریفه به دو مولفه اساسی جهت اجرای تصمیمات اشاره دارد:. قاطعیت وعزم راسخ و.توکل به خدا.
الف.قاطعیت وثبات
در اجرای تصمیمات اتخاذ شده و نهایی ،هم باید قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران را داشت. وهم باید قاطع بود وعزمی راسخ داشت و از ترديد و دو دلى وسستی پرهيز كرد . همچنان که امام علی (ع) فرموده: ضعف وناتوانی وسستی او را خانه نشین نکند.(کسی که از سستی پیروی کند ، حقوق را ضایع می سازد)[26]
قدرت همراه سازی دیگران
مدیر و فرمانده باید در اجرا ،ازقدرت اقناع وهمراه سازی دیگران برخوردار باشد.
به نمونه ای از سیره رسول خدا(ص) توجه می کنیم:آن حضرت در برخورداری از قدرت اقناع وهمراه سازی اصحابش وقاطع بودن در اجرای تصمیمات بی نظیر بود.
درنبرد حنین همين كه يگانهايى از نيروهاى اسلام وارد دره حنين شدند، ناگهان باران تير ازهرسوی بر آنها باريدن گرفت. مسلمانان که غافلگیرشده ودرکمین دشمن افتاده بودند، سراسيمه راه گريز در پيش گرفتند و شيرازه سپاه اسلام از هم پاشيد. پيامبر خدا (ص) كه چنين ديد، در آن لحظات حساس، با ابتكار خاصى توانست سپاه ازهم گسيخته راسامان دهد ومسلمانان رابه میدان نبرد بازگرداند.آن حضرت استوار و پابرجا در مقابل دشمن ايستاد و با تعداد اندكى كه همراه وى بودند، به نبرد پرداخت.آن گاه به عمويش عباس كه
صدايى بلند و رسا داشت، دستور داد فرياد بزند :”اى گروه انصار! اى اصحاب بيعت رضوان! بسوى پيامبر باز آييد. 27 ؛این ندا بويژه که ازپایداری رسول خدا در صف مقدم خبر می داد ونیز بيعت رضوان را گوشزد می کرد سبب شد مسلمانان، دسته دسته به سوى رسول خدا (ص) بازگردند وبا نبرد پرشورخود،حماسه بیافرینند وپیروزی را نصیب خود سازند.
قدرت همراه سازی دیگران به دو صورت عملی است:اقدام عملی وپیشتازبودن فرمانده درماموریتها. وداشتن قدرت بیان وتفهیم مطالب به زیر مجموعه.
موسای پیامبر از خداوند در خواست کرد قدرت بیان و تفهیم مطالب به وی ببخشد.
واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی (طه: 27-26)
وگره از زبانم بگشای ؛ تا سخنان مرا بفهمند.
امیرالمومنان (ع) فرمود:
«رب کلام انفذ من سهام»28
چه بسیارند سخنان که از تیر مؤثرترند.
ونیز فرمود : « احسن الکلام مازانه حسن النظام وفهیمه الخاص والعامّ 29
بهترین سخن آن است که بانظام خوب آراسته شده و خاصّ وعام آن را بفهمند.
مولفه های قاطعیت دراجرا
قاطعیت در اجرای تصمیمات اتخاذ شده ،به چند مولفه متکی است.از قبیل: ،اعتماد بنفس، شجاعت، پایداری وپشتکار،،سعه صدر، و….اگر این مولفه ها نباشد ممکن است مشکلات،سختی ها،کمبود امکانات و…مانع اجرای تصمیمات شوند.به اختصار به توضیح برخی مولفه ها می پردازیم.
اعتماد به نفس
فرمانده بایداعتماد به نفس داشته باشد.و خود را مسؤول کارهای خویش بداند و مأموریتش را به نحو شایسته ای انجام دهد.هرچه اعتماد به نفس بالا باشد،قدرت تصمیم گیری بیشتر خواهد بود.معمولا مدیران وفرماندهانی که دارای اعتماد به نفس بالایی هستند،از قدرت تصمیم گیری بالاتری برخوردارند ودرشرایط بحرانی قادر به تصمیم گیری های مناسب ودرست می باشند.
اعتماد به نفس، برکات فراوانی برای فرمانده وسازمان دارد ؛ از جمله : از میان بردن جمود فکری و فراهم ساختن زمینه های شکوفایی افکار ، زنده کردن روحیه استقلال در عمق جان انسان ،ازمیان برداشتن اضطراب و تزلزل در تصمیم گیری ، گستراندن قاطعیت و عزم راسخ در فضای اندیشه ها .
امام علی (ع) اسوۀ فرماندهان در اوج عظمت و اعتماد به نفس در مبارزه با دشمنان بود.
وقتی از او پرسیدند : با کدام نیروها برحریفان خویش پیروز شدی ؟ فرمود: «کسی راندیدم جز آن که مرا در شکست خود یاری می داد.1
همچنین به فرمانده هان چینن سفارش می کرد:
«اذا هبت امراً فقع فیه فانّ شدة توقیه اعظم ممّا تخاف منه» 31
اگر از امری ترسیدی ، خود را در آن بیفکن ؛ برای اینکه مشکل این حالت ، سخت تر از چیزی است که از آن می ترسی.
شجاعت
شجاعت زینت فرمانده وبستر عزّت وسربلندی او خواهد بود.
امام علی (ع) در دو کلام فرمود:
الشجاعة زیّن ، الشجاعة عز حاضر 32
شجاعت زینت وعزت بالفعل است.
داشتن روحیه شجاعت وشهامت (نترسیدن از مرگ) موجب ثبات قدم ، پیشرفت مأموریت وکسب پیروزی ها است .
فرماندهی که فاقد روحیه شجاعت است. درمصاف با مشکلات وتهاجم سنگین دشمن ،خود را می بازد و در نتیجه توان تصمیم گیری درست را از دست می دهد
امیرمومنان (ع) فرمود:
« الشجاعه نصرة حاضرة و قبیلة (فضیلة) ظاهرة» 33
شجاعت پیروزی آماده و پشتوانه (فضیلت ) آشکار است.
معصومین (ع) مظهر شجاعت ودلاوری بودند و این بهترین الگو برای فرماندهان می باشد.
امام علی (ع) در مورد شجاعت بی نظیر پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
«کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله فلم یکن احد منا اقرب الی العدومنه» 34
هر گاه آتش جنگ شعله ور می شد ما به پیامبر خدا(ص) پناه می بردیم وهیچ کس از او به دشمن نزدیک تر نبود.
امیرمومنان (ع) درباره شجاعت خود فرمود:
« انی والله لو لقیتهم واحداً وهم طلاع الارض کلها ما بالیت ولا استوحشت»35
به خدا سوگند اگر من به تنهایی با تمام آنها روبه رو شوم ، در حالی که زمین را پر کرده باشند ، نمی ترسم.
پایداری و پشتکار
،فرمانده تا رسیدن به نتیجه ، باید پایدار،مقاوم وپشتکارداشته وکار را تا حصول نتیجه ادامه دهد ،احساس خستگی نکند وآن را میان راه رها نسازد.
امیرمومنان (ع) فرمود:
لا یعدم الصبور الظفر وان طال به الزمان 36
انسان شکیبا وپایدارپیروزی را از دست نمی دهد ، هر چند زمان آن طولانی شود.
نیز فرمود:
« الصبر عون علی کل امر» 37
صبر وپایداری پشتوانه ویاور هر کاری است.
پیامبر اکرم (ص) در مورد پشتکارفرمود:
«الامور بتمامها والاعمال بخواتیمها» 38
(ارزش) امور کارها به تمام کردن واعمال به پایان بردن آنهاست.
سخنی از امام امت (ره):
«من که قریب به هشتاد و پنج ساله هستم ، باضعف بسیار ، آنقدر که برای من ناراحتی وخستگی هست ، برای شماها نیست ، اگر بنا باشد کنار بروم ، من باید کنار روم، ولی همه وارد در میدان شده ایم که اگر یک قدم عقب بنشینیم ، شکست می خوریم. 39
سعه صدر
شرح صدر از نعمت های الهی است ؛ یعنی داشتن ظرفیت وتحمّل مشکلات ، سختی ها ، سستی ها ، کارشکنی ها و مخالفت ها.
امیر مومنان (ع) می فرماید؟
« آلة الریاسة سعة الصدر»40
بردباری وتحمل سختی ها ، ابزار ریاست است.
موسای کلیم برای انجام مأموریت الهی خویش از خداوند در خواست شرح صدر کرد.
رب شرح لی صدری (طه :25)
پروردگارا ! سینه ام را گشاده کن.
ب.توکل
مولفه دیگر که دراجرای تصمیمات می باید مد نظر فرماندهان و مدیران قرار گیرد توکل به خداوند قادر وعزیز مقتدر است.
توکل،
در عين فراهم كردن اسباب و وسايل عادى، استمداد از قدرت بىپايان پروردگار نباید
فراموش شود. چرا که همه چیز در دست قدرت اوست.
انسان موحد و خدا شناس،به تدبیر و امکانات مادی خود تکیه نمی کند.بلکه در تمام مراحل اجرای تصمیمات ،دست نیاز به سوی عنایت و لطف خداوند قادر بلند کرده و به او توکل دارد.او بر این باور است که العبد یدبر والله یقدر.بنده تدبیر می کند ولی خداوند تقدیر.یک سیب تا به زمین برسد هزار چرخ می زند. آدمی در عرصه مدیریت باهزاران مشکل و كمينگاههاى خطرناك شيطان و دامهاى مرئى و نامرئى او روبه رواست.واگر اتكال به نيروى لايزال الهى و دل بستن به لطف وعنایت وکمک خداوند نباشد معلوم نیست چه حادثه ای رخ می دهد.
قرآن مجيد، آيات متعددى را به توكّل بر خدااختصاص داده است.ازجمله:
« فَاذا عَزْمْتَ فَتَوَكّلْ عَلَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ» « آل عمران:159»
دراین آیه توکل کنندگان درحلقه و زمره بندگان محبوب خدا شمرده شده اند.
درآیه دیگرتوكل را لازمه ايمان دانسته، مىفرمايد
«وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا انْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ» «مائده :23»
اگر مؤمنيد، بر خدا توكل كنيد
طبق مفهوم اين آيه شريفه پايه و اساس توكّل، شناخت و ايمان حقيقى به خداوند است وكسى كه توكل نداشته باشد مؤمن نيز نخواهد بود.
على عليه السلام توکل رابرگرفته ازنیروی یقین شمرده مىفرمايد: التَّوَكُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْيَقينِ 41
امام راحل قدس سره نيز، مديران و مسؤولان نظام اسلامى را به توكّل واعتماد به نفس سفارش كرده، مىفرمايد
شما دو جهت را در نظر بگيريد … يكى اعتماد به خداى تبارك و تعالى، كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد، به شما كمك مىكند، راه را براى شما باز مىكند، در هر رشته كه هستيد راههاى هدايت را به شما الهام مىكند، و يكى اتكال به نفس، اعتماد به خودتان، شما خودتان جوانهايى هستيد كه مىتوانيد همه كارها را انجام بدهيد. 42
البته به گفته علامه طباطبایی :معناى توكل اين نيست كه انسان نسبت امور را به خودش يا به اسباب، قطع يا انكار كند، بلكه معنايش اين است كه خود را و اسباب را مستقل در تأثير ندانسته، معتقد باشد كه استقلال و اصالت منحصراً از آن خداى سبحان است و در عين حال سببيت غير مستقله را براى خود و اسباب قائل باشد.43
فرمانده نمونه
فرمانده نمونه ای که دراجرای تصمیمات هم قاطع بود وهم توکل به خدا داشت ودرارزشیابی نمره عالی گرفته بود،مالک اشتربود
امیر مومنان (ع) درمورد وی فرمود :
مالک اگر کوه بود یکتا بود واگر سنگ بود، سرسخت ومحکم بود. هیچ مرکب راهداری نمی توانست ازکوهسار وجودش بالا رود وهیچ پرنده ای نمی توانست به اوج روح بلندش پرواز کند.45
حاصل مطالب بخش دوم نیزناظر به مرحله عالی ارزیابی شایستگی های یک فرمانده ومدیراست.بدین معنی که یک فرمانده ومدیربا نمره عالی ،به کسی اطلاق می شودکه با توجه به آموزه های دینی مذکور،می بایدهمیشه تصمیماتش با اقناع وهمراه سازی دیگران وبا قاطعیت در اجراهمراه باشد .درغیر این صورت درمراحل پایین تر قرار می گیرد. یعنی مرحله ای ( مرحله خوب )، که معمولا ونه همیشه،تصمیمات با قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران اجرا می شود ودرپیاده سازی،کمتر دچار تزلزل می گردد.لیکن اگر درمرحله ای قرار دارد که تا حدودی از قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران برخوردار است ،ودرپیاده سازی تصمیمات گاهی دچارتزلزل ودودلی می شود،چنین فرماندهی در مرحله متوسط قرار دارد.آخرین مرحله (مرحله ضعیف)،که قابل ارزیابی نیست،آن که قدرت اقناع وهمراه سازی دیگران را ندارد ودرپیاده سازی تصمیمات ملاحظه کار بوده ودچار تزلزل وتردید ودو دلی می شود.
نتیجه گیری :
قدرت تصمیم گیری و اجرا از مسائل مهم مدیریت بشمار می آید ودارای فرایندی است که با توجه به آنها وبا نگاه به آموزه های دینی موفقیت یک مدیر رقم خواهد خورد و به اهدافش دست می یابد . شناخت موضوع و مشکل ، جمع آوری اطلاعات ، گزینش بهترین راه حل ممکن ، دریافت فرصت های طلایی و مشاوره با افراد صاحب نظر نباید مورد تخلف قرار گیرد و در اجرا تصمیمات اتخاذ شده باید با قاطعیت و شجاعت و اعتماد بنفس اقدام کرد درعین اینکه به خداوند بزرگ توکل داشته باشیم
پانوشت
اصول و مبانی مدیریت پژوهشدکده ص 195[1]
تصمیم گیری اثر بخش ، ص 8. 2.رک.
3. بحار الانوار، ج 77، ص 112.
4. اصول کافی ، ج1، ص 44، ح 3.
5. بحار الانوار ، ج 71، ص 338
6.تصمیم گیری ؛ رویکردها و تکنیک ها ، مصطفی احمدی ، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس ، شماره 11 ، 2007 میلادی .
7. رک. مدیریت اسلامی ، نبوی ، ص 65-66 به نقل از مدیریت عمومی ، ص 27
8. ر.ک . تصمیم گیری اثر بخش ، ص 9-11
9 . نهج البلاغه ، حکمت 20.
10. نهج البلاغه ، نامه 31، پند 95، ص 532.
11. ر.ک انعام ، آیه 31 .
12. تحف العقول ، ص 206 .
13. میزان الحکمه ، ج 4، ص 588
14. همان ، ج 10، ص 760 .
15. انا فتحنا لک فتحا مبینا . فتح : 1
16. ر.ک . معجم موضوعی نظام دفاعی آیات و روایات ، ص 134.
17. ر.ک فتح ایه 18.
18. ر.ک تاریخ اسلام ، دوران پیامبر (ص) ، ص 108.
19. فروغ ابدیت ، ج 2، ص 600. 143.
22. همان ، ص 144.
20. نهج البلاغه ، حکحت 161، ص 664.
21. ر.ک . تفسیر نمونه ، ج3 ، ص 142-
23. ر.ک همان ، ج2 ، ص 643.
24. ر.ک تفسیر نمونه ، ج3 ، ص 144-145
25. ر.ک . تفسیر نمونه ، ج 3، ص 149.
26. « و لا یقعد به الضعف » غررالحکم ، ج1، ص 312.
27. مغازی ج2ص897و898،اعلام الوری ص121
28. تصنیف ، غرراحکم ، ص 209.
29–تصنیف غررالحکم 25.
30–نهج البلاغه ، حکمت 318.
31.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی ، حکمت 175، ص 666.
32. –تصنیف غررالحکم ، ص259.
33. –غرر الحکم ، حدیث ،17،ج دانشگاه تهران.
34.–نهج البلاغه ، شهیدی ، نامه 38،ص 312.
35.
36. –نهج البلاغه ، دشتی ، حکمت 153، ص664.
37. –تصنیف غررالحکم ،ص280.
38. –الحیاة ،حکیمی ،ج1،ص315.
39. –صحیفه نور، ج18،ص197.
40 – نهج البلاغه – حکمت 176،ص666.
41.شرح غررالحکم،ج1،ص184
42.صحیفه نور،ج18،ص146
43.المیزان،ترجمه موسوی همدانی،ج22،ص60
44 –ر.ک. نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی ، نامه 37، ص544-545 فرمادهی در اسلام . آیة ا…مکارم ،ص176
45 –همان . حکمت 443،ص734.